سیاهبازی رسانههای غربی با کلیدواژه مذاکره
۰۸:۰۳ – ۲۷ آبان ۱۴۰۳
ماجرای این چند روز پس از انتشار خبر خبرگزاری آمریکایی در مورد دیدار نماینده دائم ایران در سازمان ملل با ایلان ماسک و بازتاب آن در فضای رسانهای ایران، از این ماجرا چیزی ساخته که حالا با انتشار خبر تکذیب قاطعانه آن توسط سخنگوی دستگاه دیپلماسی، بسیاری از رسانهها که خط تحلیل و بررسی برایش رفته بودند، نمیدانند چطور از هزارتویی که در آن پاگذاشته بودند، برگردند.
بعضی از این خبرگزاریها حتی پس از تکذیب اصل ماجرا توسط اسماعیل بقایی، از آن جایی که محتواهای چندرسانهای تحلیلی در مورد این دیدار آماده کرده بودند، بیتوجه به تکذیب آن توسط یک مقام رسمی، از این لحظه به بعد سعی کردند سینهخیز در هزارتویی که در آن گیر افتاده بودند، پیشروی و فکر بازگشت به نقطه شروع ماجرا و انگاره خیالی بودن اصل آن را بهکلی فراموش کنند. مرور مسیری که رسانهها با پیشبردن خط تحلیل و تفسیر در این چند روز پیش بردند به افکار عمومی بهتر کمک خواهد کرد بتوانند خودشان را از شر سردرگمی در این هزارتوی خیالی خلاص کنند و با زاویه دید بهتری به منازعات شکلگرفته پیرامون آن در فضای داخلی نگاه بهتری داشته باشند.
خبرنگار که بود و خبرگزاری کدام؟
قصه، اما از کجا شروع شد؟ از همین یک خط خبر: «نیویورکتایمز نوشت: ایلان ماسک با سفیر ایران در سازمان ملل متحد دیدار کرد.» همه میدانیم این جنس خبر که حاکی از ملاقات و دیدار یک مقام ایرانی با طرف آمریکایی داشته باشد بهخودیخود تا چه حد میتواند برای رسانهها و بهتبع آن افکار عمومی، ارزش خبری داشته باشد، حال تصور اینکه یک طرف آن، شخصیتِ در کانون توجهی، چون ایلان ماسک باشد، شگفتی واقعه معادله ارزش خبری را ضرب در هزارانهزار میکرد.
در همان لحظات اولیه انتشار این خبر که در آن ادعا شده بود این دیدار به درخواست ایلان ماسک و در راستای گفتگو باهدف کاهش تنشها میان ایران و آمریکا در مکانی محرمانه صورتگرفته است، کانالهایی نیز بودند که نگاهشان به «فرناز نصیحی» نویسنده گزارش جلب شد و بلافاصله از لزوم بیاعتنایی به این خبر به واسطه خبرنگارش گفتند. دلیل حرفشان نیز این بود که نویسنده این گزارش به چرندنویسی در نیویورکتایمز شهره است و بهتر است چنین اخبار مهمی را از کانالهای مهمتری پی گرفت. بماند که فارغ از خبرنگار، خود خبرگزاری نیز حسن سابقه و شهرتی در اخباری که از ایران پوشش میدهد، ندارد. شاید برخی به یاد داشته باشند همین خبرگزاری در آستانه اتفاقات ۱۴۰۱، خبر دروغین بیماری و بدحالی رهبر معظم انقلاب و لغو دیدارهای ایشان طی یک هفته گذشته را منتشر کرد.
تکذیب قاطعانه، اما نه بهموقع
بازتاب این خبر در فضای داخلی فارغ از صحتوسقم یا به انتظار نشستن برای تأیید یا تکذیبش، مسئلهای نبود که کسی انتظار داشته باشد در فضای داخلی بازتاب پیدا نکند. از همان دقایق اولیه انتشار خبر، سیل تفسیر و تحلیل برای این خبر به راه افتاد. طبیعی بود که در این فضا، رسانههای سیاستزده نیز با چشمپوشی از اصول حرفهای اطلاعرسانی، شروع به ارائه تحلیل و تفسیرهای سفت و محکم برای چنین دیداری بکنند. ماجرایی که در همان لحظات اول نیز مقامات حاضر در نیویورک همچون یکی از نمایندگان هیئت دائمی ایران در سازمان ملل متحد نیز در پاسخ به پرسش خبرنگاران، نسبت به آن اظهار بیاطلاعی کرد و مدیر ارتباطات ترامپ نیز در پاسخ به نیویورکتایمز از این گفت که در مورد برگزارشدن یا نشدن چنین ملاقاتی، اظهارنظر نمیکند.
البته نباید فراموش کرد فاصله افتادن میان ادعای نیویورکتایمز تا «تکذیب قاطعانه» آن توسط یک مقام رسمی ایرانی، بهانهای شد تا دامنه حرف و حدیثها در مورد این ماجرا هر لحظه بیشتر شود. در چنین فضایی طبیعی است تا خبری تکذیب نشده، مرور زمان و طول و تفصیلهای درباره چنین اخباری، کفه صحت خبر را در نسبت با کذب بودنش، سنگینتر کند. شاید اگر در همان ساعات اولیه واکنش صریحتری از طرف دستگاه دیپلماسی کشور به این خبر داده میشد، قضیه تا این حد پیچوتاب نمیخورد و راحتتر میشد کلافی که در افکار عمومی گره انداخته را راحتتر باز کرد.
پرده آخر: حکایت منازعه و مغازله همیشگی
این ماجرا البته یکسویه تکراری هم داشت. از لحظه انتشار خبر در روز پنجشنبه میشد حدس زد تیتر و تصویر روی جلد برخی روزنامهها از خبر چنین ملاقاتی چه خواهد بود. در دو سوی این طیف درحالیکه هنوز هیچچیز مشخص نبود، یک طرف، طریق معاشقه و مغازله را پی گرفت، بیآنکه بگوید چه کسی شروعکننده خباثتها و خصومتهای چندین و چندساله بوده، آن را نقطه شروعی برای «ترک مخاصمه» خواند و به تعریف و تمجید «کانال ایلان» پرداخت. در طرف دیگر هم قابلپیشبینی بود که با پیشبینی چنین واکنشهایی، بساط منازعه برای برقراری معادله با طرف مقابل خیلی زود برقرار و انذار و هشدار نسبت به هر آنچه ممکن است رنگ و بوی «دیپلماسی التماسی» به خود بگیرد، شروع شود. البته ناگفته نماند، دراینبین رسانههایی نیز بودند که دندان روی جگر گذاشتند تا اصل ماجرا حداقل از یکی از دو طرفین آن، تأیید یا تکذیب شود تا در گام بعد پا به دایره تحلیل و تفسیر بگذارند.
خبرسازی رسانههای غربی درباره نوع رابطه و مواجهه جمهوری اسلامی با دولت جدید دونالد ترامپ البته به این دروغ خلاصه نمیشود. وال استریت ژورنال نیز ۲۵ آبان مدعی شد ایران در ماه اکتبر به دولت جو بایدن پیام داده است که قصد کشتن ترامپ را ندارد. البته این شایعهسازی هم با پاسخ نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل مواجه شد که گفت: تهران از سالها پیش اعلام کرده موضوع ترور شهید سلیمانی را از طریق مراجع حقوقی و قضایی دنبال میکند و پایبندی کامل به اصول شناختهشده حقوق بینالملل دارد.
موج رسانهای مذکور در حالت کلی به نظر یک هدف مهم را دنبال میکند. در حالی که جمهوری اسلامی به صراحت اعلام کرده برایش فرقی نمیکند چه کسی در اتاق بیضی فرمانهای اجرایی کاخ سفید را اجرایی میکند، اما آمریکاییها به نظر با استفاده از این اهرم رسانهای و جوسازی در تلاش برای متقاعد کردن دولت پزشکیان با کلیدواژه مذاکره و وادار کردن آن به نرمش در مقابل سیاستهای واشنگتن هستند. این رویه البته یک پیامد مهم هم به دنبال خواهد داشت و آن هم این است که در صورت عدم همراهی جمهوری اسلامی با این موج، در ادامه سعی خواهند کرد تهران را مقصر هرگونه تنش با آمریکا جلوه داده و ضمن بهرهبرداری از این موضوع در محیط بینالمللی، در محیط داخلی ایران هم به گمان خود تنشآفرینی کنند.
منبع: روزنامه قدس