طرحواره درمانی چیست؟ مزایای این رویکرد روانشناسی چیست؟
طرحواره درمانی (Schema therapy) رویکردی است که به بررسی الگوهای عمیق و پایدار در تفکر، احساسات و رفتارهای فرد میپردازد. این الگوها، که به عنوان “طرحواره” شناخته میشوند، معمولاً در دوران کودکی شکل میگیرند و میتوانند بر نحوهی تعامل ما با دنیای اطراف تأثیر بگذارند.
طرحوارههای منفی ممکن است به احساسات منفی، روابط ناکام و چالشهای روانی منجر شوند. در این رویکرد، هدف شناسایی و تغییر این طرحوارهها به منظور بهبود کیفیت زندگی و روابط اجتماعی است.
برای مثال، فردی که در کودکی همیشه مورد انتقاد قرار گرفته، ممکن است طرحوارهای از بیکفایتی را در خود شکل دهد و به همین دلیل در بزرگسالی در مواجهه با چالشها احساس ناتوانی کند. با استفاده از طرحواره درمانی، این فرد میتواند به شناسایی و تجزیه و تحلیل این الگوها بپردازد و آنها را با الگوهای مثبتتر جایگزین کند. همانطور که میگویند: “شکست نه پایان است و نه یک چاره؛ بلکه فرصتی برای یادگیری و رشد.” این ضربالمثل به ما یادآوری میکند که تغییر و توسعه در زندگی همیشه امکانپذیر است.
به نقل از مرکز دورههای روانشناسی دانشگاه تهران (https://tvf.ir/): طرحواره درمانی شیوه جدیدی از درمان است که انواع طرحواره ها را مورد هدف قرار میدهد. این درمان عناصر رویکردهای مختلف مثل درمان شناختی رفتاری (CBT)، روانکاوی، نظریه دلبستگی و درمان متمرکز بر هیجان را ترکیب کرده است. در طرحواره درمانی، درمانگر به مراجع کمک میکند تا به کشف و درک طرحوارههای ناسازگار اولیه خود بپردازد.
از نظر روانشناسی بالینی اصطلاح طرحواره برای توصیف الگوهای تفکر ناسازگاری کاربرد دارد که موجب میشوند افراد رفتارهای ناسالمی را انجام دهند و برای حفظ روابطشان با دیگران تلاش کنند. تصور این است که طرحواره ها در دوران کودکی ایجاد می شوند، به ویژه در کودکانی که نیازهای عاطفی و فیزیکی شان به خوبی برآورده نشده است. آنها همچنین ممکن است در کودکانی ایجاد شوند که والدین شان مرزهای مناسب ارضای نیازها را رعایت نکرده اند( ارضای بیش از حد یا بی توجهی).
تاریخچه ای از طرحواره درمانی
رویکرد طرحواره درمانی در دهه ۱۹۸۰ توسط دکتر جفری یانگ، روانشناس آمریکایی، توسعه یافت. یانگ این رویکرد را بهعنوان یک شیوه درمانی برای کمک به افرادی که با مشکلات روانی مزمن و الگوهای ناپسند فکری و رفتاری دست و پنجه نرم میکردند، ایجاد کرد. او به این نتیجه رسید که بسیاری از بیماران با الگوهای عمیق و پایدار در تفکر و احساسات خود مواجه هستند که ریشه در تجارب دوران کودکی دارند. این الگوها، که او آنها را “طرحواره” نامید، میتوانند تأثیرات منفی بر زندگی فرد داشته باشند و در درمانهای سنتی بهخوبی شناسایی یا درمان نشوند.
از آن زمان، طرحواره درمانی بهعنوان یک رویکرد معتبر در رواندرمانی شناخته شده و بهتدریج در سطح جهانی گسترش یافته است. این رویکرد به ترکیب مفاهیم از رواندرمانی شناختی-رفتاری، روانتحلیلگری و نظریههای وابستگی پرداخته و به درمانگران کمک میکند تا بهطور عمیقتری به الگوهای رفتاری و احساسی بیماران بپردازند. با گذشت زمان، طرحواره درمانی به ابزاری مؤثر برای درمان اختلالات مختلف روانی، از جمله اختلالات شخصیت، افسردگی و اضطراب تبدیل شده و در بسیاری از کشورهای جهان بهعنوان یک روش درمانی معتبر و مؤثر مورد استفاده قرار میگیرد.
چرا طرحواره ها در بزرگسالی نمایان می شوند؟
طرحوارهها میتوانند در طول زمان و با تغییرات در زندگی فرد، بهصورت خاموش باقی بمانند و پس از مدتی دوباره فعال شوند. این الگوهای عمیق معمولاً تحت تأثیر تجارب جدید قرار میگیرند و ممکن است در شرایط خاصی بهویژه زمانی که فرد با چالشها یا تغییرات بزرگ مواجه میشود، دوباره ظاهر شوند. بهعنوان مثال، یک فرد ممکن است در دورهای از زندگی خود احساس امنیت و آرامش کند و طرحوارههای منفیاش فعال نباشند، اما با ورود به مرحله جدیدی مانند ازدواج، این طرحوارهها میتوانند بهطور ناگهانی بروز کنند.
پس از ازدواج، فرد ممکن است با احساسات و چالشهای جدیدی روبهرو شود که به طرحوارههای قدیمیاش مربوط میشود. بهطور مثال، اگر فردی در دوران کودکی با عدم حمایت عاطفی مواجه بوده باشد، ممکن است در زندگی زناشوییاش بهطور ناخواسته احساس ناامنی یا اضطراب کند. این احساسات میتوانند بهعنوان واکنش به طرحوارههای قدیمی فعال شوند و بر روابط او تأثیر بگذارند. در این شرایط، شناسایی و کار بر روی این طرحوارهها میتواند به فرد کمک کند تا بهبود یابد و روابط سالمتری را تجربه کند.
آیا طرحواره درمانی معایبی دارد؟
طرحواره درمانی، با وجود مزایای زیادی که در شناسایی و تغییر الگوهای منفی تفکر و رفتار دارد، میتواند معایبی نیز داشته باشد. یکی از این معایب این است که این رویکرد ممکن است نیاز به زمان و تلاش زیادی داشته باشد تا نتایج ملموس و مثبت را به همراه داشته باشد. برخی از افراد ممکن است در مواجهه با احساسات و تجربیات دردناک مرتبط با طرحوارههایشان دچار اضطراب و ناراحتی شوند. این فرآیند ممکن است برای کسانی که به سرعت به تغییرات نیاز دارند یا به دنبال راهحلهای فوری هستند، دشوار و ناامیدکننده باشد.
علاوه بر این، طرحواره درمانی ممکن است بهتنهایی کافی نباشد و نیاز به ترکیب با سایر روشها و رویکردها داشته باشد. افراد با پیشینههای مختلف، نیازهای متفاوتی دارند و در برخی موارد، طرحواره درمانی نمیتواند بهطور کامل پاسخگوی نیازهای آنها باشد. بهطور خاص، بیمارانی که دچار مشکلات شدید روانی هستند، ممکن است نیاز به مداخلات دیگری مانند درمان دارویی یا رویکردهای درمانی دیگر داشته باشند. بنابراین، در نظر گرفتن کامل و جامع نیازهای فردی و ترکیب روشهای مختلف میتواند به بهبود مؤثرتر کمک کند.