تشریح عصر دوم در ارباب حلقه ها
دوران دوم یا عصر دومِ جی آر آر تالکین، به اندازه دوران ارباب حلقه ها پرتنش و تأثیرگذار است، دورانی که بسیاری از رویدادها و تحولات مهم در آن رخ می دهند. افسانه شناسی تالکین آنقدر وسیع است که خط زمانی ایا (Eä) (جهانی که سرزمین میانه در آن واقع است) به دوران هایی تقسیم می شود که برخی از آنها چندین هزار سال به طول می انجامند. پس از آغاز خلقت، سالهای بسیار طولانی والاها و سالهای درختان گذشت. عصر یا دوران اول پس از نابودی بی رحمانه دو درخت والینور توسط مورگوث آغاز شد و پس از آن دوران دوم، سوم و چهارم آغاز گردید، جایی که خط زمانی ارباب حلقه های تالکین به پایان می رسد.
برای درک بهتر، روایت هابیت ها و ارباب حلقهها هر دو در حدود ۳۰۰۰ سال بعد از شروع دوران سوم رخ میدهند، و تاجگذاری آراگورن در بازگشت پادشاه رسماً آغازگر عصر چهارم است. اگرچه معروفترین داستانهای تالکین هر دو در یک قرن واحد اتفاق میافتند، این نویسنده مشهور در مورد آنچه پیش از این دوران آمده بود، مطالب زیادی نوشت، همراه با دنباله، سیلماریلیون، و آثار دیگری که همه چیز را از لحظهای که ارو ایلوواتار و گروهش دنیا را خلق کردند تا روزی که بیلبو بگینز شایر را با یک دسته از کوتوله ها و یک جادوگر ترک کرد، به تفصیل شرح میدادند.
تشریح فضای عصر دوم
جنگ خشم در دوران اول پایان یافت
علیرغم اینکه داستانهای دوران سوم در قفسههای کتاب و سینما جای بالاتر و مهمتری پیدا کرده ند، بقیه جدول زمانی تالکین نیز به همان اندازه حماسی بوده و اهمیت دارد. در واقع، دوران دوم قطعاً پرحادثه تر و پرفراز و نشیب تر از دوران بعدی خود است، و این همان دوره ای است که سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت از آن الهام میگیرد. ۳۴۴۱ سالی که دورهه موسوم به دوران یا عصر دوم تالکین را تشکیل می دهد، را می توان از طریق بررسی لحظات و اتفاقات کلیدی اش مستند سازی کرد.
عصر اول با جنگ خشم به پایان رسید، جایی که مورگوث طعم شکست را از یک میزبان قدرتمند از والینور چشید، و با به پایان رسیدن تاریکی، مردم آزاد توانستند خانه های خود را دوباره بسازند. الفها گیل-گالاد را بهعنوان پادشاه بزرگ نولدور تقدیس کردند و لیندون به استان اصلی آنها تبدیل شد، در حالی که سیردان بر سرزمین مجاور پناهگاههای خاکستری نظارت داشت، جایی که اِلفها سفر دریایی خود به سمت والینور را آغاز کردند. والاها به عنوان پاداشی برای خاندان های انسانی که علیه مورگوث جنگیدند، جزیرهای بین سرزمین میانه و والینور ایجاد کردند. در اینجا بود که پادشاهی نومنور تأسیس شد و الروس، برادر الروند، اولین پادشاه آن بود.
اگرچه لیندون در دوران دوم ارباب حلقهها مرکز فعالیت الفها باقی ماند، این مردمان دارای گوش های نوک تیز در طول قرنها به سمت شرق گسترش یافتند. ارگیون در نزدیکی کوههای مهآلود ساخته شد که توسط لرد سلبریمبور اداره میشد، در حالی که گالادریل و همسرش سلبرون به لوثلورین در آن سوی این رشته کوه نقل مکان کردند. مردانی که تحت فرمان مورگوث خدمت کرده یا به جنگ خشم نپیوستند، در سرزمین میانه باقی ماندند، عمدتاً در سواحل و در جنوب مستقر شدند، یا در رووانیون و روون در شرق باقی ماندند. دسته هایی از کوتوله ها نیز در اطراف مناطق کوهستانی سرزمین میانه پخش شده بودند.
جی آر آر تالکین در کتاب سیلماریلیون که پس از مرگش در سال ۱۹۷۷ منتشر شد، درباره عصر دوم بسیار نوشته است.
این منظره نژادی بسیار متفاوت از عصر سومِ ارباب حلقه ها است، دورانی که اِلف ها حضور کمتر برجسته ای داشتند. در عصر سوم، تعداد انسان ها در حال افزایش بود، هابیت ها در اریادورز شایر ریشه دوانده، و مشهورترین و باشکوه ترین تالارهای کوتوله ها به دست اژدهایان، بالروگ ها و طمع افتاده بود. عصر دوم نمادی از شکوه اِلفها بود و به همین خاطر داستانهای عصر دوم تالکین را با عظمت و نجابت خاصی عجیبن کرده بود، در تضاد با طعنه های مکرری که در محتوای عصر سوم در ارباب حلقه ها از جانب هابیت ها مطرح می شود.
چگونه عصر دوم شرایط را برای سقوط نومنور فراهم می کند؟
نومنور در دوران دوم سقوط می کند
برای حدود ۲۰۰۰ سال، نومنور چراغی درخشان از عظمتی بود که تمدن فانی می توانست به دست آورد. این قلمرو جزیره ای شکوفا شده، رشد کرده و تکامل یافت، در حالی که پادشاهان یکی پس از دیگری سلسله الروس را ادامه می دادند، و در قرن ششم عصر دوم، استعداد نومنوری ها در کشتیرانی به آنها اجازه داد تا سرزمین میانه، خانه اجدادشان را دوباره کشف کنند.
روابط محکمی بین نومنور و اِلفهای گیل-گالاد شکل گرفت، در حالی که انسان های خوش شانس دانش برتر خود را با خویشاوندان «مادون تر»شان که با آنها مواجه میشدند به اشتراک گذاشتند. دیدار از طریق ناوگان های دریایی به زودی به استقرار پایگاه های دائمی تبدیل شد که به نومنور امکان داد در سرزمین مادری شان جایگاه مستحکمی پیدا کنند. همه چیز خوب پیش می رفت، اما حضور نومنور در سرزمین میانه، این پادشاهی را یک قدم به نابودی نزدیکتر کرد.
در این دوره بود که شکاف دیگری در پایه های نومنور پدیدار شد. اولین فرزند فرمانروای وقت نومنور دختری به نام سیلمارین بود، اما قوانین پادشاهی عمیقاً جنسیت زده نومنور جانشینی زنان را ممنوع میکرد، بنابراین پادشاهی به برادر کوچکترش رسید. اگرچه پادشاهی از او دریغ شد، اما سیلمارین و همسرش یک سلسله انشعابی را آغاز کردند که به عنوان اربابان آندونیه شناخته میشد – که عملاً نوادگان غیر حاکم الروس بودند. دودمان سیلمارین در نهایت الندیل، ایزیلدور و آراگورنِ ارباب حلقه ها را به وجود آورد.
آندونیه از زبان الفی به نام Quenya گرفته شده است که در آن آندون به معنای “غروب آفتاب” است.
با گذشت قرنها، خاندان حاکم نومنور و اربابان آندونیه در فلسفه حکمرانی خود به شدت از هم جدا شدند. نسل پادشاه به طور فزایندهای نسبت به جاودانگی اِلفها حسادت میکرد و از والاها ناراضی بود، چرا که آنها را از حرکت به سمت غرب به سمت والینور منع کرده بودند. در هزاره سوم عصر دوم، نومنور به تدریج سنتها و وفاداریهای قدیمیشان را کنار گذاشتند، والا و الف را به مانند هم کنار گذاشته و به جای همکاری با آنها، بر انسان های سرزمین میانه سلطه پیدا کردند. در همین حال، اربابان آندونیه به ریشه های خود وفادار مانده و در برابر وسوسه های قدرت مقاومت کردند.
حلقههای قدرت چگونه ساخته شدند (و بعد چه اتفاقی افتاد)؟
سائورون همراه با سلبریمبور حلقه های قدرت را ساخت
دوران پرفراز و نشیب سائورون در عصر دوم باعث می شود ماجراهای او در ارباب حلقه ها بسیار آرام به نظر برسد (به رغم شکست شرم آور به دست هابیت ها). هنگامی که عصر اول به پایان رسید، سائورون تضعیف شده به زودی در سرزمین میانه پنهان شد و برای بخش اعظم پنج قرن پنهان باقی ماند، پس از آن بود که حضور او یک بار دیگر شروع به نشان دادن خود کرد. با این وجود، ارباب تاریکی تا نزدیک به سال ۱۰۰۰ در عصر دوم، زمانی که موردور را به عنوان خانه دائمی خود انتخاب کرد، بی سروصدا به حضور خود ادامه می داد. ۵۰۰ سال دیگر نیز می گذرد، در حالی که سائورون قدرت خود را تحکیم می بخشد، موردور را به یک برهوت شیطانی تبدیل کرده و نقشه ای شرورانه را طرح ریزی می کند.
این نقشه حیلهگرانه شامل تبدیل شدن به یک شخصیت ثانویه به نام «آناتار» بود، که بهطور قابل توجهی کمتر شبیه یک ستمگر افسانهای جهنمی بود که مصرانه میخواست جهان را تصاحب کند، زیرا سائورون هنوز توانایی تغییر شکل در دوران دوم را داشت. آناتار با وعده دانش و هدایا، به اِلف ها نزدیک شد، و در حالی که گیل-گالاد، الروند و گالادریل همگی عمیقاً نسبت به این غریبه مشکوک بدبین بودند، سلبریمبور، آهنگر الف ها با احتیاط سائورون را به ارگیون راه داد. الفهای ارگیون با داشتن دانش جادویی یک مایای شرور در کنار خود، مجموعهای از ۱۹ حلقه جادویی ساختند که تنها سه تای آنها را سلبریمبور شخصاً و بدون دخالت تاریکی ساخت.
همانطور که در روایت طولانی یاران حلقه به جزئیات آن پرداخته می شود، سائورون یواشکی وارد این فرآیند شده و حلقه واحد را می سازد، اما خیلی زود دستش را روی می کند و الف ها متوجه شدند که فریب خورده اند. سائورون با موفقیت ۱۶ حلقه از حلقههایی را که به ساخت آنها کمک کرده بود می رباید، ۹ حلقه را به پادشاهان انسان ها و ۷ حلقه را به اربابان کوتوله هدیه می دهد. سپس سائورون نقشه هوشمندانه خود را اجرا کرد، اما الفها از قبل سه حلقه خود را برداشته بودند، در حالی که کوتولهها برای فاسد شدن بسیار مقاوم بودند. فقط انسان ها بودند که تحت سلطه سائورون درآمده و به نازگول تبدیل شدند. در همین حال، سائورون از حلقه واحد برای اتمام ساخت و ساز قلعه موردور خود، باراد-دور، استفاده کرد.
ظهور، سقوط، طلوع، سقوط، طلوع و سقوط سائورون در سرزمین میانه
سائورون در تاریخ زمین میانه اغلب قدرت را در دست داشت
در نتیجه خیانت او به حلقه واحد، یک جنگ هفت ساله بین سائورون و اِلف ها آغاز شد. در بیشتر این دوران، سائورون در طول این درگیری دست برتر را داشت و ارگیون را کاملاً ویران کرد، در حالی که لیندون در محاصره مقاومت کرده و لوتلورین توسط گالادریل، الف سلطنتی، محافظت می شد. از خاکستر ارگیون، الروند سرزمین ریوندل را تأسیس کرد، که آن نیز در برابر حمله نیروهای سائورون با قدرت ایستادگی کرد. با رسیدن نیروهای کمکی از نومنور، مسیر جنگ در نهایت تغییر کرد. با ترکیب نیروی اِلف ها و انسان ها، سائورون به موردور، عقب نشینی کرد در حالی که به شدت در موضع ضعف قرار داشت.
سایه تاریک زمین میانه تا حدود ۱۵۰۰ سال دیگر دوباره ظاهر نشد. سائورون این مدت را صرف آماده کردن یک لشکر دیگر برای فتح قلمرو کرد، و زمانی که نقشه های پلیدش آماده شد، نومنور دیگر آن نژاد قهرمان گذشته را نداشت، زیرا دوران تاریک خودش را تجربه می کرد. با این حال، فرمانروای نومنور، آر-فارازون، به شدت با سائورون که خود را «پادشاه انسانها» معرفی میکرد، مخالفت کرد، زیرا جزیرهنشینان به این باور رسیده بودند که آن ها سزاوار این عنوان والا هستند. یک بار دیگر، نومنوری ها به سمت سرزمین میانه رهسپار دریا شدند، اما این بار دشمن خود را به اسارت گرفتند، و سائورون را در اقدامی که بعدها از آن پشیمان شدند، به جزیره ستارهشکل خود برگرداندند.
در طی ۵۰ سال آینده، سائورون پله های فرصت طلبی را طی کرده و از زندانی نومنور به نزدیکترین مشاور آر-فارازون تبدیل شد، در حالی که از اختلافات فوق الذکر استفاده کرد و نفرت خاندان حاکم از والاها را تقویت کرد. سائورون در نهایت آر-فارازون را متقاعد کرد که به والینور حمله کند، که مانند متقاعد کردن کودکی به شکیک با تفنگ آب پاش به یک تانک است. نیروهای آر-فارازون یا در دریا یا در سواحل والینور نابود شدند، در حالی که نومنور خود به اعماق آب رفت. سائورون از حمله الهی جان سالم به در برد، اما توانایی تغییر شکلش را از دست داد.
گوندور چگونه تأسیس شد (و چه اتفاقی برای آرنور افتاد)؟
الندیل از سقوط نومنور فرار کرد
روزی که خشم ارو ایلوواتار دورنمای دریاهای ساندرینگ را تغییر داد، همه نومنوری ها نمردند. برخی از اربابان آندونیه و جاهای دیگر که به آرمانهای اصلی نومنور وفادار مانده بودند، از این فاجعه در امان مانده، اجازه یافتند با ناوگان کوچکی از کشتیها از نابودی گریخته و سالم به سرزمین میانه برسند. از همه مهمتر برای روایت ارباب حلقه ها، این پناهندگان شامل الندیل و دو پسرش، ایزیلدور و آناریون نیز بودند.
الندیل پس از رسیدن به خشکی، بر انسان های سرزمین میانه ادعای پادشاهی کرد (به غیر از انسان هایی که قبلاً به تاریکی روی آورده بودند، مانند نومنوری های سیاه و ایسترلینگ ها). الندیل در کنار پسرانش دو پادشاهی بزرگ – گوندور و آرنور – به سبک نومنوری تأسیس کرد. تاریخچه پر از تحول گوندور و بقای معجزه آسانی آن در ارباب حلقه ها شرح داده شده است. در همین حال، زمانی که فرودو از شایر خارج می شود، آرنور مدت هاست سقوط کرده است. آرنور که به دلیل درگیری های داخلی و انزوا، در اوایل دوران سوم دچار انحطاط تدریجی شد، سرانجام توسط شاه-جادوگر، آنگمار، سرنگون شد.
آخرین اتحاد اِلف ها و انسان ها (و چرا دوام نیاورد)
دوران دوم با آخرین اتحاد به پایان رسید
عصر دوم ارباب حلقهها با یک نبرد نهایی که نیروهای متحده شده توسط سائورون را در برابر نیروهای متحد گیل-گالاد، الندیل و گروههای منتخبی از کوتوله ها (به احتمال زیاد از خزاد-دوم) قرار می داد، به پایان رسید. تلفات از هر دو طرف سنگین بود و گوندور پایتخت اصلی خود یعنی اوسگیلیاث را از دست داد. در نهایت نیروهای اتحاد پیروز شدند، همانطور که در یاران حلقه مشاهده می شود، آخرین اتحاد سائورون را تا باراد-دور عقب راند و قلعه را کاملاً محاصره کرد. گیل-گالاد و الندیل شخصاً با سائورون جنگیدند، و اگرچه هر دو در این جریان کشته شدند، ارباب تاریکی به اندازهای ضعیف شد که ایزیلدور بتواند حلقه واحد را آزاد کند.
این پیروزی سائورون را به ضعیف ترین جایگاه خود برای ۳۰۰۰ سال آینده تنزل داد و به عصر دوم پایان بخشید. اگرچه ممکن است آخرین اتحاد پیروز این نبرد شده باشد، جبهه نیکی هرگز از این نبرد سنگین التیام نیافت. از دست دادن گیل-گالاد به دودمان الف های سلطنتی پایان داد و لیندون ساحلی پس از حادثه نومنور به شدت تضعیف شد. همانطور که در ارباب حلقه ها دیده می شود، پس از این ماجراها، الف های بیشتری به سمت غرب به طرف والینور مهاجرت کردند. همانطور که انتظار می رفت، انسان ها با شروع دوران سوم، مشکلات خاص خود را پدید آوردند. گوندور تضعیف شد، آرنور شکست خورد و به یک پادشاه واقعی نیاز بود تا فانیانِ سرزمین میانه را گرد هم آورد.
فصل دوم حلقه های قدرت در چه دورانی از عصر دوم روایت می شود؟
حلقه های قدرت به عصر سوم نیز کشیده می شود
فصل ۲ سریال حلقه های قدرت تقریباً در نیمهی راه دوران دوم روایت می شود، اما خط زمانی ارباب حلقهها تا پایان فصل آخر سریال به پایان عصر دوم خواهد رسید. این سریال با یک فلاش بک از نگاه گالادریل شروع شد که سال های درختان و برخی از رویدادهای عصر اول را نشان می داد و در ادامه به یک تاریخ نامشخص در عصر دوم می رود که در فصل اول حلقه های قدرت روایت می شود. با این حال، سالی از عصر دوم که سریال در فصول اول و دوم خود روایت می کند را می توان حدس زد.
مصاحبههای شورانر و تریلرهای فصل دوم سریال The Rings of Power خط داستانی خشنی را که این فصل دنبال خواهد شد تأیید کرده است. سائورون شکل مورد علاقه اش را به خود میگیرد و به ارگیون بازمیگردد، جایی که حلقههای قدرت را با سلبریمبور میسازد. سلبریمبور در نهایت از سائورون رو برگردانده و سائورون جنگ خود را علیه الفها آغاز میکند، بعد از آنکه محاصره ارگیون را کلید می زند. تالکین یک جدول زمانی برای عصر دوم ارائه کرده که میتوان رویدادهای سریال حلقههای قدرت به آن باز می گردند.
اتفاقات عصر دوم | سال |
سائورون شروع به ساخت باراد-دور می کند | ۱۰۰۰ |
سائورون در قالب شخصیت آناتار با الف های ارگیون دوست می شود | ۱۲۰۰ |
حلقه های قدرت ساخته می شوند | ۱۵۰۰ |
حلقه های سه گانه بزرگ الفی ها ساخته می شوند | ۱۵۹۰ |
حلقه واحد ساخته می شود، باراد-دور تکمیل می شود، سائورون هویت واقعی خود را فاش می کند | ۱۶۰۰ |
سائورون برای حمله به اریادور آماده می شود | ۱۶۰۵ |
جنگ الف ها و سائورون آغاز می شود | ۱۶۹۳ |
سائورون به اریادور حمله می کند | ۱۶۹۵ |
سائورون ارگیون را غارت کرده و سلبریمبور را می کشد. ریوندل تاسیس می شود. کوتوله ها به سائورون حمله می کنند. خزاد-دوم بسته می شود. | ۱۶۹۷ |
سائورون اریادور را تصرف می کند | ۱۶۹۹ |
نومنوری ها سائورون را شکست می دهند | ۱۷۰۰ |
سائورون از اریادور بیرون انداخته شده و به موردو فرار می کند. اولین شورای سفید برگزار می شود | ۱۷۰۱ |
جدول زمانی در سریال حلقه های قدرت دقیقاً از جدول زمانی متعارف دنیای تالکین پیروی نمی کند. انجام این کار مستلزم نمایش قانعکننده گذر زمان در طول قرنها، پیر کردن شخصیتها و محیطها و از بین رفتن سرعت روایت داستان های اکشن یا ماجراجویی هاست. به نظر میرسد که رویدادهای فصل ۲ حلقههای قدرت در هر نقطهای بین عصر دوم در سال های ۱۱۰۰ و ۱۷۰۱ اتفاق میافتد. این بازه زمانی ۶۰۱ ساله احتمالاً بهطور قابل توجهی خلاصه میشود، مانند برخی از رویدادهای فصل اول سریال. رویدادهای فصل اول حلقه های قدرت در سال های پیش از ۱۱۰۰ روایت می شود.
منبع: روزیاتو