برندسازی | جنگ و صلح

رسانه تخصصی برندسازی؛ در روزگاری که منطقه خاورمیانه بار دیگر گرفتار آتش جنگهای فرساینده شده و سایهی بیثباتی سیاسی و اقتصادی بر ایران نیز سنگینی میکند، پرسش کلیدی این است: نقش برندها در این وضعیت چیست؟ آیا آنها صرفاً نظارهگرند؟ یا میتوانند در جهت صلح، تابآوری اجتماعی و کاهش رنجها اثرگذار باشند؟
این مقاله به بررسی نسبت میان «برند» و «مسئولیت اجتماعی» در بستر تحولات جنگی و بحرانهای اجتماعی ایران میپردازد.
۱. برندها: بازیگران اجتماعی عصر مدرن
مهمترین عناوین این مقاله
دیگر نمیتوان برند را صرفاً به عنوان یک لوگو، بستهبندی یا استراتژی فروش در نظر گرفت. برند در جهان امروز یک بازیگر اجتماعی است. برندها هم پیام دارند، هم قدرت اثرگذاری، و هم مسئولیت. در بستر ایران که با ترکیبی از تحریم، بحرانهای ارزی، محدودیتهای اینترنتی، و اخیراً تنشهای امنیتی و نظامی روبروست، نقش برندها در «مدیریت ادراک اجتماعی» و «ایجاد احساس معنا» پررنگتر از همیشه شده است.
۲. جنگ، اضطراب، بیاعتمادی
جنگ فقط گلوله و دود نیست؛ جنگ فرسایش سرمایه اجتماعی است. جنگ یعنی هراس از آینده، ناپایداری تصمیمگیری، و تضعیف اعتماد عمومی. در چنین فضایی، برندهایی که بتوانند امید، معنا و حس همدلی ایجاد کنند، تبدیل به نقطه اتکای روانی جامعه میشوند.
در ایران امروز، با افول اعتماد نهادی و ریزش سرمایه اجتماعی، برندها ـ بهویژه برندهای بومی ـ شاید آخرین حلقههای اتصال مردم به مفاهیم «اعتماد» و «ثبات» باشند.
۳. مسئولیت اجتماعی برند: شعاری تزئینی یا راهبردی بنیادین؟
برخی تصور میکنند مسئولیت اجتماعی برند (CSR) در ایران صرفاً به کارهای خیریه یا کمپینهای مقطعی محدود میشود؛ اما در شرایط بحرانی، مسئولیت اجتماعی تبدیل به یک «استراتژی بقا» میشود. برندها باید بپرسند:
در مواجهه با رنج اجتماعی، موضع ما چیست؟
آیا فقط فروش میخواهیم یا میخواهیم در حافظه اجتماعی ملت بمانیم؟
اگر جنگ تشدید شود یا صلح شکننده شود، برند ما کجای این ماجرا خواهد ایستاد؟
۴. برندهای ایرانی و آزمونهای واقعی
نگاهی به ماههای گذشته نشان میدهد که برخی برندهای ایرانی، بهویژه در حوزههای تکنولوژی، سلامت، تغذیه و اخیراً لندتک (فناوریهای مالی حوزه وام و اعتبار)، تلاش کردهاند نقش اجتماعی ایفا کنند: از اطلاعرسانی شفاف در مورد بحرانها تا همراهی با مردم در کمپینهای امدادی یا تسهیل فرآیندهای خدماتی در شرایط ناامن.
در حوزه لندتک، برندهایی مانند لندو، والا, دیجیپی، ازکیوام و سنــد نمونههاییاند که کوشیدهاند با طراحی محصولات و سرویسهایی متناسب با شرایط سخت اقتصادی، نقش اجتماعی خود را درک کنند. برخی از آنها در شرایط افزایش ناگهانی قیمتها یا اختلال در نظام توزیع، طرحهایی مانند افزایش سقف اعتبار خرید اقساطی، تعویق بازپرداخت اقساط، کاهش نرخ کارمزد یا حتی حمایت از کسبوکارهای کوچک در شرایط رکود فروش را ارائه دادند.
این اقدامات، هرچند اغلب بهصورت مقطعی و در چارچوب کمپینهای خاص بودهاند، نشان از هوشیاری این برندها نسبت به تغییرات اجتماعی و انتظارات عمومی دارد. بهویژه در فضای بیاعتمادی نسبت به نهادهای رسمی، چنین کنشهایی میتواند سرمایهای برای «اعتماد برند» ایجاد کند. اما چالش اصلی همچنان باقی است: آیا این اقدامات مقطعی به یک راهبرد مسئولانه و نهادینهشده تبدیل خواهد شد؟ یا در هیاهوی بازار و فشارهای اقتصادی، فراموش میشوند؟
۵. چگونه برندها در شرایط جنگی بهنفع صلح عمل میکنند؟
در ادبیات جهانی برندسازی، برندهایی مانند Ben & Jerry’s و Patagonia نشان دادهاند که میتوان در بزنگاههای تاریخی از موضع انسانی و اجتماعی دفاع کرد و همچنان اعتماد و وفاداری عمومی را حفظ نمود. اما این الگو فقط در غرب رخ نداده است؛ در آسیا و خاورمیانه نیز میتوان نشانههایی از چنین رویکردی یافت.
Tata Group (هند): یکی از قدیمیترین و معتبرترین برندهای آسیایی که در بحرانهای اجتماعی ـ از درگیریهای مرزی هند و پاکستان گرفته تا بحرانهای داخلی مانند شورشهای مذهبی ـ همواره تلاش کرده بهعنوان حامی وحدت ملی و صلح عمل کند. بنیاد تاتا در بسیاری از بحرانهای منطقهای، بهجای موضعگیری سیاسی، روی حمایت از آموزش، بازسازی اجتماعی، و کاهش درد و رنج مردم تمرکز کرده است. این اقدام نهتنها جایگاه تاتا را در ذهن جامعه هند تثبیت کرده، بلکه آن را به یک برند اخلاقمحور در سطح آسیا بدل کرده است.
MTN Group (آفریقای جنوبی، فعال در خاورمیانه): در جریان بحرانهای سوریه، عراق و حتی لبنان، این اپراتور ارتباطی تلاش کرد زیرساختهای ارتباطی را در شرایط جنگی فعال نگه دارد تا مردم بتوانند با یکدیگر و با جهان در ارتباط بمانند. MTN در برخی مناطق آسیبدیده حتی خدمات رایگان مکالمه و اینترنت ارائه داد. در خاورمیانهای که جنگ و فروپاشی زیرساخت، بخش رایجی از زندگی مردم شده، این عملکرد یک پیام مهم داشت: «ما برای ارتباط انسانی، حتی در سختترین شرایط، ارزش قائلیم.»
Kakao (کره جنوبی): در بحران جنگ اوکراین، این برند فعال در حوزه پیامرسانی، پرداخت موبایلی و خدمات دیجیتال، بخشی از درآمدهای خود را به صلیب سرخ بینالمللی اختصاص داد و همزمان در برابر تهدیدهای سایبری، از حریم کاربران محافظت کرد. پیام Kakao شفاف بود: «فناوری فقط ابزار نیست؛ مسئولیت دارد.»
درس مهم برای برندهای ایرانی چیست؟
حتی در جوامع آسیایی با بافتهای فرهنگی و سیاسی پیچیده، برندها میتوانند بدون درگیرشدن مستقیم در نزاعها، از اصول انسانی و اجتماعی حمایت کنند. سکوت همیشه بیهزینه نیست؛ گاهی ایستادن در کنار مردم، ماندگارتر از هر کمپین بازاریابی است.
۶. صلح بهمثابه یک سرمایه برند
در نهایت، برندهایی که از دل بحرانها، «تصویر صلحطلب»، «همراه مردم» و «امیدبخش» بسازند، به مزیت رقابتی بلندمدت دست مییابند. این برندها نه تنها در بازار داخلی، بلکه در دیپلماسی برند بینالمللی نیز جایگاهی معتبر خواهند یافت. در جهانی که به صدای صلح نیاز دارد، برندهایی که بتوانند این صدا را تقویت کنند، در حافظه تاریخی جامعه حک خواهند شد.
جمعبندی نهایی:
برندها در ایران امروز، دیگر نمیتوانند بیطرف بمانند. در روزگاری که صدای جنگ بلند است، هر برند باید تصمیم بگیرد که میخواهد پژواک آن صدا باشد یا پژواک صلح.
برندهای مسئول، برندهاییاند که حتی در تاریکی، شمعی روشن میکنند؛ نه برای دیدهشدن، بلکه برای همراهی.