از سفارش پیامبر (ص) درباره حضرت زهرا (س) تا واقعیت تلخ تاریخ
۱۰:۴۴ – ۲۵ آبان ۱۴۰۳
حدیث معروف پیامبر اکرم (ص) که فرمود: «فَاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی»، گویی از عمق محبت و احترام پیامبر به حضرت فاطمه (س) سخن میگوید؛ او که نه تنها دختر پیامبر، بلکه روح و پارهای از وجود او بود. این جمله نه فقط بر جایگاه معنوی حضرت فاطمه (س) تأکید دارد، بلکه در دل خود پیامی عمیق از پیوند ناگسستنی میان پیامبر (ص) و حضرت فاطمه (س) نهفته است. وقتی پیامبر میفرماید: «هر کس او را بیازارد، مرا آزرده است»، در حقیقت نشان میدهد که آنچه بر قلب حضرت زهرا (س) میگذرد، همانطور که بر دل پیامبر (ص) تأثیر میگذارد، بر دل خداوند نیز تأثیرگذار است.
اما در کمال تأسف، با وجود این تأکیدات بیپایان بر عظمت و جایگاه حضرت زهرا (س)، تاریخ شاهد وقایعی است که دل آن حضرت را به شدت آزرد. بعد از رحلت پیامبر (ص) افرادی بودند که نه تنها به حقوق دختر رسول خدا اعتنا نکردند، بلکه او را به شدت رنجاندند. این وقایع قلبهای عاشقان اهل بیت (ع) را جریحهدار کرد و تصویر تلخی از دوری از خط راستین پیامبر (ص) را در تاریخ بر جای گذاشت. در حالی که پیامبر (ص) از فاطمه (س) به عنوان پاره تن خود یاد میکرد، تاریخ تلخ پس از آن، شاهد آن بود که همان پاره تن، مظلومانه آزار دید.
در گفتوگو با حجتالاسلام مسعود داوودی، کارشناس مسائل دینی، به بررسی حدیث شریف نبی مکرم اسلام درباره منزلت و شأن حضرت زهرا (س) و بیاعتنایی برخی افراد به این دستور مؤکد نبوی پرداختهایم.
جایگاه بیبدیل حضرت زهرا (س) در کلام پیامبر (ص)
حدیث مشهوری از پیامبر (ص) نقل شده که «فَاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی» به این معنا که «فاطمه (س) پاره تن من است و هر کس او را بیازارد، گویی مرا آزرده است.» این روایت در منابع برادران اهل سنت و در منابع شیعه با چه عبارتهایی آمده و چرا اینقدر پیامبر بر این حدیث نورانی تأکید داشتند؟
این متن به شرح روایت مشهور «فاطمه منی» از منابع شیعه و سنی پرداخته است. در ابتدا باید اشاره کرد که این روایت با عبارات مختلف در منابع دو مذهب آمده، ولی قسمت ابتدایی آن که «فاطمه منی» است، در هر دو مذهب به همین صورت نقل شده است. ادامه این روایت، در منابع مختلف، به شکلهای گوناگون بیان شده است.
اگر بخواهیم به منابع این روایت اشاره کنیم، در کتابهای اهل سنت، از جمله صحیح بخاری، که از معتبرترین کتابها نزد اهل سنت است، نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «فاطمه منی فمن أغضبها أغضبنی»؛ یعنی «فاطمه پاره تن من است و هر کس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است». این عبارت همچنین در صحیح مسلم نیز آمده است. علاوه بر این، در کتابهای دیگری، چون سنن ترمذی و سنن بیهقی نیز روایت مشابهی وجود دارد، که در آن پیامبر (ص) میفرماید: «فاطمه منی» یعنی «فاطمه پاره تن من است و هر چیزی که او را اذیت کند، مرا هم اذیت میکند». در این روایتها تأکید بر این است که هر گونه آزار و اذیتی به فاطمه، در حقیقت آزار به پیامبر است.
در منابع شیعه نیز این روایت به طور فراوان نقل شده است. برای مثال، مرحوم شیخ صدوق در کتابهای خود مانند «أمالی» و «اعتقادات» همین تعبیر را آورده و تکمیل میکند که پیامبر فرمود: «هر کس او را خوشحال کند، مرا خوشحال کرده است.» این نکته نشان میدهد که ما باید بدانیم چه چیزهایی حضرت فاطمه (س) را خوشحال میکند، چرا که انجام این کارها برای ما مفید است.
مرحوم شیخ مفید نیز در کتاب «أمالی» همین روایت را نقل کرده و بیان میکند که پیامبر فرمود: «فاطمه عزیزترین انسانها نزد من است». در کتاب «ارشاد القلوب» نوشته دیلمی، این روایت با جزئیات بیشتری آمده و تأکید میشود که هر کس فاطمه را اذیت کند، در حقیقت پیامبر (ص) را اذیت کرده است. همچنین در این منابع آمده که خداوند به خاطر رضایت فاطمه راضی میشود و به خاطر خشم او خشمگین میشود.
در مجموع، روایت «فاطمه منی» در منابع شیعه و سنی به اشکال مختلف آمده و هر کدام از این تعبیرات حاوی پیامهای عمیقی هستند که میتوانند ما را به فهم دقیقتری از جایگاه حضرت فاطمه (س) نزد پیامبر اکرم (ص) و خداوند رهنمون سازند. این روایتها نه تنها اهمیت فاطمه (س) را نشان میدهند، بلکه ارتباط معنوی میان حضرت و پیامبر (ص) را نیز بیان میکنند.
اشاره کردید که هر رفتاری یا هر کسی که موجب آزار حضرت فاطمه (س) شود، به فرموده پیامبر (ص) موجب آزار رسول خدا شده است. فلسفه و حکمت این حدیث شریف چیست؟ و چرا رسول خدا بر عبارت «فاطمه بضعه منی» تأکید کردهاند؟
این همه تأکیدات در منابع شیعه و سنی که میگویند «فاطمه منی»، «هر کس او را به خشم بیاورد، مرا به خشم آورده»، «هر چیزی که سبب خشم او بشود، سبب خشم من میشود»، یا «آنچه که او را خوشحال کند، مرا خوشحال کرده»، همگی پیامی عمیق و مهم دارند. این تأکیدات که تنها به حضرت فاطمه (س) اختصاص یافتهاند، بهویژه به دو نکته و پیام مهم اشاره دارند: نشان دادن جایگاه معنوی حضرت فاطمه (س) و معیار هدایت و تشخیص حق و باطل.
جایگاه معنوی و معیار هدایت و تشخیص حق و باطل
این تعبیرات نشاندهنده جایگاه بسیار والای حضرت فاطمه در دنیای معنویت و نزد پیامبر اکرم (ص) است. وقتی میگوییم که «خشم او خشم پیامبر است» یا «رضایت او رضایت خداست»، در واقع میخواهیم بگوییم که حضرت فاطمه (س) به قدری در مسیر قرب الیالله پیش رفته که خشم و رضایت او بهطور مستقیم با خشم و رضایت خداوند و پیامبر (ص) مرتبط است. این جایگاه معنوی بینظیر او را نشان میدهد.
حضرت فاطمه نه تنها به عنوان یک فرد، بلکه به عنوان معصومهای با ویژگیهایی خاص، در این سطح از قرب الهی قرار دارد که هر آنچه او را اذیت کند، اذیت پیامبر و حتی خداوند است. این بیانگر مقام بلند معنوی حضرت است و به ما یادآوری میکند که زنان نیز میتوانند به اوج کمالات انسانی برسند و در مسیر الهی به چنین مرتبهای دست یابند.
اشاره کردید که این حدیث معیار هدایت و تشخیص حق و باطل است؛ چگونه؟
پیام دوم این تأکیدات، نشان دادن راه درست برای تشخیص حق از باطل و هدایت بشریت است. همانطور که اشاره کردید، انسانها ممکن است در برخی مواقع به دلیل نداشتن دانش کافی یا نداشتن دسترسی به همه ابعاد یک موضوع نتوانند به درستی تصمیم بگیرند و راه درست را پیدا کنند. در چنین شرایطی، خداوند انسانهای معصومی مانند حضرت فاطمه (س) را به عنوان معیار و راهنما قرار داده است. او نه تنها در زندگیاش دچار لغزش و اشتباه نمیشود، بلکه سیره و رفتار او خود بهطور طبیعی معیار درستی برای تشخیص حق از باطل است.
پیامبر اکرم (ص) با فرمودن این عبارات که «فاطمه پاره تن من است» و «هر کس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده»، به ما میگوید که در شرایط دشوار و پیچیدهای که قادر به تشخیص درست نباشیم، باید به سیره و رفتار حضرت فاطمه (س) مراجعه کنیم. چون حضرت فاطمه معصوم است و از خطا و اشتباه دور است، سیره و رفتار او نشاندهنده بهترین مسیر است. در حقیقت، او میشود «محور حق»؛ یعنی کسی که با پیروی از او و نگاه به اعمالش میتوانیم به راه صحیح دست پیدا کنیم و از لغزشها در امان بمانیم؛ بنابراین این تأکیدها نه تنها جایگاه معنوی و بیبدیل حضرت فاطمه (س) را روشن میکند، بلکه به ما نشان میدهد که او در مسیر هدایت بشریت قرار دارد و برای تشخیص حق از باطل، نگاه به سیره و عملکرد او ضروری است. وقتی در زندگیمان با دشواریهای تشخیص مسیر درست روبهرو میشویم، باید به رفتار و سخنان حضرت فاطمه (س) توجه کنیم تا از راه درست منحرف نشویم.
آزارهایی که تاریخ فراموش نکرد
با این همه تأکید نبی مکرم اسلام، درتاریخ ثبت شده که بعد از رحلت ایشان، برخی افراد زمینه ناراحتی و آزار حضرت زهرا (س) را فراهم کردند. چه رفتارهایی بعد از رحلت پیامبر (ص) باعث ناراحتی و اذیت ایشان شده بود؟
همانطور که در سؤال اشاره کردید، رفتارهایی که موجب اذیت و آزار حضرت فاطمه زهرا (س) شد، بهویژه در پس از وفات پیامبر اکرم (ص)، نه تنها نشاندهنده ظلمی بود که به خود حضرت فاطمه (س) وارد شد، بلکه در حقیقت این سخن پیامبر (ص) یک پیشبینی برای آینده بود. پیامبر (ص) میدانست که پس از وفاتش مشکلات و سختیهایی برای اهل بیت (ع) بهویژه حضرت فاطمه (س) پیش خواهد آمد و از این رو در قالب این حدیث، به جامعه اسلامی هشدار داد که «هر کس فاطمه (س) را اذیت کند، در حقیقت پیامبر (ص) را اذیت کرده است».
این هشدار پیامبر بهگونهای بود که به وضوح برای آینده پیشبینی میکرد که چگونه برخی از افراد در جامعه اسلامی ممکن است به حضرت فاطمه (س) ظلم کنند و او را در مسیر جهاد برای احقاق حقوقش آزار دهند. لذا، سخن پیامبر در این زمینه، یک نوع هشدار برای ماست تا در شناخت مسیر درست و نادرست، توجه ویژهای به این موضوع داشته باشیم.
صدای سکوت یک مظلومیت
با این توضیحات، اینکه حضرت فاطمه (س) مورد اذیت و آزار قرار گرفت، ریشه در حوادث بعد از رحلت پیامبر (ص) دارد. به طور مشخص چه مواردی زمینه آزار حضرت را فراهم کرد؟
موضوع اول، ظلم به امیرالمؤمنین امام علی (ع) و دور کردن او از خلافت بود. درواقع یکی از بزرگترین ظلمهایی که به حضرت فاطمه (س) وارد شد، ظلمی بود که به همسر ایشان، حضرت علی (ع)، انجام گرفت.
بعد از رحلت پیامبر (ص)، برخی از افراد از انتخاب حضرت علی (ع) به عنوان جانشین پیامبر (ص) سر باز زدند و او را از خلافت محروم کردند. این ظلم نه تنها به حضرت علی (ع) بلکه به حضرت فاطمه (س) نیز آسیب رساند، چرا که حضرت علی (ع) همسر او و ولیعهد پیامبر (ص) بود. حضرت فاطمه (س) به شدت از این ظلم ناراحت و آزرده شد، زیرا این اقدام نه تنها به شخص حضرت علی (ع) ظلم میکرد، بلکه به شخصیت پیامبر (ص) نیز ضربه میزد.
یکی دیگر از مواردی که حضرت فاطمه (س) را آزار داد، تصرف فدک بود. فدک زمین و باغی بود که پیامبر (ص) آن را به حضرت فاطمه (س) هدیه داده بود. اما پس از رحلت پیامبر، این ملک از حضرت فاطمه (س) گرفته شد، بدون آنکه او در این موضوع مورد مشورت قرار گیرد. حضرت فاطمه (س) در سخنانش به شدت اعتراض کرد که چرا حقوق او که از پیامبر (ص) به او داده شده بود، نادیده گرفته میشود.
البته بر همه این موارد باید آزار لفظی و بیاحترامی به حضرت فاطمه (س) را هم اضافه کرد. به طور یکه علاوه بر ظلمهای عملی، گاهی نیز برخی افراد به حضرت آزار لفظی میرساندند. برخی از این افراد سعی میکردند جایگاه حضرت را کمارزش جلوه دهند و به غلط، مقام والای او در نزد پیامبر (ص) را کم جلوه بدهند.
منبع: تسنیم