جشن طلاق، عادی سازی برای جدایی
طلاق، امر ناخوشایندی است و میتواند به روحیات افراد، آسیبهای جدی وارد کند، اما جالب است بدانید امروزه در جامعه ما با پیروی از یک سبک بیگانه وارداتی، برخی افراد با بهنمایشگذاشتن و برگزاری جشن اقدام به کوچکشمردن موضوع طلاق و پاککردن صورتمسأله کرده و متاسفانه برخی والدین نیز در برپایی این جشن با فرزند خود همراهی میکنند.
جشن طلاق در اصطلاح مراسمی است برای اعلام پایان یک ازدواج و مجرد شدن دوباره برگزارکننده آن. این مراسم به طرق گوناگون برگزار میشود و در آن کیک طلاق، تابوت حلقه ازدواج و حلقههای طلاق بریده یا شکستهشده وجود دارد که متاسفانه در جامعه ما تعداد برگزاری مراسمهای اینچنینی رو به ازدیاد است.
حدیث غفاریخلیق، دکترای روانشناسی و مشاور و مدرس دانشگاه میگوید: «طلاق به معنی پایان شرعی و قانونی ازدواج و جداشدن همسران از یکدیگر است.
طلاق، مرگ یک رابطه و از جنس سوگ است که در دنیای مدرن برخی همسران برای اعلام پایان این عهد، مراسمی برگزار میکنند و آن را به اطلاع دوستان و آشنایان میرسانند. شاید استفاده از واژه جشن برای مراسم طلاق، نوعی تناقض باشد، چراکه برای هیچ مرگی، جشنی برگزار نمیشود. اگر ازدواج درست بوده و به طلاق ختم شده باشد، در آن صورت جشنی نباید گرفت، بلکه باید اعلام عزا کرد، اما اگر ازدواج نادرست و اشتباه باشد، ممکن است با پایان آن اندکی از نارضایتی و ناخوشی طرفین پایان یابد و شاید در اینجا بتوان شادی زن و مرد یا حداقل یک طرف را پذیرفت.»
هدف از برگزاری جشن طلاق
اهداف برگزاری این جشن بسیار متفاوت است. دکترغفاریخلیق میگوید: «برخی با گرفتن این جشن و یادکردن از خوبیهای یکدیگر با وجود جدایی، به کاهش انگزدن اطرافیان کمک و از دوستان و خانواده درخواست میکنند که در حین جدایی، از آنها حمایت کنند. از اهداف دیگر برگزاری این مراسم اعلام رسمی جدایی و اطلاع آن به شبکه اجتماعی فرد است که میتواند در ایجاد ارتباطات جدید مفید باشد. از سویی با افزایش طلاق در جوامع مختلف عادیسازی این اتفاق و معرفی آن بهعنوان یک رویداد گذار در زندگی فرد و سرعتبخشیدن به سازگاری افراد بعد از آن، میتواند در انسجام فرد با جامعه و بازگشت سریعتر به چرخه اقتصادی کمک کند که این امر از اهداف مهم جوامع صنعتی امروز است.» این روانشناس میافزاید: «گاهی ابراز شادی بیش از حد یا بیان اینکه آسیبی وارد نشده نشاندهنده خشمی زیاد و عمیق از طرف مقابل است یا اینکه فرد این نیاز را احساس میکند که باید خود را قوی نشان دهد و نگران است که سایرین ضعفها و زخمهای روانی و عاطفی او را ببینند و گاهی نیاز به جلب توجه و بهنوعی درخواست کمک وجود دارد که چرایی این موضوعات نیاز به کنکاش دارد و درست یا نادرست بودن این واکنشها باید در موقعیت فرد بررسی شود.»
رونقگرفتن کسبوکارهای مجازی
بخشی از ترویج و تبلیغ مراسم جشن طلاق از سمت موسسات و مراکز برگزارکننده این جشنها اتفاق میافتد تا با رونق آن، کسبوکارهای مرتبط نیز رونقگیرند. دکتر علیاصغر شاملو، روانشناس در گفتگو با جامجم میگوید: «به کمک اینترنت و شبکههای اجتماعی، مراسمهایی شبیه این مراسم رواج بسیار یافتهاند و سود زیادی را برای تجار به همراه آوردهاند و همین مراکز مجازی هستند که بدشان نمیآید همواره در بادکنک جشن طلاق دمیده شود. درحالحاضر این مراسم در هر طبقه اجتماعی و در هر گروهی میتواند برگزار شود.» این روانشناس یادآوری میکند اولین گزارش رسمی از جشن طلاق در ایران در سال ۱۳۸۸ در یکی از روزنامهها به چاپ رسید و مورد توجه قرار گرفت و در شرق و غرب دنیا این مراسم برگزار میشود. شاید شروع داستان این مراسم با دورهمیهایی بوده که دوستان و آشنایان برای اعلام همدردی و تسلی فرد جداشده تشکیل میدادند، اما به مرور به یک مراسم و گاه جشن ویژه تبدیل شده است. ورود این مراسم به کشور ما نوعی الگوپذیری از فرهنگهای بیگانه است و نیاز به توجه و بررسی دارد.
راهکار مقابله با جشن طلاق
متاسفانه آموزشهای کاربردی و اصولی برای تشکیل درست خانواده و ازدواج در کشور ما کم است. دکتر علیاصغر شاملو، ضمن اشاره به این موضوع مهم میگوید: «با توجه به دسترسی افراد به اطلاعات در دنیای امروز، نمیتوان مانع از ورود این مراسم به فرهنگ خود شویم و معمولا روشهای قهری یا ایجاد موانع قانونی تاثیرگذار چندانی برای عدم برگزاری این نوع مراسمها وجود ندارد.» این روانشناس معتقد است ایجاد یک روند صحیح و ایجاد آگاهی برای انتخاب همسر و تشکیل خانواده، رفع موانع موجود در سر راه ازدواجهای خوب برای جوانان و ایجاد یک فرهنگ غنیتر در برابر فرهنگهای وارداتی میتواند کمککننده باشد. اگر نتیجه جشنهای طلاق، عادیسازی جدایی باشد میتواند سبب کاهش تلاش افراد برای ساختن و اصلاح مشکلات در یک زندگی مشترک شود. برای جلوگیری از ورود یا شیوع یک فرهنگ بیگانه نامتجانس باید ریشهها را درمانکرد.
منبع: جام جم