بحران در اردن؛ جبهه شرقی چه جایگاهی در آرمان فلسطین دارد؟
۱۱:۰۵ – ۳۰ شهریور ۱۴۰۳
اردن در قلب معادلات خاورمیانه وکانون بحرانهای منطقهای و بین المللی قرار دارد. این کشور عربی بر روی طناب محکمی میان حفظ روابط همسایگی، پیشبرد منافع ملی و مهار تهدیدات گام برمی دارد. جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) با هدف جلوگیری از به حاشیه رانده شدن آرمان فلسطین در سطح افکار عمومی عملیات طوفان الاقصی را انجام داد و شکست اطلاعاتی بزرگی به رژیم صهیونیستی تحمیل نمود.
جنایت صهیونیستها در غزه و وخامت اوضاع در کرانه باختری، اردن را با چالشهای سیاسی و امنیتی مهمی در ایجاد توازن میان بازیگران مختلف مواجه ساخته است. عملیات شهادت طلبانه شهروند اردنی به نام ماهر ذیاب حسین الجازی علیه رژیم صهیونیستی و هلاکت سه تن از شهرک نشینان صهیونیست در گذرگاه الکرامه یا همان پل ملک حسین در مرز کرانه باختری و اردن، نشان از خشم و نفرت شهروندان اردنی نسبت به جنایات صهیونیستها داشته و این مسئله بر روی محاسبات داخلی مسئولان اردنی و سطح روابط سیاسی آنها با دولت نتانیاهو تأثیر گذار بوده است.
ژئوپلیتیک اردن
اردن در محل تلاقی مسیحیان، مسلمانان و یهودیان در سرزمین مقدس واقع شده و مرزهای آن براساس توافقنامه «سایکس-پیکو» مشخص شده است. قرار گرفتن در میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و داشتن مرز طولانی با سرزمینهای اشغالی، اهمیت ژئوپلیتیکی این کشور را دو چندان نموده است. بحرانهای ژئوپلیتیکی همچون مسئله فلسطین، درگیری عربها و رژیم صهیونیستی، بحران سوریه و … تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر امنیت، منافع و ثبات داخلی اردن داشته گذاشته است. از نظر تاریخی، شرایط جغرافیایی این امکان را به اردن داده است که علیرغم مساحت کوچک و تواناییهای محدود و فقر منابع، در معادلات منطقه ایفای نقش نموده و گاه خواستههای خود را به سایرین تحمیل نماید.
این کشور به واسطه قرار گیری در جبهه شرقی، یکی از مهمترین راههای تنفسی فلسطین و کرانه باختری است، به همین دلیل رژیم صهیونیستی همواره نسبت به تحولات و تحرکات این منطقه حساسیتهای ویژهای دارد. حضور شمار زیادی از آوارگان فلسطینی و شهروندان فلسطینی الاصل که بیش از نیمی از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و نقش حکام این کشور به عنوان تولیت مسجدالاقصی، منجر به این گشته است که توجه به کرانه باختری و ضرورت حفظ ثبات در سرزمینهای فلسطینی، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت در سیاست خارجی این کشور باشد.
روابط اردن با رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا
اردن هم همانند مصر، از زمانی که روابط خود را با رژیم صهیونیستی به حالت «عادی» درآورد، آمریکا متعهد گشت که به این کشور کمکهای مالی-تسلیحاتی ارائه نماید. بر این اساس شرایطی ایجاد گشت که حاکمیت اردن همکاری با آمریکا را در امتداد روابط راهبردی با رژیم صهیونیستی دانسته و به این ذهنیت برسد که اگر میخواهد روابط خوبی با آمریکا داشته باشد، میبایست روابط خود را حداقل در سطح امنیتی با رژیم صهیونیستی حفظ نماید. دولت اردن برای منافع خود به آرمان فلسطین پشت کرده و در مورد مسائل امنیتی متعددی با این رژیم همکاری میکند.
از زمان روی کار آمدن بنیامین نتانیاهو و کابینه وی، روابط سیاسی اردن با رژیم صهیونیستی تا حدی تیره گشته است، چرا که بر خلاف رویکرد حاکمیت اردن که راهبرد دو دولتی را در قبال مسئله فلسطین دنبال میکند، رژیم صهیونیستی همچنان با امکان راه حل دو دولتی مخالف است و برخی افراط گرایان صهیونیست، اردن را به عنوان جایگزینی برای یک کشور فلسطینی در کرانه باختری معرفی میکنند. با هر بار تشدید تنش در کرانه باختری یا نوار غزه، احزاب در سرزمینهای اشغالی سعی میکنند تا با افزایش فشار به شهروندان فلسطینی آنها را مجبور به کوچ اجباری به سمت صحرای سینا یا اردن کنند. این ایده نژادپرستانه نهتنها ناقض قطعنامههای شورای امنیت است بلکه امنیت ملی کشورهای نامبرده را به مخاطرات جدی مواجه میسازد.
بهره سخن
همکاریهای امنیتی اطلاعاتی اردن و رژیم صهیونیستی سابقهای طولانی داشته و این دو در مورد مسائل امنیتی متعددی با یکدیگر همکاری میکنند. حضور نتانیاهو به عنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستی و کابینهی افراطی او تا حد زیادی روابط میان اردن و این رژیم را تیرهوتار کرده است. رویکردی که اکنون اردن اتخاذ نموده آن است که همکاریهای امنیتی خود با اسرائیل را حفظ نموده، اما مخالفتهای خود را با سیاستهای دولت نتانیاهو صریحاً ابراز میدارد. به عبارت دیگر روابط اردن با رژیم صهیونیستی به دو بخش مجزا امنیتی و سیاسی تقسیم شده است.
اردن همچنان روابط خود را با بخش امنیتی رژیم ادامه داده، اما سطح روابط با دولت مستقر در سرزمینهای اشغالی را به شکل معناداری کاهش داده است. نمونه برجسته این واقعیت در جریان عملیات «وعده صادق» کاملاً مشهود بود. در حالی که اردنیها در مقام بیان سعی داشتند تا خود را حامی ملت فلسطین نشان دهد، اما در عمل سامانههای پدافندی این کشور عربی و نیروهای آمریکایی مستقر در اردن به کمک رژیم صهیونیستی شتافتند.
نباید این نکته را فراموش کرد که در سیاست خاورمیانهای جدید آمریکا، اردن تبدیل به نقطهی تمرکز نیروهای آمریکایی در حوزه شامات شده و این کشور عربی نقش تعیین کنندهای در معادلات سوریه، عراق و فلسطین اشغالی دارد. به عبارت دیگر امان به دلیل داشتن روابط نزدیک نظامی و امنیتی با آمریکا در بلوک غرب تعریف شده و امکان محدودی برای نزاع امنیتی با رژیم صهیونیستی دارد. ملک عبدالله دوم پادشاه این کشور تلاش داشته که سیاست «یکی به نعل یکی به میخ» را از پس از ۷ اکتبر اتخاذ نماید و ضمن ایجاد مانع برای رسیدن تسلیحات به کرانه باختری، با مواضع نمایشی، فضای داخلی اردن را آرام نگه دارد. تحولات روزها و هفتههای آینده نشان خواهد که دولت اردن دقیقاً چه راهبردی را در قبال جنایات اسرائیل در غزه پیش گرفته است.
نتایج انتخابات پارلمانی در اردن و کسب ۳۱ کرسی از سوی جبهه «العمل الاسلامی» به عنوان شاخه حزبی «اخوانالمسلمین» این پیام را به همراه دارد که طی ۱۱ ماه اخیر، جنگ غزه سبب افزایش اقبال افکار عمومی اردن به حماس و اندیشه مقاومت شده است. بر این اساس دولت بشر الخصاونه نخست وزیر اردن استعفا داده و با قبول این استعفا، ملک عبدالله طی حکمی جعفر حسان را به سمت نخست وزیر اردن منصوب و وی را مکلف به تشکیل دولت جدید نمود. مسئله چالش برانگیز برای پادشاه اردن این است که وی بناست به زودی به واشنگتن سفر نموده و احتمالاً در آنجا با این پرسش مواجه خواهد شد که «دولت جدید اردن چگونه دولتی خواهد بود؟» زمان ثابت خواهد کرد که با وجود این تعداد از کرسیهای متعلق به جریان نزدیک به «حماس» در مجلس، مواضع دولت اردن به چه سمتی حرکت خواهد کرد.
منبع: مهر