وب گردی

حقیقت قربانی چشم‌های بسته رسانه‌های جریان اصلی درباره غزه

بیش از هفت ماه از جنگ غزه می‌گذرد و خبر‌های جنایات صهیونیست‌ها در غزه، بیش از ۲۰۰ روز است که در رسانه‌های مختلف دنیا منتشر می‌شود. برخی در پوشش این خبر‌ها از استراتژی‌های مختلف استفاده می‌کنند؛ بزرگنمایی، کوچک‌نمایی و حتی شایعه‌سازی. شایعه‌سازی مشابه خبری است که روز‌های ابتدایی حمله صهیونیست‌ها به غزه، خبرنگار سی‌ان‌ان آن را مطرح کرد: «نوزادانی که سرهایشان توسط حماس بریده شده بود» خبری که به‌سرعت به صدر اخبار رسانه‌ها آمد و حتی هنوز هم غربی‌ها آن را تکرار می‌کنند؛ خبری بدون منبع و دروغ. این ادعا‌های غیرمستند طرف‌های صهیونیستی به صفحات اول خبرگزاری‌های غربی هم رسید. علی‌رغم کمبود شواهد، این ادعا‌ها در ایندیپندنت، فاکس‌نیوز، نیویورک‌پست و دیگر رسانه‌های غربی منتشر شد، حتی جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا هم گفت که او تصاویری از نوزادان تکه‌تکه‌شده را در ۱۲ اکتبر دیده است.

البته کاخ سفید کمی بعد از اظهارات رئیس‌جمهور آمریکا عقب‌نشینی کرد و گفت «بایدن چنین تصاویری را ندیده و گزارش‌های خبری را دیده است.» «لینا مونزر»، نویسنده و منتقد لبنانی که برای سازمان‌های خبری بزرگ غربی یادداشت می‌نویسد، می‌گوید که این ادعا و سایر ادعا‌های غیرمستند مانند تجاوز به صد‌ها زن صهیونیست توسط حماس، «تلاشی برای ایجاد حمایت عمومی از واکنش نظامی رژیم در غزه» بود. کارشناسان رسانه‌ای می‌گویند برخی از رسانه‌ها، جنایت جنگی صهیونیست‌ها در غزه را مشروعیت می‌بخشند. کارشناسان و روزنامه‌نگاران عرب هم معتقدند که انتشار ادعا‌های غیرمستند و بیان یک‌طرفه ماجرا، اشتباهات غیرحرفه‌ای هستند که رسانه‌های غربی در پوشش خبر‌های نسل‌کشی در غزه مرتکب می‌شوند. 

سوگیری سیستماتیک به نفع صهیونیست‌ها به اعتبار رسانه‌های خبری که از نظر اعراب جریان اصلی تلقی می‌شوند، آسیب جبران‌ناپذیری به صداقت اخبار وارد می‌کند. کارشناسان می‌گویند درحالی‌که سازمان‌های رسانه‌ای غربی، فلسطینی‌ها را غیرانسانی می‌خوانند و نقض حقوق بین‌الملل صهیونیست‌ها را مشروعیت می‌بخشند، اسرائیل غزه را بمباران می‌کند. در رسانه‌ها آسیب‌هایی که فلسطینیان در ۷۵ سال گذشته متحمل شده‌اند، سانسور می‌شود. 

پوشش خبری یک‌طرفه
عملیات هفتم اکتبر مقاومت اسلامی در عمق سرزمین‌های اشغالی به اذعان کارشناسان غربی شکست نظامی اطلاعاتی صهیونیست‌ها را رقم زد. پس از این عملیات بود که صهیونیست‌ها بمباران بی‌امان غزه را آغاز کردند تا بیش از ۳۵ هزار نفر از مردم این منطقه به شهادت برسند و هزاران نفر نیز مفقود و آواره شوند. بخش بهداشت غزه ویران شده و بسیاری از زیرساخت‌های شهر از بین رفته است. رژیم با قطع سوخت، آب و غذا محاصره خفه‌کننده مردم، طبق قوانین بین‌المللی بشردوستانه، مرتکب جنایت جنگی شد. کارشناسان سازمان ملل می‌گویند فلسطینیان در غزه حالا با خطر نسل‌کشی روبه‌رو هستند. در چنین شرایطی، خبرنگاران غربی به سرزمین‌های اشغالی رفتند و در آنجا گزارش‌های بسیاری درباره غم و اندوه خانواده‌های صهیونیست منتشر کردند. صهیونیست‌ها به خبرنگاران خارجی، اجازه ورود به غزه را ندادند. این بدان معناست که آنها یک جنبه حیاتی از ماجرا را از دست داده‌اند. این نشان می‌دهد که رسانه‌های جریان اصلی غرب، فقط روایت صهیونیست‌ها را «پوشش» نمی‌دهند، بلکه روایت صهیونیست‌ها را «زندگی» می‌کنند.

یکی از نمونه‌ها در پوشش خبری برخی رسانه‌های غربی، مشهود است. این رسانه‌ها عامدانه از عبارت «قربانیان» در رابطه با فلسطینی‌هایی که توسط رژیم‌صهیونیستی به شهادت می‌رسند، استفاده نمی‌کنند، اما وقتی گزارشی درباره طرف صهیونیست منتشر می‌شود، این عبارت بار‌ها و بار‌ها تکرار می‌شود. بسیاری از شبکه‌های رسانه‌ای غربی به جای پوشش تلفات انسانی در غزه، از کشته‌شدگان فلسطینی به‌عنوان اعداد یاد می‌کنند یا سخنان آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها از جمله «حق دفاع» اسرائیل از خود و استفاده حماس از غیرنظامیان در غزه به‌عنوان «سپر انسانی» را تکرار می‌کنند. «آروا دیمون»، خبرنگار سابق سی‌ان‌ان که اکنون یکی از اعضای ارشد غیرمقیم شورای آتلانتیک در واشنگتن دی‌سی است، معتقد است که این «استاندارد‌های دوگانه» نشان‌دهنده گرایش گسترده‌تر سازمان‌های رسانه‌ای غربی برای نشان دادن مسلمانان و اعراب به‌عنوان «کمتر از انسان» است. او می‌گوید: «آنچه در حال حاضر می‌بینیم تکرار آن چیزی است که در ۱۱ سپتامبر دیدیم، به‌ویژه از نظر پوشش، جایی که عرب‌ها و مسلمانان با قلم‌موی تروریست بودن رنگ‌آمیزی شدند و مورد تحقیر قرار گرفتند.» در نمونه‌ای دیگر از پوشش رسانه‌ها، وقتی فلسطینی‌ها برای صحبت با شبکه‌های خبری غربی دعوت می‌شوند، اغلب از آنها سوال می‌شود که «آیا حماس را محکوم می‌کنند یا خیر»، درحالی‌که از میهمانان صهیونیست به‌ندرت خواسته می‌شود که سیاست‌های آپارتایدی دولت‌شان در کرانه باختری یا محاصره و بمباران غزه را محکوم کنند. هر رسانه غربی در هر گزارشی که از عملیات طوفان الاقصی یا اتفاقات غزه منتشر می‌کنند، مدام ذکر می‌کنند که «حماس یک گروه تروریستی» است. اما درمورد اشاره به آنچه صهیونیست‌ها انجام می‌دهند، چه؟ هیچ محکومیتی در کار نیست، این در حالی است که صهیونیست‌ها قوانین بین‌المللی را نقض می‌کنند؛ مرتکب نسل‌کشی می‌شوند؛ نظام آپارتاید را در کرانه‌باختری تحمیل و حدود ۱۷ سال است که غزه را محاصره کرده‌اند. 

قاب‌بندی کاذب
تداوم چهارچوب‌بندی مغرضانه، روایت کلی پیرامون جنگ امروز غزه را به‌عنوان یک حمله تروریستی شکل می‌دهد که باعث انتقام‌جویی مشروع شد، بنابراین به حمله وحشیانه صهیونیست‌ها به ۲.۳ میلیون غیرنظامی غزه مشروعیت می‌بخشد. خطر چنین قاب‌بندی‌ای این است که نه‌تن‌ها به مخاطب می‌گوید چه کسی قربانی و چه کسی شرور است، بلکه به مخاطب می‌گوید چه کسی شایسته اندوه و همدردی است و چه کسی نیست. رسانه‌های غربی با توصیف صهیونیست‌های زیر ۱۸ سال به‌عنوان «کودک» و تمرکز منحصر بر داستان‌های شخصی و رنج‌های شهروندان صهیونیست، یک طرف را انسان‌سازی می‌کنند و طرف دیگر یعنی فلسطینی‌ها را غیرانسان روایت می‌کند. 

درکنار این انسان‌سازی گزینشی، رسانه‌های غربی همواره از ارائه زمینه کافی پیرامون عملیات طوفان الاقصی غفلت کرده‌اند. رسانه‌های غربی با توصیف این عملیات به‌عنوان حمله‌ای وحشیانه، ۷۵ سال اشغال فلسطین توسط صهیونیست‌ها و ۵۶ سال اشغال نظامی و رنج مردم فلسطین تحت حاکمیت رژیم را نادیده گرفته‌اند. این بدان معناست که مخاطبان غربی- که عمدتا اطلاعات محدودی در مورد این پیشینه تاریخی دارند- فاقد بستر لازم برای درک وضعیت کنونی هستند، حتی رویداد‌های مهم اخیر، مانند خشونت در کرانه باختری و تحریکات نظامیان صهیونیست و شهرک‌نشینان افراطی یهودی در سومین مکان مقدس مسلمانان جهان، مسجد الاقصی، در رابطه با غزه و حماس نادیده گرفته می‌شوند. متاسفانه این الگوی تکراری کادربندی و برچسب‌گذاری در رسانه‌های غربی، از سی‌ان‌ان گرفته تا فاکس‌نیوز یکی بوده است. 

این متن‌زدایی همراه با الگو‌های منحرف و یکطرفه پوشش، حتی باعث شده برخی روزنامه‌نگاران غربی نسبت به مدیریت رسانه‌های خودشان با این بحران اعتراض کنند. برخی روزنامه‌نگاران انگلیسی، کانادایی و آمریکایی با نوشتن نامه‌های سرگشاده، نارضایتی خود را از این مساله ابراز و اعتراض کرده‌اند یا حتی شغل خود را ترک کرده‌اند تا ناراحتی خود را از این پوشش ابراز کنند. 

اخراج از کار درصورت پوشش درست جنگ
برخی روزنامه‌نگاران در رسانه‌های غربی ممکن است بخواهند گزارش دقیق‌تری تولید کنند، اما بسیاری از آنها می‌ترسند که اگر علیه تعصبات شبکه‌شان در طرفداری از صهیونیست‌ها گزارش بدهند یا صحبت کنند، زندگی و شغل خود را از دست بدهند. خبرنگاران روزنامه‌های غربی می‌گویند رسانه آنها دستور داده در هیچ تظاهراتی شرکت نکنند یا چیزی در حساب‌های شبکه‌های اجتماعی خودشان که حاکی از همدردی با فلسطینی‌هاست، منتشر نکنند. 

یکی از خبرنگاران مستقل انگلیسی درباره تجربه‌اش از این نوع پوشش خبری گفت: «همکار یهودی من از اینکه نمی‌تواند هزینه واقعی انسانی بمباران غزه توسط صهیونیست‌ها را به خوانندگانش بگوید، متنفر است. او از پوشش سردبیرش از جنگ ناراحت است.»

برخی روزنامه‌نگاران که حتی درباره جنگ گزارش نمی‌دهند، فقط به‌دلیل اظهارنظر یا اقداماتی که دلالت بر همدلی با قربانیان غزه دارد، از کار اخراج شده‌اند. مایکل آیزن، روزنامه‌نگار یهودی که در مجله علمی eLife کار می‌کرد، گفت که شغلش را به‌دلیل انتشار محتوایی درباره فلسطین از دست داده است. گفته می‌شود خبرنگاران بی‌بی‌سی به چهارچوب‌بندی تلویزیون انگلیس از جنگ غزه اعتراض کرده‌اند. درحالی‌که بی‌بی‌سی در توصیف عملیات طوفان الاقصی از کلماتی مانند «قتل‌عام» و «وحشی‌گری» استفاده کرده، از توصیف بمباران غزه توسط صهیونیست‌ها به شیوه‌ای مشابه خودداری کرده است. 

شبکه‌های اجتماعی فعال شدند
رئیس مرکز نظارت بر رسانه مستقر در انگلیس درباره پوشش خبری رسانه‌ها گفته که پوشش رسانه‌ای در مورد جنگ صهیونیست‌ها علیه غزه ما را تقریبا سال‌ها به عقب برده است. او می‌گوید درحالی‌که حامیان صهیونیست‌ها پیام‌شان را به‌راحتی در رسانه‌های جریان اصلی غربی منتشر می‌کنند، صدا‌های طرفدار فلسطین تنها در صورتی مجاز به صحبت هستند که عملیات طوفان الاقصی و حماس را محکوم کنند. 

او همچنین تاکید کرد تناقض‌هایی وجود دارد که در آن به افراد بستر‌هایی در رسانه‌های جریان اصلی داده می‌شود تا صدای خود را در مورد جنگ به گوش مردم برسانند. البته اولویت با سخنگویان یا کارشناسان صهیونیستی است و اگر فلسطینی‌ها دعوت شوند، ابتدا باید حماس را محکوم کنند بعد درباره جنگ حرف بزنند. او می‌گوید در هفته‌های ابتدایی حملات به غزه، رژیم بدون‌شک از مزیت جنگ تبلیغاتی برخوردار بود و بر همه پلتفرم‌های رسانه‌ای تسلط خود را نشان می‌داد، اما کمی بعد متوجه شد روایت‌ها درحال تغییر است، چون شبکه‌های اجتماعی نقش بسیار جالب و مهمی را ایفا کرده‌اند، به‌ویژه برای مخاطبان جوان‌تر که حالا می‌توانستند مستقیما منابع در غزه را دنبال کنند. 

همه این عوامل نتیجه ناگوار این بوده که روایتی نادرست پیرامون این جنگ غم‌انگیز در اذهان میلیون‌ها نفر در غرب ترسیم کنند. کلمات مهم هستند، مانند کادربندی و زمینه. آنها بیشترین اهمیت را در بحبوحه یک کارزار نظامی تهاجمی دارند که جان هزاران بی‌گناه را گرفته است که عمدتا زنان، کودکان و حتی نوزادان در انکوباتور هستند. قابل‌توجه است، درحالی‌که دروغی مبنی‌بر بیرون کشیدن نوزادان از انکوباتور‌های بیمارستانی کویت و مرگ نوزادان توسط سربازان عراقی، برای توجیه اولین حمله آمریکا به عراق مورد استفاده قرار گرفت، واقعیت مرگ نوزادان در انکوباتور‌ها در غزه به‌دلیل اقدامات صهیونیست‌ها منجر به آتش‌بس نشد. در عوض، رسانه‌های غربی چشم‌شان را بستند و حتی این استاندارد‌های دوگانه آشکار را تداوم بخشیده‌اند. 

این درحالی است که شبکه‌های اجتماعی از نظر جنگ روایت‌ها شمشیری دولبه بوده‌اند. از یک‌سو، شبکه‌های اجتماعی پنجره‌های مهمی برای پوشش جایگزین هستند و به تمام جهان این امکان را می‌دهند تا رنج روزانه مردم فلسطین را ببینند، چیزی که از طریق رسانه‌های جریان اصلی غربی امکان‌پذیر نبوده و نیست. همین موضوع به خشم گسترده ازجمله تظاهرات بزرگ طرفداران فلسطین در سراسر جهان کمک کرده است. از سوی دیگر این امر همچنین به انتشار بسیاری از ادعا‌های بی‌اساس و دروغ‌های تاییدنشده توسط رسانه‌های جریان اصلی غربی کمک کرده است. 

شاید امیدی به این واقعیت وجود دارد که رسانه‌های غربی بیش از هر زمان دیگری صدای فلسطینی‌ها را پخش کرده‌اند و اعتراضات خیابانی گسترده علیه حمله رژیم در پایتخت‌های سراسر جهان برگزار شده است. همچنین دلگرم‌کننده است که پوشش جایگزین از طریق رسانه‌های اجتماعی قابل‌مشاهده است. با‌این‌حال، برای نزدیک شدن به پوشش متعادل و عادلانه این جنگ‌وحشیانه، به چیز‌های بیشتری نیاز است. امید واقعی در تغییر افکار عمومی بین‌المللی و پوشش روایت‌های جایگزین در رسانه‌های اجتماعی نهفته است. اینکه آیا این فضا می‌تواند منجر به تغییر مثبت در پوشش رسانه‌های بین‌المللی از این موضوع التهابی و حساس در حرکت رو به جلو شود یا خیر. 

شاید جمله «حقیقت اولین قربانی جنگ است» کلیشه‌ای باشد، اما در قرن بیست‌ویکم با وجود پیشرفت رسانه‌ها، شاهد این حقیقت هستیم. در این هفت ماه یا بهتر است بگوییم در این ۷۵ سال و هفت ماه، ما فقط شاهد فروپاشی بشریت نیستیم، ما شاهد یک فروپاشی در حرفه روزنامه‌نگاری هستیم.

منبع: فرهیختگان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا