سواد رسانهای عصبی، راه نجات نسلهای آینده است

استاد دانشگاه سوره گفت: مدیریت نوع، زمان و کیفیت مصرف رسانهها برای سلامت روان نسلهای بعد حیاتی است.
استاد دانشگاه سوره گفت: مدیریت نوع، زمان و کیفیت مصرف رسانهها برای سلامت روان نسلهای بعد حیاتی است.
به گزارش مجله تیتر ۱۲ به نقل از ایسنا، سیدمحمدحسن بنیهاشمی، استادیار ارتباطات دانشگاه سوره در سومین پیشنشست دومین همایش ملی فرهنگ، رسانه و تحولات نسلی در ایران؛ از جهان واقعی تا جهان مجازی که در دانشکده فرهنگ و ارتباطات سوره برگزار شد، با بیان اینکه تحولات عمیق نسلی و زیستی ضرورت بازنگری در مبانی روانشناسی، علوم اعصاب و جامعهشناسی را ایجاد کرده است، گفت: ما نباید تصور کنیم وقتی میگوییم نسل جدید چنین یا چنان است، یعنی این رفتارها را تأیید میکنیم؛ بلکه باید بدانیم با شرایطی مواجه هستیم که نیازمند بازنویسی بسیاری از مبانی علمی است.
وی با اشاره به اینکه «تحولاتی که از آنها سخن گفته میشود واقعیت زیست امروز ماست» افزود: هرچند برداشتها متفاوت است؛ برخی معتقدند ما کاملاً در این فضا غرق شدهایم و برخی میگویند هنوز بخشهایی از ما آزاد مانده، اما در هر حال این زیست رسانهای، زیستی است که در آن قرار گرفتهایم یا هر روز بیشتر به آن وارد میشویم.
اختلال تقسیم توجه؛ زیست مشترک بدون قرارداد
بنیهاشمی با بیان اینکه «امروز با نوعی اختلال تقسیم توجه مواجهیم»، ادامه داد: وقتی به دانشجو میگوییم گوشیات را خاموش کن، میگوید روی حالت هواپیماست یا روی لرزش است. در حالی که مسئله من مکانیک گوشی نیست؛ من میخواهم ذهن او قطع شود نه فقط ویبره گوشی. ما دچار یک نوع اختلال مشترک شدهایم که بدون قرارداد، در کنار یکدیگر با آن زندگی میکنیم.
وی تصریح کرد: این اختلال در توجه، بخشی از همان تغییرات شناختی است که ذهن، حافظه، هیجان، قضاوت، یادگیری و حتی تصمیمگیری ما را تحت تأثیر قرار میدهد. رسانهها دیگر فقط ابزار مصرف نیستند؛ آنها به مغز ما فرمان میدهند که درست و غلط چیست و این روند ممکن است به جایی برسد که دیگر خودمان را هم نشناسیم.
رسانهها از مهمان به میزبان تمدن تبدیل شدهاند
این استاد ارتباطات با تأکید بر اینکه «رسانههای هوشمند بازیگران اصلی عصر جدید هستند» گفت: در گذشته تصور میکردیم رسانه مهمان تمدن بشر است، اما امروز رسانه میزبان شده و ما همچون مهمان در قلمرو آن زندگی میکنیم. مصرف رسانه دیگر یک رفتار ساده نیست؛ در بسیاری موارد از انگیزههای بنیادی انسان مانند غذا، نوشیدن یا حتی پیوندهای عاطفی نیز پیشی گرفته است.
جنگ امروز، جنگ توجه است نه جنگ اطلاعات
بنیهاشمی با اشاره به اینکه «برخلاف تصور رایج، امروز جنگ اصلی در جهان جنگ توجه است» گفت: هرکس بتواند توجه انسان را به سوی خود برگرداند پیروز است. نوتیفیکیشنها و اعلانها فقط پیام نیستند؛ فرمانهای مغزیاند که توجه ما را میربایند. این جنگ، جنگ منابع انسانی است.
وی ادامه داد: پس از جلب توجه، نوبت به عادتسازی میرسد و پس از آن وابستگی. امروز بسیاری از ما حتی در موقعیتهایی که گوشی ممنوع است، باز هم احساس میکنیم باید آن را همراه داشته باشیم. این وابستگی سطحی نیست، بلکه وابستگی شناختی است.
سواد رسانهای کافی نیست؛ نیازمند سواد علوم شناختی هستیم
این پژوهشگر رسانه با بیان اینکه «سواد رسانهای دیگر کفایت نمیکند» اظهار کرد: امروز باید سواد علوم شناختی و علوم اعصاب را وارد آموزشها کنیم. تحول رسانهای و تحول نسلی بهطور همزمان رخ داده و فهم آنها بدون درک فرآیندهای عصبمحور ممکن نیست.
سه تحول اصلی: تعامل، فردیسازی و وابستگی شناختی
بنیهاشمی با اشاره به مهمترین تحولات رسانهای امروز بیان کرد:۱. گذار از انفعال به تعامل:دوران دریافت منفعلانه رسانهها پایان یافته است. هر کلیک، اسکرول و پیام، همزمان در حال شکلدهی به مغز ماست.۲. فردیسازی مصرف: رسانهها از ماهیت جمعی فاصله گرفتهاند و مصرف بر اساس الگوریتمها، فردی شده است. اکنون هر فرد در جهان رسانهای شخصی خود زندگی میکند.۳. گذار از مصرف به وابستگی شناختی:دیگر بحث فقط مصرف رسانه نیست؛ مسئله، وابستگی شناختی است که لایههای مختلف ذهن و رفتار را درگیر کرده است.
وابستگی چندلایه به گوشی؛ از تغییرات فیزیولوژیک تا اختلال ادراک زمان
بنیهاشمی در ادامه سخنان خود با اشاره به مراتب مختلف وابستگی به تلفن همراه گفت: پلتفرمها با سازوکار پاداش و تحریک سیستم عصبی، مصرف رسانهای را به عادت تبدیل کردهاند. او با یادآوری نتایج یک پژوهش مداخلهای ۱۵ سال پیش در ایران افزود: در آن پژوهش، تغییرات خلق، ضربان قلب، رطوبت پوست و مردمک چشم را هنگام مواجهه با محرکهای رسانهای اندازهگیری کردیم و همزمان ساختارهای روانی را سنجیدیم. نتایج نشان داد رسانه مستقیماً با فیزیولوژی بدن درگیر میشود.
وی سپس به آزمایشهای مشابه انجامشده توسط یک پژوهشگر روس اشاره کرد و گفت: در این مطالعات، افراد در اتاقی بدون ساعت رها شده و رفتار آنها در استفاده از گوشی ثبت شده است. میانگین زمان نخستین مراجعه به گوشی حدود ۴۴ ثانیه گزارش شد. اغلب افراد فکر میکردند چند دقیقه گذشته، در حالی که تنها چند ده ثانیه سپری شده بود. این یعنی ما دچار اختلال ادراک زمان شدهایم.
انسان امروز از تنهایی لذت نمیبرد
این استاد ارتباطات با انتقاد از اینکه «انسان امروز توان ماندن در تنهایی را از دست داده است» اظهار کرد: وقتی میگوییم از مناظر طبیعی لذت ببریم، اغلب افراد تنها چند ثانیه نگاه میکنند و سپس دوباره به سراغ گوشی میروند. این بیقراری عمومی در مترو، اتوبوس و حتی کلاسهای درس قابل مشاهده است.
وی افزود: وابستگی به گوشی رفتارهای جبرانی ایجاد میکند؛ بهگونهای که بسیاری از افراد حتی هنگام انجام کارهای ساده روزمره، گوشی را کنار خود میگذارند. برخی دانشجویان میگویند ممکن است پیام اضطراری داشته باشند، اما اغلب این پیامها آنقدرها حیاتی نیستند.
فومو، نوموفوبیا و فانتوم چک؛ سه چهره اضطراب دیجیتال
بنیهاشمی با تشریح مفاهیم رایج در روانشناسی رسانه گفت: فومو یا ترس از دست دادن، نوموفوبیا یا ترس از جدا شدن از گوشی و فانتومچک—یعنی چک کردن خیالی گوشی—سه نشانه اصلی اضطراب دیجیتال هستند. در فانتومچک فرد بدون دلیل کیف، جیب یا میز خود را برای پیدا کردن گوشی بررسی میکند.
او همچنین مفهوم «آیسلف» را توضیح داد و افزود: آیسلف یعنی امتداد یافتن هویت فرد در گوشی و زیست مجازی. بهمرور، صفحه گوشی به بخشی از خودِ ما تبدیل میشود و قطع ارتباط با آن، واکنشهای اضطرابی ایجاد میکند.
واکنشهای فیزیولوژیک و شناختی: از افزایش ضربان قلب تا افکار مزاحم
این پژوهشگر رسانه چهار دسته واکنش ناشی از جدا شدن از گوشی را چنین شرح داد:
۱. علائم فیزیولوژیک:افزایش ضربان قلب، بالا رفتن سطح هورمون استرس (کورتیزول)، تنفس سریع، تنش عضلانی، احساس گرما یا لرزش در بدن.
او گفت: کورتیزول بالا میتواند رفتارهای جبرانی مثل پرخوری را فعال کند و حتی به اضافهوزن منجر شود.»
۲. علائم شناختی:
نگرانی مداوم از نوتیفیکیشنها، افکار مزاحم درباره پیامها، کاهش تمرکز و اضطراب هنگام عدم دسترسی به گوشی. بنیهاشمی افزود: «قطع ارتباط برای بسیاری از افراد حالت مرگآور ذهنی ایجاد میکند.
۳. علائم رفتاری:
چک کردن مداوم گوشی، لمس ناخودآگاه، بازگشت از نیمه مسیر برای آوردن گوشی، فانتومچکینگ و حتی شنیدن توهمی صدای زنگ در حمام یا محیطهای ساکت.
۴. علائم هیجانی:
بیقراری، احساس ناامنی، عصبانیت، آشفتگی و ناتوانی در مدیریت پریشانی.
هویت دیجیتال و مسئولیت فردی
بنیهاشمی با بیان اینکه «در آیسلف، گوشی به بخشی از هویت فرد تبدیل میشود» گفت: فرد در نبود گوشی دچار اضطراب میشود و برای کاهش این اضطراب بارها آن را چک میکند. این چرخه وابستگی بارها تکرار میشود.
وی خاطرهای از کلاس درس خود بیان کرد و افزود: وقتی از یک دانشجو خواستم گوشی خود را خاموش کند، ناراحت شد؛ اما در نهایت همکاری کرد. او حتی پس از گذاشتن گوشی در کیف، احتمالاً آن را خاموش نکرده بود. این همان چسبندگی شناختی و هیجانی است.
باید اصول را حفظ کنیم، نه اینکه با رسانه بجنگیم
استادیار دانشگاه سوره در ادامه تأکید کرد: هدف ما قطع کردن رسانهها نیست. ما باید از رسانه استفاده کنیم اما شیوه مدیریت و میزان وابستگی را بشناسیم. روایت مشکل کافی نیست؛ باید به سمت اصلاح رفتار و بازگشت به اصول پیش برویم.
بنیهاشمی در ادامه سخنان خود با تشریح اثرات مصرف رسانه بر مغز گفت: رسانهها بخش عمدهای از عملکرد مغز را به سمت فعالیتهای زیرسطحی و هیجانی سوق میدهند و اندیشه انسانی را به سطح نیمکرههای پایینتر منتقل میکنند. وی با اشاره به پریفرونتال کورتکس افزود: در این قسمت از کورتکس رفتارهای عالی انسان مانند تصمیمگیری، قضاوت و ایدئولوژی شکل میگیرد، اما رسانهها این عملکرد را لینیکی کرده و به کف مغز منتقل میکنند.
وی با تأکید بر اینکه نمیتوان ویژگیهای نسل جدید مانند آلفا یا بتا را به تنبلی یا بیحوصلگی تقلیل داد، گفت: ما به جای برچسب زدن، باید کمک کنیم تا رفتار و توجه نسلها به شیوهای مؤثر مدیریت شود.
نقش هورمونها و میانجیهای عصبی در مصرف رسانهای
بنیهاشمی سپس به نقش هورمونها و مولکولهای شیمیایی مغز پرداخت و توضیح داد: مولکولهای شیمیایی مانند دوپامین، سروتونین، نورآدرنالین، گلوتامات و اندورفین در رفتار انسان نقش دارند. این میانجیها باعث ایجاد هیجان، انگیزه و تنظیم خلق میشوند. مصرف بیش از حد رسانهها، تعادل شیمیایی مغز را برهم زده و اختلالات رفتاری و هیجانی ایجاد میکند.
وی با تأکید بر اهمیت دوپامین گفت: دوپامین سوخت اصلی سیستم پاداش و انتظار است. دریافت لایک، پیام یا نوتیفیکیشن در رسانهها باعث تکرار رفتار و ایجاد وابستگی میشود. این چرخه مکرر نوسان خلقی، اضطراب و بیقراری را تشدید میکند.
اختلالات هیجانی و رفتاری در مصرف رسانهها
این استاد دانشگاه توضیح داد: قطع دسترسی به گوشی یا نوتیفیکیشنها منجر به اضطراب، کاهش ثبات خلق، عصبانیت و احساس ناآرامی میشود. سروتونین مسئول تنظیم هیجانات است و حذف گوشی باعث افت این هورمون و افزایش بیقراری میشود. نورآدرنالین، برانگیختگی و توجه را کنترل میکند و اکسیتوسین پیوندهای اجتماعی را تقویت میکند؛ بنابراین حذف گوشی میتواند احساس جدایی و انزوا ایجاد کند.
وی افزود: مصرف مداوم رسانهها ساختار توجه و مسیرهای عصبی ما را تغییر داده است. برای مثال فرد در مکانهایی مانند بانک یا مترو تمرکز خود را از دست میدهد و به جای تعامل انسانی، به صفحه گوشی خیره میشود.
نیمکرههای مغز و پردازش اطلاعات رسانهای
بنیهاشمی با تشریح ساختار نیمکرههای مغز گفت: مغز شامل نیمکره راست و چپ است. رسانهها اطلاعات بصری را عمدتاً به نیمکره راست و اطلاعات زبانی را به نیمکره چپ میفرستند. به این ترتیب، پردازش رسانهها در بخشهای مختلف مغز انجام میشود و تجربه حسی و شناختی ما را شکل میدهد.
وی افزود: چهار ناحیه اصلی مغز عبارتند از لب فرونتال، لب پریتال، لب تمپورال و لب اکسیپیتال. رسانههای بصری در لب اکسیپیتال و رسانههای شنیداری در لب تمپورال پردازش میشوند، در حالی که فعالیتهای پیچیدهتر کورتکس و زیرکورتکس درگیر هستند.
ضرورت بازگشت به مدیریت آگاهانه رسانهها
استادیار دانشگاه سوره در ادامه تأکید کرد: مصرف رسانهها غیرقابل انکار است، اما لازم است با شناخت ساختار مغز و اثرات شیمیایی و هیجانی آن، رفتار خود را مدیریت کنیم. این امر به جلوگیری از وابستگی، اضطراب و اختلالات رفتاری و شناختی کمک میکند و نقش انسان را در استفاده مؤثر از رسانهها حفظ میکند.
بنیهاشمی در بخش پایانی سخنان خود با تاکید بر لزوم بررسی رسانه از منظر علوم اعصاب گفت: متعالیترین رفتارهای انسان در کورتکس رخ میدهد، اما بسیاری از رفتارهای حیوانی و فیزیولوژیک در بخشهای سابکورتیکال مغز شکل میگیرد. رسانهها نیز میتوانند افراد را به این بخشها هدایت کنند. رسانهای که محتوای اخلاقی یا معنوی ارائه میدهد، مغز را در سطح عالی فعال میکند، اما رسانهای که رفتارهای بیبندوبار یا تحریکآمیز ارائه میکند، فعالیت سابکورتیکال را تقویت میکند.
راهکار مدیریت مصرف رسانهای
وی با تاکید بر اهمیت مدیریت ورودیهای مغز افزود: «مغز موجودی نازنین است و نباید اجازه دهیم هر نوع محتوایی وارد آن شود. مانند سفرهای رنگین که روی آن غذاهای متنوع و خوشمزه پهن است؛ جای آن نیست که زباله یا سم روی آن قرار گیرد. باید رسانهها را شخصیسازی و فیلتر کنیم تا محتوای مفید و ارزشمند به مغز منتقل شود.
بنیهاشمی همچنین بر استراحت مغز تاکید کرد: مغز نیاز به وقفه و استراحت دارد. روزهای بدون رسانه، فرصتی برای بازگرداندن تعادل دوپامینی فراهم میکنند و به بازسازی شناختی و هیجانی مغز کمک میکنند.
نهضت سواد رسانهای عصبی
استاد دانشگاه سوره با معرفی نهضت سواد رسانهای عصبی گفت: با همکاری جمعی از متخصصان، این نهضت در حال پیگیری است تا نسلهای جوان با مصرف مناسب رسانه، زمانبندی، کیفیت و کمیت درست، سلامت روان و مغز خود را حفظ کنند. این برنامه باید به یک ساختار فرهنگی و آداب مصرف رسانه تبدیل شود.
وی افزود: نسلهای جوان باید یاد بگیرند که رسانه نباید کنترلکننده مغز و رفتار آنها باشد. مصرف رسانه باید آگاهانه و با مدیریت هیجانات و دوپامین انجام شود، نه به صورت اجبار و بیرویه.
تحول عصبی-رفتاری مصرف رسانه
بنیهاشمی در پایان سخنان خود تفاوت تحول فناورانه و عصبی-رفتاری در مصرف رسانه را تشریح کرد: تحولات گذشته مانند تلویزیون و رادیو، صرفاً تحول فناوری بودند، اما مصرف رسانههای امروز یک تحول عصبی و رفتاری ایجاد میکند. رسانهها نه تنها پیام میدهند، بلکه مغز ما را بازسازی و رفتار ما را شکل میدهند. اگر مصرف رسانه مدیریت نشود، مغز به جای انسان، رسانه را کنترل میکند.
وی تاکید کرد: برای جلوگیری از اختلالات هیجانی و وابستگی، لازم است افراد پافشاری کنند تا گوشیها و رسانهها به صورت آگاهانه و کنترلشده مورد استفاده قرار گیرند و نه اینکه به طور ناخودآگاه بخشی از سیستم پاداش مغز را فعال کنند.
پایان

