سفر پر از وحشت و هیجان به ترسناک ترین مکان های ایران
ترسناک ترین مکان های ایران می توانند گزینه برنامه سفر همه شما باشند ؛ حتی کسانی که ترسو هستند. این مکان های مرموز و ترسناک تر می تواند سفری سرشار از هیجان را به شما هدیه کند.
ترسناک ترین مکان های ایران کدامند ؟
از ترسناک ترین مکان های ایران میتوان از تالاب ارواح مازندران، قلعه جنی کیش، کویر ریگ جن، دریاچه تخت سلیمان، دره ستارگان قشم، بوینی یوغون، باغ سنگی سیرجان، قلعه زاهدان کهنه، جهنم دره، گورستان جن، گورستان ایستاده کودکان، غار قاتل و قنات قصبه نام برد.
برای تجربه ترس و هیجان، حتما نیاز نیست که پای فیلمهای ترسناک بنشینید؛ با گوش دادن به قصهها، افسانهها و خرافههای محلی قدیمی و رفتن به مکانهای وهمآور و خوفناک نیز میتوانید سفری سرشار از هیجان و دلهره را داشته باشید.
در این مطلب، با سفری به فضای وهمانگیز گورستانهای قدیمی، قلعههای متروکه و کلبههایی که قصهها و افسانهها از در و دیوارشان سرازیر میشوند و مناطقی که برداشتن هر گام در جایجای آنها ترسناک و نفسگیر است، همراه شما خواهیم. اگر روحیه کنجکاو و هیجانطلب دارید با ما همراه باشید تا یکی از جذابترین ماجراجوییهای عمر خود را در ترسناک ترین مناطق گردشگری ایران تجربه کنید.
درباره ترسناک ترین مناطق گردشگری ایران بدانید
خوشبختانه کشورمان ایران از حیث داشتن مکانهای اسرارآمیز و ترسناک تاریخی و طبیعی بسیار غنی است. مهم نیست به کدام قسمت از کشور سفر کنید، حتما میتوانید مکانی خارقالعاده و مرموز و البته ترسناک را پیدا کنید. در این مقاله به معرفی برخی از این مکانهای ترسناک در کشور خودمان میپردازیم. با ما همراه باشید.
تالاب ارواح مازندران
اگر فیلم «مرده شریر» یا همان «کلبه وحشت» را تماشا کرده باشید، قطعا نمای آغازین فیلم که از یک تالاب وهمناک و مرموز شروع میشود، از یاد نبردهاید. خوشبختانه برای آنهایی که همواره خیال سفر به مکانی تسخیر شده به آن سبک را داشتند، دریاچهای در نوشهر، مازندران وجود دارد که با وجود فضای وهمآلود و همیشه غرق در مِه و بخار هوا شباهت غریبی به تالاب فیلم کلبه وحشت دارد.
دریاچه ارواح که نام حقیقی آن «دریاچه ممرز» یا «ملا کلا» است، فضای بسیار مرموزی دارد. درختان و بوتههای اطراف دریاچه ظاهری کاملا متمایز دارند و زلالی آب آن هم سبب شده که پژواک درختان را درون آب ببینید که منظرهای جادویی به وجود آورده است. ولی آنچه باعث شده دریاچه ارواح حالوهوای مخوفی داشته باشد، وجود شمار زیادی از درختان مرده و البته مِه مرموزی است که در زمان زیادی از سال جنگل و دریاچه را فرا گرفته است.
به همین جهت دریاچه ظاهری بسیار وهمانگیز پیدا کرده و محلیها هم عقیده دارند، این جنگل از دیرباز محل زندگی ارواح مردگان بوده است. ترکیب صدای زوزه باد در میان شاخ و برگ درختان و ادغام آن با صدای حشرات، پرندگان و جانوران دیگر باعث میشود گردش شبانه نزدیک این دریاچه و حوالی آن به سر کمتر کسی بزند!
غار قاتل کرمانشاه
گاهی سفر به برخی مکانهای اسرارآمیز و ترسناک حتی برای حرفهایها هم به قیمت جان تمام میشود. غار پرآو در استان کرمانشاه، یکی از آن دست مکانهای خطرناکی است که تا به حال جان بسیاری از افرادی را که به آن سفر کردند، گرفته و به همین دلیل هم به «غار قاتل» شهرت پیدا کرده است. گفته میشود، غار قاتل تا به حال جان پنج تن از غارنوردانی را که قصد کاوش آن داشتهاند، گرفته است.
غار قاتل برخلاف بسیاری از غارها که به صورت افقی هستند، کاملا عمودی است و برای رسیدن به دهانه آن باید به ارتفاع ۳ هزار متری کوه پرآو صعود کرد. این غار صعبالعبور و ترسناک برای اولین بار توسط کاوشگران انگلیسی و لهستانی کاوش شد. پس از آن در سال ۱۳۷۰ بود که غارنوردان ایرانی هم توانستند با وجود موانع و دشواریها به انتهای آن برسند.
پس از آن کاوشهای زیادی از سوی غارنوردان بیشماری انجام گرفت. طی همین هجوم غارنوردان به آن بود که دستکم پنج تن جان خود را هنگام درنوردیدن غار از دست دادند تا اسم غار قاتل روی آن بماند. رفتن به غار قاتل تنها برای غارنوردان حرفهای آن هم در فصول گرم سال امکانپذیر است.
ریگ جن سمنان از ترسناک ترین مکان های ایران
به جرات میتوان گفت کویر ریگ جن شگفتانگیزترین و ترسناکترین مکان ایران است. این منطقه کویری با تپههای شنی گستردهاش در جنوب سمنان قرار دارد. با وجود گرمای طاقتفرسا و همینطور وجود تلماسهها که عبور وسایل نقلیه را تقریبا ناممکن میکند، کمتر کسی آگاهانه به این کویر بیآب و علف میرود.
مردم محلی عقیده دارند که ریگ جن، نفرین شده و مأمن ارواح پلید و اجّنه و دیوان و پریان است. وجود باتلاقهای نمکی که هر جنبدهای را میبلعد باعث شده به این منطقه کویری «مثلث برموادی ایران» هم لقب دهند.
با وجود خطرات زیاد و اتفاقات و بلاهای ریز و درشتی که برای بسیاری از مسافران ریگ جن رخ داده، باز هم این کویر مرموز مقصد بسیاری از گردشگران ماجراجو خصوصا علاقهمندان به آسمان شب و نجوم است. بسیاری راهی ریگ جن میشوند تا در سکوت و شبهای پرستاره کویر به تماشای آسمان بنشینند. بسیاری از افراد هم که دنبال هیجان و تجربیات دلهرهآور هستند، ریگ جن را مقصدی ایدهآل برای گردشهای ترس خود میدانند.
جهنم دره
در ناحیهای کوهستانی از شهر خوی واقع در آذربایجانغربی، منطقهای به نام «جهنمدره» قرار گرفته است. جهنمدره بهاندازهای برای بومیها حواشی دارد که کسی به هیچ عنوان برای گشتوگذار به این منطقه نمیرود. علت نامگذاری این منطقه، کوههای بلندی هستند که این منطقه را در بر گرفتهاند و منطقهای صعبالعبور را به وجود آوردهاند.
جهنم دره نیز از نظر وضعیت فیزیکی و نیز از نظر روانی، منطقهای منفور و خطرناک برای بومیان این منطقه محسوب میشود. افرادی نیز برای رفتن به این دره تلاش کردهاند که متاسفانه سقوط کرده و در برخی موارد بهعلت صعبالعبور بودن دره، جنازه آنها نیز پیدا نشده است.
سفید چاه ؛ قبرستان طلسم شده
گورستانی به نام «سفیدچاه» در بهشهر مازندران قرار گرفته که از نظر ظاهری تفاوتهایی با دیگر گورستانهای کشور دارد. خاک این گورستان سفید است، سنگ قبرهای آن همه بهصورت عمودی هستند و بعد از نام و نام پدر، شغل افرادی که فوت شدند بهصورت نمادین روی این سنگها تراشیده شده است. دسترسی به این قبرستان از طریق شهر گلوگاه در حدود ۳۰ کیلومتری بهشهر امکانپذیر است. از گلوگاه باید بهسمت سفیدچاه بروید و درست در ابتدای ورودی شهر به این قبرستان برمیخورید.
افسانههای بومی و محلی زیادی از این گورستان روایت میشود. بومیان خاک سفید این گورستان را جادویی میدانند و باور دارند که به خاطر این خاک سفید، جنازه مردهها از بین نمیرود.
برخی محلیها میگویند که اجنه در این قبرستان رفت و آمد دارند. شبها، اطراف قبرستان مه گرفته و بسیار ترسناک میشود، و میگویند که ممکن است بهخاطر مه، راهتان را شبها در این گورستان گم کنید.
جعبهای چوبی و بسیار قدیمی در این گورستان وجود دارد که توسط مردم نگهداری و حفاظت میشود. مردم محلی اعتقاد دارند که این جعبه طلسمشده و توسط اجنه نیز محافظت میشود و اگر این جعبه از گورستان خارج شود، شومی را با خود بههمراه میآورد.
دره ارواح قشم
دره ستارگان قشم از ترسناک ترین مکان های ایران به «دره ارواح» هم شهرت یافته است. همچنین به سبب آنکه به ساختمان ویرانهای شباهت دارد، مردم محلی به آن «استار افتیده» یا «استاره کفته» میگویند که هر دو به معنای ستاره افتاده است. با وجود بکری و زیبایی دره ستارگان، بسیاری که به آن سر زدند، این دره را مکانی مبهوتکننده و مخوف دانستهاند. دره ارواح قشم در نزدیکی روستای برکه خلف قرار دارد. دره ارواح با غروب آفتاب و تاریکی هوا جلوه هراسآوری و مرموزی به خود میگیرد.
بسیاری از افرادی که شبها به دره رفتهاند، از شنیدن صدهای عجیب و دلهرهآور در میان صخره و تل و تپههای خاکی آن گفتهاند. چنانچه از نامگذاری دره ستارگان هم هویداست، به عقیده مردم محلی، ستارهای از آسمان فرود آمده و پس از برخوردی مهیب با زمین، موجب برخاستن خاک و خشکیدن آن در هوا شده تا این دره با تپههای مرعوبکنندهاش شکل بگیرد. با وجود این افسانهی زیبا، دانشمندان عقیده دارند که فرسایش حاصل از وزش بادهای موسمی طی میلیونها سال موجب تشکیل دره ستارگان شده است.
با وجودی که گردش شبانه در چنین درهای دلخواه هر گردشگر ماجراجویی است، ولی بازدیدهای گروهی از دره ارواح تنها تا نزدیکیهای غروب ادامه دارد و پس از آن دستکم هیچکدام از مردم محلی به این دره نمیروند. به عقیده مردم، شبها ارواح و اجّنه در دره گشتوگذار میکنند و هر آدمیزادی که بخواهد آرامش آن را به هم بزند، به شدت مجازات میشود.
با وجودی که مردم محلی گردشگران را از شبانه سر زدن به دره ارواح برحذر میکنند، ولی تماشای ستارگان و آسمان شب در این دره یکی از بهترین تجربههایی است که میتوانید در تمام عمرتان داشته باشید. پس اگر از بابت ارواح و اجّنه ترسی ندارید، حتما سری به دره ارواح بزنید.
کلبه وحشت انزلی
منطقه جنگلی و اسرارآمیز هفتدغنان در روستای صومعهسرا در استان گیلان سالها است که مقصد ماجراجویان و گردشگران فراوانی است. محلیان صداهای زیادی از این جنگل شنیدهاند و میگویند، بهتر است تا شب نشده این منطقه را ترک کنید. ولی اگر برای تجربه وحشت و دلهره به این ناحیه سفر کردهاید به قسمتشرقی روستا بروید، جایی که هوا ناگهان سنگینتر میشود و وجود کلبهای متروکه و پرماجرا که افسانههای محلی زیادی در دل آن گنجانده شده به این فضای سنگین میافزاید. بر طبق باور محلیها، اگر تنها بتوانید یک شب در این کلبه وحشت انزلی دوام بیاورید، ارواح شما را ثروتمند خواهند کرد.
با وجود این خرافات، سالها است که هیچیک از بومیان و محلیها حاضر نیستند حتی برای ثروتمند شدن، به این خانه نزدیک شوند. دلیل ترس از این کلبه جنگلی سرنوشت شوم و هولناک کسانی است که برای ثابت کردن شجاعت خود یک شب را در این کلبه مرموز و نفرینشده سر کردهاند. روایت میشود که عدهای نیز قربانی شده و جان خود را در این کلبه از دست دادهاند. از همان موقع تا الان هیچکس اجازه ورود به این کلبه جنگلی را ندارد و تنها از دور میتوانید این کلبه جنگلی را نظاره کنید.
دریاچه تخت سلیمان دریاچه گنج
دریاچهای زیبا، مرموز و خطرناک به نام «تخت سلیمان» در تکاب جای گرفته که یکی از پررمز و رازترین جاهای دیدنی استان آذربایجانغربی به شمار میرود. به باور مردم محلی، این دریاچه با کوبیده شدن عصای «حضرت سلیمان» در زمین پدید آمده و گنجی باارزش و باستانی در عمق این دریاچه پنهان شده است؛ گنجی که در دوران مختلف، افراد جسور و ماجراجوی بسیاری را برای جست و جویش به دریاچه کشانده و دریاچه همه آنها را بلعیده و حتی جسد آنها نیز به خشکی بازنگشته است.
افسانهها و باورهای محلی شنیدنی و جالب زیاد دیگری نیز درباره این دریاچه وجود دارد. عدهای دیگر از مردم نیز بر این باور هستند که این دریاچه محل تولد «زرتشت پیامبر» است.
افسانه تاریخی دیگری که درباره این دریاچه وجود دارد، این است که «کوروش کبیر» پس از پیروزی بر «کروسوس» پادشاه «لیدیه» که ثروتی افسانهای داشته، تمام خزانه و اشیای قیمتی او را بهعنوان نذر در این دریاچه ریخته است و پس از آن ساکنان این منطقه همیشه غنیمتهای جنگی و اموال ارزشمند خودر را نذر این دریاچه میکردند.
قنات قصبه گناباد
قنات قصبه در بخش مرکزی شهرستان گناباد در جنوب استان خراسان رضوی قرار دارد. این قنات قدیمیترین و عمیقترین کاریز و قنات جهان نیز به حساب میآید. ولی آنچه باعث شده نام آن در میان فهرست ترسناک ترین مکان های ایران قرار بگیرد، افسانهها و باورهای مخوفی است که از قدیم پیرامون آن وجود داشته است. در واقع، بنا به افسانههای محلی، این قنات عمیق را انسانها حفر نکردهاند، بلکه ساخت آن تنها به دست از ما بهتران ممکن بوده است.
افسانههای زیادی نیز پیرامون نام قدیم گناباد وجود دارد. از دانستهها چنین بر میآید که نام این شهر باستانی در قدیم چیز دیگری بوده، برخی آن را گُنآباد (گون به معنای دیو بنابراین دیو آباد) و برخی نیز گناهآباد دانستهاند.
در مورد ساخت قنات قصبه افسانهها بسیار است. در حالی که به باور مردم محلی کار حفر این قنات بسیار عمیق، تنها به دست دیوها و اجّنه ممکن بوده، ناصر خسرو قبادیانی، جهانگرد شهیر ایرانی، عنوان میکند، پس از آنکه در جنگ دوازده رخ، برخلاف میل کیخسرو، امپراتور ایران پیران ویسه (از پهلوانان تورانی) کشته شد، امپراتور دستور داد تا به کفاره گناهان چند کاریز در منطقه ساخته شود.
احداث قنات قصبه گناباد را به دستور بهمن از سلاطین قدیم ایران دانستهاند. در مورد قدمت قنات قصبه هم اطلاع درستی در دست نیست، ولی برخی قدمت آن را همزمان با دوران هخامنشیان دانستهاند. به هر حال پیشینه این قنات هرچه باشد، یکی از شگفتیهای معماری قدیم ایران است که با وجود ابعاد عجیب و ترسناکش میتواند مقصدی جالب برای جویندگان هیجان و ترس باشد.
دره کال جنی طبس از ترسناک ترین مکان های ایران
در شمال شهرستان طبس استان خراسان جنوبی، درهای با زیبایی حیرتانگیز و البته به شدت مخوف و وهمانگیز وجود دارد که در میان مردمان محلی به «دره جنها» نیز مشهور است. کال جنی یا دره جنها با وجود تپهها و صخرههای فرسایشی خود، با هر متر و معیاری مکانی خوفناک به حساب میآید. به همین دلیل هم از قدیم نام کال جنی را روی آن گذاشتهاند که به عقیده مردم محلی، اینجا مکان زندگی اجّنه و دیوان بوده است.
این درهی بسیار زیبا دارای نقوش و نگارها و دیوارههای بلندی است که بر اثر جاری شدن سیلابها و همچنین بر اثر فرسایش حاصل از وزش باد به وجود آمدند. در میان دیوارههای این دره ۳۵ کیلومتری، دالانها و حفرههایی نیز ساخته شده که زمان احداثشان به دوران سلسله ساسانیان باز میگردد. این بناهای کهن به همراه ظاهر عجیب و وهمناک دره باعث شده تا کال جنی به مکانی پر رمز و راز بدل شود.
جنگل جیغ مشهد
در نزدیکی شهر مشهد، جنگل بسیار مرموزی وجود دارد که تمام کلیشههای ژانر وحشت را یکجا دارد. اگر شبها از این جنگل عبور کنید، میتوانید صدایی را بشنوید که به هیچ چیزی جز جیغ شباهت ندارد. به این جهت هم به جنگل سربرج مشهد، نام «جنگل جیغ» را دادهاند. افرادی هم سعی کردهاند سر از معمای این صداهای وهمآور و خوفناک در بیاورند.
گروهی از کارشناسان که برای پرده برداشتن از معمای جنگل جیغ به منطقه رفته بودند، در پایان تحقیقات خود اعلام کردند، آنچه باعث ایجاد این صداهای ترسناک در جنگل میشود، احتمالا حاصل از صدای انبوه ملخهایی است که در فصول بارانی به این جنگل پناه میبرند.
طول عمر این نوع ملخها چهل روز است، به همین دلیل این صدای جیغ در فصول بارانی به مدت چهل شبانهروز به گوش میرسد. با این وجود، همچنان مردم محلی این فریادهای عجیب و هراسآور را به از ما بهتران یعنی اجّنه و ارواح نسبت میدهند. فرقی نمیکند کدام روایت را پذیرفته باشید، سفر به این جنگل واقعا تجربه ترسناکی است و با وجودی که سالانه هزاران گردشگر راهی این جنگل میشوند، ولی تا به حال کمتر کسی به سرش زده شبها تنهایی سری به جنگل جیغ بزند!
گورستان شهر یئری اردبیل
گورستان شهریئری، یکی از کهنترین محوطههای باستانی کشور است که در شهرستان مشگینشهر استان اردبیل قرار دارد. محوطه باستانی شهریئری دارای ۳ بخش دژ، نیایشگاه و قوشا تپه است. قدمت قلعه و نیایشگاه به میانه هزار دوم پیش از میلاد و قدمت قوشا تپه هم به هزاره هفتم پیش از میلاد باز میگردد.
ولی آنچه باعث شده یئری در میان ترسناک ترین مکان های ایران قرار بگیرد، گورهای باستانی است که در آن کشف شدند. اولین بررسیهای جامع از این محوطه را چارلز بِرنی، باستانشناس بریتانیایی در سال ۱۳۵۶ انجام داد. بِرنی قدمت اکثر گورها که مشتمل بر ۴۵۰ گور میشدند را هزاره سوم قبل از میلاد دانست. بعدا باستانشناسان ایرانی در سال ۱۳۸۲ به سرپرستی دکتر نوبری حفاریهایی را در محوطه انجام دادند و بر درستی نظریهی برنی صحه گذاشتند.
با توجه به قلعه و نیایشگاه و آثار دیگری که در این محوطه کشف شده، این منطقه دستکم از هزاره ششم پیش از میلاد دارای سکنه بوده است. روی اکثر سنگ قبرهای گورستان یئری نقوش مختلفی حّکاکی شدند، ولی روی برخی از سنگ قبرها هم نقوشی از چهرههای انسان حّکاکی شدند که اصلا دهان ندارند. نقوش و سنگقبرهای مرموزی که گویی رازی از تمدن گمشده باستانی را در خود دارند.
قلعه آدمخوار اردبیل
قلعه آدمخوار یا بوینی یوغون یکی از جاذبههای پر رمز و راز کشور است. این قلعه متروک که از دیرباز مأمن افسانهها و قصههای بسیاری بوده، در نزدیکی دهکده کور عباسلو از توابع شهرستان نیر استان اردبیل واقع است. بر اساس یکی از افسانههایی که پیرامون قلعه بوینی یوغون وجود دارد، مردمانی که قرنها قبل از آن بازدید کردند، به طرز کاملا اسرارآمیزی ناپدید شدند. از آنجایی که هیچوقت مشخص نشده چه بر سر آنان آمده، مردم محلی میگفتند که قلعه آنان را بلعیده و از همان زمان هم نام قلعه آدمخوار روی آن مانده است.
یکی از دلایلی که به افسانهها و داستانهای عجیب و ترسناک پیرامون قلعه دامن زده، دیوارهای بلند آن است که گاه ارتفاعشان به ۳۰۰ متر (بالاتر از سطح زمین) نیز میرسد و دیوارهای سنگی به ضخامت بیش از ۵ متر است که موجب استحکام باورنکردنی این قلعه باستانی شده بود.
بنابراین این برجوباروها و استحکامات باعث شده بودند تا قلعه کاملا نفوذناپذیر شود و همین نیز باعث میشده کسانی که به قلعه میرفتند یا از سوی دیگر راهی آن شوند یا اینکه در این مکان گم میشدند و دیگر راهی برای خروج نمییافتند. به همین جهت این باور به وجود آمد که نیروهای فراطبیعی موجب گم شدن بازدیدکنندگان قلعه میشده است.
قدمت قلعه آدمخوار به بیش از ۴۵۰۰ سال قبل باز میگردد و آثاری از دورانهای مختلف از عصر مفرغ و سلسله اشکانیان تا همین دوران اسلامی در آن یافته شده است. اگر هیچکدام از افسانههای پیرامون قلعه باور نکرده باشید، باز هم در سفرتان سری به بوینی یوغون بزنید، چون بازدید از محوطهی باستانی پررمز و راز تجربهای است که کمتر فرصت آن پیش میآید.
قلعه جنی کیش از ترسناک ترین مکان های ایران
قلعه جنی در جزیره کیش حقیقتا یکی از ترسناک ترین مکان های ایران است. این قلعه مخروبه و متروک که در نزدیکی کشتی یونانی قرار دارد، از آن دست مکانهایی است که گویی از دلِ فیلمهای وحشتناک بیرون آمده باشد. بیجهت هم نیست که هیچکس دوست ندارد شبها تنهایی به آنجا برود.
کافی است زمانی که آفتاب غروب میکند و هوا رو به تاریک میرود، به قلعه بروید تا تجربه دسته اولی از یک قلعه تسخیر شده پیدا کنید. ترکیبی از اصوات وهمناک و مرموز از صدای چکه آب از چاه آب نزدیک قلعه تا پیچیدن صدای باد در محوطه قلعه و البته صدای حشرات و جانوران شبزی، باعث میشود هر کسی حتی شجاعترین آدمها هم در قلعه جنی زهرهترک شود!
این دژ یا قلعه قدیمی روزگاری پاسگاه هنگ مرزی بوده و سربازان و درجهداران ژاندارمری در آن به انجام وظیفه میپرداختند. ولی از اواسط دهه ۱۳۴۰ جای خود را به ساختمان جدید ژاندارمری داد تا به صورت ویرانهای متروک در بیاید.
عقاید مردم
بسیاری از مردم محلی عقیده داشتند که دستور تخلیه این قلعه به دلیل وحشت از اجّنه بوده است. همین هم باعث شده تا بسیاری باور پیدا کنند، قلعه جنی در محاصره جنهاست و بنابراین کسی هم شبها جرأت نزدیک شدن به آن را ندارد.
در این میان حتی برخی از پرسنل پاسگاه هم عنوان کرده بودند که قلعه در تصرف اجّنه است و بسیاری نیز از شنیدن صدای خشخش و همهمه را در درون کوریدور و اتاقهای قلعه جنی گفتهاند. در یک مورد حتی جنازه چهار نفر از سربازان شیفت شب شب صبح روز بعد در حالی پیدا شد که کاملا با چهرههایی وحشت کرده خشکشان زده بود.
بسیاری این واقعه را کار اجّنه یا موجوداتی دانستهاند که از حضور آدمها در آنجا ناراضی بودند. از آن زمان به بعد، ترس عجیبی در دل پرسنل پاسگاه افتاد تا جایی که بعدها حتی مسئولان و افسران مافوق هم زیربار تخلیه پاسگاه رفتند و این مکان را برای همیشه رها کردند و از آن زمان تا به امروز، افسانهها و داستانهای زیادی از قلعه جنی نقل شده است. راست و دروغ را نمیتوان به راحتی از هم سوا کرد، شاید بهتر باشد خودتان سری به قلعه جنی بزنید تا سر از کارش در بیاورید!
باغ سنگی سیرجان
در شهرستان سیرجان در جنوب استان کرمان، باغی وجود دارد که از درختان آن به جای میوه، سنگ آویختهاند. ماجرای این باغ اسرارآمیز به دهه ۱۳۴۰ باز میگردد. صاحب باغ درویش خان اسفندیارپور بوده که گفته میشود، ناشنوا و لال بوده و زمینهای کشاورزی زیادی داشته است.
ماجرای باغ سنگی هم به دوران اصلاحات ارضی باز میگردد که به موجب آن درویش خان بسیاری از زمینهایش را از دست داد و همین باعث آشفتگی و ناراحتی او شد. درویش خان پس از این ماجرا تصمیم گرفت در اعتراض به این مسئله دیگر کشاورزی نکند و بگذارد درختان باغش کاملا خشک شوند. او بعدا درختان خشکیده را در چالههایی کاشت و از آنها سنگهایی آویزان کرد. برخی از اعضای خانواده درویش خان اعتقاد دارند، از آنجایی که او نمیتوانسته صحبت کند، برای اعتراض دست به این کار زده است.
یکی دیگر از عجایب باغ درویش خان سنگهای یک شکل و یکنواختی هستند که بر روی درختان آویزان شدند. همین هم باعث شده تا ابهامات زیادی در مورد منشأ این سنگها به وجود بیاید. اینکه آیا سنگها از همین حوالی آورده شدند؟ یا اینکه درویش خان سنگها از مناطق دور به اینجا آورده است؟
عقاید مختلف
برخی عقیده دارند درویش خان این سنگها را در جایی پیدا کرده و به اینجا آورده، برخی نیز میگویند که خود او این سنگها را به این شکل در آورده است. به هر حال بسیاری درویش خان را حین سوراخ کردن سنگها و آویختنشان دیدهاند.
درویش خان تنها به آویختن سنگ اکتفا نکرد، بلکه لاستیکهای پنچر شده، فنر، آیینه شکسته و خلاصه هر وسیله جالبی که میدید را نیز به شاخههای درختان آویزان کرد. گفته میشود، درویش خان از میوههای سنگی و درختان باغش همچون درختان و میوههای واقعی نگهداری میکرد و حتی به نشانهی هر واقعهای همچون فوت یکی از اقوام سنگی به درختان آویزان میکرده است.
به عقیده برخی، درویش خان باغ سنگی را در خواب دیده و صبح که بیدار شده شروع به ساخت آن کرده است. بعضی هم عقیده دارند که درویش خان بعد از ماجرای اصلاحات ارضی به جنون رسیده و این کارش هم از روی همین دیوانگی و جنون بوده نه آنکه بخواهد اعتراضی داشته باشد. به هر حال، هرچه در سر درویش خان بوده، حاصل کار او باعث شده تا باغی نامیرا با منظرهای مخوف و پررمز و راز داشته باشیم که تا همین حالا یعنی سالها پس از مرگ صاحبش همچنان از میان نرفته و بسیاری را به شهرستان سیرجان میکشاند تا باغ سنگی را از نزدیک تماشا کنند.
قبرستان جنها چابهار
در جنوب استان سیستانوبلوچستان و در روستای تیس چابهار، قبرستانی عجیب وجود دارد که مردم محلی عقیده دارند محل دفن اجّنه بوده است. روستای تیس از هزاران سال قبل دارای سکنه بوده و رد آن را میتوان دستکم از ۲۵۰۰ سال قبل از جمله از روایات فتوحات اسکندر مقدونی که از آن به نام «تیز» نام برده شده گرفت. در دوران اسلامی هم از آن به نامهای «تزیا» یا «تسی» یاد شده است. تیس در گذشته مرکز تجارت شکر در مکران (بلوچستان) بوده است.
شهرت فعلی تیس از ترسناک ترین مکان های ایران به دلیل وجود آثار تاریخی متعدد از جمله قلعه پرتغالیها، آرامگاه سید غلامرسول، فیلبند و مسجد جامع تیس است. ولی در میان آثار تاریخی تیس، قبرستان مرموز ۲۵۰۰ سالهای به چشم میخورد که محلیها به آن «جن سنط» میگویند که در زبان بلوچی همان گورستان جن را معنی میدهد. ابعاد عجیب و باورنکردنی سنگ قبرها باعث شده تا بسیاری به این عقیده برسند که در این محل دیوها یا اجّنه دفن شدند.
نکته دیگر حفر قبرها در میان صخرههای سنگی است که باعث ابهامات زیادی شده است. اینکه چه کسانی و چطور چنین گورستان منظمی را آن هم هزاران سال قبل ساختهاند؟ سوالاتی هستند که کسی تا به حال جوابی برایشان پیدا نکرده است.
به هر حال، ظاهر مخوف و پر رمز و راز قبرستان باعث شده تا مردم محلی به این باور برسند که این گورستان متعلق به اجّنه است و حتی بسیاری گفتهاند که شب ها صدای همهمه و مویه و زاری اجّنه را بر سر گور از دسترفتگان خود شنیدند. به همین جهت، وقتی که غریبهای بخواهد شبها به قبرستان برود، مردم محلی نه تنها اصلا همراهیاش نمیکنند، بلکه عاجزانه از او میخواهند از خیر رفتن به قبرستان جنها بگذرد.
دخمه زرتشتیان یزد از ترسناک ترین مکان های ایران
دخمه که به آن «برج خاموشان» و «برج سکوت» نیز گفته میشود، گورستان زرتشتیان بوده که تا همین حدود ۴۰۰ سال قبل از آن در ایران استفاده میشده است. زرتشتیان از دیرباز اموات خود را بر اساس آداب و سنن مذهبی خود در دخمهها میگذاشتند تا طعمه لاشخورها و کرکسها شوند.
این دخمهها در خارج از شهرها و روستاها ساخته میشدند تا وزش باد آلودگیها را به شهر نبرد. در وسط دخمه هم چاهی وجود داشته که به آن «استودان» گفته میشد و استخوانهای باقیمانده از اجساد را داخل آن میریختند. محوطه دخمه مرتبا طی مراسم خاصی جارو و ضدعفونی میشد تا برای استفادههای بعدی آماده شود.
دخمه تاریخی یزد در منطقه صفائیه در جنوب شرقی یزد قرار دارد. این دخمه دارای دو عمارت سنگی مدور برج مانند است. دخمه قدیمیتر «مانکجی هاتریا (زرتشتی هندیالاصل)» و دخمه دیگر هم «گلستان» نام دارد. ساخت دخمه گلستان به دوران قاجاریه باز میگردد. دخمه گلستان ۲۵ متر قطر و ۶ متر از سطح تپه ارتفاع دارد. دخمه مانکجی هم ۱۵ متر قطر دارد. زرتشتیان به دخمهها دادگاه نیز میگفتند که به معنای دادگاه ایزدی یا دادگاه محاسبه اعمال است.
به باور زرتشتیان مرگ سلاحی برای مبارزه با اهریمن است. بنابراین اجساد نیز باید در جایی قرار بگیرند که در آن اهریمن نیز حضور دارد. طی سدههای اخیر دخمهها دیگر مورد استفاده قرار نگرفتند و منسوخ شدند. ولی گذشتهی پررمز و رازشان، هالهای مخوف و مبهوتکننده به این گورستانها داده که بازدید از آن خصوصا بعد از غروب آفتاب و تاریکی هوا خالی از لطف نیست.
پایان
منبع: مجله شاد