رویکرد متناقض آمریکا در قبال مساله فلسطین
ایالات متحده از مهمترین بازیگران موجود در منازعه فلسطینی – صهیونیستی و به طور کلی روند صلح منطقه است. سیاست اعلامی آمریکا در قبال این مساله، حمایت از راهکار دو دولت در سرزمینهای اشغالی به مرکزیت قدس شرقی و قدس غربی است. با این حال در جلسه اخیر شورای امنیت که موضوع عضویت کامل دولت فلسطین در سازمان ملل به رأی گذاشته شد، آن را وتو کرد. این دوگانگی نظر و عمل در مواضع آمریکا در این مقطع در حمایت از رژیم اشغالگر انجام میشود.
رویکرد دو دولت در دولتهای مختلف آمریکا
راه حل دو دولتی از زمانی که مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه ۱۸۱ را در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ تصویب کرد مورد حمایت بوده است. در عین حال چنین راه حلی برای پایان دادن به مناقشه فلسطین در قطعنامه سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۴ ارائه شد. این قطعنامه خواستار آن بود که دو طرف در کنار هم و در مرزهای مورد توافق پیش از سال ۱۹۶۷ دو دولت تشکیل دهند. در این راستا از زمان رسمیت رژیم اشغالگر در سال ۱۹۴۸ و متعاقب آن اشغال بخشی از سرزمینهای فلسطین، اردن، مصر و سوریه، آمریکا همواره حامی آن بوده است. از این رو یک مبحث اساسی در سیاست خارجی آمریکا در طول حدود نیم قرن اخیر، نحوه اداره مناقشه بین عربها و رژیم صهیونیستی است. رویکرد دو دولتی به عنوان یک محور عمده سیاستهای دولت آمریکا به ویژه در دو دهه گذشته بوده است.
دوره بوش
بوش پس از آنکه به کاخ سفید راه یافت سعی کرد با مطرح ساختن نقشه راه بر میزان فعالیتهای ایالات متحده برای حل و فصل مناقشه فلسطین بیفزاید. به همین منظور وی وانمود کرد که نسبت به تشکیل دولت مستقل فلسطین متعهد است. در عین حال مدتها طول کشید که تشکیل دولت مستقل فلسطینی که در نقشه راه پیشبینی شده بود مورد توافق قدرتهای جهانی و کشورهای عربی واقع شود. به این منظور دولت بوش از همان ابتدا در نظر داشت تا گروههای مبارز فلسطینی را با استفاده از زور وادار به پذیرش دولت صهیونیستی کند. یکی از مهمترین شیوهها به این منظور خلع سلاح این گروهها بود. به گمان سیاستمداران آمریکایی با خلع سلاح گروههای مبارز فلسطینی از جمله حماس، آنها مجبور به پذیرش طرح نقشه راه میشدند. دولت بوش همچنین با حمایت از خروج رژیم از باریکه غزه، آن را راهی برای بازگشت به روند نقشه راه و دستیابی به راه حل دو دولتی میدانست به گونهای که دو دولت در کنار هم و در صلح و امنیت زندگی کنند.
دوره اوباما
در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، او در ابتدا سعی کرد با مطرح کردن توقف شهرکسازیها از سوی تلآویو به عنوان یک پیششرط برای آغاز مذاکرات صلح، فلسطینیها را تشویق کند که با دریافت مشوق حاضر به اعطای امتیاز به رژیم صهیونیستی شوند، اما پس از آن دریافت که نتیجه مورد نظر او نه تنها حاصل نمیشود بلکه فلسطینیها را در شرایط سختتری قرار داد. پس از آنکه تلآویو درخواست واشنگتن برای توقف شهرکسازیها در کرانه باختری را نپذیرفت، اوباما در سال ۲۰۱۰ مجبور شد تا از اصرار بر توقف شهرکسازی به عنوان پیششرط آغاز مذاکرات صلح صرف نظر کند و این رویداد سبب تقویت موضع رژیم شد. این موضوع بیش از همه موقعیت بنیامین نتانیاهو را در سرزمینهای اشغالی تقویت کرد.
اوباما در می ۲۰۱۵ راه حل دو دولت را «مطلقا حیاتی» دانست. این سخنان از رئیس جمهور آمریکا پس از آن طرح شد که نتانیاهو دولت ائتلافی خود را تشکیل داد و با توجه به ترکیب وزرای کابینه آن، آینده توافق با فلسطین برای تشکیل دولت مستقل روشن به نظر نمیرسید. اوباما اظهار داشت که: «ایالات متحده هنوز معتقد است امنیت اسرائیل در بلند مدت در گرو توافق بر سر به رسمیت شناخته شدن دولت فلسطین است. من میدانم که در دولتی که به تازگی تشکیل شده، کسانی هستند که این فرضیه را قبول ندارند، اما این فعلاً تنها گزینه من است.»
دوره ترامپ
در دوره ترامپ با وجود حمایتهای بی حد و حصر از رژیم و اقدامات تاریخی ترامپ در انتقال سفارت این کشور به بیتالمقدس و توافق صلح آبراهام در نزدیک کردن رژیم به دو کشور عربی امارات متحده و بحرین، اما رویکرد دو دولتی همچنان در سیاست خارجی آمریکا ادامه یافت. ترامپ در دیدار با نتانیاهو در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۰ طرح معروف به معامله قرن را ارائه و اعلام کرد که این طرح بر مبنای راه حل برد – برد استوار است و راه را برای تشکیل کشور مستقل فلسطین هموار میکند. صلح به سازش نیاز دارد؛ اما نمیخواهیم کاری انجام دهیم تا امنیت اسرائیل به خطر بیفتد. من برای اسرائیل کارهای زیادی کردم؛ سفارتمان را به قدس انتقال دادم و بلندیهای جولان را به عنوان بخشی از اسرائیل به رسمیت شناختم»
دوره بایدن
سیاست اعلامی دولت جو بایدن نیز بر مبنای تشکیل دولت مستقل فلسطینی در سرزمینهای اشغالی است؛ اما به طور رسمی یک کشور مستقل فلسطین را به رسمیت نمیشناسد. با این حال اگر ترامپ به دلیل حمایت بالا از رژیم صهیونیستی همراهی نتانیاهو را داشت، اما بایدن به دلیل جنگ غزه با سد محکم نتانیاهو مواجه است. نتانیاهو رسماً اعلام کرده که با تشکیل کشور مستقل فلسطین بعد از اتمام جنگ غزه مخالف بوده و مخالفت خود را به آمریکا اطلاع داده است. جدا از این، بی بی مدعی است که تمامی اراضی غرب رود اردن باید زیر کنترل امنیتی اسرائیل باشند.
چرایی وتوی قطعنامه عضویت کامل فلسطین توسط آمریکا
ایالات متحده با عدم حمایت از صدور قطعنامهها در شوای امنیت درباره منازعه فلسطین، تلاش میکند تا آن را در جهت منافع خود مدیریت کند. از جمله میتوان به قطعنامه ۱۳۹۷ در سال ۲۰۰۲ اشاره کرد که در آن شورای امنیت به صراحت خواستار پیگیری راه حل تشکیل دو دولت مستقل شد. این قطعنامه با ۱۴ رأی موافق از تصویب شورای امنیت گذشت. نماینده آمریکا در نشست اخیر شورای امنیت اعلام کرد که «عضویت فلسطین تنها از طریق مذاکره مستقیم با اسرائیل و تحت حمایت آمریکا صورت خواهد گرفت.» در این عبارت دو نکته حائز اهمیت وجود دارد:
مذاکره مستقیم یا تلاش برای حذف حماس
ایالات متحده مدتها است تاکید دارد که تشکیل کشور فلسطین باید از طریق مذاکرات مستقیم بین رژیم و تشکیلات خودگردان فلسطینی که بر بخشهایی از کرانه باختری اشغالی توسط رژیم نظارت میکند، اتفاق بیفتد. نتانیاهو نیز در پیامی توییتری در ۱۶ فوریه ۲۰۲۴ پس از گفت و گوی تلفنی با بایدن، همین موضع را تکرار کرد و گفت: «اسراییل دستورات بینالمللی در مورد توافق دائمی با فلسطینیها را رد میکند، چنین توافقی تنها از طریق مذاکرات مستقیم بین طرفین و بدون پیش شرط حاصل خواهد شد. اسرائیل مخالفت با به رسمیت شناختن فلسطین را ادامه خواهد داد. اگر ما چنین کاری کنیم پاداش بزرگی به تروریسم بیسابقهای میدهیم که در ۷ اکتبر راه افتاد و این کار از هرگونه توافق صلح در آینده جلوگیری خواهد کرد.» با این حال به نظر میرسد آنچه که آمریکا مذاکره مستقیم مینامد، بیشتر شامل بازگشت دوباره تشکیلات خودگردان و تلاش برای حذف حماس است. واشنگتن در تلاش است تا دولت حاکم بر غزه را تابع تشکیلات خودگردان فلسطین نموده و وضعیت این منطقه را به قبل از ژوئن ۲۰۰۷ برگرداند.
تلاش برای طرح مجدد معامله قرن
دولت بایدن از ابتدای روی کار آمدن به ویژه در شش ماه گذشته از جنگ غزه وانمود کرد که در حال طراحی سیاستی برای اعمال رویکرد دو دولتی و افزایش فشارها در این زمینه بر رژیم صهیونیستی است. اینکه آمریکا معتقد است مذاکره فلسطینی – صهیونیستی برای عضویت فلسطین باید با حمایت آمریکا باشد، نشان از آن دارد که بایدن همچنان مایل به ادامه چارچوبهای معامله قرن بعد از اتمام جنگ غزه است. بایدن قبل از عملیات طوفان الاقصی قصد داشت تا سال ۲۰۲۴ بتواند عربستان سعودی را در ازای یک پیمان دفاعی با ایالات متحده، به سمت روابط رسمی با رژیم صهیونیستی سوق دهد.
این در حالی است که سیاستمداران فلسطینی به سیاستهای آمریکا بدبین هستند. مصطفی برغوثی دبیرکل حزب ابتکار ملی فلسطین معتقد است: «رویکرد آمریکا هیچ معنایی ندارد مگر اینکه با سه چیز مرتبط باشد: پایان اشغالگری اسرائیل، حذف شهرکهای آن در کرانه باختری اشغالی و توافق در مورد اینکه مرزهای کشور فلسطین چگونه خواهد بود». احمد تیبی سیاستمدار فلسطینی در پارلمان رژیم صهیونیستی و مشاور سابق یاسر عرفات نیز بر آن است که «بایدن میتواند و باید جنگ را متوقف کند، اما او کار دیگری انجام میدهد. او به اسرائیل مهمات میدهد تا جنگ را ادامه دهد».
نتیجه
ایالات متحده به عنوان عضو دائم شورای امنیت با رأی منفی به قطعنامه عضویت دائم فلسطین در سازمان ملل به دنبال دو هدف عمده است. نخست، مذاکره مستقیم یا تلاش برای حذف حماس. آمریکا پذیرش عضویت دائم فلسطین را به مذاکره مستقیم بین طرفهای فلسطینی با رژیم صهیونیستی منوط کرده است و از این راه سعی میکند با مرکز ثقل قرار دادن تشکیلات خودگردان، حماس را از فرایند سیاسی حذف کند. دوم اینکه آمریکا میخواهد مذاکرات دو طرف تحت نظارت این کشور انجام شود، احتمالاً چنین چیزی به معنای ارائه مجدد طرحهایی از قبیل معامله قرن در دوره بعد از جنگ است.
منبع: مهر