توصیه پیامبر(ص) به ابوذر در خصوص بحث و مذاکره علمی
زندگی انسان ساحتهای مختلفی دارد که انسان مؤمن همانطور که از اسمش پیداست باید در هر کدام از آنها ایمان خود را ظهور و بروز دهد. در ساحتهای فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری، اعتقادی، اخلاقی، علمی، اقتصادی و جسمی. بروز ایمان نیز در این ساحتها چیزی نیست جز تقوا. یعنی فرد در همه این ابعاد زندگی نظر خدا و رضایت او را محور قرار دهد. امام صادق (ع) درباره وظیفه شیعیان فرموده است: «کونوا لنا زینا ولا تکونوا لنا شیناً» زینت و سبب افتخار ما باشید نه اینکه باعث شرمندگی ما باشید. در این راستا حضرت علی (ع) میفرماید: «اعیونی بورع واجتهاد و سداد» سعی کنید تقوا و ورع داشته باشید. در این راه تلاش کنید و استقامت داشته باشید. آنچه پیش رو دارید گزیدهای از سخنان آیت الله مصباح یزدی؛ در دفتر مقام معظم رهبری است که در سال ۸۷ ایراد کردهاند. بخش سی و چهارم آن را باهم میخوانیم:
در مطلب گذشته در ادامه بیان اوصاف شیعیان از زبان امیرالمؤمنین (ع) توضیحاتی درباره این فراز ارائه شد: وَ مِنْ عَلَامَهِ أَحَدِهِمْ أَنْ تَرَی لَهُ قُوَّهً فِی دِینٍ وَ حَزْماً فِی لِینٍ وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ. در دنباله این فراز حضرت امیر (ع) میفرماید: وَ حِرْصاً عَلَی عِلْمٍ وَ فَهْماً فِی فِقْهٍ وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ؛ یعنی شیعیان حریص بر علم هستند. روشن است که هر مؤمنی، بلکه هر انسان عاقلی فطرتاً طالب علم است. پس این چه ویژگی ممتازی است که حضرت برای شیعیان عنوان فرمودهاند؟
جایگاه علم و عالم
درباره فضیلت علم و تعلیم و تعلم، علم مطلوب، علم مذموم، مقایسه علم با سایر امور دنیوی و اخروی، وظیفه عالم و… روایات فراوانی در مجامع روایی نقل شده و گاهی چند جلد از یک کتاب به این موضوع اختصاص داده شده است. ما در اینجا فقط به این موضوع میپردازیم که چرا شیعیان حریص بر علم هستند.
در بحارالانوار روایتی از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده که خطاب به ابوذر فرمودند: یَا ابَا ذَرٍّ الْجُلُوسُ سَاعَهً عِنْدَ مُذَاکَرَهِ الْعِلْمِ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی مِنْ قِرَاءَهِ الْقُرْآنِ کُلِّهِ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ مَرَّه؛ گمان نمیکنم در هیچ کتابی، هیچ عالم، حکیم یا فیلسوفی، در هیچ قومی و به هیچ زبانی چنین تکریمی نسبت به علم وارد شده باشد. گاهی از تحصیل علم تعریف میشود؛ همچنانکه روایات زیادی در این خصوص نقل شده؛ مثل: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَهٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِم؛ یا اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّین ۳؛ یا روایاتی که درباره فضیلت تعلیم و فضیلت علما نقل شده؛ اما اینکه کسی بنشیند و بحث علمی چند دانشمند و عالم را تماشا کند و گوش فرادهد، این کار چه مقدار فضیلت دارد؟ پیغمبر اکرم (ص) به ابوذر میفرماید اگر کسانی مشغول مذاکره و بحث علمی باشند و کسی مدتی را پای بحث و گفتگوی ایشان بنشیند، ثواب این کار از ۱۲ هزار ختم قرآن بیشتر است.
روایات فراوانی در این باره نقل شده که حتی اگر در سند بعضی از آنها هم خدشه وارد شود مجموع آنها مفید تواتر اجمالی است؛ یعنی هیچ شکی نیست که این مضامین از اهل بیت (ع) وارد شده است. در روایت دیگری رسول اکرم (ص) میفرماید: کسی که در راه تحصیل علم قدم بر دارد پرندگان هوا و ماهیان دریا برای او استغفار میکنند و فرشتگان آسمان به عنوان احترام و اظهار خوشحالی از این کار بالهایشان را زیر پای او پهن میکنند.
نقل شده که مرحوم شهید ثانی رضوان الله علیه صاحب کتاب شریف شرح لمعه که از صدها سال پیش از این یکی از کتابهای درسی تمام حوزههای علمیه بوده است؛ در دوران طلبگی، مسیر خانه تا مدرسه را با پای برهنه طی میکرد و با استناد به این روایت میگفت من نمیخواهم با کفش روی بال ملائکه راه بروم.
سنتهای نیکو
کسانی که انبوه فضائل نقل شده در روایات برای علم و عالم و تعلیم را باور دارند، جا دارد تمام لحظات عمر خود را غیر از زمانی که مشغول کارهای واجب و سایر عبادات هستند صرف تحصیل علم کنند. یکی از سنتهای خوب حوزههای علمیه، مخصوصاً حوزههای نجف این بوده که در هر مجلسی که چند نفر از علما و فضلا گرد هم جمع میشدند، مسألهای علمی را مطرح کرده و درباره آن بحث و گفتگو میکردند. این اهتمام به علم از این روست که باور دارند در مجلس بحث علمی فرشتگان برای حاضران استغفار میکنند.
شیعیان و مؤمنین ممتاز بر تحصیل علم حریص هستند و هیچگاه تحصیل علم را رها نمیکنند، حتی اگر شغل اصلی آنها کار دیگری باشد. پیش از این در بسیاری از شهرهای مذهبی سنت بود که اغلب افراد، به خصوص کسبه بازاری قبل از شروع کار روزانه خود، در جلسه درسی حاضر شده و به خصوص مسائل شرعی مربوط به کسب و کارشان را از استاد فرا میگرفتند. متأسفانه امروزه این سنتهای خوب در جامعه ما ترک شده؛ کاش میشد مخصوصاً با استفاده از وسایل جدید کمک آموزشی این سنتها بار دیگر زنده میشد و افراد مختلف جامعه در اوقات فراغت خود روزانه ساعتی را به تحصیل علم اختصاص میداند. فضیلت انسان بر سایر حیوانات این است که امکان تحصیل علم برای او فراهم است.
البته این فضیلت، برای رساندن انسان به کمال و سعادت مستلزم رعایت شرایطی مثل اخلاص در تحصیل و همراهی آن با عمل است؛ اما این شرایط، شرط کافی؛ است؛ شرط لازم برای تکامل، تحصیل علم است و کسی بدون علم به جایی نمیرسد.
کسانی که این مسائل را باور کردهاند، سعی میکنند هر چه بیشتر بر علمشان افزوده شود؛ همچنانکه حریص هستند که آموختههای خود را به دیگران هم یاد بدهند.
دو نکته دیگر هم درباره علم در این روایت ذکرشده: فَهْماً فِی فِقْهٍ وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ. اغلب کسانی که در پی آموختن مطالب علمی هستند به یادگیری سطحی اکتفا میکنند؛ لذا آموختههایشان عمیق نیست. ولی بعضی دیگر مانند مؤمنینی که حضرت امیر (ع) توصیف میفرماید به فهم سطحی اکتفا نمیکنند و سعی میکنند فهمشان عمیق و موشکافانه باشد؛ مطلبی را که از معلم میشنوند، تا جایی دنبال میکنند که کاملاً به عمق مطلب پی ببرند و برایشان هیچ ابهامی درباره آن باقی نماند؛ تا بتوانند سوالات و شبهات را پاسخ دهند.
حلم، زینت علم
اگر کسی به صورت جدی در پی علم باشد، در مراحل مختلف با دشواریهای زیادی روبرو میشود و اگر بردبار نباشد، ممکن است زود از میدان در برود، زود نتیجهگیری و قضاوت کند و در برابر مخالف تحمل نداشته باشد.
چنین کسی کارش به نتیجه نمیرسد. همچنانکه کسی که مراتبی از تحصیل را گذرانده، اگر فقط به آموختهها و فهم خودش اکتفا کند و پذیرش بحث و گفتگو با دیگران را نداشته باشد، چنین کسی غالباً یکسونگر بار میآید و حتی گاهی علمش جهت انحرافی پیدا میکند و هر چه پیش میرود، بیشتر از مسیر حق جدا میشود؛ در حالیکه خود او هم متوجه انحراف نیست.
اما اگر بنا داشته باشد نظریات خود را با دیگران مطرح کند و حرفهای آنها را هم بشنود، و در صورت لزوم در آرا خود تجدیدنظر کند، تا شاید یکی از مصادیق آیه شریفه فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ؛ باشد نیازمند سعه صدر است. چون اگر انسان در بحث و گفتگو با مخالف کمتحمل و بیحوصله باشد، بحث به نتیجه نمیرسد و همان کجروی ادامه پیدا میکند.
برای اینکه عالم به این آفتها مبتلا نشود، باید حوصله، تحمل و سعه صدر داشته باشد؛ نظر دیگران را جویا شود و خوب به آنها گوش بدهد. نمونهای از این شیوه پسندیده جلسات شورای استفتاء مراجع محترم تقلید است. مرجع تقلیدی که درباره مسألهای تحقیق کرده و فتوا داده، در عین حال، فتوای خود را برای عدهای از علما مطرح میکند و نظر ایشان را جویا میشود. چه بسا آنها اشکالاتی به این فتوا داشته باشند که در این جلسه پیرامون آن بحث و گفتگو میشود. پس عالم برای رفع اشکالات احتمالی نظراتش نیازمند حلم است.
همچنین در مقام تعلیم، وظیفه استاد این است که شاگرد را پرورش دهد تا او هم از لحاظ علمی رشد کند. اما اگر استاد حوصله نداشته باشد، پاسخهای سرسری به اشکالات و سوالات شاگرد بدهد، یا اجازه بحث به او ندهد، شاگرد رشد نمیکند. بنا بر این در مقام تعلیم نیز استاد باید حلیم باشد.
نقل شده که روزی کنیزی خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها رسید و مسألهای پرسید و جواب گرفت. اما وقتی از محضر حضرت صدیقه طاهره (س) خارج شد و مسأله را در ذهن خود مرور کرد، متوجه شد درست یاد نگرفته؛ لذا نزد آن حضرت برگشت و بار دیگر مسأله را از ایشان پرسید. حضرت زهرا (س) مجدداً سوال او را با توضیحات بیشتری پاسخ دادند. آن کنیز هم که تصور میکرد جواب سؤالش را فرا گرفته، از منزل حضرت خارج شد؛ اما بار دیگر که مسأله را مرور کرد، مجدداً متوجه شد که درست نفهمیده؛ لذا باز نزد حضرت زهرا (س) برگشت.
این مسأله چندین بار تکرار شد؛ تا جایی که خود آن کنیز سرافکنده و خجل شد. اما حضرت با خوشرویی جوابش را با توضیحات بیشتر فرمودند و پس از آن برای دلگرمی او افزودند: اگر کسی بار سنگینی را به تو بدهد که به بام منزل ببری، و در برابر آن صد هزار درهم به تو بپردازد، آیا از حمل آن بار احساس خستگی میکنی؟ هر مسألهای که ما به شما بیاموزیم، اجر و ثواب آن بیش از آن است که فاصله زمین تا عرش را پر از لؤلؤ کنند؛ بنابراین هر چه هم سنگین باشد، تحمل آن سخت و دشوار نیست.
این دستورالعملی است برای معلم که باور کند آموختن علم به دیگران مثل خریدن کیسهای از جواهرات برای خود است که خستگی ندارد و نباید انسان از سختیهای آن ناراحت و دلسرد شود؛ بنابراین عالم هم در مقام نظریهپردازی و تحقیق نیازمند حلم، بردباری، سعه صدر و تحمل کلام دیگران است، هم در مقام بحث با همتایان نباید صبر و تحمل از کف بدهد و هم در مقام تعلیم آموختههای خود به دیگران باید حوصله داشته باشد و در برابر مشکلات خسته نشود.
۱؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۰۳، باب ۴، مذاکره العلم و مجالسه العلماء.
۲؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۰، باب فرض العلم و وجوب طلبه.
۳؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۷۷، باب ۴، مذاکره العلم و مجالسه العلماء.
۴؛ ر. ک: الکافی، ج ۱، ص ۳۴، باب ثواب العالم و المتعلم؛ إِنَّ الْمَلَائِکَهَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضًا بِه وَ إِنَّهُ یَسْتَغْفِرُ لِطَالِبِ الْعِلْمِ مَنْ فِی السَّمَاءِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ حَتَّی الْحُوتِ فِی الْبَحْر.
منبع: مهر