وب گردی

جنگ مغلوبه رژیم پهلوی در سربازخانه‌ها

رژیم پهلوی که از دوره پهلویِ پدر اعزام طلاب و روحانیون جوان به سربازی را دستمایه فشار به حوزه‌های علمیه کرده بود در اردیبهشت ۱۳۴۲ نقاب از چهره انداخت و تهدیداتش را عملی کرد، اما با تدبیر و هوشیاری امام و همراهی طلاب، پادگان‌ها و سربازخانه‌ها به کانون افشای سیاست‌های ضد دینی و ضد ایرانی محمدرضا شاه تبدیل شد.

امروز اول اردیبهشت شصت و یکمین سالروز دستگیری و اعزام زوری طلاب و روحانیون به خدمت نظام وظیفه در سال ۱۳۴۲ است.

قانون سربازی

رضا پهلوی در دوره ۱۶ ساله سلطنتش بر ایران دو قانون برای به خدمت نظام آوردن پسران ایرانی نوشت. قانون اول را ۹ سال بعد از قانون خدمت اجباری خصوصی معروف به قانون بنیچه که در دوره سلطنت احمد شاه آخرین شاه قاجار در نهم آبان ۱۲۹۴ تصویب شده بود را در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۰۴ به تصویب پنجمین دوره مجلس شورای ملی رساند و قانون دوم را که کامل‌تر از قانون اول بود ۱۳ سال بعد در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۱۷ از تصویب یازدهمین دوره مجلس شورای ملی گذراند.

قانون سال ۱۳۰۴ شامل همه اولاد ذکور بالای ۲۱ سال خانواده‌های ایرانی ساکن در شهر‌ها و روستا‌های و ایرانیان خارج از کشور بود.

رضا شاه در فصل دوم این قانون طبقات معاف از قانون نظام اجباری از جمله «فقها، طلاب و روحانیون» علوم اسلامی و دینی که به جز تحصیل علوم دینی شغل دیگری نداشتند را با چارچوبی که کمیته مخصوص تعیین می‌کرد مجاز به شرکت در امتحانات سالیانه طلبگی می‌کرد و با صدور گواهی‌نامه طلبگی توسط حوزه علمیه قم آنان را از سربازی معاف می‌کرد.

پهلویِ پدر در عین حال برای زهر چشم گرفتن از روحانیون مخالف در سال ۱۳۰۷ شرط امتحان دادن طلاب علوم دینی را برای معافیت از خدمت سربازی برجسته کرد و از این بند قانونی به عنوان فشار بر مدارس علوم دینی و روحانیون و طلاب جوان کشور استفاده کرد.

این وضعیت تا ۲۹ خرداد ۱۳۱۷ که قانون جدید و کامل‌تر خدمت نظام وظیفه عمومی به تصویب یازدهمین دوره مجلس شورای ملی رسید، ادامه یافت.

این روند با آغاز مبارزه دینی و سیاسی امام خمینی و برخی بزرگان علوم دینی از مهر سال ۱۳۴۱ که از تن دادن به اجرای تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی طفره رفتند وارد فاز جدیدی شد، پهلوی پسر این حربه پدر قدیمیِ پدرش را بار دیگر زنده کرد.

رژیم پهلوی تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی را که به دلیل تعطیلی دو ساله مجلس شورای ملی و مجلس سنا فرآیند قانونیش طی نشده بود و در اقدامی غیرقانونی در هیات دولت اسدالله عَلَم تصویب کرد در پی تنزل جایگاه قرآن بین سایر کتاب‌های آسمانی بود و همین مسئله موجب خشم امام خمینی و برخی بزرگان حوزه‌های علوم دینی شد.

در پی لج‌بازی و پافشاری محمدرضا شاه بر اجرای غیرقانونی این تصویب‌نامه و به دنبال آن پیاده کردن مجموعه اصلاحات اقتصادی و فرهنگی ناهمگون با شرایط آن روزگار ایران، امام خمینی نوروز ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کرد. ایشان در تلگراف‌ها و پیام‌های شفاهی متعدد بزرگان حوزه‌های علمیه کشور را با خود همراه کرد.

ساواک در واکنش به مخالفت امام خمینی و حوزه‌های علمیه قم با تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و مجموعه اصلاحات اقتصادی و فرهنگی تحت عنوان انقلاب سفید شاه، در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۴۱ به شهربانیِ قم دستور داده لیست اسامی طلابِ مشمول خدمت سربازی را به تهران بفرستد و شهربانی قم نیز اسامی را از حوزه‌های علمیه و مدارس دینی سراسر کشور طلب کرد.

شبکه جاسوسی اسدالله عَلَم از فروردین ۱۳۴۲ با رصد شرایط حاکم بر حوزه‌های علمیه کشور متوجه جدیت امام خمینی و بزرگان حوزه‌های علمیه شد بنابراین در اقدامی پیش‌دستانه شاه را مجاب به شکستن این مقاومت از طریق حمله به مدرسه فیضیه قم به عنوان شاخص‌ترین مدرسه دینی کشور، هتک حرمت روحانیت و ایجاد رعب و وحشت در دل طلاب علوم دینی کرد.

با چراغ سبز محمدرضا شاه، نعمت‌الله نصیری رییس وقت سازمان اطلاعات و امنیت کشور – ساواک – مامور برخورد حمله به مدرسه فیضیه قم شد.

جنگ مغلوبه رژیم پهلوی در سربازخانه‌ها
رژیم پهلوی که از دوره پهلویِ پدر اعزام طلاب و روحانیون جوان به سربازی را دستمایه فشار به حوزه‌های علمیه کرده بود در اردیبهشت ۱۳۴۲ نقاب از چهره انداخت و تهدیداتش را عملی کرد، اما با تدبیر و هوشیاری امام خمینی و همراهی طلاب، پادگان‌ها و سربازخانه‌ها به کانون افشای سیاست‌های ضد دینی و ضد ایرانی محمدرضا شاه تبدیل شد.

رژیم پهلوی که از دوره پهلویِ پدر اعزام طلاب و روحانیون جوان به سربازی را دستمایه فشار به حوزه‌های علمیه کرده بود در اردیبهشت ۱۳۴۲ نقاب از چهره انداخت و تهدیداتش را عملی کرد، اما با تدبیر و هوشیاری امام و همراهی طلاب، پادگان‌ها و سربازخانه‌ها به کانون افشای سیاست‌های ضد دینی و ضد ایرانی محمدرضا شاه تبدیل شد.

به گزارش ایسنا، امروز اول اردیبهشت شصت و یکمین سالروز دستگیری و اعزام زوری طلاب و روحانیون به خدمت نظام وظیفه در سال ۱۳۴۲ است.

قانون سربازی

رضا پهلوی در دوره ۱۶ ساله سلطنتش بر ایران دو قانون برای به خدمت نظام آوردن پسران ایرانی نوشت. قانون اول را ۹ سال بعد از قانون خدمت اجباری خصوصی معروف به قانون بنیچه که در دوره سلطنت احمد شاه آخرین شاه قاجار در نهم آبان ۱۲۹۴ تصویب شده بود را در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۰۴ به تصویب پنجمین دوره مجلس شورای ملی رساند و قانون دوم را که کامل‌تر از قانون اول بود ۱۳ سال بعد در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۱۷ از تصویب یازدهمین دوره مجلس شورای ملی گذراند.

قانون سال ۱۳۰۴ شامل همه اولاد ذکور بالای ۲۱ سال خانواده‌های ایرانی ساکن در شهر‌ها و روستا‌های و ایرانیان خارج از کشور بود.

رضا شاه در فصل دوم این قانون طبقات معاف از قانون نظام اجباری از جمله «فقها، طلاب و روحانیون» علوم اسلامی و دینی که به جز تحصیل علوم دینی شغل دیگری نداشتند را با چارچوبی که کمیته مخصوص تعیین می‌کرد مجاز به شرکت در امتحانات سالیانه طلبگی می‌کرد و با صدور گواهی‌نامه طلبگی توسط حوزه علمیه قم آنان را از سربازی معاف می‌کرد.

پهلویِ پدر در عین حال برای زهر چشم گرفتن از روحانیون مخالف در سال ۱۳۰۷ شرط امتحان دادن طلاب علوم دینی را برای معافیت از خدمت سربازی برجسته کرد و از این بند قانونی به عنوان فشار بر مدارس علوم دینی و روحانیون و طلاب جوان کشور استفاده کرد.

این وضعیت تا ۲۹ خرداد ۱۳۱۷ که قانون جدید و کامل‌تر خدمت نظام وظیفه عمومی به تصویب یازدهمین دوره مجلس شورای ملی رسید، ادامه یافت.

این روند با آغاز مبارزه دینی و سیاسی امام خمینی و برخی بزرگان علوم دینی از مهر سال ۱۳۴۱ که از تن دادن به اجرای تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی طفره رفتند وارد فاز جدیدی شد، پهلوی پسر این حربه پدر قدیمیِ پدرش را بار دیگر زنده کرد.

رژیم پهلوی تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی را که به دلیل تعطیلی دو ساله مجلس شورای ملی و مجلس سنا فرآیند قانونیش طی نشده بود و در اقدامی غیرقانونی در هیات دولت اسدالله عَلَم تصویب کرد در پی تنزل جایگاه قرآن بین سایر کتاب‌های آسمانی بود و همین مسئله موجب خشم امام خمینی و برخی بزرگان حوزه‌های علوم دینی شد.

در پی لج‌بازی و پافشاری محمدرضا شاه بر اجرای غیرقانونی این تصویب‌نامه و به دنبال آن پیاده کردن مجموعه اصلاحات اقتصادی و فرهنگی ناهمگون با شرایط آن روزگار ایران، امام خمینی نوروز ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کرد. ایشان در تلگراف‌ها و پیام‌های شفاهی متعدد بزرگان حوزه‌های علمیه کشور را با خود همراه کرد.

ساواک در واکنش به مخالفت امام خمینی و حوزه‌های علمیه قم با تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و مجموعه اصلاحات اقتصادی و فرهنگی تحت عنوان انقلاب سفید شاه، در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۴۱ به شهربانیِ قم دستور داده لیست اسامی طلابِ مشمول خدمت سربازی را به تهران بفرستد و شهربانی قم نیز اسامی را از حوزه‌های علمیه و مدارس دینی سراسر کشور طلب کرد.

شبکه جاسوسی اسدالله عَلَم از فروردین ۱۳۴۲ با رصد شرایط حاکم بر حوزه‌های علمیه کشور متوجه جدیت امام خمینی و بزرگان حوزه‌های علمیه شد بنابراین در اقدامی پیش‌دستانه شاه را مجاب به شکستن این مقاومت از طریق حمله به مدرسه فیضیه قم به عنوان شاخص‌ترین مدرسه دینی کشور، هتک حرمت روحانیت و ایجاد رعب و وحشت در دل طلاب علوم دینی کرد.

با چراغ سبز محمدرضا شاه، نعمت‌الله نصیری رییس وقت سازمان اطلاعات و امنیت کشور – ساواک – مامور برخورد حمله به مدرسه فیضیه قم شد.

نظامیان شهربانی و ساواک قم در تاریخ دوم فروردین ۱۳۴۲ به مدرسه فیضیه قم حمله کردند و با هتک حرمت مراسم عزاداری امام جعفر صادق (ع) یک نفر را به شهادت رساندند و با ایجاد وحشت در دل طلاب جوان آنان را به دست ماموران نظامی و اراذل و اوباش قمی با چوب، شیشه و آهن و آجر مورد ضرب و جرح شدید قرار دادند.

با جمع شدن این غائله اسدالله عَلَم برای زمین‌گیر کردن حوزه‌های علوم دینی در فرمانی دیگر به امرای ارتش شاهنشاهی معافیت روحانیون و طلاب جوان را ملغی کرد و دژبانان ارتش شاهنشاهی در اماکن عمومی، کوچه‌ها و خیابان‌های شهر‌ها و روستا‌ها و هر جا که روحانیون و طلاب جوان را می‌دیدند آنان را دستگیر و به زور به سربازخانه‌ها و پادگان‌ها می‌بردند.

این اقدام ۱۸ روز بعد از جنایت رژیم در حمله به مدرسه فیضیه قم و بیستم فروردین ۱۳۴۲ شروع شد.

خدمت زیر پرچمِ رژیمی که چند هفته قبل به شدیدترین و بی‌رحمانه‌ترین شکل به یکی از اصلی‌ترین مراکز آموزش و ترویج دین تاخته بود و دشمنی خود با قرآن و اسلام را نسبت به قبل آشکارتر کرده بود، برای طلاب و روحانیون جوان سخت و غیر قابل تحمل بود.

با رسیدن خبر دستگیری و اعزام روحانیون جوان به امام خمینی ایشان یک نفر را به نمایندگی از خود به سربازخانه‌ای که میزبان طلاب جوانی از قم و اصفهان بود، فرستادند و از آنان دلجویی کردند.

پیام امام که در تاریخ اول اردیبهشت ۱۳۴۲ به گوش طلاب رسید به این شرح بود: «نگران نباشید، تزلزل به خود راه ندهید و با کمال رشادت و سربلندی و روحی قوی بایستید.

شما – هر کجا که باشید – سربازان امام زمان (عج) می‌باشید و باید به وظیفۀ سربازی خود عمل نمایید. رسالت سنگینی که اکنون به عهده دارید روشن ساختن و آگاه کردن سربازان و درجه‌دارانی است که با آنان سر و کار دارید؛ که لازم است از انجام این رسالت مقدس اسلامی غفلت نورزید.

تعلیمات نظامی را با کمال جدیت و پشتکار دنبال کنید. هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی خود را قوی سازید. مبادا یک وقت خدای نخواسته ضعف و تزلزلی از شما بروز کند؛ که موجب سرشکستگی روحانیت می‌شود و برای شما عواقب ناگواری همراه خواهد داشت.»

ریشه‌های فشار

به دنبال مخالفت پهلوی پسر با درخواست علی امینی نخست‌وزیر وقت با کاهش بودجه ارتش، امینی کنار گذاشته شد و یک روز بعد در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۴۱ اسدالله عَلَم ۴۳ ساله به حکم محمدرضا شاه به عنوان نخست‌وزیر جدید منصوب شد.

کابینه عَلَم کارش را با صدور اعلامیه‌ای به این مضمون که دولت ایران به هیچ کشوری اجازه ایجاد پایگاه موشکی در ایران را نمی‌دهد شروع کرد و این پیامی روشن و مثبت برای زدودن تیرگی روابط بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی بود.

محمدرضا شاه عَلَم را مامور کرد تا در این پست، هم رفرم بنیادین اجتماعی و همان انقلاب سفید را از طریق برنامه اصلاحات ارضی به سرانجام برساند و هم جلوی اعتراضات روحانیون و مردم را بگیرد.

اولین مخالفت‌های مردمی با انقلاب سفید شاه از استان فارس آغاز شد که موجب بروز درگیری‌های شدید بین شهربانی و مردم شد که البته اعتراضات بعد از دو ماه سرکوب شد.

گرفتاری دیگر کابینه عَلَم تظاهرات پراکنده گروه‌های مخالف در شهر‌های تهران و قم بود. مخالفان نخست‌وزیر مرکب از گروه‌های چپ، جبهه ملی و برخی بازاریان و روحانیون با حمایت‌های پیدا و پنهانِ بعضی خان‌ها و ملاکین بزرگ بودند.

واکنش امام خمینی

در بین مخالفان شاه و عَلَم نقش سید روح‌الله موسوی خمینی بسیار پررنگ و تاثیرگذار بود.

ایشان اعلامیه بسیار تندی علیه شاه و اقدامات اصلاحی او منتشر کرد.

امام (ره) در اردیبهشت سال ۱۳۴۱ در واکنش به اقدامات عَلَم نوشت: «مادامی که این دولت عَلَم مصدر کار است، داخلِ هیچ قِسم مذاکره صلح و مصالحه‌ای نخواهیم شد.»

ایشان در آبان ۱۳۴۱ نیز طی تلگرافی از عملکرد اسدالله عَلَم به محمدرضا پهلوی با اعتراض شدید به استفاده ابزاری شاه و عَلَم از دختران و زنان در پوشش حق رای قائل شدن برای آنان در انتخابات، نوروز سال ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کرد و در فروردین همان سال در نامه‌ای به علمای سراسر کشور، خواستار استیضاح نخست وزیر شد.

مسئله قابل تامل این بود که در آخرین روز‌های اسفند ۱۳۴۱ به ساواک خبر رسید علما و طلاب قم و تبریز خود را آماده برگزاری مراسم عزای امام جعفر صادق (ع) رییس مذهب شیعه می‌کنند. پیش‌بینی عَلَم این بود وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور بغرنج‌تر از قبل شود از این رو هم شاه و هم دستگ‌های امنیتی و انتظامی را برای مواجهه با معترضان آماده کرد.

مدیران ارشد ساواک تصمیم گرفتند ماموران گارد را با لباس غیر سازمانی و مبدل به مدارس فیضیه و طالبیه بفرستند و مانع برگزاری آرام مجالس عزا شوند و همین کار را هم کردند.

در قم وقتی امام خمینی متوجه حضور ماموران ساواک در بین عزاداران منزلش شدند به واسطه یکی از طلاب حاضر در جلسه به ماموران هشدار که اگر بخواهند نظم مجلس عزا را بهم بریزند یا مانع برگزاری مجلس عزا شوند، به حرم حضرت معصومه (س) می‌روند.

ماموران ساواک به خوبی متوجه تهدید امام شدند. آنان می‌دانستد با خروج امام خمینی از منزل‌شان و حرکت در خیابان‌ها و کوچه‌های منتهی به حرم حضرت معصومه (س) موجی از جمعیت در پی ایشان خواهند رفت و این اتفاق موجب خارج شدن کنترل اوضاع از دست‌شان می‌شود به همین دلیل مجلس عزای منزل ایشان را بهم نریختند.

تعرض به فیضیه

اما این ملاحظه در مراسم دوم که عصر روز دوم فروردین ۱۳۴۲ به میزبانی آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی در مدرسه فیضیه برگزار شد، رعایت نشد. ماموران رژیم در این روز علاوه بر ضرب و شتم و مجروح کردن تعداد زیادی از طلاب جوان این مدرسه با شلیک به بی‌هدف موجب شهادت سید یونس رودباری شدند.

سپهبد محسن مبصر رییس وقت شهربانی کل کشور در خاطره‌ای از این اتفاق نوشت: «پیشنهاد حضور ماموران ساواک در بین مردم و طلبه‌ها را نعمت‌الله نصیری رییس وقت ساواک طراحی کرد، اسدالله علم نخست‌وزیر پسندید و شاه آن را تأیید کرد و دستور اجرا داد.»

بر اساس رسمی که توسط آیت‌الله عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم گذاشته شد، آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی بعد از ظهر روز شهادت امام جعفر صادق (ع) مجلس عزایی در مدرسه فیضیه برگزار کردند. مجلس عزا در آرامش در حال برگزاری بود. واعظان در ظلم و ستمی‌که به امام باقر شده بود، سخن‌ها گفتند و جهت سخنان‌شان را به ظالم و ستم دستگاه حاکمه و خوابی که برای ایران با اجرای اصلاحات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در قالب انقلاب سفید دیده بود، معطوف کردند. ابتدا حجت‌الاسلام آل‌طه و بعد حاج انصاری قمی منبر رفتند و علیه نظام پهلوی سخن گفتند بعد از آن بود که مأموران شهربانی و گارد، مدرسه فیضیه را اشغال کردند و طلاب را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

در میانه مراسم ماموران لباس شخصی ساواک و شهربانی قم در هماهنگی با هم شروع به ایجاد سر و صدا و بهم زدن سکوت و نظم مجلس و درگیر شدن با طلاب جوان حاضر در مراسم و ضرب و شتم آنان شدند.

در پی شدت عمل ماموران ساواک، نظامیان شهربانی قم با بی‌اهمیتی و بی‌حرمتی به مجلس عزا، حرمت فضای مذهبی مدرسه فیضیه را با به چوب و باتوم بستنِ طلاب جوان و پرت کردن آنها از حجره‌های بالایی مدرسه به داخل حیاط و تخریب اموال و آتش زدن کتاب‌های ادعیه و قرآن، شکستند.

تعداد زیادی از نیرو‌های انتظامی، امنیتی، کماندو‌های ضد شورش و سربازان گارد شاهنشاهی با لباس مبدل در این مراسم حضور داشتند. عوامل رژیم که طبق دستورالعمل ساواک وظیفه برهم زدن مجالس وعظ به آنها محول شده بود، با ذکر صلوات‌های بی‌موقع مجلس عزا را به تشنج کشاندند.

در هرج و مرج ناشی از بهم ریختن مجلس عزا، ماموران ساواک و شهربانی با دشنه، قمه و زنجیر به روحانیون، وعاظ و طلاب مدرسه فیضیه حمله و تعداد زیادی از آنان را مجروح کردند. آنان همچنین با سلاح گرم، طلاب را به رگبار بستند که موجب شهادت یک نفر و مجروح شدن تعداد زیادی از آنان شد.

ماموران در این واقعه شیخ اسماعیل حبیبی و آقای گلستانی را از طبقه دوم فیضیه به پایین پرت کردند که چشمان و بدن حبیبی به شدت آسیب دید و دست و پای گلستانی شکست. علاوه بر اینها بسیاری دیگر مانند آقای قریشی مصدوم شدند. برخی طلاب مثل آقای قائمی با چوب و سنگ به مقابله با سربازان و ماموران مشغول شدند که ماموران آنان را بیشتر کتک زدند. وقتی این عده را به بیمارستان بردند، آن قدر زده بودند که بدن‌شان کبود شده بود.

درگیری ماموران شهربانی و ساواک تا ساعت ۷ بعدازظهر آن روز ادامه یافت. نظامیان لباس‌ها، کتاب‌ها و بسیاری از لوازم و اثاثیه طلاب را در وسط صحن مدرسه به آتش کشیدند.

بعد از حمله به فیضیه بسیاری از طلاب این مدرسه و دیگر مدارس دینی قم از ترس حملات بعدی، حوزه‌های علمیه را ترک کردند و این اتفاق موجب تعطیلی ۴۰ روز مدرسه فیضیه و سایر مدارس دینی قم شد همچنین فریضه اقامه نماز جماعت در مساجد تهران و بسیاری شهر‌های کشور به مدت یک هفته تعطیل شد.

تاثیر کلام امام

طلاب بنا به سفارش امام خمینی در کنار انجام وظیفه سربازی با ایجاد روابط دوستانه با بدنه ارتش شاهنشاهی آنان را از اهداف رژیم در مبارزه با موازین دین اسلام و خطر‌هایی که استقلال سیاسی و اقتصادی کشور را تهدید می‌کرد، آگاه کردند.

با اطلاع ماموران ساواک از این موضوع اجازه هر گونه فعالیت تبلیغی با دستور‌های کتبی فرماندهان نظامی سلب شد، اما طلاب جوان از هر فرصت محل سربازی خود استفاده کردند و با آگاهی‌بخشی از نیات و اغراض رژیم به سربازان و حتی افسران رده پایین به وظیفه جدید و سخت خود عمل کردند

یک خاطره

در یکی از گزارش‌های باقی مانده از اسناد ساواک در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۴۲ نسبت به فعالیت‌های تبلیغی طلاب در پادگان‌ها آمد: «چند نفر از طلاب قم که در پادگان باغ‌شاه که دوره سربازی را می‌گذرانند، گزارشی از تبلیغات خود به امام‌خمینی و محمدتقی فلسفی واعظ ارائه کرده‌اند.»

در آن زمان سربازان را بدون لنگ و پوشش به حمام می‌بردند که طلاب نسبت به این رفتار اعتراض کردند. آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی که آن زمان در لباس طلبگی در پادگاه باغ‌شاه دوران سربازیش را طی می‌کرد از طریق حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی به پیروزنیا فرمانده لشکر باغ‌شاه معرفی شد.

ایشان در ملاقاتی که با پیروزنیا داشت درباره اعزام غیرقانونی طلبه‌ها به سربازی، دزدی در پادگان‌ها و برخورد بد افسران با سربازان صحبت کرد که او را تحت تأثیر قرار داد.

نتیجه این دیدار دستوراتی بود که پیروزنیا به افسران ارشد پادگان باغ‌شاه داد. او نوشت: «فرماندهی که سربازان را لخت به حمام ببرد جریمه می‌شود.

هر افسری که به سربازی فحش بدهد بازداشت و در هر واحدی دزدی شود فرمانده‌اش تنبیه می‌شود.»

هاشمی رفسنجانی در اقدامی دیگر از وضعیت داخل پادگان، نتیجه به سربازی رفتن طلاب جوان و روحیه آنان در سربازخانه‌ها به امام‌خمینی نامه نوشت.

او در این پیام وضعیت طلاب را خوب و سربازی را دنیایی جدید توصیف کرد که طلاب در آن با سلاح آشنا می‌شوند.

هاشمی رفسنجانی برنامه‌های نظامی و ورزش‌های صبحگاهی را برای طلبه‌ها مفید خواند و در پیشنهادی نوشت: اگر بتوان در حوزه هم این برنامه‌ها را اجرا کرد، بسیار مفید خواهد بود.

سایر فعالیت‌های طلاب در پادگان‌ها

نوشتن و توزیع اعلامیه از جمله فعالیت‌های طلاب در پادگان‌ها بود که البته طلبه‌ای به نام علی‌اکبر مجیدی به همین دلیل دستگیر و هفت ماه زندانی شد

توزیع اعلامیه‌های امام خمینی بین طلاب و سربازان پادگان باغ‌شاه در تهران از دیگر اقدامات سربازان روحانی بود.

با فرا رسیدن ماه محرم طلاب اعزامی از مناسبت‌های مذهبی بیشترین استفاده را بردند. آنان در پادگان‌ها مجلس روضه‌خوانی و عزا برپا کردند و با شرح حال امام حسین و اهل بیت و یاران ایشان در صحرای کربلا روحیه مذهبی را در محیط نظامی پادگان‌ها تقویت کردن.

وقت سازمان اطلاعات و امنیت کشور – ساواک – مامور برخورد حمله به مدرسه فیضیه قم شد.

نظامیان شهربانی و ساواک قم در تاریخ دوم فروردین ۱۳۴۲ به مدرسه فیضیه قم حمله کردند و با هتک حرمت مراسم عزاداری امام جعفر صادق (ع) یک نفر را به شهادت رساندند و با ایجاد وحشت در دل طلاب جوان آنان را به دست ماموران نظامی و اراذل و اوباش قمی با چوب، شیشه و آهن و آجر مورد ضرب و جرح شدید قرار دادند.

با جمع شدن این غائله اسدالله عَلَم برای زمین‌گیر کردن حوزه‌های علوم دینی در فرمانی دیگر به امرای ارتش شاهنشاهی معافیت روحانیون و طلاب جوان را ملغی کرد و دژبانان ارتش شاهنشاهی در اماکن عمومی، کوچه‌ها و خیابان‌های شهر‌ها و روستا‌ها و هر جا که روحانیون و طلاب جوان را می‌دیدند آنان را دستگیر و به زور به سربازخانه‌ها و پادگان‌ها می‌بردند.

این اقدام ۱۸ روز بعد از جنایت رژیم در حمله به مدرسه فیضیه قم و بیستم فروردین ۱۳۴۲ شروع شد.

خدمت زیر پرچمِ رژیمی که چند هفته قبل به شدیدترین و بی‌رحمانه‌ترین شکل به یکی از اصلی‌ترین مراکز آموزش و ترویج دین تاخته بود و دشمنی خود با قرآن و اسلام را نسبت به قبل آشکارتر کرده بود، برای طلاب و روحانیون جوان سخت و غیر قابل تحمل بود.

با رسیدن خبر دستگیری و اعزام روحانیون جوان به امام خمینی ایشان یک نفر را به نمایندگی از خود به سربازخانه‌ای که میزبان طلاب جوانی از قم و اصفهان بود، فرستادند و از آنان دلجویی کردند.

پیام امام که در تاریخ اول اردیبهشت ۱۳۴۲ به گوش طلاب رسید به این شرح بود: «نگران نباشید، تزلزل به خود راه ندهید و با کمال رشادت و سربلندی و روحی قوی بایستید.

شما – هر کجا که باشید – سربازان امام زمان (عج) می‌باشید و باید به وظیفۀ سربازی خود عمل نمایید. رسالت سنگینی که اکنون به عهده دارید روشن ساختن و آگاه کردن سربازان و درجه‌دارانی است که با آنان سر و کار دارید؛ که لازم است از انجام این رسالت مقدس اسلامی غفلت نورزید.

تعلیمات نظامی را با کمال جدیت و پشتکار دنبال کنید. هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی خود را قوی سازید. مبادا یک وقت خدای نخواسته ضعف و تزلزلی از شما بروز کند؛ که موجب سرشکستگی روحانیت می‌شود و برای شما عواقب ناگواری همراه خواهد داشت.»

ریشه‌های فشار

به دنبال مخالفت پهلوی پسر با درخواست علی امینی نخست‌وزیر وقت با کاهش بودجه ارتش، امینی کنار گذاشته شد و یک روز بعد در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۴۱ اسدالله عَلَم ۴۳ ساله به حکم محمدرضا شاه به عنوان نخست‌وزیر جدید منصوب شد.

کابینه عَلَم کارش را با صدور اعلامیه‌ای به این مضمون که دولت ایران به هیچ کشوری اجازه ایجاد پایگاه موشکی در ایران را نمی‌دهد شروع کرد و این پیامی روشن و مثبت برای زدودن تیرگی روابط بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی بود.

محمدرضا شاه عَلَم را مامور کرد تا در این پست، هم رفرم بنیادین اجتماعی و همان انقلاب سفید را از طریق برنامه اصلاحات ارضی به سرانجام برساند و هم جلوی اعتراضات روحانیون و مردم را بگیرد.

اولین مخالفت‌های مردمی با انقلاب سفید شاه از استان فارس آغاز شد که موجب بروز درگیری‌های شدید بین شهربانی و مردم شد که البته اعتراضات بعد از دو ماه سرکوب شد.

گرفتاری دیگر کابینه عَلَم تظاهرات پراکنده گروه‌های مخالف در شهر‌های تهران و قم بود. مخالفان نخست‌وزیر مرکب از گروه‌های چپ، جبهه ملی و برخی بازاریان و روحانیون با حمایت‌های پیدا و پنهانِ بعضی خان‌ها و ملاکین بزرگ بودند.

واکنش امام خمینی

در بین مخالفان شاه و عَلَم نقش سید روح‌الله موسوی خمینی بسیار پررنگ و تاثیرگذار بود.

ایشان اعلامیه بسیار تندی علیه شاه و اقدامات اصلاحی او منتشر کرد.

امام (ره) در اردیبهشت سال ۱۳۴۱ در واکنش به اقدامات عَلَم نوشت: «مادامی که این دولت عَلَم مصدر کار است، داخلِ هیچ قِسم مذاکره صلح و مصالحه‌ای نخواهیم شد.»

ایشان در آبان ۱۳۴۱ نیز طی تلگرافی از عملکرد اسدالله عَلَم به محمدرضا پهلوی با اعتراض شدید به استفاده ابزاری شاه و عَلَم از دختران و زنان در پوشش حق رای قائل شدن برای آنان در انتخابات، نوروز سال ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کرد و در فروردین همان سال در نامه‌ای به علمای سراسر کشور، خواستار استیضاح نخست وزیر شد.

مسئله قابل تامل این بود که در آخرین روز‌های اسفند ۱۳۴۱ به ساواک خبر رسید علما و طلاب قم و تبریز خود را آماده برگزاری مراسم عزای امام جعفر صادق (ع) رییس مذهب شیعه می‌کنند. پیش‌بینی عَلَم این بود وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور بغرنج‌تر از قبل شود از این رو هم شاه و هم دستگ‌های امنیتی و انتظامی را برای مواجهه با معترضان آماده کرد

مدیران ارشد ساواک تصمیم گرفتند ماموران گارد را با لباس غیر سازمانی و مبدل به مدارس فیضیه و طالبیه بفرستند و مانع برگزاری آرام مجالس عزا شوند و همین کار را هم کردند.

در قم وقتی امام خمینی متوجه حضور ماموران ساواک در بین عزاداران منزلش شدند به واسطه یکی از طلاب حاضر در جلسه به ماموران هشدار که اگر بخواهند نظم مجلس عزا را بهم بریزند یا مانع برگزاری مجلس عزا شوند، به حرم حضرت معصومه (س) می‌روند.

ماموران ساواک به خوبی متوجه تهدید امام شدند. آنان می‌دانستد با خروج امام خمینی از منزل‌شان و حرکت در خیابان‌ها و کوچه‌های منتهی به حرم حضرت معصومه (س) موجی از جمعیت در پی ایشان خواهند رفت و این اتفاق موجب خارج شدن کنترل اوضاع از دست‌شان می‌شود به همین دلیل مجلس عزای منزل ایشان را بهم نریختند.

تعرض به فیضیه

اما این ملاحظه در مراسم دوم که عصر روز دوم فروردین ۱۳۴۲ به میزبانی آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی در مدرسه فیضیه برگزار شد، رعایت نشد. ماموران رژیم در این روز علاوه بر ضرب و شتم و مجروح کردن تعداد زیادی از طلاب جوان این مدرسه با شلیک به بی‌هدف موجب شهادت سید یونس رودباری شدند.

سپهبد محسن مبصر رییس وقت شهربانی کل کشور در خاطره‌ای از این اتفاق نوشت: «پیشنهاد حضور ماموران ساواک در بین مردم و طلبه‌ها را نعمت‌الله نصیری رییس وقت ساواک طراحی کرد، اسدالله علم نخست‌وزیر پسندید و شاه آن را تأیید کرد و دستور اجرا داد.»

بر اساس رسمی که توسط آیت‌الله عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم گذاشته شد، آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی بعد از ظهر روز شهادت امام جعفر صادق (ع) مجلس عزایی در مدرسه فیضیه برگزار کردند. مجلس عزا در آرامش در حال برگزاری بود. واعظان در ظلم و ستمی‌که به امام باقر شده بود، سخن‌ها گفتند و جهت سخنان‌شان را به ظالم و ستم دستگاه حاکمه و خوابی که برای ایران با اجرای اصلاحات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در قالب انقلاب سفید دیده بود، معطوف کردند. ابتدا حجت‌الاسلام آل‌طه و بعد حاج انصاری قمی منبر رفتند و علیه نظام پهلوی سخن گفتند بعد از آن بود که مأموران شهربانی و گارد، مدرسه فیضیه را اشغال کردند و طلاب را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

در میانه مراسم ماموران لباس شخصی ساواک و شهربانی قم در هماهنگی با هم شروع به ایجاد سر و صدا و بهم زدن سکوت و نظم مجلس و درگیر شدن با طلاب جوان حاضر در مراسم و ضرب و شتم آنان شدند.

در پی شدت عمل ماموران ساواک، نظامیان شهربانی قم با بی‌اهمیتی و بی‌حرمتی به مجلس عزا، حرمت فضای مذهبی مدرسه فیضیه را با به چوب و باتوم بستنِ طلاب جوان و پرت کردن آنها از حجره‌های بالایی مدرسه به داخل حیاط و تخریب اموال و آتش زدن کتاب‌های ادعیه و قرآن، شکستند.

تعداد زیادی از نیرو‌های انتظامی، امنیتی، کماندو‌های ضد شورش و سربازان گارد شاهنشاهی با لباس مبدل در این مراسم حضور داشتند. عوامل رژیم که طبق دستورالعمل ساواک وظیفه برهم زدن مجالس وعظ به آنها محول شده بود، با ذکر صلوات‌های بی‌موقع مجلس عزا را به تشنج کشاندند.

در هرج و مرج ناشی از بهم ریختن مجلس عزا، ماموران ساواک و شهربانی با دشنه، قمه و زنجیر به روحانیون، وعاظ و طلاب مدرسه فیضیه حمله و تعداد زیادی از آنان را مجروح کردند. آنان همچنین با سلاح گرم، طلاب را به رگبار بستند که موجب شهادت یک نفر و مجروح شدن تعداد زیادی از آنان شد.

ماموران در این واقعه شیخ اسماعیل حبیبی و آقای گلستانی را از طبقه دوم فیضیه به پایین پرت کردند که چشمان و بدن حبیبی به شدت آسیب دید و دست و پای گلستانی شکست. علاوه بر اینها بسیاری دیگر مانند آقای قریشی مصدوم شدند. برخی طلاب مثل آقای قائمی با چوب و سنگ به مقابله با سربازان و ماموران مشغول شدند که ماموران آنان را بیشتر کتک زدند. وقتی این عده را به بیمارستان بردند، آن قدر زده بودند که بدن‌شان کبود شده بود.

درگیری ماموران شهربانی و ساواک تا ساعت ۷ بعدازظهر آن روز ادامه یافت. نظامیان لباس‌ها، کتاب‌ها و بسیاری از لوازم و اثاثیه طلاب را در وسط صحن مدرسه به آتش کشیدند.

بعد از حمله به فیضیه بسیاری از طلاب این مدرسه و دیگر مدارس دینی قم از ترس حملات بعدی، حوزه‌های علمیه را ترک کردند و این اتفاق موجب تعطیلی ۴۰ روز مدرسه فیضیه و سایر مدارس دینی قم شد همچنین فریضه اقامه نماز جماعت در مساجد تهران و بسیاری شهر‌های کشور به مدت یک هفته تعطیل شد.

تاثیر کلام امام

طلاب بنا به سفارش امام خمینی در کنار انجام وظیفه سربازی با ایجاد روابط دوستانه با بدنه ارتش شاهنشاهی آنان را از اهداف رژیم در مبارزه با موازین دین اسلام و خطر‌هایی که استقلال سیاسی و اقتصادی کشور را تهدید می‌کرد، آگاه کردند.

با اطلاع ماموران ساواک از این موضوع اجازه هر گونه فعالیت تبلیغی با دستور‌های کتبی فرماندهان نظامی سلب شد، اما طلاب جوان از هر فرصت محل سربازی خود استفاده کردند و با آگاهی‌بخشی از نیات و اغراض رژیم به سربازان و حتی افسران رده پایین به وظیفه جدید و سخت خود عمل کردند

یک خاطره

در یکی از گزارش‌های باقی مانده از اسناد ساواک در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۴۲ نسبت به فعالیت‌های تبلیغی طلاب در پادگان‌ها آمد: «چند نفر از طلاب قم که در پادگان باغ‌شاه که دوره سربازی را می‌گذرانند، گزارشی از تبلیغات خود به امام‌خمینی و محمدتقی فلسفی واعظ ارائه کرده‌اند.»

در آن زمان سربازان را بدون لنگ و پوشش به حمام می‌بردند که طلاب نسبت به این رفتار اعتراض کردند. آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی که آن زمان در لباس طلبگی در پادگاه باغ‌شاه دوران سربازیش را طی می‌کرد از طریق حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی به پیروزنیا فرمانده لشکر باغ‌شاه معرفی شد.

ایشان در ملاقاتی که با پیروزنیا داشت درباره اعزام غیرقانونی طلبه‌ها به سربازی، دزدی در پادگان‌ها و برخورد بد افسران با سربازان صحبت کرد که او را تحت تأثیر قرار داد.

نتیجه این دیدار دستوراتی بود که پیروزنیا به افسران ارشد پادگان باغ‌شاه داد. او نوشت: «فرماندهی که سربازان را لخت به حمام ببرد جریمه می‌شود.

هر افسری که به سربازی فحش بدهد بازداشت و در هر واحدی دزدی شود فرمانده‌اش تنبیه می‌شود.»

هاشمی رفسنجانی در اقدامی دیگر از وضعیت داخل پادگان، نتیجه به سربازی رفتن طلاب جوان و روحیه آنان در سربازخانه‌ها به امام‌خمینی نامه نوشت.

او در این پیام وضعیت طلاب را خوب و سربازی را دنیایی جدید توصیف کرد که طلاب در آن با سلاح آشنا می‌شوند.

هاشمی رفسنجانی برنامه‌های نظامی و ورزش‌های صبحگاهی را برای طلبه‌ها مفید خواند و در پیشنهادی نوشت: اگر بتوان در حوزه هم این برنامه‌ها را اجرا کرد، بسیار مفید خواهد بود.

سایر فعالیت‌های طلاب در پادگان‌ها

نوشتن و توزیع اعلامیه از جمله فعالیت‌های طلاب در پادگان‌ها بود که البته طلبه‌ای به نام علی‌اکبر مجیدی به همین دلیل دستگیر و هفت ماه زندانی شد

توزیع اعلامیه‌های امام خمینی بین طلاب و سربازان پادگان باغ‌شاه در تهران از دیگر اقدامات سربازان روحانی بود.

با فرا رسیدن ماه محرم طلاب اعزامی از مناسبت‌های مذهبی بیشترین استفاده را بردند. آنان در پادگان‌ها مجلس روضه‌خوانی و عزا برپا کردند و با شرح حال امام حسین و اهل بیت و یاران ایشان در صحرای کربلا روحیه مذهبی را در محیط نظامی پادگان‌ها تقویت کردن.

منبع: ایسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا