اقتصاد

مردانی از جنس ایمنی و آرامش؛ اچ‌اس‌ئی

به گزارش تیتر۱۲ به نقل از هفته‌نامه مشعل، واحد اچ‌اس‌ئی بوی نو شدن می‌دهد. در سالن ورودی، رختکنی به یکی از دیوارها تکیه داده و لباس‌ها به ترتیب روی آن تاب می‌خورند. ردیف پایین‌ هم به کفش‌های یک شکل و یک رنگ تعلق دارد. ردیف بالای رختکن در اختیار کلاه‌های ایمنی است، البته کپسول‌ها را هم به رختکن آویخته‌اند به انتظار زمانی که راهی مأموریت شوند. قفسه دیگری، طناب‌ها و ابزار دیگری را در خود جای داده؛ اینجا ستاد اچ‌اس‌ئی ساختمان مرکزی وزارت نفت است؛ قلمرو مردانی از جنس ایمنی و آرامش که ۲۴ ساعته با چشمانی تیزبین، ایمنی ساختمان‌های نفت را رصد می‌کنند.

۱۷ سال پیش داستانش را با نفت شروع کرد

۱۷ سال پیش دست سرنوشت طوری برایش نوشت که یکی از اعضای تیم عملیات اچ‌اس‌ئی شود. «نوری» که دوستان، «حمید» می‌نامندش ۳۸ بهار و زمستان زندگی را پشت سر گذاشته. خودش اما بر این باور است که شیفت ماندن در این ۱۷ سال، چهره‌اش را بزرگ‌تر از سن و سال شناسنامه‌ای‌اش نشان می‌دهد. علاقه به کارهای هیجانی و وارد شدن به خانواده نفت، دست‌به‌دست هم دادند تا او امروز در لباس فرم عملیات برای امدادها و بازرسی‌ها به ساختمان‌های وزارت نفت همراه دیگر اعضا سرکشی کند. بیش از یک دهه دم‌خور شدن با آدم‌هایی که مو در این کار سپید کرده‌اند، علاقه‌اش به کار را فزونی بخشید تا جایی که تصمیم گرفت، تحصیلات دانشگاهی رشته‌ای را که آمده بود در آن استاد شود، بگیرد: «کارشناسی را تمام کردم، هرچند در این سال‌ها همه تلاشم این بوده که به معلوماتم بیفزایم.»

سال ۱۴۰۳ برای «حمید» از خانواده «نوری» ها در حیطه کار، خوب گذشت و نام نیکو در میان خاطراتش به‌جا گذاشت: «آموزش‌ها را شرکت کردم و مهم‌تر از همه اینکه سال بی‌خطری بود.» همه خاطرات ۱۷ ساله‌اش از اچ‌اس‌ئی خلاصه شده در اتفاق‌هایی که افتاده، حریق‌هایی که پیش آمده، آموزش‌هایی که شرکت کرده و پیری که به گفته خودش گردش را به چهره‌اش پاشیده. در این عمر ۱۷ سال کاری، ۷ شاید هم ۸ عید را دور از هفت‌سین اهل خانه، زیر سقف خانواده اچ‌اس‌ئی جشن گرفته. خانواده اچ‌اس‌ئی برای سال‌ تحویل قاعده و قانون خودش را دارد. هر سال وقتی قرعه به نام عده‌ای می‌افتد که باید سال را در محل کار تحویل کنند، به حد وسع هفت‌سینی چیده می‌شود و اعضای تیم دور هم می‌نشینند و برای یکدیگر و در ادامه برای همگان آرزو می‌کنند؛ آرزوی سلامت، سعادت و عاقبت‌بخیری.

سال ۱۴۰۳ در میان اعضای اچ‌اس‌ئی شهره است به سال بدون خطر و آرامش. آرامشی که مدیون شیفت کارهایی است که آماده فعالیت‌اند: «یک شیفت صبح، یک شیفت شب و یک شیفت روز استراحت است. شیفت‌ ایستادن برای تازه‌کارها کمی سخت است؛ چون خودشان و خانواده‌هایشان به آن عادت ندارند، اما به مرور زمان با آن کنار می‌آیند.» «حمید» از تبار «نوری» ها برای سال ۱۴۰۴ خواب‌های خوشی دیده: «دوست دارم معلوماتم را بالا ببرم. در شغل ما نیاز است که معلوماتمان به‌روز باشد. در سال جدید حتماً در کلاس‌های بیشتری شرکت خواهم کرد، به این امید که در کارم ارتقا پیدا کنم.» هرچند سال ۱۴۰۴ برای «نوری» شروع تحصیلات در مقطع بالاتر هم خواهد بود، به امید خدا.

 این عضو اچ‌اس‌ئی به وقت آرزو کردن برای سال جدید، طلب آرامش دارد برای همگان: «ان‌شاءالله سال ۱۴۰۴ اتفاقات ناگوار کمتری بیفتد و آرامش بیشتری داشته باشیم. امنیت شغلی و افزایش حقوق هم که آرزوی هر کارمندی است.»

قصه «دانشور» و هیجانش برای کمک

یکی دیگر از اعضای خانواده اچ‌اس‌ئی «سعید» است از تبار «دانشور» ها. مردی بالابلند که تجربیات زندگی‌اش خلاصه می‌شود در ۳۵ سالی که پشت سر گذاشته. «دانشور» به وقت کودکی و نوجوانی هم عاشق هیجان بوده و شاید به همین دلیل، در کارهای هیجانی داوطلب می‌شده. به مرور زمان که قد کشیده و بزرگ‌تر شده، در اتفاقاتی که در محل زندگی‌اش رخ می‌داده، خودجوش ورود می‌کرده تا باری از دوش دیگران بردارد. قصه «سعید» از خانواده «دانشور» ها و هیجانش هشت سال پیش با نفت گره خورد و او شد یکی از اعضای خانواده اچ‌اس‌ئی: «موقعیتی پیش آمد و جذب نفت شدم.»

چهار شاید هم پنج سال اول خدمتش در واحد اچ‌اس‌ئی، برای او سرشار بوده از هیجان: «در تمام این مدت سعی کردم هر روز یک چیز یاد بگیرم و در کنارش، تحصیلاتم را ادامه دادم.» «سعید» از طایفه «دانشور» ها ۸ سال گذشته برایش خوب بوده؛ سال‌هایی که سه سال جدید را در میان خانواده اچ‌اس‌ئی تحویل کرده: «اولین بار خیلی سخت بود. عادت نداشتم دور از خانواده دور هفت‌سین بنشینم، اما به پذیرش رسیدم و با آن کنار آمدم.»

سختی روزها و ماه‌های اول برای «دانشور» گذشته و حالا در میان همان مردان آشپزی می‌کند و به وقت فراغت درددل و گاهی هم پای حرف‌های دل آنها می‌نشیند: «هرکدام‌ کمی آشپزی بلد بودیم و اینجا اطلاعاتمان را به اشتراک می‌گذاریم. برای مثال اغلب جمعه‌ها آبگوشت بار می‌گذاریم.» اوقات فراغتشان هم به چک کردن تجهیزات، پینگ‌پنگ و… می‌گذرد. سال ۱۴۰۳ در حوزه کار سال بدی نبود، اما در میان ورق‌هایی که به زندگی‌ شخصی‌اش تعلق دارد، روزهای سخت کم نداشته. نقشه «سعید» از اهالی «دانشور» برای سال ۱۴۰۴ آموزش بیشتر و کسب تجربیات جدید است: «یاد گرفتن در کار ما انتها ندارد و باید همیشه به‌روز باشیم. در زندگی شخصی‌ام هم دنبال ازدواج و تشکیل خانواده‌ام، شاید اتفاق بیفتد.»

گذراندن حدود ۷ سال اول در پالایشگاه نفت بندرعباس

۲۱ سال پیش، درست زمانی که تازه پا به دهه ۲۰ زندگی‌اش گذاشته بود، وارد واحد اچ‌اس‌ئی شد. «امیر» از طایفه «منتقبی» ها، در آن دوران، ساکن بندرعباس بود: «شنیدم پیمانکاری جذب نیرو دارد. از آنجا که به این کار علاقه داشتم، خدا را شکر شرایط طوری پیش رفت که جذب نفت شدم.» «منتقبی» از همان زمان تا به امروز در بخش اچ‌اس‌ئی مشغول به کار است. ۷-۶ سال اول خدمتش را در پالایشگاه نفت بندرعباس گذراند و بعد راهی تهران شد: «آتش‌نشانی، ریسک‌ها و استرس‌های خاص خودش را دارد. بی‌خوابی و مشغله‌های فکری هم هستند.» حرف از گذشته که به میان می‌آید، لبخند ریزی به صورتش نقش می‌بندد: «در ابتدای کار دو ماه آموزشی داشتم.» او به مرور زمان در کنار باسابقه‌ها آموخته که چطور با سختی‌های کار، استرس‌ها و مشغله‌های فکری کنار بیاید.

نجات جان انسان‌ها هم جزئی از خاطرات شیرین و دلنشین همان‌ سال‌هاست برایش؛ خاطراتی دلچسب که به همان دهه ۲۰ زندگی‌اش برمی‌گردد؛ دوران خدمتش در پالایشگاه نفت بندرعباس: «در پالایشگاه در گروه آتش‌نشانی بودم. تیمی ۶-۵ نفره بودیم که هم هیجان داشتیم و هم جوان بودیم و سر نترسی داشتیم.» در آن دوره دو بار از میان شعله‌های آتش دو زندگی را نجات داده: «یک‌بار هم در رستوران غذا در گلوی فردی گیر کرد و دچار خفگی شد. خدا را شکر توانستم احیایش کنم. نجات جان انسان‌ها حس خوبی است که نمی‌توان به چیزی تشبیه‌اش کرد.»

سال ۱۴۰۳ برای «امیر» از خانواده «منتقبی» ها سال خوبی بوده، البته به لحاظ کاری؛ سالی کم‌حادثه و کم‌دردسر، اما وقتی بخش زندگی شخصی‌اش را در سالی که گذشت، مرور می‌کند، خیلی راضی به نظر نمی‌رسد. گویی زندگی خیلی سر سازگاری با او نداشته: «مثل همه شهروندان درگیری‌ها و دغدغه‌هایی را پشت‌سر گذاشته‌ام، البته دغدغه‌های شخصی و خانوادگی هم بود.» «امیر منتقبی» گفتن از سال ۱۴۰۳ را سخت می‌داند و به یک جمله اکتفا می‌کند: «فقط گذشت.»، «منتقبی» معتقد است مصادف شدنش با ماه ‌رمضان، نوید سالی پربرکت را می‌دهد: «ان‌شاءالله سال خوب و پربرکتی باشد.» این عضو خانواده اچ‌اس‌ئی در حیطه کار برای سال جدید دغدغه‌ای ندارد: «اهداف برای سال جدید از پیش تعیین‌شده و ان‌شاءالله هرکدام از این اهداف در زمان مشخص شده، انجام می‌شوند.» هرچند صحبت به اهداف شخصی در سال جدید که می‌رسد، لبخندی نه از سر رضایت بر لبش می‌نشیند: «حقیقتاً نمی‌شود هدفی داشت. باید روزمرگی کنیم تا ببینیم چه می‌شود.»

از کار در کارخانه تا ۱۸ سال خدمت به نفت

تقویم به دهه ۸۰ رسیده بود که «مهدی» پسر «علیپور» بزرگ، کارش را در خط مونتاژ یکی از کارخانه‌ها رها کرد و به نفت پیوست. ماجرایی که به ۱۸ سال قبل برمی‌گردد: «از همان ابتدا به واحد اچ‌اس‌ئی پیوستم و تا امروز در خدمت این واحد هستم.» وجه مشترک مردان واحد اچ‌اس‌ئی علاقه و هیجان است، چون «علیپور» را علاقه به کار به این سمت و سو کشیده است: «از همان ابتدای کار، آموزش‌ دیدیم و دوره‌های نیمه‌تخصصی را گذراندیم.» بی‌شک ۱۸ سال کار با چاشنی سختی‌ها و آسانی‌ها جان گرفته تا به امروز برسد: «دوره‌های آموزشی برای این واحد مثمرثمر بوده و کمک کرده تا اطلاعاتمان را ارتقا بدهیم.» برخی مردانی که همزمان با «علیپور» یا کمی بعد از او به عضویت اچ‌اس‌ئی درآمده‌اند، ارتقای شغلی را در کارنامه کاری‌شان می‌بینند: «برخی اعضا به‌دلیل داشتن مدرک مرتبط و ادامه تحصیل ارتقا گرفتند و حالا به‌عنوان افسر یا معاون در واحد فعالیت می‌کنند.»

سال ۱۴۰۳ قدیمی شده و به خاطرات پیوسته؛ سالی که «علیپور» شاکر است بی‌اتفاقی ناگوار سپری شده است: «خدا را شکر. سال خوبی بود. مثل همه سال‌هایی که رفته‌اند و سال‌هایی که پیش ‌رو داریم، سختی‌هایی هم داشت.» در میان همه سال‌هایی که در تقویم زندگی‌اش ثبت شده‌اند، سال ۱۴۰۲ برایش هنوز طعم تازگی و شیرینی دارد: «سال ۱۴۰۲ صاحب یک دختر شدم؛ بزرگ‌ترین و شیرین‌ترین اتفاق زندگی‌ام.» علیپور، در قامت مرد خانه، دل‌نگرانی‌های خاص خودش را هم دارد: «سالی که گذشت از لحاظ معیشتی سخت بود. فکر می‌کنم در سال پیش ‌رو هم در بعد معیشت کار سختی در پیش داشته باشیم.»

امسال که تمام شود و سال ۱۴۰۴ با همه شگفتانه‌هایی که برایمان در نظر گرفته، از راه برسد، امیدها جوانه می‌زنند، زیرا بهار نویدبخش تازگی و معجزه طبیعت است: «از نظر کاری، خیلی دغدغه سال جدید را ندارم، چون با تیمی حرفه‌ای کار می‌کنم که در هر شرایطی درک متقابل داشته و حمایت‌هایش را دریغ نکرده است.» هرچند پدر «علیپور» کوچک- دخترش- دغدغه فردای خانواده را دارد و به این می‌اندیشد که زندگی را به کام خانواده بچرخاند، اگرچه دلواپس این است که آیا زورش به چرخ زندگی می‌رسد یا خیر: «هر آدمی در هر جایگاهی دوست دارد شرایط را برای خودش و اطرافیانش بهتر کند. این خواستن با آمدن سال جدید قوت بیشتری می‌گیرد. امیدوارم شرایط کاری در سال ۱۴۰۴ برای همگان و من خوب باشد و اتفاقات خوبی رقم بخورد.» بعد از همه‌گیری کرونا دغدغه‌ای به دغدغه‌های «علیپور» اضافه شد: «بعد از کرونا بچه‌ها کمی وسواس پیدا کردند و کمتر از خانه بیرون می‌آیند. دوست دارم در سال جدید شرایط را به حالت قبل برگردانم، ان‌شاءالله که درست شود.»

دریچه‌ای به دنیای مردان اچ‌اس‌ئی

واحد اچ‌اس‌ئی؛ مردانی از جنس خطر که ۲۴ ساعته هوشیارند برای جولان دادن ایمنی در ساختمان‌ها و مجموعه شهر تهران. «اسماعیل عبدی»، رئیس اچ‌اس‌ئی معاونت پشتیبانی از حیطه فعالیت این مردان می‌گوید، اینکه در سه حوزه ایمنی و آتش‌نشانی، بهداشت و محیط‌زیست آماده به خدمت‌اند: «مدیریت پسماند، بحث‌های مربوط به کنترل پسماند و کاهش ضایعات را هم داریم.» صحبت از واحد اچ‌اس‌ئی که می‌شود، بخشی مربوط می‌شود به کارشناسانی که معاینات دوره‌ای، پایش بهداشت فردی و صنعتی بخش‌های مختلف را عهده‌دار هستند. بخش عملیات هم به وقت حادثه وارد صحنه می‌شود. در واحد عملیات اچ‌اس‌ئی ۱۲۰ مرد، مردانه برای خدمتگزاری خبردار ایستاده‌اند؛ مردانی که تعطیلی، اعیاد و نوروز در تقویم کاری‌شان مفهومی ندارد و همیشه در حالت آماده‌باش هستند: «کارکنان، شبانه‌روز در ساختمان‌ها حضور دارند و در شیفت‌های مختلف فعالیت می‌کنند. در تعطیلات نوروز هم حضورشان شبانه‌روزی است. به عبارت ساده‌تر در همه ایام سال این واحد تعطیلی ندارد.»

