گوناگون

در مورد آدم بزرگ، آدم بزرگ باید حرف بزند

نمایشگاه «لمس حنجره»، از ۱۳ تا ۲۴ مهرماه، به مناسبت فرا رسیدن سالروز وفات استاد بزرگ و بی‌بدیل آواز ایرانی محمدرضا شجریان، با ارائۀ آثار هنری مرتبط با موضوع استاد در رشته‌های مختلف در گالری «تلفیق هنر» در «خانه درجه یک صنایع دستی» در تهران بر پاست. همین امر، بهانه‌ای شد که پس از مدت‌ها، مجدداً برای دیدن آثار این نمایشگاه و دیدار با یک از پیشکسوتان عرصۀ معرق چوب، به این گالری برویم و پیرامون موضوعات جاری با وی به گفتگو بنشینیم. «شهرام امیری»، متولد مهر ماه ۱۳۴۷فو دارای دو فرزند دختر است. وی، از کودکی فعالیت هنری خویش را آغاز کرده است و در ۷ سالگی توانسته است با ارائۀ یک اثر، از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مشهد جایزه دریافت کند. «امیری» پس از گذشت نزدیک به ۴ دهه از فعالیت در حوزۀ هنرهای مرتبط با چوب، شاگردان بسیاری را در این عرصه تربیت کرده است.

توسعه برند- امین کردبچه پچنگی؛ آن‌چه که پیشکش حضور می‌شود، گفتگو با استاد «شهرام امیری» است که امید آن داریم مورد توجه علاقه‌مندان به هنر و به ویژه هنر معرق قرار بگیرد.

از نمایشگاه «لمس حنجره»برایمان بگوئید.

اینجا «تلفیق هنر» در «خانه درجه یک صنایع دستی» در تهران، به مدیریت عاملی «سید مرتضی مرتضوی»، است که مجوز خود را از وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دریافت کرده است، یک طبقه از این ساختمان به گالری تبدیل شده است. بنده افتخار مدیریت آن را دارم. این شرکت در بحث بازاریابی و بازار سازی صنایع دستی فعالیت می‌کند. ما تا به امروز توانسته‌ایم ۹ نمایشگاه در این مکان برگزار کنیم که این روند، با یک برندسازی انجام شده است.

این برندسازی چگونه اتفاق افتاده است؟

عناوین تمامی نمایشگاه‌های ما با واژه «لمس» آغاز می‌شود. نمایشگاه‌هایی مانند «لمس چوب»، «لمس نخ و سوزن»، «لمس حنجره» که مربوط به استاد شجریان است، نمایشگاه  «بچه‌های منبت» که آثار نوجوانان زیر ۱۵ سال را ارائه کرد، یکی از فاخرترین نمایشگاه‌های قلم‌زنی، یکی از فاخرترین نمایشگاه‌های تذهیب و همچنین دیگر نمایشگاه‌های مختلف، که هر یک از دیگری بهتر بودند، در این گالری برگزار شدند.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این نمایشگاه‌ها تخصصی بودن آن است که به تک‌رشته‌های تخصصی در حوزۀ صنایع دستی می‌پردازد و کم کم به سمت موضوعی بودن حرکت می‌کنیم.

از برگزاری این نمایشگاه برایمان بگوئید. چه شد که به سراغ موضوع «استاد شجریان» رفتید؟

تصنیف‌های شجریان به من انرژی کار کردن می‌دهند

این نمایشگاه، به دو دلیل برگزار شد. اولاً به دلیل احترام به استاد شجریان عزیز، که در آسمان و کهکشان هنر ایران و پس از ان هنر موسیقی ایران، شهابی بودند و دوم این که استاد شجریان، یک نوستالوژی دارد که به خصوص در میان اهالی هنر، زمان‌هایی خاص بوده است که بر روی آنان تأثیر گذاشته است. مثلاً من در کارگاه خودم، استاد شجریان گوش کرده‌ام و کار کرده؛ حتی من برخی از آهنگ‌های استاد را حفظ هستم و حتی برخی از آهنگی‌های ایشان، هنوز به من انرژی کار کردن می‌دهند و این اتفاق، برای خیلی‌ها افتاده است.

در این نمایشگاه چه آثاری ارائه شده است؟

موضوع مهمی که در این نمایشگاه وجود دارد، این است که هیچ یک از این هنرمندان، این آثار را نه به سفارش و نه برای فروش تولید کرده‌اند، بلکه هر کس تنها برای دل خودش کار کرده است و تصویر استاد شجریان را از قبل ایجاد کرده بودند. ما فراخوان هم منتشر کردیم و بخشی از این آثار نیز در مدت زمان پس از انتشار فراخوان تولید شد، اما بخش مهمی از این یعنی بین ۸ تا ۱۰اثر از این ۴۵ اثر موجود، آثاری متعلق به خود گالری «تلفیق هنر» است.

خوشبختانه بازدید بسیار خوبی صورت گرفت و به همین دلیل، این نمایشگاه ۶ روز تمدید شد و امید آن داریم که اهالی موسیقی، بیشتر به بازدید این نمایشگاه بیایند و آقای  «همایون شجریان» هم برای بازدید از نمایشگاهی که با نام و یاد پدر ایشان در زمانی نزدیک به سالروز تولد و همچنین پرواز ایشان، حضور پیدا کنند.

در این نمایشگاه رشته ملاک نبوده است. آثاری مانند رنگ روغن، آبرنگ، چوب، سوخت چوب، معرق، در این نمایشگاه حضور دارند که تنوع تکنیکی دارند، تخصصی هستند و یکی دیگر از ویژگی‌های مهم این نمایشگاه این است که کم پیدا می‌شود که این تعداد از آثار هنری پیرامون موضوع یک نفر تولید شود و به معرض نمایش گذاشته شود.

ما هم بسیار خوشحال هستیم که این اتفاق افتاد و امید آن داریم که بتوانیم در سال‌های بعد این نمایشگاه‌ را گسترش دهیم.

از حس قلبی خودتان به استاد محمدرضا شجریان برایمان بگوئید.

اول موسیقی استاد شجریان برای من ملاک است و بع، شخصیت ایشان

اولاً باید گفت که موسیقی سلیقه است. من نمی‌توانم حکم قطعی بدهم که استاد محمدرضا شجریان، یگانه و یا بهترین است که البته از نظر من هست، اما قرار نیست کسی هم که پاپ گوش می‌کند، این موضوع را قبول کند. پس در مرحلۀ اول، موسیقی استاد شجریان برای من ملاک است و بعد، شخصیت ایشان، چون من اصلاً با بخش زندگپی خصوصی و شخصی این آدم کاری ندارم و کار من با او، در قسمت هنری زندگی استاد شجریان است.

موسیقی شجریان را با پوست، گوشت و استخوانم لمس کرده‌ام

من فکر می‍کنم که تا به امروز، حداقل ۳۰ اثر را با صدای استاد محمدرضا شجریان ساخته‌ام و زمانی که موسیقی و صدای ایشان در کارگاه من پخش می‌شده است، من همزمان کار می‌کرده‌ام و باید بگویم که موسیقی شجریان را با پوست، گوشت و استخوانم لمس کرده‌ام. اشعاری که استاد شجریان انتخاب کرده است، روی من تأثیر بسیار زیادی گذاشته است. اما من نمی‌خواهم در مورد بحث‌های تخصصی و تکنیکی موسیقی استاد شجریان حرف بزنم، چون به نظر من، در مورد موسیقی استاد شجریان، باید یکی بالاتر از ایشان باشد که در مورد ایشان حرف بزند.

به عنوان یک مخاطب از استاد شجریان برایمان بگوئید.

به عنوان مخاطب استاد شجریان فکر می‌کنم که هرگز مشابه ایشان نخواهد آمد و اگر بهتر از ایشان بیاید، یک آدم دیگر خواهد بود و شجریان نخواهد بود. ایشان جمله‌ای دارند که می‌گویند اگر می‌خواهید موسیقی ایرانی را تعریف کنید، باید آن را در غم و اندوه تعریف کنید، چرا که آن قدر به ایران حمله شده است و مردم ایران غم داشته‌اند، اصلاً موسیقی ایران از «لالایی» گرفته شده تا حتی موسیقی که در جشن‌هایمان از آن استفاده می‌کنیم، یک حزن و اندوه خاص دارد و استاد شجریان، هم از این شکل و شمایل بهره برده‌اند.

آدمی که بتواند در کنار شهرت خویش، محبوب هم باشد، قطعاً ویژگی‌هایی نیز دارد که او را از دیگر افراد جامعه متمایز می‌کند. باید بگوئیم که خیلی‌ها خواندند و بسیار خوب هم خواندند، چه بسا در حد استاد حتی برخی از این افراد بودند که در زمان خودشان، جایگاهی بالاتر از استاد شجریان داشتند، مثل استاد «غلامحسین بنان»، «کوروس سرهنگ‌زاده» و «داریوش رفیعی». این دسته از افراد، کسانی بودند که مسیری خاص را بنیان‌گذاری کردند.

کدام یک از ویژگی‌های خاص آثار استاد شجریان را هم اکنون در ذهن دارید؟

استاد شجریان، آلبومی را با عنوان «نوا، مرکب‌خوانی»، که در فارسی آن را «مرکب‌خوانی» می‌نامیم و از نظر جهانی، نخستین موسیقی تلفیقی و ترکیبی یا فیوژن موسیقی سنتی ما در بحث تلفیق و ترکیب، آلبوم «نوا، مرکب‌خوانی» استاد محمدرضا شجریان بوده است. اصلاً «مرکب» از باب ترکیب آمده است و ما، در این نمایشگاه نیز، توانستیم ۲۰ اثر از آلبوم‌های استاد را به عنوان یک ابزار آنتیک و نوستالوژیک یه صورت یک کلکسیون، داشته باشیم و مدعی هستیم که خود استاد شجریان نیز در این نمایشگاه اثر دارد و در کنار این آلبوم‌ها، اینجاست.

از میان آوازها و تصنیف‌های استاد محمدرضا شجریان، کدامیک بیشتر حال شما را دگرگون می‌کند؟

من بیشتر، تصنیف‌های ایشان را دوست داشتم تا آوازهایشان، چون همان‌طور که همه به خوبی می‌دانند، امروز دیگر دورۀ آن نیست که شما بنشینید و یک چهارمضراب چهل دقیقه‌ای را گوش کنید و یک تحریر طولانی ابوعطا در آن باشد و تا به کلام برسد، یک ساعت به طول می‌انجامد. امروز، شکل سرعت جامعه و بی‌حوصلگی مردم، ان‌ها را به جایی برده است که حتی نیمی از یک ترک موسیقی را نیز گوش نمی‌کنند و کار به گونه‌ای پیش رفته است که زمانی که موسیقی استارت می‌خورد، خواننده باید بخواند و اگر در این میان، ببیند این موسیقی آن چیزی نیست که او بخواهد، آن را به راحتی می‌زنند ترک بعدی و از عبور می‌کنند.

استاد قطعه‌ای در «دلشدگان» دارند که زمانی که خانم «لیلا حاتمی»، از پله‌ها پائین می‌آیند و آقای «امین تارخ»، در نقش خواننده و «سهراب» قصه در این اثر حضور داشتند، یک فرازی در این آواز وجود دارد که من، آن را بسیار دوست دارم؛ تصنیف «هزار دستان» را نیز بسیار دوست دارم و از میان بازخوانی‌ها و احیاهایی که استاد شجریان اجرا کرده‌اند، «زلف سرکج» را بسیار دوست دارم و بیشتر با تصنیف‌های ایشان ارتباط گرفته‌ام.

در مورد آدم بزرگ، آدم بزرگ باید حرف بزند

پیش از استاد شجریان، تصنیف «بت‌چین» را چندین نفر اجرا کرده بودند که استاد «علی زند وکیلی»، «خانم پروانه»، «خانم پریسا»، «خانم مرضیه» و «خانم هنگامه اخوان» نیز این تصنیف را اجرا کرده بودند و استاد شجریان نیز این تصنیف را با گام متفاوتی اجرا کردند. تصنیف «کجائید ای شهیدان خدائی»، که از اشعار مولاناست و در دورۀ ما، به عنوان یک سرود جنگی و انقلابی مطرح می‌شد نیز، از دیگر آثاری است که من، واقعاً آن را دوست دارم. البته مضمون شعر، که در غزلیات شمس از مولوی بوده، به گونه‌ای بوده است که از زمان سلجوقیان ماندگار شده است.

استاد «شهرام امیری»

سخن گفتن از استاد شجریان، چه حسی به شما می‌دهد؟

من یک نکته را به شما می‌گویم و دوست دارم این موضوع را به عنوان یک تیتر درشت بنویسید و آن هم این است که در مورد آدم بزرگ، آدم بزرگ باید حرف بزند. من اصلاً نباید در مورد استاد محمدرضا شجریان و یا استاد محمود فرشچیان و یا بسیاری از بزرگان هنر این مملکت حرف بزنم، چرا که هر چه که می‌گویم شخصی است و از سوی دیگر، ممکن است نقدهایی نیز وجود داشته باشد و یا فرد دیگری نیز بگوید من از «محسن چاوشی» خوشم می‌آید و این در حالی است که فاصله میان این دو اسم در جنس کار زیاد است. به همین دلیل، من هرگز نمی‌توانم بگویم که فلان آدم بد است و یا فلان آدم خوب است، چرا که اصلاً من حق این کار را ندارم.

 

توسعه برند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا