فرماندهان جوان دفاع مقدس؛ الگوهای موفق مدیریتی کشور
جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد و ۸ سال ادامه یافت. نگاهی هرچند گذرا به فرماندهان حاضر در دوران جنگ تحمیلی، گواه روشنی است بر نقشآفرینی بسیار درخشان جوانانی که شاید اولین تجربهی جدی زندگی را در جبهههای جنگ با ارتش بعثی از سر گذراندند، اما چنان با صلابت و قهرمانی پای به میدان گذاشتند که گویی سالها تجربهی جنگاوری داشتند.
بهکارگیری جوانان در مدیریت کشور، با تجربهی موفق دفاع مقدس
«فرماندهان جوان دوران دفاع مقدس» سرمشق خوبی برای جوانان امروزی هستند، زیرا شیوهی مدیریت آنها نمونهی بارز «مدیریت جهادی» است؛ چراکه جهاد و مدیریت جهادی در هر مقطع زمانی باعث موفقیت و عبور از بحرانها میشود. جامعه ایرانی امروز بیشاز هر زمان دیگری به شدت نیازمند حرکتی جهادی از سوی قشر جوان است تا با مدیریتی جهادی عزمش را برای بازگرداندن ارزشهای اخلاقی انقلاب اسلامی به جامعه جزم کند.
همچنین با استفاده از همهی ظرفیتهای سختافزاری و نرمافزاری از تشکلهای فرهنگی در مساجد و دانشگاهها گرفته تا فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی بهره ببرد تا بتواند جامعه را به سمت ارزشهای اصیل ایرانی – اسلامی هدایت کند و این رسیدن به ارزشهای والا، تنها با توجه مدیران ارشد و عالیرتبهی نظام به جوانگرایی به ثمر خواهد نشست.
اگر مسئولان عالیرتبهی کشور امروز هم همچون امام خمینی (ره) در دوران هشت سال دفاع مقدس، ادارهی برخی از امور کشور را به جوانان بسپارند، مطمئنا پشیمان نخواهند شد، چراکه آنها همواره نقشی تحولگرا، آغازگر و پیشبرنده داشته و دارند. جوانان باعزم و ارادهی انقلابی با داشتن روحیهی جهادی در برابر مشکلات اقتصادی کشور کمر خم نخواهند کرد و بهصورت شبانهروزی در خدمت مردم خواهند بود. روی کارآمدن دولت جوان انقلابی که مدنظر رهبر معظم انقلاب اسلامی هم هست، به افزایش کارآمدی و چابکسازی سیستم اداری منجر خواهد شد و بسیاری از گرههای کور اقتصادی نیز باز میشود.
اواخر بهمن سال ۱۳۹۷ بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی بیانیهی «گام دوم انقلاب اسلامی» را صادر کردند و مخاطب اصلی آن را، جوانان قرار دادند. در این بیانیه، ایشان به ترسیم راه طیشده در ۴۰ سال گذشته و افقهای گام دوم انقلاب پرداختند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از سرفصلهای بیانیه گام دوم، میدانداری جوانان و ورود آنها به عرصههای مدیریت در روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی و دوران هشت سال دفاع مقدس را نقطهی عطفی دانستند که باعث شد، انقلاب نوپای ملت ایران بتواند در مقابل انواع مشکلات و تهدیدات داخلی و خارجی مقاومت کند و امتحانهای مختلف را با سربلندی پشت سر بگذارد. نکتهای که به نظر میرسد این روزها مغفول مانده و حتی قانون منع بهکارگیری بازنشستگان هم، نتوانست چندان نسبت به کنار رفتن برخی مدیران سنّتی کمک کند.
رهبر معظم انقلاب تاکید کردند: «استفاده از ظرفیتهای کشور، نیازمند حرکت آتش بهاختیار جوانان است و گروههای جوان مؤمن و انقلابی باید هر کاری را که امکانپذیر است، در چارچوب قوانین و مصلحت کشور انجام دهند و معطل کسی نباید بمانند؛ بنابراین اگر زمام ادارهی بخشهای گوناگون کشور به جوانان انقلابی و کاردان سپرده شود، میتواند حلال بسیاری از مشکلات کشور باشد و تنها کافی است برخی از مدیران با اعتماد به جوانان و سپردن امور کشور به آنان، راه را برای روزهای پرامید و موفقیتآمیز هموار کنند.»
میانگین سِنّی پایین فرماندهان دفاع مقدس
بر اساس تجمیع آمار «سایت جامع دفاع مقدس (ساجد)» و کتاب «دایرهالمعارف تاریخ جنگ ایران و عراق»، ۷۵ درصد شهدای جنگ تحمیلی زیر ۲۳ سال سن داشته و میانگین سنی شهدا نیز ۲۲ تا ۲۳ سال بود. همچنین فرماندهان دفاع مقدس نیز از سنین بالایی برخوردار نبودند که در ادامه به معرفی برخی از آنها میپردازیم.
شهید «کاوه»؛ جوانترین فرمانده دفاع مقدس
شهید «محمود کاوه» را میتوان یکیاز جوانترین فرماندهان دفاع مقدس دانست. او در شرایطی فرماندهی «تیپ ویژه شهداء» را بر عهده گرفت که تنها ۲۱ سال سن داشت. تیپ ویژه شهداء در آغاز جنگ برای جبران کمبود نیروهای آموزشدیده تاسیس شد و به همت شهیدان “علی قمی”، “گلاب” و “گنجیزاده” در پادگانی در کرمانشاه به آموزشهای نظامی و عقیدتی پرداخت.
محمود کاوه پیش از آنکه اول مرداد ۱۳۶۱ به فرماندهی تیپ ویژه شهداء برسد، از ۱۵ خرداد ۱۳۵۸ مربی آموزش نظامی، از سوم شهریور ۱۳۵۹ مسئول محافظان بیت امام خمینی رحمهاللهعلیه و از ۴ آبان ۱۳۵۹ مربی آموزش نظامی در پادگان کرمانشاه تیپ ویژه شهداء بود. او همچنین در سال ۱۳۶۵ فرمانده لشکر ویژه شهدا شد. تیپ ویژه شهدا از کلیدیترین یگانهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و موفقیتها و عملیاتهای کمنظیر آن با فرماندهی کاوه باعث شد به لشکر ارتقاء یابد.
شهید محمود کاوه که اول خرداد ۱۳۴۰ در مشهد متولد شده بود، در جریان عملیاتهای مهم فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان و خیبر حضور جدی داشت و بارها مورد اصابت گلوله و ترکش قرار گرفت و در یکی از این موارد، در منطقه عمومی حاجعمران عراق، ۱۲ ترکش نارنجک به ناحیه سر او اصابت کرد. کاوه سرانجام ۱۱ شهریور ۱۳۶۵ در منطقه عمومی حاجعمران و بر فراز قله ۲۵۱۹ در پی اصابت ترکش گلوله توپ، در ۲۵ سالگی به شهادت رسید. کتابهای «فریاد زاگرس – آلواتان»، «یادگاران؛ کتاب کاوه» و «رد خون روی برف»، از کتابهای منتشر شده دربارهی جوانترین فرمانده جنگ تحمیلی است.
شهید «همت»؛ معلّمی متواضع در کسوت فرمانده
شهید «محمدابراهیم همت» در سال ۱۳۳۴، در شهر قُمشه اصفهان به دنیا آمد و از سنین پایین، به معلمی پرداخت. او در تشکیل سپاه پاسداران قمشه نیز نقش چشمگیری داشت و عضویت در شورای فرماندهی سپاه پاسداران و مسئولیت واحد روابط عمومی را بر عهده گرفت. بهدنبال غائله کردستان، به شهرستان پاوه عزیمت کرد و مسئولیت روابط عمومی سپاه آنجا را بر عهده گرفت، اما با شهادت “ناصر کاظمی” به فرماندهی سپاه پاوه منصوب شد و تا آغاز جنگ تحمیلی در این سمت باقی ماند.
