بین الملل

داستان سیدحسن نصرالله ـ ۳۸|فلسطینی های تحت حمایت حافظ اسد در لبنان

خبرگزاری تسنیم در مجموعه مقالاتی به بازخوانی «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» رهبر شهید و اسطوره‌ای حزب‌الله لبنان و محور مقاومت می‌پردازد. در این قسمت، به ادامه بحث «ورود نظامی سوریه به لبنان و تلاش برای نشان دادن خود به عنوان طرف منجی» می‌پردازیم.

خبرگزاری تسنیم طی سلسله‌یادداشت‌هایی به بازخوانی فراز و نشیب زندگی رهبران مقاومت اسلامی لبنان می‌پردازد. در همین راستا بازخوانی حیات سیدحسن نصرالله، دبیرکل شهید و اسطوره‌ای حزب‌الله لبنان و نقش وی در بالندگی محور مقاومت با عنوان «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» در قالب مجموعه مقالاتی منتشر خواهد شد و اکنون قسمت سی‌ و هشتم آن پیش روی شماست.

تاکنون سه فصل در مورد شرایط زندگی شهید سیدحسن نصرالله منتشر شده است؛ فصل نخست به «دوران کودکی و نوجوانی» ایشان اختصاص داشت، علی‌رغم اهمیت موضوع، ما با سرعت از این فصل عبور کردیم تا به بحث‌های بعدی بپردازیم. فصل دوم، «ریشه‌یابی علل شکل‌گیری جنگ داخلی لبنان» بود، هدف ما در این فصل چنین بود که ثابت کنیم اولاً جنگ لبنان پدیده‌ای خلق‌الساعه نبود و ثانیاً باید ریشه‌های شکل‌گیری آن را شناخت؛ زیرا این جنگ هم در روند تاریخی تجارب ملت لبنان نقش داشت و هم به‌صورت مستقیم باعث شکل‌گیری «مقاومت اسلامی لبنان» شد، ضمن این‌که حیات و سرنوشت سیدحسن نصرالله را نیز به‌صورت مستقیم تغییر داد. فصل سوم، «مرور مهم‌ترین رویدادهای تاریخی تا وقوع جنگ داخلی لبنان» بود. در فصل سوم، به‌جای تمرکز بر ریشه‌ها، به‌صورت خاص خود وقایع تاریخی منجر به شروع جنگ داخلی را مورد توجه قرار دادیم.

گزارش روزنامه السفیر از حضور هزاران نفر در مراسم تشییع «زهیر محسن»
زهیر محسن، مؤسس «نیروهای صاعقه» و یکی از همپیمانان یا نیروهای تابع حافظ اسد در میان گروه‌های فلسطینی و از پیشگامان تشکیل «گروه‌های فلسطینی تحت حمایت سوریه» بود. بعد از درگذشت وی نیز بسیاری از شخصیت‌ها پیام‌های تسلیت را خطاب به حافظ اسد صادر کردند!

فصل سوم را با ماجرای مهاجرت (معکوس) خانواده سیدحسن نصرالله به خاستگاه خانوادگی خود در حومه شهر صور خاتمه دادیم. از قسمت سی و سوم وارد فصل چهارم شدیم که نسبت به فصل‌های قبل کوتاه‌تر خواهد بود. در فصل چهارم، طی چند قسمت، فضای بیروت و جنگ داخلی لبنان بعد از بازگشت خانواده سیدحسن نصرالله به جنوب را مرور خواهیم کرد. این موارد، به صورت مستقیم در زندگی سیدحسن نصرالله نقش نداشت؛ اما در شکل‌گیری و بالندگی روح مقاومت در جامعه لبنان قطعا اثرگذار بوده است. به همین علت، به صورت کوتاه آن‌ها را مرور خواهیم کرد.

