از «دولت عمیق» آمریکا و نقش آن در انتخابات ریاستجمهوری چه میدانید؟
پس از کنارهگیری «جو بایدن» از رقابتهای انتخاباتی و نامزدی غیرمنتظره «کامالا هاریس» به نمایندگی از حزب دموکرات، بسیاری از کارشناسان آمریکایی به این سمت رفتند که نامزدی وی به خواست «دولت عمیق» آمریکا صورتگرفته است.
به گفته این کارشناسان رقابت هاریس با ترامپ، اقدامی مهندسی شده از سوی دولت عمیق آمریکاست، به همین ترتیب، انتخاب «تیم والز» بهعنوان معاون هاریس نیز با اعمالنظر این دولت صورتگرفته است.
«ولادیمیر بروکین»، مؤرخ آمریکایی و استاد سابق دانشگاه هاروارد از جمله طرفداران این دیدگاه است. وی بر این باور است، نامزدی کامالا هاریس به نمایندگی از حزب دموکرات توسط دولت عمیق آمریکا صورتگرفته که خواهان پیروزی ترامپ در انتخابات نیست. وی میگوید، دولت عمیق آمریکا دارای لابی بسیار قدرتمند و اموال بسیاری است. این دولت سالانه حدود یک میلیارد دلار حمایت مالی میکند.
دولت عمیق آمریکا
«نیل فرگوسن»، مؤرخ انگلیسی، در مقدمه کتاب جنجالی خود، «میدان و برج: شبکهها و قدرت از ماسونهای آزاد تا فیسبوک»، از وجود دولتهای عمیق در سراسر جهان از گذشتههای دور صحبت میکند، همان دولتی که ترامپ پس از شکست در انتخابات سال ۲۰۲۰ از آن سخن گفت و علت شکستش را بر گردن آن انداخت، اینکه کسانی هستند که نمیخواهند، او پیروز شود.
اگرچه فرگوسن در کتابش مستقیماً از اصطلاح «دولت عمیق» استفاده نمیکند، اما بر این باور است، موجودیتی پنهان از اوایل قرن شانزدهم تاکنون در بسیاری از کشورها از جمله آمریکا وجود دارد که شرایط و امور را بر اساس خواست خود مهندسی میکند.
وی در این زمینه به شبکهای از سازمانهای سری در زمان امپراتوری آلمان و محافل روشنفکری و ماسونی اشاره میکند تا به شبکههای مالی و اقتصادی کنونی بهویژه شبکههای فناوریهای جدید میرسد و آن را نسخهای جدید از این نوع دولتها میبیند.
اینکه تا چه اندازه گفتههای فرگوسن مورد تأیید است، مقولهای جداست، اما حقیقتی که نمیتوان منکر آن شد، اینکه در اغلب دولتها همواره گروههایی وجود دارند که منافع خود را بر منافع دولتها ترجیح میدهند و آنها را بر دولتها تحمیل میکنند.
درباره آمریکا شواهد نشان میدهد، چنین گروههایی از زمان تأسیس آمریکا تا حال حاضر در این کشور وجود دارند و گواه این مدعا لابیهایی است که از نیمه دوم قرن بیستم در آمریکا ظهور کردند تا سرنوشت بسیاری از امور در دست بگیرند.
پرفسور «جیسون لیندسی» در کتابش «پنهانشدن دولت» به ماهیت دولت عمیق میپردازد و میگوید، بههیچوجه نمیتوان منکر وجود چنین دولتی در بسیاری از کشورها بهویژه آمریکا شد.
به باور لیندسی این دولت روی سرنوشت کشور در حوزههای امنیت ملی، اطلاعات و اقتصاد که منابع قدرت در هر کشوری محسوب میشوند، حاکمیت دارد.
«ادوارد اسنودن»، کارمند سابق سازمان اطلاعات (CIA) و آژانس امنیت ملی (NSA) آمریکا نیز ضمن تأیید وجود چنین دولتی در آمریکا تأکید میکند، این دولت در همه تاروپود آمریکا رخنه کرده و در انتخاب رؤسای جمهور آمریکا نیز نقش دارد.
مجتمع نظامی-صنعتی و دولت عمیق
در آمریکا این باور وجود دارد، ترامپ به همان سرنوشتی دچار میشود که جان کندی دچار شد و در این باره استدلال میشود که مانند او خواهان پایاندادن به جنگها و تنشهای نظامی و توجه به داخل آمریکا بیش از خارج آن است.
سادهلوحی است، اگر تصور شود، حمایت آمریکا از اوکراین در جنگش مقابل روسیه بهخاطر مقابله با روسهاست. مهمترین دلیل این حمایت را باید در سودهای کلان شرکتهای تسلیحاتی آمریکا ملاحظه کرد.
پس از عقبنشینی آمریکا از افغانستان، خوابیدن فتنه داعش در سوریه و عراق، این صنایع باید جایی برای فروش تسلیحات خود پیدا میکردند، چهبسا ادامه جنگ در نوار غزه را هم باید در این چارچوب ملاحظه کرد؛ بنابراین دیدگاه ترامپ مبنی بر عدم حمایت از جنگ اوکراین و پایاندادن به جنگ غزه نمیتواند، خوشایند این شرکتها باشد.
بسیاری از آمریکاییها سخنرانی خداحافظی آیزنهاور از کاخ سفید در سال ۱۹۶۱ را فراموش نمیکنند. او در این سخنرانی درباره قدرتگیری خطرناک صنایع نظامی و نفوذ آنها در تاروپود دولتهای آمریکا هشدار داد و گفت که این نفوذ و قدرتگیری میتواند، به فاجعه منتهی شود.
امروز بعد از گذشت بیش از شش دهه از آن سخنرانی، بودجه پنتاگون به حدود ۷۷۰ میلیارد دلار رسیده است. بیتردید این بودجه تنها رقم اعلامی است و برنامههای نظامی سری بسیاری با بودجههای سری وجود دارد که جز کسی از آنها آگاه نیست.
گروه جیسون و مأموریت دانشمندان آمریکا
چند سال پیش رادیو انگلیس گزارشی جنجالی درباره ایده وجود دولت عمیق در آمریکا منتشر و خاطرنشان کرد، این دولت چگونه با دانشمندان آمریکایی در همه سطوح و بهظاهر باهدف خدمت به امنیت ملی آمریکا همکاری میکند.
در این گزارش گفته شده بود، دولت عمیق آمریکا از برجستهترین محققان و پژوهشگران دانشگاههای این کشور میخواهد که خدمات سری به این دولت و چهبسا همه دنیا ارائه دهند.
در همین راستا، گروهی تحت عنوان «گروه جیسون» متشکل از ۵۰ دانشمند آمریکایی تشکیل شد که بهصورت مستقیم مشاورهها و نصایح خود را به پنتاگون ارائه میدهند و بنا بر درخواست دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی پژوهشها و تحقیقاتی انجام میدهند تا بر اساس دادههای آنها تصمیمات مقتضی اتخاذ شود.
این گروه در سال ۱۹۶۰، در دوران ریاستجمهوری آیرنهاور تشکیل شد و در طول بیش از شش دهه گزارشهای محرمانه خود را درباره موضوعات مهمی که ذهن آمریکاییها و جهانیان را به خود مشغول داشته بهویژه در حوزه جاسوسی ارائه میکند. حتی گفته شده، پایه و اساس طرح «جنگ ستارگان» در دوران ریاستجمهوری ریگان نشأت یافته از یکی از پژوهشهای این گروه بود.
والاستریت و ریشههای عمیق دولت عمیق در آن
کسانی که در زمینه دولت عمیق آمریکا تحقیق میکنند، نمیتوانند، نفوذ گسترده این دولت در بازارهای مالی آمریکا در «والاستریت» را نادیده بگیرند. بهویژه آنکه موضوعات مالی همواره یکی از تأثیرگذارترین حوزهها روی تصمیمگیریهای کشورها از جمله آمریکا بودهاند.
بنجامین فرانکلین، یکی از بنیانگذاران آمریکا، گفتمان دیگری از اقتصاد و رونق زندگی اقتصادی در مستعمرات آمریکا دارد، وی میگوید: «ما ارز خودمان را تحت عنوان اوراق بهادار به کشورهای دیگر صادر میکنیم، اما میزان این صادرات نه بهاندازه نیاز این کشورها، بلکه بهاندازه نیازهای صنعتی و تجاری ما صورت میگیرد.»
این سخنان بار دیگر تأکید میکند، آمریکا سازمانها و نهادهای بینالمللی از جمله صندوق بینالمللی پول را بهعنوان ابزاری برای اجرای سیاستهایش به خدمت میگیرد. وضعیت کشورهایی را به یاد بیاورید که برای رفع مشکلاتشان از صندوق بینالمللی پول کمک دریافت کردند، اما نتیجه آن چه شد.
توماس جفرسون، سومین رئیسجمهور آمریکا درباره مؤسسات مالی آمریکا اعتقاد داشت که این مؤسسات از خطرناکترین ارتشهای دنیا هم خطرناکتر هستند، آنها باقدرت مالی خود میتوانند، خواستههای خود را به دولت آمریکا تحمیل کنند.
تردید نکنید که مؤسسات مالی در داخل آمریکا، از طریق گروه فشار مالی و همچنین ابرشرکتهای چندملیتی، یکی از مهمترین بازیگران دولت عمیق آمریکا هستند که مخفیانه بر این کشور حکومت میکنند.
آمریکای شرکتی و تصمیمات پشت پرده
اصطلاح «آمریکای شرکتی» از زمانی شکل گرفت که ابرشرکتها و شرکتهای چندملیتی آمریکا وارد تصمیمگیریهای سیاسی در این کشور شدند. شکست ترامپ و پیروزی بایدن در انتخابات سال ۲۰۲۰ -که از منافع شرکتهای بزرگ آمریکایی سخن میگفت – باعث شد، این اصطلاح بار دیگر بر سر زبانها بیفتد.
در ژانویه سال ۲۰۲۱ رویترز گزارشی از لابی ابرشرکتهای چندملیتی آمریکا از شرکتهای نفتی گرفته تا شرکتهای تسلیحاتی و داروسازی و نحوه تأثیرگذاری آنها بر راهبرد دولت آمریکا ارائه داد.
بر اساس گزارش رویترز ۱۱ هزار شرکت آمریکایی ۶۰ ٪ تولید ناخالص داخلی آمریکا را به خود اختصاص دادهاند. مابقی نیز سهم ۲ هزار شرکت دیگر است و مابقی یا سهمی بسیار ناچیز یا هیچ سهمی از تولید ناخالص داخلی ندارند.
دو دهه قبل، در زمان حمله آمریکا به عراق، آماری درباره قراردادهای ۵ شرکت بزرگ آمریکایی با وزارت دفاع به شرح زیر منتشر شد: “لاکهید مارتین” ۲۳ میلیارد دلار، ” بوئینگ ۲۴ میلیارد دلار و نورث گروپ ۳ میلیارد دلار، جنرال داینامیکس ۳ میلیارد دلار و یونایتد فناوری ۳.۶ میلیارد دلار.
این قراردادها این گفته چارلز ویلسون، مدیرعامل جنرال موتورز، بزرگترین تولیدکننده خودرو و قطعات اسلحه، در دهه ۱۹۵۰ را به یاد میآورد که گفت: «آنچه به نفع جنرال موتورز است به نفع آمریکاست»، آیا این نمیتواند، یکی از نمادهای دولت عمیق آمریکا باشد.
طی دو دهه گذشته، نفوذ ابرشرکتهای آمریکایی در همه ابعاد دولت و نهادهای تصمیمگیری آمریکا افزایشیافته و قانونگذاران بدون درنظرگرفتن منافع آنها کشور را اداره نکردهاند.
دولت عمیق در اینترنت و رسانهها
پرفسور دیوید جی. روتکوف در کتاب معروفش «طبقه خارقالعاده… نخبگان قدرت چه جهانی میسازند؟» درباره «نخبگان جدید قدیمی» و نقش رو به فزاینده آنها در رسانهها بهعنوان یکی از ابزارهای دولت عمیق صحبت میکند.
او در کتابش به صاحبان وبلاگها و وبسایتها و کاربران اینترنت و نحوه رقابت آنها در نشر اخبار و حمایت از جنبشها اشاره و تأکید میکند، وبگاههایی مانند Webring، LewRockwell.com، DailyKos.com و TalkingPointsMemo.com و … در سالهای اخیر فعالیتهای دموکراتها را در آمریکا مهندسی کردهاند، لذا از این قدرت برخوردارند که روی سیاستهای آنها نیز تأثیر بگذارند.
اکنون پلتفرمهایی مانند فیسبوک، ایکس و اینستاگرام به بازیگران قدرتمند و تأثیرگذاری تبدیل شدهاند. آنها همانطور که جهانیشدن را رهبری میکنند، تعاملات اجتماعی و ماهیت قدرت را تغییر میدهند و میتوانند، با ثروتی که جمع میکنند، روی بازارها تأثیر بگذارند.
آنچه روتکوف به آن اشاره کرد، در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا رخ داد، وقتی که توییتر حساب ترامپ را بست و او را از برقراری ارتباط با میلیونها آمریکایی محروم کرد. این بدین معنا بود که ابزاری عمیق، جدید و غیرمستقیم وجود دارد که میتواند، خطوط اصلی دولتهای آمریکا را تغییر دهد.
آیا به همین دلیل بود که ترامپ شبکه اجتماعی خود را تأسیس کرد تا آن را به یکی از بازیگران دولت عمیق آمریکا تبدیل کند؟ بهخصوص که او از همان ابتدا اعلام کرد، قصد دارد در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ شرکت کند.
در پایان باید گفت، اگرچه بسیاری، وجود دولت عمیق در آمریکا را رد میکنند، اما نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد، آمریکاییها هر روز بیشتر به وجود چنین دولتی ایمان میآورند.
شاید آنچه اکنون در آستانه انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا در این کشور بهویژه در حزب دموکرات جریان دارد، ناشی از تصمیمات و ملاحظات همین دولت عمیق است.
منبع: فارس