تحلیلگر ترکیه ای: آنکارا باید از ابهام استراتژیک خارج شود
در شرایطی که رییس جمهور ترکیه در راه لاهه است، تحلیلگران به این اشاره میکنند که سیاست خارجی آنکارا، دچار ابهام است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه و رهبر حزب حاکم این کشور، امروز رهسپار شهر لاهه هلند شد تا در نشست سران ناتو حضور پیدا کند.
اردوغان اعلام کرده که در لاهه با سران کشورهای عضو پیمان نظامی ناتو، درباره مجموعهای از مسائل امنیتی منطقه نیز صحبت خواهد کرد.
بدون شک، یکی از این مسائل مهم در این نشست، بررسی ابعاد منطقهای و فرامنطقهای حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران و پاسخ کشورمان به این اقدامات تجاوزگرانه خواهد بود.
حالا بیش از هر زمان دیگری در ترکیه، تب مخالفت با ناتو بالا گرفته و بسیاری از جریانات سیاسی محافظهکار مخالف اردوغان، بر این باورند که ترکیه باید از ناتو خارج شود. اما در مقابل، تحلیلگران و جریانات سیاسی دیگری هستند که بر این باورند ترکیه باید بماند ولی لازم است که ابهام استراتژیک خود را رفع کند و در ترسیم نقشه راه سیاست خارجی، وضوح و استقلال بیشتری داشته باشد.
به عبارتی دیگر، در شرایطی که رییس جمهور ترکیه در راه لاهه است، تحلیلگران به این اشاره میکنند که سیاست خارجی آنکارا، دچار ابهام است.
مهمت اوغوتچو از دیپلماتهای برجسته ترکیه که در حوزه مطالعات چین، ناتو، امنیت اروپا و دیپلماسی انرژی فعالیتهای بسیاری انجام داده و در حال حاضر عضو هیات مدیره یکی از اندیشکدههای حوزه انرژی در لندنِ انگلیس است، در یادداشت تحلیلی زیر، به نکاتی اشاره کرده که مرور آنها، میتواند به ما نشان دهد که حتی تحلیلگران همسو با غرب و ناتو، چه انتقاداتی از سیاست خارجی تیم اردوغان دارند.
مسیر ترکیه در جهانی چندپاره
نظام بینالملل فقط دچار بحران نشده بلکه عملاً در حال سقوط آزاد است. آن نظم آشکاری که زمانی مبتنی بر حقوق بینالملل، نهادهای چندجانبه و هنجارهای مشترک بود، در مقابل چشمان ما در حال فروپاشی است.
اصول اساسی مانند حاکمیت، قانون، حقوق بشر و امنیت جمعی اکنون بیشتر شبیه ارواح گذشته هستند که فقط در اعلامیههای اجلاس به یاد آورده میشوند.
در مقابل، آنچه جایگزین شده، قدرت سخت، خشونت و بازدارندگی استراتژیک است.
روسیه در حال ترسیم مجدد مرزها در اوکراین و گرجستان است. اسراییل در حال انجام عملیاتهای بیهدف در جغرافیای وسیعی است که از غزه تا ایران امتداد دارد. چین فشار بر تایوان را افزایش میدهد. در حالیکه ایالات متحده سیاست به اصطلاح «قدرت میانهرو» را دنبال میکند، نفوذ جهانی خود را از قطب شمال تا کارائیب تعمیق میبخشد.
به نظرم پیام واضح است: حقوق بینالملل کنار گذاشته شده، سیاست قدرت دوباره به صحنه بازگشته است.
نهادها در حال تضعیف هستند، تندروها در حال ظهور
حالا در شرایطی هستیم که درخواستهای دیپلماتیک، قطعنامههای سازمان ملل یا درخواستها برای کاهش تنش دیگر برآورده نمیشوند.
سازوکارهای حکمرانی جهانی – از سازمان ملل گرفته تا سازمان تجارت جهانی (WTO) – یا ناکارآمد شدهاند یا به ابزارهای سیاسی تبدیل شدهاند.
این شکاف توسط چهرههای رهبری کاریزماتیک و غیرپاسخگو پر میشود. حالا بسیاری از رهبران، طرفدار تنش و درگیری هستند و تجارت، فناوری، انرژی، آبوهوا و سیستمهای غذایی به سلاحهای استراتژیک تبدیل شدهاند.
حتی دیپلماسی منطقهای هم دیگر بیطرف نیست. این مبارزه که بهعنوان یک مشکل مشترک جهانی آغاز شد، امروزه به یک حوزه نفوذ استراتژیک و سلاحی برای زنجیره تامین تبدیل شده است.
آری. جهان به سمت چندقطبیشدن در حال حرکت است. اما این ساختار هنوز ثبات ندارد و معماری مبتنی بر نظارت در کار نیست.
تحت این شرایط، نظام بینالملل از طریق چانهزنی به جای اتحادها و بلوکهای موقت به جای نهادها عمل میکند.
اگر به قدرتهای نوظهوری مانند چین، هند و روسیه نفوذی که شایسته آن هستند در درون سیستم داده نشود، شوکهای جدید اجتنابناپذیر خواهند بود. چرا که آشفتگی امروز تصادفی نیست و زاییده و محصول عدم تعادل ساختاری سالیان گذشته است.
در این شرایط، جایگاه ترکیه کجاست؟
ترکیه در مرکز جغرافیایی، تاریخی و استراتژیک تحولات اخیر قرار دارد. اما حالا کشور ما نباید فقط به پل بودن اکتفا کند. نه گردش مداوم بین شرق و غرب و نه بیطرف ماندن، هیچکدام بهتنهایی قابل ادامهدادن نیست. کاری که ترکیه باید انجام دهد این است که دیگر نقش یک پل را ایفا نکند، بلکه کنشگر و معمار باشد.
در شرایط فعلی، لازم است که دولت ترکیه، هم در عرصه سیاست داخلی و هم در بخش سیاست خارجی، مشکلات خود را به درستی ارزیابی کند و دنبال چنین اهدافی برود:
احیای حاکمیت قانون و نهادهای دموکراتیک.
ایجاد یک اقتصاد مقاوم و متنوع.
تجهیز جمعیت جوان به مهارتهای علمی و فنی آینده.
اتخاذ یک موضع و خط سیاست خارجی چندوجهی و در عین حال مبتنی بر اصول.
تقویت سازوکار مدیریت و حکمرانی بر اساس شایستگی و ظرفیت نهادی.
در شرایط جدید، ترکیه باید به مرکز اطلاعات استراتژیک ناتو تبدیل شود.
اگر این اهداف محقق شوند، ترکیه تبدیل به کشوری خواهد شد که در ساختار قدرت و امنیت جهان و منطقه، چنین ویژگیهایی داشته باشد:
الف) نه تنها یک مصرفکننده امنیت، بلکه ضامن و ارائهدهنده امنیت در ناتو نیز خواهد بود.
ب) عملاً تبدیل به یک کنشگر پیشرو در جهان غیر هژمونیک خواهد بود.
ج) شریک سرمایهگذاری منصفانه در آفریقا خواهد بود.
د) در خلیجفارس و آسیای مرکزی بهعنوان یک عنصر یکپارچهساز انرژی عمل خواهد کرد.
ه) میتواند شریک فناوری و توسعه سبز در آسیا و اقیانوسیه باشد.
اما این نقشها، صرفاً با آرزو و حسننیت محقق نمیشوند. بلکه نیاز به استراتژی، صبر و شجاعت سیاسی دارند.
مقامات آنکارا باید این واقعیت را درک کنند که جایگاه ترکیه در نظام جهانی همین «امروز» شکل میگیرد، نه «فردا». لذا گرفتار ماندن در ابهام استراتژیک، بیش از این قابل تحمل نیست.
در نظم نوین جهانی، کشورها دو راه بیشتر ندارند: یا باید قوانین را وضع کنند، یا از قوانینی پیروی کنند که بهدست دیگران وضع شده است!
بنابراین، ترکیه نیز یا در سازوکارهای تصمیمگیری شرکت خواهد کرد، یا موضوع تصمیمات دیگران خواهد شد. برای استفاده از این فرصت، ترکیه باید ثبات را در داخل و اعتبار را در خارج از کشور ایجاد کند.
پایان