 

سپتامبر سیاه؛ نقطه عطف مهم در زندگی حافظ اسد

پیش‌تر در قسمت نوزدهم از این سلسله‌یادداشت با عنوان «سرایت جنگ از اردن به لبنان» به ماجرای سپتامبر سیاه ۱۹۷۰ در اردن پرداختیم. در آن ماجرا شرح دادیم که ملک حسین پادشاه وقت اردن به صورت رسمی به ارتش دستور داد تا به کلیه اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی حمله و شبه‌نظامیان وابسته به سازمان آزادیبخش فلسطین را خلع سلاح کنند. در این ماجرا، چریک‌های فلسطینی با ارتش اردن وارد جنگ شدند و درگیری‌هایی موسوم به سپتامبر سیاه از روز ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۰ آغاز شد.

سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
تصویری از چریک‌های فلسطینی در درگیری‌های سپتامبر سیاه (۱۹۷۰)

در خلال این درگیری‌ها، گروه‌های فلسطینی شهر «اربد» در شمال اردن را تصرف کردند. ارتش سوریه نیز به فرمان «صلاح جدید» رئیس‌جمهور وقت آن در اربد وارد نبرد شد تا از گروه‌های فلسطینی در برابر ارتش اردن حمایت کنند. به این ترتیب، اربد در روز ۲۰ سپتامبر رسماً «شهر آزاد شده» خوانده شد! شهر اربد در فاصله ۷۱ کیلومتری شمال امان (پایتخت اردن) واقع شده و فاصله آن از مرزهای جنوبی سوریه به کمتر از ۲۰ کیلومتر می‌رسد. این شهر دارای بافت عشیره‌ای بوده و عمده قبائل آن دارای امتداد سوری هستند؛ به طوری که قبائل جنوب سوریه (درعا) عمدتاً دارای شاخه‌های مشابه در اربد هستند. این موضوع باعث می‌شد تا ارتش سوریه به راحتی بتواند کنترل اربد را حفظ کرده و عملا در شمال اردن منطقه‌ای را تحت قیمومیت خود در اختیار فلسطینی‌ها قرار دهد.

سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
فاصله شهر اربد از پایتخت اردن و هم‌چنین از کشور سوریه

این وضعیت باعث می‌شد تا حکومت اردن نسبت به اربد از چند جهت واکنش نشان دهد. اولاً بر سر خلع سلاح یا اخراج شبه‌نظامیان فلسطینی کاملاً مصمم بود؛ ثانیاً در مورد اربد مسئله «تجزیه اردن» مطرح می‌شد. در مقابل ایالات متحده نیز این نگرانی را مطرح می‌کرد که این منطقه عملاً به کشور جدید فلسطین بدل شود.

در واکنش به این رویداد، نیروی هوایی ارتش اردن به بمباران شدید نیروهای فلسطینی و اردنی در اربد روی آورد. در چنین وضعیتی، رئیس جمهور سوریه خواستار حمایت نیروی هوایی از اربد شد؛ اما «حافظ اسد» به عنوان وزیر دفاع زیر بار این موضوع نرفت. صلاح جدید در آن زمان استدلال می‌کرد که «تیپ پنجم زرهی ارتش سوریه» در اربد حضور دارد و نیروی هوایی موظف به پشتیبانی از یگان‌های مختلف ارتش است؛ اما حافظ اسد ضمن تمرد در برابر دستور مافوق، می‌گفت این کار باعث می‌شود تا اسرائیل با حمایت آمریکا وارد نبرد شود و بعد از جولان، اربد نیز به اشغال صهیونیست‌ها در بیاید. او هشدار می‌داد که چنین کاری بازی با آتش است و ارتش سوریه نباید بدون طرح و نقشه گسترده قبلی و تنها با عنوان «حمایت از فدائیان فلسطینی» وارد چنین نبردی شود. نتیجه این وضعیت، دستور وزیر دفاع و همراهی فرمانده ارتش برای عقب‌نشینی از اربد در روز ۲۲ سپتامبر (تنها دو روز بعد از اعلام آزادسازی اربد) بود و نهایتاً فلسطینی‌ها در اربد به سختی شکست خوردند.

سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
استان اربد اردن در محاورت سوریه و جولان اشغالی قرار دارد

بعد از این ماجرا، فلسطینی‌ها و بخش رادیکال حزب بعث به شدت حافظ اسد را مورد انتقاد قرار دادند. آن‌ها معتقد بودند حافظ اسد اولاً از نظر نظامی تمرد کرده و باید با او برخورد شود؛ ثانیاً به آرمان‌های حزب بعث خیانت کرده و فدائیان فلسطین را تنها گذاشته است. در مقابل، حافظ اسد با سرزنش افراطی‌گری چپگرایان در سازمان آزادیبخش فلسطین، هشدار داد که اولاً ارتش سوریه صرفاً باید در نبردهایی حاضر شود که از ماه‌ها قبل ابعاد آن را سنجیده باشد؛ ثانیاً مبارزان فلسطینی نیز باید مسیر مبارزه را به نحوی تنظیم کنند که حاکمیت ملی کشورهای عربی (اعم از اردن، سوریه و…) نقض نشود.

سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
صلاح جدید، هم‌پیمان حافظ اسد در کودتای ۱۹۶۶ و رئیس جمهور سوریه در سپتامبر ۱۹۷۰
صلاح جدید با نگاه چپگرایانه و بعثی خود اعتقاد داشت به هر قیمتی باید از مبارزان فلسطینی حمایت کرد؛ اما حافظ اسد بر «تقدم منافع ملی سوریه» و «واقع‌گرایی» تأکید داشت

در چنین وضعیتی، اختلاف میان صلاح جدید و حافظ اسد از روز ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۰ علنی شد و تنها دو روز بعد به اوج خود رسید. در ادامه تا پایان ماه سپتامبر، برخی تحرکات خیابانی و مسلحانه در اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی در سوریه گزارش شد و در ادامه از ابتدای ماه اکتبر، اختلافات سیاسی و امنیتی به اوج خود رسید. این مسائل باعث شد تا در نوامبر ۱۹۷۱، حافظ اسد رسماً دست به کودتا بزند و آن را «الحرکه التصحیحیه» (جنبش اصلاح امور) بخواند و «صلاح جدید» را همراه با نخست‌وزیر وقت «نور الدین الاتاسی» و تعدادی از فرماندهان و رهبران قومگرای بعثی را بازداشت کند. اندکی بعد، حافظ اسد به عنوان رئیس جمهور زمام کل امور را به دست گرفت.

 

تشکیل گروه‌های فلسطینی تابع حافظ اسد

بعد از تجربه سپتامبر سیاه و در ادامه الحرکه التصحیحیه، حافظ اسد اصول خود را مشخص کرد. او حاضر به عادی‌سازی رابطه با اسرائیل نبود و بر تداوم نبرد و حتی تلاش برای آزادسازی جولان و… تأکید داشت؛ اما همزمان تأکید می‌کرد که دولت ملی سوریه در درجه اول متعهد به منافع ملی سوریه است و آرمان‌های قومگرایانه عربی را نیز تا جایی دنبال می‌کند که منافع ملی سوریه تأمین شود.

سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
بشار اسد در کنار «طلال ناجی»
طلال ناجی، معاون «احمد جبریل» بود که بعد از مرگ احمد جبریل در سال ۲۰۲۱ جانشین وی در رهبری «سازمان مردمی برای آزادی فلسطین – فرماندهی کل» (الجبهه الشعبیه لتحریر فلسطین – القیاده العامه) شد

بر همین اساس، حافظ اسد به سمت تشکیل نیروهای متحد فلسطینی رفت که  تحت فرمان سوریه، در مبارزات فلسطینی مشارکت کنند. در قسمت سی و ششم این یادداشت با عنوان «ورود سوریه به جنگ داخلی لبنان» یک بند را به صورت ویژه به «اختلاف میان سازمان آزادیبخش فلسطین و حکومت سوریه» اختصاص دادیم. در آن‌جا این‌گونه نوشتیم: «در آن زمان، رئیس جمهور وقت سوریه (صلاح جدید) بر حمایت از سازمان آزادیبخش فلسطین تأکید داشت؛ اما فرمانده وقت نیروی هوایی (حافظ اسد) ـ که دارای بیش‌ترین نفوذ در دستگاه‌های امنیتی بود ـ تلاش می‌کرد جریان وابسته به دمشق را میان فلسطینی‌ها ایجاد کند و سازمان آزادیبخش و شخص یاسر عرفات را رقیب و بلکه مانعی بر سر ایجاد شبکه وابسته به سوریه میان فلسطینی‌ها می‌دانست.» به این ترتیب، شکل‌گیری یا تقویت آن دسته از گروه‌های فلسطینی که سیادت و فرماندهی ارتش سوریه را بپذیرند و در چارچوب تعیینی از سوی دمشق رفتار کنند، در دستور کار حکومت سوریه قرار گرفت.

سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
تعدادی از گروه‌های فلسطینی همپیمان حافظ اسد که تا روزهای آخر نظام بعث در سوریه حضور داشتند

یکی از اولین گروه‌هایی که در این زمینه مقرر شد در چارچوب تعیین شده از طرف ارتش سوریه رفتار کند، سازمان صاعقه یا «طلائع حرب التحریر الشعبیه – قوات الصاعقه» بود که در سال ۱۹۶۶ – توسط حزب بعث سوریه! – تأسیس شده بود و حالا سیادت و فرماندهی پشت صحنه ارتش سوریه را پذیرفت. پیش‌تر در قسمت سی و چهارم این سلسله‌یادداشت با عنوان «بازخوانی جنایت دامور» این گروه را معرفی کرده‌ایم.

سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
یکی از پوسترهای تبلیغی «قوات الصاعقه» در خلال جنگ داخلی سوریه برای عملیات در اردوگاه یرموک
تا روزهای آخر حکومت بشار اسد، قوات الصاعقه یکی از بازوهای ارتش سوریه در جنگ داخلی به شمار می‌رفت. حتی در درگیری‌های اردوگاه یرموک، این گروه‌های فلسطینی همسو با حکومت بعث سوریه بودند که به گروه‌های معارض (اعم از فلسطینی و سوری) حمله و مناطق تحت سیطره آنان را اشغال کردند

گروه دیگری که میزان تقارب و همگرایی آنان با حافظ اسد و پسرش را باید مشابه نیروهای صاعقه دانست، «جبهه خلق برای آزادی فلسطین – فرماندهی کل» (الجبهه الشعبیه لتحریر فلسطین – القیاده العامه) به رهبری «احمد جبریل» بود که در قسمت سی و ششم این یادداشت نوشتیم که «آلان هارت» در کتاب «عرفات… السیره السیاسیه» نشان داد جدایی احمد جبریل از جبهه الشعبیه (جبهه خلق برای آزادی فلسطین) با طراحی و کارگردانی حافظ اسد صورت گرفت. احمد جبریل به قدری به حافظ اسد نزدیک بود که در سال ۱۹۶۳ به عنوان افسر در نیروی هوایی سوریه به فرماندهی حافظ اسد مشغول به کار شد. او تا پایان عمر با تمام قوا از حکومت اسد دفاع می‌کرد و حتی در جریان جنگ داخلی سوریه، یکی از اصلی‌ترین نیروهای حاضر در نبرد در جنوب دمشق و به خصوص در اردوگاه یرموک به شمار می‌رفت.

سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
احمد جبریل در کنار شهید سیدحسن نصرالله

یکی دیگر از گروه‌هایی که در این زمینه سیادت و رهبری سوریه را پذیرفت «جبهه نبرد خلق فلسطین» (جبهه النضال الشعبی الفلسطینی) به رهبری «صبحی غوشه» بود که در سال ۱۹۶۷ تأسیس شد و در حوادث سپتامبر سیاه نسبت به حافظ اسد بدبین شد و به سمت جنبش فتح رفت؛ اما از سال ۱۹۷۴ با تشکیل «جبهه الرفض» بار دیگر به سمت دمشق چرخید و در طول دهه ۱۹۸۰ بسیار به آن‌ها نزدیک بود. در سال ۱۹۹۲ و به موازات مذاکرات اسلو، اختلاف در این تشکیلات بالا گرفت و به دو قسمت تبدیل شد که جناح سوری به رهبری «خالد عبدالمجید» تا انتها به نظام سوریه وفادار ماند.

سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
خالد عبدالمجید در کنار «علیرضا آیتی» کاردار سفارت ایران در دمشق در سال ۱۴۰۰
جناح خالد عبدالمجید در جبهه النضال (جبهه نبرد خلق فلسطین)، تا روزهای آخر حکومت بشار اسد حامی نظام بعث سوریه بود

در میان گروه‌های فلسطینی که در ادامه سیادت سوریه و حافظ اسد را پذیرفتند، «ارتش آزادیبخش فلسطین» (جیش التحریر الفلسطینی) جایگاه ویژه‌ای دارد. این گروه در سال ۱۹۶۴ به عنوان شاخه نظامی سازمان ازادیبخش فلسطین در کنفرانس اتحادیه عرب در سال ۱۹۶۴ (در اسکندریه مصر) با هدایت «جمال عبدالناصر» تأسیس شد. این گروه بیش از ۱۲ هزار نیرو در اختیار داشت و سه لشکر با عناوین «عین جالوت»، «القادسیه» و «حطین» را به ترتیب تشکیل داد که در غزه (در آن زمان تحت حاکمیت مصر)، عراق و سوریه مستقر شدند. در سال ۱۹۶۷ لشکر قادسیه از عراق به اردن آمد. در سال ۱۹۷۰ و ۱۹۷۴ به ترتیب دو لشکر مستقر در اردن و مصر با فشار حکومت‌های وقت تعطیل شدند و عملا این ارتش به طور کامل در سوریه مستقر شد. در سال ۱۹۷۴ این گروه به فرماندهی «محمد طارق الخضراء» به طور کامل به یکی از متحدان سوریه در ساحت فلسطینی تبدیل شده بود.

سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
تصاویری از مراسم صبحگاه پادگان‌های ارتش آزادیبخش فلسطین
این گروه تا روزهای آخر حکومت بشار اسد حامی نظام بعث سوریه بود. در مراسم صبحگاه نیز از پرچم سوریه و عکس بشار اسد در کنار پرچم فلسطین و پرچم حزب بعث استفاده می‌کرد

بالاخره آخرین گروهی که در این لیست به آن اشاره می‌کنیم، گروه «فتح الانتفاضه» است که در سال ۱۹۸۳ از جنبش فتح منشعب شد. این گروه بعد از انشعاب، در لبنان عملیات‌های مختلفی علیه جنبش فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین داشت و عملا به یکی از اصلی‌ترین نیروهای فلسطینی مورد حمایت سوریه در لبنان تبدیل شد. فتح الانتفاضه در جریان جنگ داخلی سوریه نیز به یکی از همپیمانان ارتش سوریه تبدیل و علیه گروه‌های سوری و فلسطینی مخالف بشار اسد جنگید که مشهورترین آن‌ها عملیات اردوگاه یرموک در سال ۲۰۱۲ بود.

سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
دیدار رهبران ارشد فتح الانتفاضه با شیخ نعیم قاسم در سال ۲۰۱۷

جمع‌بندی

حافظ اسد از سال ۱۹۶۶ به عنوان عالی‌ترین مقام نظامی و امنیتی و از سال ۱۹۷۱ به عنوان رئیس جمهور و حاکم مقتدر سوریه، به دنبال آن بود تا نیروهای هم‌پیمان خود را در میان گروه‌های فلسطینی ایجاد کند. به این ترتیب در داخل سازمان آزادیبخش فلسطین به صورت خاص و در میان گروه‌های مبارز فلسطینی به صورت عام، جریانی پدید آمد که رفتار و رویه خود را متناسب با خط‌کشی‌ها و چارچوب‌های مشخص شده از سوی دمشق تنظیم می‌کرد.

همزمان با این مسائل در پرونده فلسطین و سوریه، در لبنان از میانه دهه ۱۹۷۰ دو رویداد مهم به وقوع پیوست. از طرفی حافظ اسد می‌خواست به تمام طرف‌های خارجی بقبولاند که لبنان در حکم فرزندخوانده سوریه است و سوریه حرف آخر را در آن‌جا خواهد زد و طرف‌های خارجی باید خود را با دمشق هماهنگ کنند و از طرف دیگر در داخل لبنان مسئله سلاح گروه‌های فلسطینی و پیمان قاهره به گرهی تبدیل شده بود که کشور را به سمت جنگ داخلی می‌کشاند.

سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
گروه‌های فلسطینی تابع سوریه در حال حمله به مقر «یاسر عرفات» در شهر طرابلس در شمال لبنان؛ ‌در سال ۱۹۸۳

در این بستر، حافظ اسد تصمیم گرفت از ظرفیت گروه‌های فلسطینی همسو با خود برای عملیات در لبنان استفاده کرده و عملاً به سکاندار بیروت تبدیل شود. او تصور می‌کرد از این طریق می‌تواند سه هدف را محقق سازد:

به واسطه گروه‌های متحد فلسطینی و مداخله مستقیم ارتش سوریه و البته بهره‌برداری از شکاف گروه‌های لبنانی، مسئله سازمان آزادیبخش فلسطین را حل و فصل کند. در آن زمان، مرکزیت این سازمان در لبنان قرار داشت و اگر سیادت دمشق بر بیروت تثبیت می‌شد، حافظ اسد می‌توانست منویات خود را بر سازمان آزادیبخش دیکته کند.

با سیطره عملی بر کشور لبنان، اجازه پیشروی رژیم صهیونیستی در جنوب را ندهد و عملاً جبهه تقابل با رژیم را خارج از خاک سوریه تعریف کند. این مهم به ویژه بعد از «توافق ترک مخاصمه» و منجمد شدن جبهه جولان اشغالی برای حافظ اسد اهمیت بیش‌تری پیدا کرد.

 

در فضایی که مصر به سمت عادی‌سازی رفته بود و اردن نیز هم‌چنان با حواشی پرونده سازمان آزادیبخش دست و پنجه نرم می‌کرد، سوریه می‌توانست خود را در قامت «رهبری جهان عرب» ببیند و بر روی رقیب مهم آن زمان یعنی «عراق» (در دوره دیکتاتوری بعث و ریاست «احمد حسن البکر») تمرکز کند. در چنین بستری نیم‌نگاهی هم به روند صعودی جایگاه عربستان سعودی داشت و نمی‌خواست اجازه رشد بیش‌تر به آن‌ها را بدهد.

سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,سید حسن نصرالله , حزب الله , لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,

تصاویری از مراسم امضای پیمان بغداد در سال ۱۹۷۸
در طرف عراقی علاوه بر رئیس جمهور (احمد حسن البکر)، صدام حسین، عزت الدوری، طارق عزیز و… و در طرف سوری علاوه بر رئیس جمهور (حافظ اسد)، عبدالحلیم خدام، مصطفی طلاس، محمدعلی الحلبی و… دیده می‌شوند

حافظ اسد بعد از تحکیم موقعیت خود در لبنان، برای رهبری جهان عرب دورخیز بلندی کرد و نهایتا در پایان دهه ۱۹۷۰ تلاش کرد با رقیب اصلی (عراق) به توافق یا اتحاد برسد؛ اتحادی که با کودتای «صدام حسین» شکست خورد

به این ترتیب ارتش سوریه خود را برای حضور در لبنان آماده می‌کرد. اما آن‌چه صحنه نهایی را رقم می‌زد، تولد یا ظهور بازیگر جدیدی بود که این معادلات را به هم می‌ریخت: «مقاومت اسلامی لبنان». مقاومت اسلامی نه زیر بار دیکته‌های شوروی می‌رفت و نه با طرح‌های توسعه‌طلبانه کشورهای دیگر خصوصا رژیم صهیونیستی کنار می‌آمد. از این منظر، بازخوانی روند ورود سوریه به لبنان از اهمیت به سزایی برخوردار است و این موضوع را در قسمت بعدی نیز ادامه خواهیم داد.

پایان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا