تکنیکهای عملیاتروانی؛ مارپیچ سکوت
۱۲:۰۰ – ۱۷ دی ۱۴۰۳
کانال«متسا» در«بله» متنی را با هدف ارتقاء سواد امنیتی مخاطبان به اشتراک گذاشت و نوشت:
نظریه «مارپیچ سکوت» را خانم الیزابت نوئل نئومان در سال ۱۹۷۳ مطرح کرد. فرضیه اصلی او در این نظریه این بود که افکار عمومی نتیجه تعامل بین افراد و محیط اجتماعی است که تحت تاثیر عمیق رسانهها شکل میگیرد.
این نظریه بر اساس چند ادعای مرتبط با هم استوار است؛ اول این که مردم از انزوا و فشار گروهی میترسند و نمیخواهند در یک موضوع درگروه اقلیت باشند؛ دوم این که مردم از ترس انزوا و زیر فشار قرارگرفتن، فرار از طعن و تمسخر و طرد سکوت می¬کنند؛ سوم این که مردم در رفتار و ارتباطات روزمره، متاثر از ذهنیتهای دریافتی به این ارزیابی میرسند که درگروه اقلیت هستند یا اکثریت.
براساس نظریه مارپیچ سکوت به موازات نشر عقاید خاص در رسانههای جمعی به عنوان عقاید غالب و مسلط، حمایت میانفردی از یک عقیده و تفکر به مرور ضعیف میشود؛ تعداد افرادی که آشکارا عقیده و تفکر موجود را بیان نمیکنند یا به تفکر القایی متمایل میشوند، افزایش پیدا میکند. روند تزایدی گرایش به عقیده مورد نظر رسانهها به شکلگیری «سکوت مارپیچی» در جامعه منجر میشود. این همان تکنیک «مارپیچ سکوت» است. در این فرآیند، مردم تحت تاثیر تصویری که امپراتوری رسانهای ساخته است، بیشتر به آنچه دیگران به صورت عمومی بیان میکنند، اعتماد کرده تا به آنچه میاندیشند. رسانههای جمعی با بهرهگیری از تکنیک «مارپیچ سکوت»؛ تصورات مربوط به عقاید مدنظر خود را در ذهن مخاطب ایجاد میکنند؛ و از این طریق ذهنیت افراد راجع به این که به چه عقایدی مسلط است را شکل میدهند؛ و چنین القاء میکنند که فرد یا گروه برای فرار از انزوا چه عقیدهای را اختیار و ابراز کند. بر این اساس، رسانهها افراد و گروههای مخالف را با ایجاد فضای رعب و وحشت و با کمک دیکتاتوری رسانهای، افکار و عقایدی همسان و مشابه را بر جامعه تحمیل کرده و آنها را وادار به سکوت و کنارهگیری میکنند.
با تغییرات تکنولوژی ارتباطات، افکار عمومی تحت تأثیر فضای غیرمنضبط و آنارشیستی مجازی قدرت تفکر و تحلیل خود را از دست میدهد یا در سایه دیکتاتوری رسانهای ناچار به تغییر عقیده یا سکوت میشود. در چنین شرایطی شبکههای اجتماعی به عنوان رسانهای قدرتمند و فراگیر، فرضیات موجود در نظریه مارپیچ سکوت را در فضای مجازی و واقعی تثبیت و نهادینه میکند.