با شروع عملیات رمضان در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۱ در منطقه شرق بصره، فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) را در سن ۲۷ سالگی بر عهده گرفت و بعدها با ارتقای این یگان به لشکر، تا زمان شهادتش در سمت فرماندهی آنلشکر انجام وظیفه کرد و سرانجام در عملیات خیبر دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.
شهید «مهدی باکری»؛ شهرداری که رُفتگری کرد
شهید «مهدی باکری» متولد ۳۰ فروردین ۱۳۳۳ از شهرستان میاندوآب است. او از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خلال جنگ ایران و عراق بود و فرماندهی «لشکر ۳۱ عاشورا» را بر عهده داشت. شهردار ارومیه در ماههای آغازین جنگ تحمیلی، در عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، مسلم بنعقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، ۲، ۳ و ۴، همچنین عملیات خیبر، حضوری فعال داشت و در عملیات بدر در روستای حریبه، بر اثر اصابت تیر مستقیم، به درجه رفیع شهادت نایل آمد و پیکرش در اروندرود مفقود شد تا در تاریخ بنویسند که شهردار ارومیه در ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون به شهادت رسید. وی با مسئولیت شهرداری ارومیه در زمان وقوع سیل در کنار مردم، اما بهصورت ناشناس به جمعآوری آبهای سطحی پرداخت.
شهید «محمد بروجردی»؛ مسیح کردستان
شهید «محمد بروجردی» در سال ۱۳۳۳ در توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. او در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانیکه فتنه و آشوب در مناطق کردنشین به راه افتاد، با فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) مبنیبر مقابله و سرکوب ضدانقلاب، عازم پاوه شد. پس از تصویب طرح تشکیل «سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان»، مسئولیت این کار از طرف شهید آیتالله بهشتی و مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی به او سپرده شد.
شهید بروجردی در کردستان تمام حرکات ضدانقلاب را بهعنوان فرمانده عملیات زیر نظر داشت؛ در جریان درگیری پاوه، درگیری سنندج و حوادث دردناک شهرهای کردستان، همواره یکهتاز مقابله با ضدانقلاب بود و شهرها یکی پس از دیگری با دلاوریهای محمد بروجردی و یارانش آزاد شد. شهید محمد بروجردی سرانجام اول خرداد ۱۳۶۲ در حالیکه با عدهای دیگر از همرزمانش در مسیر جاده مهاباد – نقده حرکت میکردند، بر اثر انفجار مین به آرزوی دیرینهاش رسید و به فوز عظیم شهادت نایل آمد.
شهید «حسن باقری»؛ نخبهی جوان اطلاعاتی جنگ
در میان افراد شاخص و نخبگان سالهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب و دفاع مقدس، شخصیت شهید «حسن باقری (غلامحسین افشردی)» بهعنوان یکی از شاخصترین این افراد مطرح بوده است؛ شخصیتی که از میدان خبر به میدان نبرد آمد. پس از آنکه «محسن رضایی» با «حسن باقری» صحبت میکند، در او استعدادی عجیب میبیند، از همین رو با همکاری در اطلاعات سپاه موافقت میکند و نام حسن باقری را برای او برمیگزیند و از همین جاست که نام غلامحسین افشردی به حسن باقری تغییر میکند.
دانشجوی ۲۴ سالهی رشته حقوقی قضایی دانشگاه تهران، با شناخت عمیق از دشمن و چیرگی بر منطقه جغرافیایی جنگ و تغییرات حاصل از آن، علاوهبر طراحی و اجرای عملیاتهای مهم، در شکلگیری سازمان رزم، برآورد اطلاعات و تهیه طرح عملیات، کادرسازی و تربیت فرماندهان تأثیرگذار و کارآمد، نقشی اساسی ایفا کرد. بالاخره در روز ۹ بهمن سال ۱۳۶۱ حسن باقری در محور عملیاتی فکه – زمانی که همراه «شهید مجید بقایی» مشغول شناسایی عملیات والفجر مقدماتی بود، در سنگر دیدهبانی بر اثر اصابت خمپاره بهشهادت میرسد.
شهید «حاج یونس»؛ فرمانده ۲۱ ساله
شهید «یونس زنگیآبادی» در سال ۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و شجاعت و دلیری او باعث شد در حالیکه تنها ۲۱ سال داشت، از سوی «سردار قاسم سلیمانی» فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله، به فرماندهی تیپ امام حسین علیهالسلام برسد. او که در سال ۱۳۴۰ در زنگیآباد کرمان متولد شده بود، ۲۵ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵، زمانی که تنها ۲۵ سال داشت، در شلمچه به شهادت رسید.
شهید حاج یونس در عملیاتهای مهم و تاثیرگذار فتحالمبین، بیتالمقدس و کربلای ۵ حضور داشت و میتوان او را در زمره رزمندگانی دانست که پس از آغاز جنگ، همه زندگی خود را به جبهههای جنگ و خط مقدم بردند. کتابهای «حاج یونس»، «ظهور» و «مثل مالک» دربارهی او نوشته شده و انتشار یافته است. یونس زنگیآبادی را همچنین میتوان یکی از رازآلودترین و جذابترین شهدای دفاع مقدس دانست که مرور خاطرات و روایتهای منتشر شده درباره او، سرشار از نکات ارزشمند است.
شهید «زینالدین»؛ شهادت دو برادر در یکروز
شهید «مهدی زینالدین» که در سال ۱۳۳۸ در تهران متولد شده بود، پس از انقلاب اسلامی و با تاسیس سپاه پاسداران، به واحد اطلاعات آن پیوست و تا پیش از آغاز جنگ تحمیلی، در شهرهای تبریز و قم به فعالیتهای مختلف پرداخت. با آغاز جنگ، به همراه یک گروه ۱۰۰ نفره برای گذراندن آموزشهای کوتاهمدت به جبههها رفت. او از همان ابتدای جنگ و در حالیکه تنها ۲۱ سال سن داشت، توانست مسئول واحد شناسایی و پس از آن مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران در دزفول و سوسنگرد شود و چندی بعد به فرماندهی لشکر علیابن ابیطالب علیهالسلام منصوب شد.
مهدی زینالدین که یکیاز خوشفکرترین و جوانترین فرماندهان دفاع مقدس بود، سرانجام ۲۷ آبان ۱۳۶۳ در شرایطی که همراه با برادرش «مجید زینالدین» با هدف شناسایی مناطق جنگی از کرمانشاه به سردشت میرفت، با گروههای مسلح جداییطلب غرب کشور درگیر شد و در حالی به همراه برادرش به شهادت رسید که تنها ۲۵ سال داشت.
شهید «حاجاحمد»؛ فرمانده جوانی که استراحت نمیشناخت
سردار سرلشکر شهید «حاجاحمد کاظمی» یکی دیگر از فرماندهانی است که در سالهای جوانی به نقشآفرینی در جبهههای جنگ علیه رژیم بعث عراق پرداخت. او در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی برای مقابله با دشمنان داخلی انقلاب در اوایل سال ۱۳۵۹ به کردستان رفت. او که جزو اولین اعضای سپاه پاسداران بود که به همراه یک گروه ۵۰ نفره در آبادان حضور یافت؛ گروهی که پساز مدتی لشکر زرهی ۸ نجف اشرف به فرماندهی احمد کاظمی را تشکیل داد و صدها دستگاه تانک، نفربر و ماشینآلات جنگی از نیروهای عراقی به غنیمت گرفت.
دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان و ۶ سال فرماندهی لشکر ۸ نجف اشرف از مسئولیتهای او در جنگ تحمیلی و همچنین یکسال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین علیهالسلام، ۷ سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهداء و قرارگاه رمضان و همچنین ۵ سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه، بخشی از مسئولیتهای او بوده است. شهید حاجاحمد کاظمی از ناحیه پا، دست و کمر بارها مجروح شد و انگشت دستش نیز قطع شده بود. یکی از جوانترین فرماندهان دفاع مقدس سرانجام در ۱۹ دی ۱۳۸۴ در جریان سانحه هوایی سقوط هواپیمای فالکن در نزدیکی ارومیه به همرزمان شهیدش پیوست.
شهید «پیچک»؛ نخبهی جوانی که جبهه را به بورسیه خارج ترجیح داد
سردار شهید «غلامعلی پیچک» سال ۱۳۳۸ در تهران و در یک خانواده متوسط چشم به جهان گشود. او در سن پنجسالگی پای در راه مدرسه گذاشت. غلامعلی با موفقیت و نمرههای عالی، دوره ابتدایی را به پایان برد و هر سال شاگرد ممتاز شد. وارد دبیرستان شد و به تحصیل ادامه داد و در سن ۱۶ سالگی با بهترین معدل، مدرک دیپلم را دریافت کرد و همانسال در کنکور و رشته انرژی اتمی وارد دانشگاه شد. در دانشگاه به خاطر کسب امتیاز بالا، بورس تحصیل در خارج از کشور به وی تعلق گرفت، ولی از پذیرفتن بورس سر باز زد و تحصیل در داخل کشور را به خارج ترجیح داد.
با اوجگیری مبارزات انقلاب اسلامی، غلامعلی با دلگرمی و امید بیشتر، به روشنگری و هدایت مردم پرداخت و با ارائه تحلیلهای خوب سیاسی، مفاسد و وابستگی رژیم شاه را افشا کرد و بهویژه قشر جوان را به مبارزه علیه نظام ستمشاهی ترغیب کرد. با ارتباطی که با برخی روحانیون برجسته داشت، اعلامیهها و نوارهای سخنرانی حضرت امام (ره) را چاپ و تکثیر کرد و در اختیار دیگران گذاشت.
هنگامی که تهاجم رژیم بعثی عراق به کشورمان آغاز شد؛ عازم جبهههای نبرد شد تا از وطن خود دفاع کند. به دلیل لیاقت و توان بالای خود نزد فرماندهان جبهه کردستان، فرمانده محور غرب شد و در این جایگاه نیز توان بالای خود را به همه اثبات کرد. طرحهایی که او برای عملیاتها ارائه میکرد، بسیار دقیق و واقعبینانه بود و حیرت نیروهای سپاه پاسداران و ارتش را به خود جلب میکرد.
یکی از تخصصهای شهید پیچک، حوزه اطلاعات و عملیات بود. او اغلب شناساییها را خودش انجام میداد و تا عمق بیشاز ۳۰ کیلومتر، در پشت جبهه دشمن نفوذ میکرد. با اجرای عملیاتهای موفق در محور غرب، به شهرت بسیاری رسید. شهید پیچک در عملیات مطلع الفجر، در نوک پیکان گردان وارد نبرد علیه دشمن شد و در منطقه «قاسمآباد» واقع در ارتفاعات «برآفتاب» با نیروهای دشمن تن به تن درگیر شد. در سن ۲۲ سالگی و نزدیک ظهر روز ۲۰ آذر ۱۳۶۰ بر اثر اصابت گلوله به گلو و سینهاش به شهادت رسید.
شهید «بقایی»، دانشجوی جوان در پی خنثیکردن فتنه منافقان
سردار شهید «مجید بقایی» یکی از فرماندهان جوان دفاع مقدس است که بهمن سال ۱۳۳۷ در خانوادهای مذهبی و متدین در شهرستان بهبهان چشم به جهان گشود. او از ابتدای زندگی خود به فعالیتهای مذهبی مشغول شد و مکبّر مسجد محلشان بود. وی دوران دبستان و دبیرستان خود را در بهبهان گذراند و با اخذ دیپلم رشته پزشکی در رشته فیزیوتراپی در دانشگاه اهواز پذیرفته شد.
با اوجگیری مبارزات انقلابی مردم ایران، شهید بقایی فعالیتهای خود را در دانشگاه و در سال ۱۳۵۴ شکل داد و به کارهای تشکیلاتی مشغول شد. در سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ که این مبارزات شدت بیشتری پیدا کرد، یکی از عناصر هدایتکننده تظاهرات علیه رژیم شاه بود و در جریان انقلاب در همه صحنهها فعالانه شرکت داشت.
شهید بقایی پساز پیروزی انقلاب اسلامی در دادگاه انقلاب اهواز مشغول به کار شد و در خنثیسازی و سرکوب توطئهی آمریکایی خلق عرب در خوزستان نقش چشمگیری داشت و ضربات شدیدی به این گروه وارد کرد. البته یکی دیگر از کارهایی که او انجام میداد، فعالیت در حوزه فرهنگی بود و شهید بقایی بسیار در این حوزه دغدغهمند بود. وی طراح و خطاط زبردستی بود و با خط زیبایش، احادیث اهلبیت عصمت و طهارت (ع) را مینوشت و بر روی در و دیوار شهر نصب میکرد.
جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران که آغاز شد، آبان سال ۱۳۵۹ ماموریت پیدا کرد تا برای جلوگیری از هجوم دشمن که قصد تسخیر جاده شوش را داشت و در آنموقع در ۳ کیلومتری آن مستقر شده بود، به شهرستان شوش برود. هنگامی که در آنجا بود، مدتی مسئولیت جانشینی فرمانده سپاه شوش را بر عهده داشت و سپس با نشان دادن توانمندی خود، مسئول سپاه پاسداران شوش شد.
مدت بسیاری از جنگ نگذشته بود که سیاست جنگی نیروهای خودی از حالت تدافعی به تهاجمی تغییر پیدا کرد و شهید بقایی بهدلیل لیاقت بالا و همچنین اشتیاق فراوان برای درگیری با دشمن، مسئولیت فرماندهی قرارگاه لشکر فجر را عهدهدار شد. او در عملیات فتحالمبین به عنوان فرمانده قرارگاه در طرحریزی و هدایت یگانهای عملکننده جهت آزادسازی ارتفاعات ابوصلبی – خات نقش بسیار موثر و مهمی داشت؛ در واقع آزادسازی این محور حساس و مهم با همکاری، هماهنگی و هدایت مناسب این شهید بزرگوار و شهید حسن باقری در فرماندهی قرارگاه نصر، محقق شد.
علاوه بر چند مورد بالا، جوانان برومند و شجاع دیگری هم بودهاند که در جریان ۸ سال دفاع مقدس مایهی عزت و سربلندی ملت ایران شدند. نزدیک به ۳۰ تن از فرماندهان جنگ را میتوان برشمرد که بین سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۰ متولد شدند و سالهای جوانی خود را در جبهههای جنگ سپری کردند؛ از شهید «سیدحسین علمالهدی» که در سال ۱۳۳۷ متولد شد و در ۲۲ سالگی در عملیات نصر با اصابت همزمان سه گلوله تانک به شهادت رسید، تا شهید «حسین خرازی» که در سال ۱۳۳۶ در اصفهان زاده شد، مسئول اسلحهخانهی کمیته انقلاب در زمان پیروزی انقلاب بود و لشکر پیاده ۱۴ امام حسین (ع) اصفهان را تاسیس کرد و سرانجام ۷ اسفند ۱۳۶۵ در ۲۹ سالگی در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.
حضور فرماندهان جوان دفاع مقدس در مسئولیتهای خطیر نظام جمهوری اسلامی
«محمدعلی جعفری» فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز یکی از جوانترین فرماندهان دفاع مقدس بوده است. فرماندهی قرارگاه غرب، فرماندهی قرارگاه نجف، فرماندهی تیپهای عاشورا و معاونت سپاه شوشتر از مسئولیتهای او بوده است. او که خرداد ۱۳۶۰ به سپاه پاسداران پیوست، از ۲۴ سالگی در جبهههای جنگ حضور یافت و در عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ جانباز شد. کتاب “کالکهای خاکی” مجموعهای خاطرات سرلشکر محمدعلی جعفری، در تیر ۱۳۹۲ منتشر شده است.
سپهبد شهید «حاجقاسم سلیمانی» یکی دیگر از فرماندهان جوان جنگ تحمیلی بود که در ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ متولد شده و در عملیاتهای فتح فاو، کربلای ۴ و ۵ و همچنین تک شلمچه حضور داشته است. او که در ابتدای انقلاب برای مبارزه با جداییطلبان به مهاباد رفته بود، پس از بازگشت، مسئولیت پادگان قدس سپاه در کرمان را عهدهدار شد و با آغاز جنگ به آموزش چندین گردان از سپاهیان کرمان پرداخت. سردار سلیمانی پس از جنگ به مبارزه با اشرار در کرمان پرداخت و از سال ۱۳۷۶ همزمان با اوجگیری طالبان در افغانستان، به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.
شهید سلیمانی در طول دوران فرماندهی خود با سازماندهی نیروهای مقاومت در منطقه غرب آسیا، “محور مقاومت” را در کشورهای منطقه ایجاد کرد و به تقویت آن پرداخت.
دوران ۲۲ ساله فرماندهی شهید سلیمانی در نیروی قدس، دوران شکوفایی این نیرو و حضور موثر آن در منطقه قلمداد میشود.
سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و قهرمان مبارزه با تروریسم در منطقه غرب آسیا، در بامداد روز ۱۳ دی ۱۳۹۸ با دستور مستقیم رئیسجمهور آمریکا، در فرودگاه بغداد هدف حمله ارتش تروریستی ایالات متحده قرار گرفت و به همراه جمعی از همراهان خود به شهادت رسید.
«علی شمخانی» دبیر سابق شورایعالی امنیت ملی ایران، از پایهگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده سپاه در استان خوزستان بود و در آغاز جنگ تحمیلی ۲۵ سال داشت و پس از پایان جنگ با انتقال به ارتش، به فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد.
«محمدباقر قالیباف» هم در سال ۱۳۶۱ در حالی که تنها ۲۱ سال سن داشت، به عنوان فرمانده تیپ امام رضا (ع) و یکسال بعد در جایگاه فرمانده لشکر ۵ نصر خراسان، انتخاب شد.
«حسین دهقان» وزیر اسبق دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، «محمدابراهیم همت» فرمانده لشکر محمد رسولالله (ص)، «حمید باکری» جانشین لشکر ۳۱ عاشورا، «حسن باقری» قائممقام فرمانده نیروی زمینی سپاه، «محسن رضایی» فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ تحمیلی، «مهدی باکری» فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا، «سیدمحسن صفوی» فرمانده قرارگاه صراط المستقیم، «محمد بروجردی» فرمانده سپاه کردستان و «محمد جهانآراء» که شکست حصر آبادان مرهون تلاشها و مجاهدتهای او و یارانش بود، همگی فرماندهانی بودند که در ابتدای آغاز جنگ تحمیلی ۲۵ تا ۲۶ ساله بودند.
همچنین “غلامعلی رشید”، “احمد متوسلیان”، “سیدیحیی رحیمصفوی”، “سیدعطاءالله صالحی”، “نورعلی شوشتری”، “داوود کریمی”، “علی صیادشیرازی” و “عبدالحسین برونسی” هم در زمرهی فرماندهانی بودند که در آغاز دفاع مقدس ۲۷ تا ۳۸ ساله بودند.
با توجه به مطالب فوق، تجربهی موفق دوران دفاع مقدس به ما آموخت که اعتماد به جوانان متعهد و متخصص میتواند کشورمان را در برهههای حساس نجات و ارتقاء دهد، به نحویکه در دوران دفاع مقدس شاهد مجاهدتهای فرماندهانی بودیم که برای حفظ خاک میهن اسلامی، از ایثار هیچ سرمایهای حتی جان خود دریغ نکردند تا پایههای جمهوری اسلامی و امنیت ملی مستحکمتر شود. بر همین الگو، میتوان دریافت که طبق منویات مقام معظم رهبری، تنها راه نجات کشور از مشکلات عدیدهی اقتصادی و اجتماعی، اعتماد به اقشار جوانان نخبه و مومن است که با تعهد و تخصص خود به راهبری صحیح جمهوری اسلامی بپردازند.
منبع: ایسنا