حجاب؛ خواستن؛ ساختن
نبوغ اشخاص، بدون بلوغ ساختاری، نمیتواند مسائل اجتماعی ما را حل کند. مانند راننده ماهری که برای نشان دادن هنرش نیازمند اتومبیل شایسته است. معتقدم ما در طرح صورت مسئلههای عمومی خود، آن طور که باید همت نمیکنیم. چرا؟ شاید، چون زحمت خیلی زیادی دارد. سعی میکنیم با شخصی قلمداد کردن مسائل و بخشی فهمیدن آن و سادهانگاری، فضا را مدیریت کنیم؛ اما واقعیات به هر شکلی خودشان را بر شرایط تحمیل میکنند.
صورت مسئله درست یعنی این که همه متغیرها در آن دیده شود و نسبت متغیرها معلوم باشد. همه امکانات و داشتهها و یافتهها در آن قرار داده شود و پیوند درستی بین متغیرها و نیازها و امکانات و دادهها برقرار گردد و آنگاه همه تسلیم این صورت مسئله یا فرمول تهیه شده باشند. اما آنچه که ما میخواهیم این است که مسئله حل شود، بدون اینکه ما نقشی در آن داشته باشیم. اما از منافع حل شدن مشکل برخوردار باشیم.
در مسئله حجاب که یکی از مهمترین مسائل امروز و هر روز ماست، بدون در نظر گرفتن همه افراد و همه امکانات و همه سازمانها و نهادها و ساختارهای اداری و انتظامی، نمیتوان انتظار حل درست مسئله داشت. مسائل ناقص، بیشتر حیرت و گمگشتگی و حسرت و بلاتکلیفی را افزایش میدهند.
صورت مسئله درست، برای هر یک از ما سهمی از راه حل را تعیین میکند. وفاداری به حل مسئله از سوی افراد شرط لازم است. اگر در پاسخ به درخواست همکاری گفتم، «به من چه؟!»؛ آنگاه این دقیقا تکمیل کننده منطق وارونه طرف مقابل است که میگوید: «به تو چه؟!».
اگر باور داریم که چالش تحمیلی حجاب راه حل دارد و باید حل شود؛ آنگاه هر یک از ما موظفیم به طور منظم و مداوم سهم خودمان را از راه حل پیش ببریم. هر چند سهم ما، در نظر ما، مهم، فوری و ضروری به نظر نرسد؛ یا موافق آن نباشیم. حل کامل مسئله نیاز به همکاری حداکثری همه عوامل دارد. تا چفت و بست مسئله محکم نباشد و تا همه عناصر داخل در مسئله سهم و نقش خودشان را محترم نشناسند و به آن پایبند نباشند، قطعا مسئله حل نخواهد شد.
در منطق دینمدارانه، همه افراد جامعه مسئولند. یعنی مسائل اجتماعی تنها از مسیر مسئلهشناسی و مسئولیتپذیری همه مردم حل خواهد شد.
ترک فعل هر نفر حقیقی و حقوقی، موجی از بینظمی و گرهخردگی و آشفتگی اجتماعی در پی دارد که میتواند تشدید شونده باشد.
جای انکار ندارد که نباید منتظر شرایط آرمانی حل مسئله باشیم. واقعیت این است که هیچ گاه همه مردم آماده ساختن نیستند. بخشی از جامعه گره میزند، بخشی از جامعه بیتفاوت است و بخشی از جامعه حساس و مسئولیتپذیر.
مسئولیتپذیران ناچارند بسته به شرایط بیش از سهم عادی خود کار کنند. نیاز به تلاش فوق العاده است. جامعهسازان همواره هزینه بیشتری میپردازند تا جبران کاستیها و ناراستیهای دیگران باشد. جبران این جهاد نیز نزد خداوند محفوظ است. «فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً…».
حجاب یک مسئله تک متغیره نیست. یکی از پیچیدهترین مسائل جهان و ماست. هم جهان و هم ما. پاسخ جهان ساده سازی و حذف کلی زمینههای طرح مسئله بود. نتیجه همین شرایط وحشتناک است که به زبان آمارها درآمده و تبدیل به کابوس در بیداری مردم غرب شده است. تصویر سقوط آزاد غرب در رسانهها لایه نازکی از تجربه زیسته آنهاست. طرحی که بنا بود ما را از جنسیت فراتر ببرد، به گرایشات فروجنسیتی سوق داد و ناهنجاریهای دور از باور را عادی جلوه داد.
حجاب و بیحجابی و کمحجابی علت مسائل بسیار و معلول مسائل فراوان است. این معلولها و علتها را چقدر میشناسیم؟ چقدر روی آنها کار کردهایم؟ چقدر به حل مسئله نزدیک شدهایم؟ خرده مسئلهها چقدر شناسایی شدهاند؟ چه پاسخهایی دریافت کردهاند؟
کار آسان این است که بگویی چرا فلان لباس در فلان ویترین قرار گرفته؟ یا اینکه چرا فلان لباس را فلانی تبلیغ میکند؟ یا چرا فلان فرد فلان لباس را میپوشد. اما سؤال سخت این است که چطور میتوانم تغییری در صحنه به وجود بیاورم؟
اساسا لباس از کدام لایه وجود انسان شکل میگیرد؟ لباس در انسان از کجا تعیین میشود و تعین پیدا میکند؟
بیتردید طرح نور اگر توسط جامعه مؤمن و غیر مؤمن متعهّد به سلامت جامعه و خانواده و شخص، پشتیبانی تمدنی نشود، کوتاه مدت خواهد بود. خسته خواهد شد. فرسوده خواهد شد. آسیب خواهد دید و در بهترین حالت نامرئی خواهد شد. مثل خود نور.
طرح نور مرهم زخمی است که عفونتش از جای دیگر است. یک امکان محدود و زمان اندک به دست ما میدهد تا بقیه عوامل نیاز این جبهه را تأمین کنند. به زودی این مرهم کافی نخواهد بود. هر چند تقویت این مرهم هم نیاز به پشتیبانی سازماندهیشده مردمی دارد. مقصود راهپیمایی و شعار نیست. مقصود عمل اجتماعی است. استفاده از تمام ظرفیتهای انسانی برای اینکه آن مرهم از هر لحاظ تقویت شود.
اما متأسفانه دریافت جامعه این نیست. ما غالبا منتظریم تا عدهای با نام پلیس در برابر عدهای با نام هنجارشکن صف بکشند و آنها را عقب برانند. این نگاهی ابتدایی و ساده و بلکه مبتذل به شیوه حل مسئله است. در هر مسئلهای که سهم ما معلوم نشده باشد باید شک کرد. صورت مسئله اگر نقش تک تک ما را معلوم نکرده باشد، مسئله حجاب را حل نخواهد کرد.
مسئله حجاب آزمونی بزرگ برای جامعهبودگی ماست. نحوه تلاش ما در حل این مسئله نشان خواهد داد که آیا آماده جهشهای تمدنی هستیم یا هنوز مسئلههای خود را پس میزنیم و یا زیر فرش پنهان میکنیم.
حجاب، باری نیست که نیروی انتظامی آن را بر گرده خود حمل کند. هر کس به اندازه سهمی که در لباس دارد و نقشی که در دیدن و دیده شدن درست خود و دیگران میتواند ایفا کند، برای غلبه بر این چالش تحمیلی مسئول است.
منبع: فارس