عکسی از آخرین لحظات سر پا بودن پلاسکو
عکسهای به ثبت رسیده از وقوع حوادث و بلایای طبیعی و آنچه که در لحظات اولیه پس از آن رخ داده است، از جمله تصاویری است که بازتکرار واقعهای را پس از گذر زمان رقم میزند. این تکرار واقعه و ایجاد ارتباط با احساسات آدمی درباره تصاویری که در لحظات اولیه ثبت شدند بیش از سایر است؛ احساسات در آنها زندهتر است و معمولا اثری چندبرابر به همراه خواهد داشت.
در دو سوی دوربین، به عنوان وسیلهای برای ثبت لحظه، عکاس و سوژه حضور دارند. این دو عضو جداییناپذیر از عکاسی در بازگشت به لحظات احساسات متفاوتی را با بیننده تصویر تجربه میکنند؛ به طریقی حتی متفاوتتر از آنچه که در لحظه اصلی تجربه کردند. بعضی عکاسان بر این باورند که زمان عکاسی از حوادث و وقایع تلخ، دوربین حفاظی میان آنان و واقعه ایجاد میکند و به این طریق لحظات حساس، رعبآور و غمانگیز را تاب میآورند.
آنچنان که لنز دوربین محافظی است در برابر اتفاقات جهان که از دریچهاش به جهان مینگرند و پس از ثبت تصاویر است که لحظات سخت را کند و کاو کرده و باید احساساتشان را به تعادل برسانند؛ که رسیدن به تعادل دوباره بعد از تجربه حوادثی نظیر ساختمان پلاسکو شاید غیرممکن به نظر برسد.
در واقع میتوان گفت کمتر کسی که به پلاسکو رفت، از آن بازگشت. صبح روز ۳۰ دی ماه، در مرکز پایتخت، ساختمانی شناختهشده به نام پلاسکو، دچار آتش سوزی شد و همزمان با تلاش آتشنشانان برای خاموش کردن حریق، در ناباوری فرو ریخت؛ پلاسکو سوخت و خاکستر شد.
طبق استانداردها یک ساختمان با اسکلت فلزی تنها یک ساعت و ۳۰ دقیقه در برابر آتش دوام میآورد و بعد از آن فلز تغییر حالت میدهد؛ گفته شد که آتشهای نهان و آشکار در پلاسکو اسکلت فلزی ساختمان را بیش از حد اندازه تحت تاثیر قرار داد.
تصاویر به ثبت رسیده از ریزش ساختمان پلاسکو با بخش قابل توجهی از حوادث متفاوت است. به دلیل اهمیت این حادثه از لحظات ابتدایی که مرتبط با وقوع آن در یک مرکز تجاری چندین طبقه در مرکز شهر تهران بود، عکاسان در مرحله حادثه حاضر بودند و تا لحظه ریزش، آتشنشانان، خبرنگاران، شاهدان حاضر در صحنه، عکاسان و… باور نمیکردند که پلاسکو فرو ریزد، اما پلاسکو فرو ریخت و پشت لنز دوربین عکاسان همه چیز خاک و خاکستر شد. با ریزش پلاسکو، پیکر ۱۶ آتشنشان و ۶ شهروند عادی زیر آوار ماند و پزشکی قانونی اعلام کرد که ۲۲ تن در این حادثه جان خود را از دست دادند.
مکثی اتفاق افتاد و بعد صدای همهمه و هیاهو، فریاد و سوگواری در صدای دکمههای شاتر پیچیده شد. عکاسان تصاویر را به ثبت میرساندند و از پس لنز دوربین، همان محافظی که باور و اعتقادشان را به آن بستند واقعه را نگاه کردند.
ثبت تصاویری از این دست را میتوان از دو منظر تخصصی و شخصی مورد بررسی قرار داد. از منظر تخصصی ثبت تصاویر در حوادثی مانند پلاسکو، تجربهای را به جا میگذارد و واقعه نگاری میکند. جزییات را به تصویر میکشد و گاه در ایجاد فرضیات نیز موثر است. حادثه از یاد نمیرود تا درسی بشود برای آینده؛ اگر بشود.
اما از منظر شخصی سوژه و عکاس که دو سوی دوربین قرار گرفتند برداشتی متفاوت خواهند داشت. گاه سوژه به گذر از حادثه فکر میکند و با خود تکرار میکند که «واقعا گذشت؟»
تصویر انتخابی زیر در سالگرد این حادثه تلخ، دقایقی مانده به ریزش پلاسکو را نشان میدهد؛ گروهی از آتشنشانان در حال خروج از نمای ساختمان هستند و اندک زمانی باقی مانده است. تجهیزات آتشنشانان که حین عملیات همواره باید همراهشان باشد بر دوششان قرار گرفته و آتشنشانی که در این عملیات حضور داشته است با تاکید بر حفاظت آتشنشانان از تجهیزاتشان گفت: «تا لحظات آخر تجهیزاتمان همراهمان بود. در همان دقایق آخر من به این فکر میکردم که باید از تجهیزاتم را حفظ کنم، چون ممکن است برای ادامه عملیات نیاز باشد.»
محمدرضا مرشد دوست آتشنشان و کارشناس حوزه ایمنی درباره این تصویر گفت: این عکس در دقایق آخر ثبت شده است؛ شاید هفت تا ۱۰ دقیقه بعد بود که ساختمان فروریخت. آن زمان قرار شد که ساختمان را تخلیه کنیم و بر همین اساس از بنای ساختمان پایین آمدیم.»
او که به دلیل حضورش در قسمت روبهروی ساختمان و عملیات اطفا حریق ساختمان پلاسکو در چند تصویر حضور دارد، گفت: هر کدام از عکسها را که میبینم از دو سو به آن نگاه میکنم؛ از دید یک آتشنشان و از دیدگاه شخصی. از دیدگاه آتشنشان به شرایط پلاسکو فکر میکنم و آنچه که باید از آن یاد میگرفتیم.
او گفت: از منظر شخصی علاوه بر ساختمان، بسیاری از ما فرو ریختیم. زمانی که عکسها را میبینم با خود فکر میکنم این آدمی که در عکس حضور دارد تمام شده و دیگر وجود نخواهد داشت، اما میبینیم که بعد از مدتی با توجه به تاب آوری بالاخره همه به تعادل باز میگردند و روال عادی را در پی میگیرند. البته چیزی درون آدم به وجود میآید که تا پیش از حادثه به آن اسفباری وجود نداشته است.
مرشد دوست افزود: تماشای این تصاویر بهخصوص در روزهای منتهی به مناسباتی مثل سالگرد حادثه پلاسکو یا روز آتشنشان واقعا تاثیر چندبرابری دارد. به حادثه نسبتا بزرگی چند وقت پیش رفتم و بعد پلاسکو دوباره برایم تداعی شد. حادثه پلاسکو آنقدر بزرگ بود که حوادث دیگر هم تصاویر آن زمان را یادآوری میکند. عکسها را که میبینم با خودم گاه میگویم چه اتفاقی افتاد که توانستیم برگردیم؟ هنوز هم بخشهایی از آن وجود دارد. بهخصوص عکسهایی که حین خروج از نمای ساختمان گرفته شده تاثیر عمیقی بر من میگذارد. این عکس از منظر ایمنی و آتشنشانی نیز تاثیرگذار است چرا که از زوایه شغل آتشنشانی هم اهمیت ویژهای دارد. اینجا فکر نمیکردیم ساختمان بریزد، اما تجهیزات را به همراه داشتیم که شاید دوباره حادثهای رخ داد.
او به تصویر دیگری هم اشاره میکند و در این زمینه گفت: ما اطلاعاتی از همکارانمان نداشتیم و بلاتکلیفی خاصی را تجربه میکردیم که تصاویر، این را به یاد من میآورد.
این آتشنشان گفت: در حوادث بزرگ، اگر به روال حادثه، عکاسی حرفهای در صحنه باشد معمولا مشکلی ایجاد نمیشود، اما عکاسان آماتور درکی از شرایط ندارد و بعضی وقتها این موجب میشود که خود در معرض خطر قرار گیرند و در واقع ریسک حادثه را زیاد کرده است. به نظر من عکاسان تخصصی حوادث معمولا مناطق ایمن را انتخاب میکنند و شرایط خطرسازی ایجاد نمیکنند؛ اما در مجموع مستندسازی چنین حوادثی بسیار مهم است.
او ادامه داد: واقعیت این است که شاید در بعضی از حوادث، آتشنشان دوست نداشته باشد در لحظات اولیه آسیبدیدگیاش یا شرایط دردناکش دیده شود؛ چرا که بهخصوص ممکن است خانوادهاش این تصاویر را ببینند؛ البته در حادثهای به بزرگی پلاسکو چنین موردی از منظر شخصی مطرح نبود.
منبع: ایسنا