به گفته رئیس اچ‌اس‌ئی معاونت پشتیبانی، پایش، سرویس و راهبری سیستم‌های ایمنی به‌عهده این واحد است؛ سیستم‌هایی همچون اعلانات حریق. هرچند برای مراکز حساس و ساختمان‌ها هم سیستم ایمنی طراحی، نصب و راه‌اندازی می‌شود. به ‌واقع بیشترین تمرکزشان بر پیشگیری است: «بچه‌های ایمنی و بهداشت هر اتفاقی بیفتد، آمادگی ورود به حادثه را دارند.» به اعتقاد «عبدی» این آمادگی شامل از سر گذراندن آموزش‌های آمادگی جسمانی است. به عبارت ساده‌تر در بخش آمادگی، بیشتر بحث‌های ایمنی و آتش‌نشانی است: «دوره‌های آموزشی خلاصه می‌شوند در آموزش‌های مقدماتی، تخصصی، مدیریت بحران، فرماندهی صحنه، امداد و نجات، کمک‌های اولیه و ایمنی آسانسور.» البته کنترل و پایش چک‌لیست‌ها در ساختمان‌ها را هم نباید نادیده گرفت؛ رویه‌ای که روتین انجام می‌شود.

تمام هم‌وغم‌شان را بر پیشگیری گذاشته‌اند؛ مردانی که عملکردشان به‌گونه‌ای است که حادثه‌ای رخ ندهد. هرچند به وقت حادثه و خطر با آمادگی کامل وارد صحنه می‌شوند و تلاش می‌کنند حادثه با کمترین خسارت به پایان برسد: «وقوع حوادث به‌دلیل خطای انسانی یا تجهیزات دور از ذهن نیست، بنابراین تیم، در این اتفاقات، از آمادگی کامل برخوردار است تا با کمترین خسارت ماجرا حل‌وفصل شود.» به وقت خطر و آتش و حادثه، در کنار توان جسمانی و هوش تیم، تجهیزات هم اهمیت بالایی دارند، بنابراین تیم عملیاتی واحد اچ‌اس‌ئی مجهز به تجهیزات است: «از نظر تجهیزات در شرایط خوبی قرار داریم و خوشبختانه همکاری خوبی میان معاونت پشتیبانی و بخش فنی و تخصصی وجود دارد.»

رخت و لباس و تجهیزاتی که مردان عملیات واحد اچ‌اس‌ئی به تن کرده و با خود حمل می‌کنند، شبیه به آتش‌نشانان شهری است، اما با یک تفاوت؛ اینکه آتش‌نشانان شهری تا زمانی که زنگ حادثه‌ای در گوشه‌ای از شهر به صدا در بیاید، مشغول استراحت هستند؛ همان مردانی که به وقت خطر شجاعانه به دل حادثه می‌زنند تا منجی یک زندگی باشند: «نیروهای آتش‌نشانی در تصادفات، حریق‌ها و… حاضر می‌شوند، بنابراین همیشه با حوادث دلخراش روبه‌رو هستند و شاید برای همین نیاز دارند مشاوره‌هایی برای بهتر شدن حال بگیرند.» اما مردان اچ‌اس‌ئی ۲۴ ساعته در تلاش‌اند تا جلوی وقوع حادثه‌ای هرچند کوچک هم گرفته شود: «هم در نیروهای رسمی و هم پیمانکاری بحث بهداشت و طب صنعتی را داریم. اعضای تیم با پزشکی در ارتباط هستند و اگر این پزشک صلاح بداند، هرکدام از اعضا از مشاوره بهره می‌گیرند.»

تحقق رؤیای ورود به تیم مردان عملیات شرط و شروطی دارد، به‌طوری که تست و ارزیابی می‌شوند تا اجازه ورود به دنیای هیجان خطرات را پیدا کنند: «علاوه بر سن و تحصیلات، داوطلبان باید آمادگی جسمانی لازم را هم داشته باشند.» پروسه به این شکل است، جوانانی که شور ورود به تیم عملیات را دارند، از طریق قدیمی‌ها و باتجربه‌ها تست می‌شوند و می‌روند در لیست انتظار: «حداقل باید دیپلم داشته باشند.» تیمی که امروز بخش عملیات را شکل داده، از سال ۱۳۸۴ دور هم جمع شده‌اند: «این تیم در بخش‌های مختلفی همچون ایمنی، امدادونجات، مدیریت حوادث و ایمنی در ساختمان‌های بلند آموزش‌هایی را پشت‌سر گذاشته‌اند و امروز بالای ۷۰ درصدشان تحصیلات دانشگاهی مربوط به این رشته‌ها را دارند. در حالی که با ورزش کردن از آمادگی جسمانی بالایی برخوردار می‌شوند.»

منبع: شانا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا