روایت قهرمانی که مادریاش را روی سکو به رخ کشید
باشگاه خبرنگاران جوان – مهرماه؛ روز ملی «پارالمپیک» فرصتی شد تا پای صحبتهای «ساره جوانمردی» بنشینیم؛ بانوی جوان، ورزشکار و قهرمانی که بزرگترین افتخارش، داشتن مدال درخشان مادریاست.
چطور به عنوان یک ورزشکار حرفهای بین نقش مقدس مادری و تمرینات سخت ورزشی تعادل برقرار میکنید؟
آنچه در پشت کلمۀ «مادر» پنهان شده است که خودم در حال تجربۀ آن هستم، باید کوهی از صبر، استقامت، مقاومت و انرژی باشد تا بتوانی مسئولیت مادری را که بسیار سنگین است، دنبال کنی. برای من که پیش از مادر شدن، قهرمان پارالمپیک و جهان بودم، این یک مسئولیت مضاعف بود، زیرا باید تصمیمی بزرگ میگرفتم؛ اینکه یا راهم را در کنار مادر شدن ادامه دهم، یا کلاً از عرصۀ ورزش خداحافظی کنم و تنها به مسئولیت مادریام بپردازم.
من راه دوم را انتخاب کردم؛ یعنی زمانی که تصمیم گرفتم مادر شوم، گفتم کاملاً از دنیای ورزش خداحافظی میکنم و این تصمیم تا ۷_۸ ماه پابرجا بود، اما طی یکسری شرایط، مجبور شدم بپذیرم که نمیتوانم خارج از گود باشم و باید ادامه دهم.
قرار شد به همراه فرزندم که در آن زمان دوماهه بود در مسابقات آسیایی بهعنوان پرچمدار حضور پیدا کنم. سپس تصمیم بر این شد که حالا که حضور پیدا کردهام، مسابقه بدهم و این برای مادری که کودکی دوماهه دارد، واقعاً شرایط سختی را رقم زد و من برایآنکه بتوانم در مسابقات آسیایی اخیر حضور پیدا کنم و همچنین از عناوین قهرمانی قبلی دفاع کنم تحتفشار بودم. اگر لطف و یاری خداوند و حمایتهای اطرافیان بهویژه همسرم نبود قطعاً این اتفاق نمیافتاد. اما خدا را شکر که من شرمندۀ مردم نشدم.
حضور و حمایت فرزندتان در اردوها یا مسابقات در کنار شما چقدر به شما انگیزه میدهد؟
در شرایط جدید، با وجود یک نفر جدید (فرزندم)، مجبور بودم در اردوها که البته معمولاً بهصورت انفرادی تمرین میکردم شرکت کنم. اما باتوجهبه اینکه باید فرزندم را با خود به تمرینات میبردم، این امر شرایط ویژهای برای من ایجاد کرده بود. شاید تمام وجود من تنها صرف تمرینات نمیشد و مجبور بودم بخشی از ذهنم را خارج از محیط ورزش، معطوف به فرزندی کنم که همواره همراه من بود. علاوه بر این، در برخی روزها با مشکل مراقبت از او مواجه میشدم؛ زیرا در بازههای زمانی مشخص، نیاز بود فردی پشت خط حضور داشته باشد تا او را آرام نگه دارد، و من چنین شخص دومی را در اختیار نداشتم. این شرایط بسیار دشوار بود و ازآنجاکه امکان تمرین مداوم و متمرکز را نداشتم، ناگزیر بودم تمریناتم را در بازههای زمانی کوتاهتر انجام دهم.
بااینهمه، آن روزهای سخت با نتیجهای شیرین به پایان رسید و من ثمره آن را دیدم. حداقل این فکر را داشتم که باید نتیجهای بسیار خوب بگیرم تا برای روزهایی که فرزندم را با خودم به تمرینات یا مسابقات میبردم و گاه موجب ناراحتی و اذیتشدن او میشدم، شرمنده نباشم. خوشبختانه این اتفاق افتاد و به نظر من، دلیل اصلی تلاشها و مقاومتهایم تنها و تنها «آوش» و همسرم «علی» بودند.
بهویژه در یک سال منتهی به المپیک، فشار بسیاری بر همسرم وارد شد؛ چرا که شرایط من و حضور عضو کوچک جدید در خانواده، فضای زندگی را برای آنها دشوار کرده بود. بهجرئت میتوانم بگویم که همسرم، علی، و آوش، بهترین مشوقها و انگیزههای من در این بازه زمانی بودند.
چه صحبتی با مادران جوانی دارید که فکر میکنند با آمدن فرزند، باید رویاهای شخصی خود را کنار بگذارند؟
ابتدا لازم است این موضوع را توضیح دهم که با آمدن فرزند، کل دنیای یک بانو کاملاً تغییر میکند. شاید در دوران متأهلی، پنجاهدرصد متعلق به خودتان بود و پنجاهدرصد متعلق به همسر و خانواده جدید، اما پس از مادر شدن، همان پنجاهدرصد را نیز ندارید و باید وقف خانواده و فرزند شوید. ممکن است در برنامه روزمره و در طول ۲۴ ساعت شبانهروز، زمان کم بیاورید، چه برسد به اینکه بخواهید وقت بسیار کوچکی هم برای خودتان اختصاص دهید ولی دورازذهن نیست که در کنار فرزند، بتوانید فعالیتهای کوچکی نیز انجام دهید، به شرطی که حامی و کمک یا پشتیبان داشته باشید. البته مادران جوانی که فرزند دار میشوند و خانوادههایشان در کنارشان هستند، معمولاً مادر، خواهر یا خانواده همسرشان در نگهداری و مراقبت از فرزند، بهویژه در شرایط خاص، به آنها کمک میکنند. اما امان از روزی که مانند من، کسی را در کنار خود نداشته باشید؛ در این صورت شرایط بسیار سختتر خواهد بود.
پیام من به آن دسته از مادرانی که حامی و کمککننده دارند، این است که توصیه میکنم هرگز سعی نکنید در زندگی خود، آب راکد باشید و خود را وقف کنید. زیرا روزی به این نتیجه میرسید که با وقف کردن خود، شاید کمکی به آینده فرزندتان نکردهاید، یا حتی نوعی خیانت کردهاید. چرا که با پرورش و رشد ماست که یک کودک پرورش مییابد. با داشتن یک جایگاه خوب در زندگی فردی و اجتماعیمان، میتوانیم احساس و جایگاه خوبی را به فرزندمان القا نماییم.
من خداوند را شاکرم که این اندازه به من توانایی داد، این اندازه همت بخشید و مورد لطفش قرار داد که پس از تولد فرزندم، بتوانم راهم را ادامه دهم، هرچند شاید با شدت کمتر، اما سعی میکنم که به آب راکد تبدیل نشوم. چون شخصیتی فعال و پویا داشتهام و دلم نمیخواهد این شخصیت تغییر کند. به نظر من، فعالیت امروز من میتواند در آینده فرزندم بسیار تأثیرگذار باشد.
نگاه شما به «معلولیت» چیست؟ شما چگونه این واژه را در ذهن خود و دیگران بازتعریف کردید؟
بهعنوان یک فرد دارای معلولیت، در بازه زمانی نوجوانی، با ابهاماتی در مورد این واژه، نوع و پذیرش آن به طور مطلق در زندگیام شدم. ولی بعد از آن، همیشه همه تلاشم این بوده است که به جامعه و افراد عامی که متأسفانه تعدادشان نیز کم نیست و نگاه بسیار نامناسبی نسبت به افراد دارای معلولیت دارند ثابت کنم این دیدگاه اشتباه است. اینکه بسیاری تصور میکنند به دلیل تفاوت ما در شرایط فیزیکی، باید در خانه محدود بمانیم و زندگی را در چارچوب و حصار خانه دنبال کنیم.
در واقع، این نگرش نشان میدهد که این افراد از معلولیت فکری رنج میبرند. ما ممکن است نقص فیزیکی داشته باشیم که در ظاهر آشکار است، اما هدف و انگیزه من در ورزش قهرمانی همواره بر این پایه استوار بوده که به دنیای اطراف ثابت کنم معلول و معلولیت تنها در حد واژههاست و انسانی که شاید نقصی در بدن یا حواس خود داشته باشد و به هر شکلی بهعنوان فرد دارای معلولیت یا توانیاب شناخته شود، خداوند به شکل دیگر، طوری برای او جبران کرده است که در تصور نمیگنجد؛ چه از طریق تقویت دیگر حواس، چه از طریق توانمندیهای دیگر.
این را نه ازآنجهت میگویم که خودم دارای معلولیت هستم، بلکه به این دلیل است که افراد دارای معلولیت، انسانهایی فوقالعاده پرانرژی، فعال، باهوش و باانگیزه هستند. اعتقاد من و خواهش من این است که جامعه بهجای سرکوب این انرژی و انگیزه، در تقویت آن بکوشد.
امیدواریم روزی برسد که این نگرش نادرست و تبعیضآمیز نسبت به افراد دارای معلولیت در کشورمان کاملاً برچیده شود و به این عزیزان همانند دیگر افراد جامعه نگاه شود. بیاییم به این دسته از عزیزانی که خواهان زندگی در شرایطی آسانتر و مناسبتر هستند، کمک کنیم و مانع راه آنان نباشیم.
چه شد که تیراندازی را انتخاب کردید؟ این ورزش چه حسی به شما میدهد که شما را به قله رساند؟
پیش از آن در والیبال نشسته که یک ورزش تیمی است فعالیت داشتم. احساس کردم توانایی و قدرت درونیام بهاندازهای است که شایسته است آن را صرف یکرشته انفرادی کنم. به پیشنهاد یکی از دوستان، وارد عرصه تیراندازی شدم، خصوصاً که سابقه خانوادگی نیز در این رشته داشتیم. به دلیل انرژی و انگیزه بالایی که داشتم و همچنین استعداد ذاتی موجود در این زمینه، بسیار زود توانستم در این رشته موفقیت کسب کنم.
حتی از نام این رشته نیز انرژی میگیرم و خود کلمه «تیراندازی» برای من نوعی انرژی و قدرت به ارمغان میآورد تا برای هدفی که دارم بیشتر بجنگم. امروز ساره جوانمردی به قله تیراندازی رسیده و بارها آن را فتح کرده است. به عقیده من، بدون عنایت پروردگار بزرگ، هرگز چنین اتفاقی در زندگیام رخ نمیداد و نمیتوانستم چنین جایگاهی را کسب کنم. این خواست خداوند بوده است و من همواره در برابر تمام موقعیتهای زندگی، چه خوب و چه بد که البته خوبیهایش در زندگی من بسیار بیشتر بوده است سر تعظیم فرود آوردهام. هر موقعیتی به نظر من نوعی آزمون از جانب خداوند متعال است.
نقش ایمان و باورهای مذهبیتان را در این مسیر پرفراز و نشیب چطور ارزیابی میکنید؟
نمیتوانم ادعا کنم که فرد فوقالعاده باایمانی هستم یا مرزهای ایمان و اعتقاد را جابهجا کردهام، اما انسانی معتقد در حد معمول هستم، شاید حتی در سطحی پایینتر که همواره تلاش کردهام همین سطح را حفظ کنم و اجازه ندهم کمتر شود، اگرچه شاید نتوانستهباشم آنگونه که بایدوشاید، آن را افزایش دهم. اما قطعاً همین ایمان و اعتقاد در ما مسلمانان، بیتأثیر نیست در مسیر زندگیمان، در پیشرفت اهدافمان و در نهایت، در رسیدن به نتایج.
میتوانم به شما بگویم که با وجودی که میگویم اعتقاداتم در حد متوسط روبهپایین است، اما تأثیر همین میزان را هم در فعالیتها و نتایج کارهایم مشاهده میکنم. همچنین، لطف و نگاه خداوند را نسبت به خود و کاری که انجام میدهم، میبینم. خوشحالم که مورد رحمت و عنایت خداوند متعال قرار میگیرم. هرچند که خداوند آنقدر بزرگ، قادر و داناست که صرفاً به میزان اعتقاد فرد نگاه نمیکند. او آنچنان زیبا میبخشد و آنقدر بزرگوارانه عطا میکند که در تصور هیچکس نمیگنجد.
حجاب شما در میادین بینالمللی نشانی از هویت است، آیا تا به حال با چالشی در مورد آن، مواجه شدهاید؟
آنجا هر فردی با هر شرایط و وضعیتی اعم از ویژگیهای فیزیکی، ظاهری، حجاب و پوشش به همان شکلی که هست دیده و پذیرفته میشود و معمولاً هیچ دخل و تصرفی در مورد حجاب فرد ندارند و هیچ عکسالعملی نسبت به آن نشان نمیدهند. شاید در ابتدای ورود ما به مسابقات بینالمللی، حجاب چادر برایشان کمی تعجببرانگیز بود، اما اینکه بخواهند عکسالعملی شدید نسبت به آن داشته باشند، سوءبرداشت کنند یا نگاه منفی نسبت به این موضوع نشان دهند، واقعاً اینگونه نبوده و نیست. بنده نیز هیچگاه با این مسئله دچار مشکل نشدهام.
چگونه ثابت کردید که حجاب میتواند همراه موفقیت و سربلندی در سکوهای جهانی باشد، نه یک مانع؟
من به این اصل معتقدم که انسان با هر نوع حجابی که داشته باشد، خواه حجاب برتر چادر باشد، خواه پوشش مقنعه و مانتو، یا حتی استفاده از شال و روسری، تلاش خود را میکند تا به هدفی که در دل دارد برسد، فارغ از تمام مسائلی که آن حجاب ممکن است برایش به همراه داشته باشد. من هیچوقت به این موضوع فکر نکردم که آیا با این حجاب میتوانم یک قهرمان ورزشی باشم یا خیر؛ هدفی را انتخاب کردم، برای هدفم تلاش کردم و فارغ از پوششی که دارم، توانستم در آن موفق شوم و تا همینالان که در حال صحبت با شما هستم، حجابم هیچگاه مانعی بر سر راهم نبوده است و حتی مرا از برخی مسائل مصون نگه داشته است. من نیز به این افتخار میکنم که فردی با این شخصیت، با این نوع پوشش و با این سبک حجاب هستم و دارم کار خودم را مانند دیگران انجام میدهم، چهبسا با تلاش و ممارست بیشتر، و دارم به نتیجه مطلوب دست پیدا میکنم.
یک بانوی ورزشکار، با محجبه ایستادن روی سکوی قهرمانی، چه پیامی به دنیا میفرستد؟
تعداد ورزشکاران مسلمان ما کم نیست و در مسابقات جهانی، بهویژه در کشورهای آسیایی، شاهد حضور بانوان محجبه بسیاری از اقشار و ملیتهای مختلف هستیم و این حضور، باعث خوشحالی است که بانوانی باحجاب در عرصههای بینالمللی فعال هستند. به گمان بنده، بزرگترین پیام این موفقیت برای دختران و بانوان مسلمان جهان این است که ما انسانهایی با اعتقاداتی راسختر و فراتر از تصور، و با شرایطی ویژهتر از کسانی هستیم که با آزادی عمل بیشتری در مسابقات شرکت میکنند و این پایداری ما برای حفظ حجاب برتر، نهتنها مانعی برایمان نیست، بلکه بهگونهای لطف و نظر ویژه خداوند مهربان را برای موفقیتهایمان در مسابقات بینالمللی به همراه دارد.
من بر این باورم که حجاب ما، یک پله ما را به خداوند نزدیکتر کرده و ما را تبدیل به افرادی کرده است که میتوانیم راحتتر با آفرینندۀ خود ارتباط برقرار کنیم، با او درد دل کنیم، و خواستههایمان را از او طلب نماییم. او نیز همواره ستارالعیوب، کریم و بخشنده است و در حد اعلا و در نهایت سخاوت، میبخشد.
در نگاه شما به عنوان یک بانوی موفق ایرانی، «زن ایرانی» امروز چه هویت و چه پیامی برای جهان دارد؟
در بازهای این مصاحبه را انجام میدهم که ایران در موقعیت ویژهای در عرصه جهانی قرار دارد که شاید هرگز تصور آن را نمیکردیم. بهگونهای که گویی تمامی کشورهای جهان در یک سو ایستادهاند و ایران، کشوری تنها در دیگر سوی جهان ایستاده است و باید با چالشهای بسیاری مقابله کند.
به باور من، حضور تکتک بانوان ایرانی بر سکوهای بینالمللی نهتنها در عرصه ورزش، بلکه در مجامع علمی، فرهنگی و هنری میتواند به جهان ثابت کند که فارغ از هر فشار و نگاه منفی نسبت به میهنمان، ما انسانهایی توانمند و قدرتمند هستیم که در هر شرایطی میتوانیم اعلام کنیم: «ما یک ایرانی موفق هستیم.» این حضور نشان میدهد که هرچه فشارها، تحریمها و نگرشهای منفی نسبت به ما و کشورمان افزایش یابد، قدرت و جسارت ما را بیشازپیش تقویت خواهد کرد و ما بیشتر خواهیم درخشید.
به امید روزی که صلح برقرار شود و کشورمان از بند کسانی رها شود که واقعاً توان دیدن ایران و ایرانی، موفقیتها و قدرتش را ندارند و به نظر من، آن روز دیگر دور نیست.
داستان دریافت انگشتر در دیدار با رهبرمان را روایت کنید.
همیشه در دیدار با مقام معظم رهبری، ایشان عنایت میکنند و به افرادی که در آن جلسات حضور دارند، حالا چه خانم چه آقا، بهعنوان تبرک و یادگاری انگشتر و چفیه هدیه میکنند ولی همیشه در ذهن من بود که یک یادگاری خیلی باارزشتر برای پسرم از ایشان بگیرم تا برای آیندهاش به یادگار بماند. همیشه منتظر این فرصت بودم که این افتخار نصیبم شود و در آخرین دیداری که ما با ایشان داشتیم من انگشتر دستشان را به نیت پسرم گرفتم و شاید مقام معظم رهبری نیز تا حدودی از این درخواست من متعجب شدند، اما بااخلاص آن را به من دادند. انگشتر ایشان برای من برکتی در زندگی است و من آن را بهعنوان یادگاری و امانت نزد خود نگهداشتهام تا در آینده به پسرم بگویم این هدیه از طرف چه کسی بوده و چه نقش پررنگی در زندگی ما داشته است. این افتخاری است که به گمانم شامل حال همه نمیشود و من احساس میکنم که مورد لطف و عنایت ویژه ایشان و خداوند متعال قرار گرفتهام که توفیق یافتم انگشتر ایشان را به یادگار داشته باشم.
بانوی قهرمان پاراالمپیک کشورمان در پایان بهعنوان یک قهرمان که مفهوم «مقاومت» را در زندگی شخصی خود تجربه کرده است، از مقاومت قهرمانانه مردم فلسطین هم گفت و اینکه برای آنها و مظلومیتشان آنچه در توان داشته و از دستش برآمده کم نگذاشته است.
منبع: فارس