وب گردی

نبوغ خواهر و برادر عراقی در حمایت از انقلاب اسلامی ایران

 امروز ۱۹ فروردین چهل و چهارمین سالروز شهادت آیت‌الله سید محمدباقر و سیده آمنه بنت‌الهدی صدر به دست رژیم بعث عراق در سال ۱۳۵۹ است.

حاصل ازدواج سید حیدر و دخترِ آیت‌الله شیخ عبدالحسین آل یاسین دو پسر و یک دختر به نام‌های اسماعیل، محمدباقر و آمنه بنت‌الهدی بودند که در تاریخ‌های ۱۶ اردیبهشت ۱۳۰۱، ۱۰ اسفند ۱۳۱۳ و دوم اسفند ۱۳۱۷ در شهر کاظمین به دنیا آمدند؛ که هر کدام منشاء برکت و خیرات بسیار شدند.

آیت‌الله العظمی سید حیدر صدر در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۱۹ در ۴۴ سالگی به علت بیماری چشم از جهان فرو بست. همسر ایشان نیز در سال ۱۳۶۴ بدرود حیات گفت.

با درگذشت پدر، سید اسماعیل ۱۸ ساله متکفل تامین مخارج خانواده شد.

سید اسماعیلی و سید محمدباقر صادر
سید اسماعیلی و سید محمدباقر صادر

سید اسماعیل

سید اسماعیل برخی از دروس مقدمات علوم دینی را نزد پدر آموخت و دروس سطح را نزد عمویش امام سید محمدجواد صدر و حجت‌الاسلام میرزا علی زنجانی آموخت. به لطف نبوع، ذکاوت و پشتکارش دروس سطوح را به سرعت خواند و تا قبل از سفر به نجف رساله‌ای درباره طهارت اهل کتاب و رساله‌ای در حکم قبله فرد متحیر نوشته بود. این دو رساله هنوز به خط خود او باقی است و نشان‌دهنده پختگی علمی و دقت و احاطه اوست. همان زمان، آیت‌الله شیخ محمدرضا آل‌یس از فقهای خاندان آل‌یس هر دو رساله‌ها را دیده بود و آنها را نشانه رسیدن سید اسماعیل به درجه اجتهاد عنوان کرد.

او بعد از تکمیل دروس سطح برای آموختن علوم عالی دینی به نجف آیات عظام شیخ محمد کاظم شیرازی، سید محسن حکیم، سید عبدالهادی شیرازی، سید ابوالقاسم خوئی، شیخ محمدرضا آل‌یس و شیخ مرتضی آل‌یس رفت.

سید اسماعیل از آیت‌الله سید عبدالهادی شیرازی و آیت‌الله شیخ مرتضی آل‌یس اجازه اجتهاد گرفت. آیت‌الله حکیم هم در پاسخ به عده‌ای که از ایشان خواسته بودند که به ایشان حاکم شرعی را برای رفع دعاوی بدهد، نوشت: «گواهی می‌دهم که سید اسماعیل صدر حاکمی شرعی است که حکمش لازم‌الاجرا است.»

او مدتی بعد تدریس دروس خارج فقه را در حوزه علمیه نجف آغاز کرد، اما به دلیل مهاجرت به کاظمین درسش نیمه کاره ماند. سید اسماعیل در کاظمین افزون بر درس‌های فقه و اصول برای عده‌ای از علمای کاظمین و بغداد، درس تفسیری را آغاز نمود که بیش از صد تن از دانشگاهیان و فرهیختگان در آن شرکت می‌جستند.

تألیفات سید اسماعیل مشتمل بر شرح فقهی و استدلالی بر کتاب «بلغه الراغبین» در چند جلد، حاشیه‌ای بر «کفایه الأصول»، حاشیه‌ای بر «العروه الوثقی»، حاشیه‌ای بر کتاب «التشریع الجنایی الإسلامی»، گفتار‌هایی در تفسیر قرآن، شرح رساله حقوق امام علی بن الحسین علیهماالسلام، تقریرات درس آیت‌الله خویی در اصول، تقریرات درس آیت‌الله خویی در طهارت، تقریرات درس آیت‌الله خویی در مکاسب، رساله‌ای درباره قاعده فراغ و تجاوز، شرح کتاب نکاح «العروه الوثقی»، حاشیه بر جزء دوم شرح لمعه، رساله‌ای در حکم تزاحم بین حج و نذر، رساله‌ای در تشخیص مدعی و منکر، رساله‌ای در بیع با کودک و احکام آن، رساله‌ای در اسباب اختلاف میان مجتهدان، مستدرک الأعیان شامل ملاحظاتی نسبت به کتاب «اعیان الشیعه»، رساله عملیه به شکل حاشیه‌ای بر رساله «بلغه الراغبین»، تقریر درس خارج فقه امام فقید شیخ محمدرضا آل‌یس، فوائد فی الفقه و الأصول، فصل الخطاب فی حکم اهل الکتاب، رساله‌ای درباره معنای عدالت به همراه رساله‌ای درباره حد ترخص برای مسافر، ۲۳ـ رساله‌ای درباره قبله فرد متحیر، رساله‌ای درباره نماز جمعه، رساله‌ای درباره لباس مشکوک و رساله علمی درباره فروع علم اجمالی.

سید محمدباقر

سید محمدباقر پنج سالگی به مکتب‌خانه رفت، اما به دلیل استعداد و هوش شگفت‌انگیزش مدتی بعد به مدرسه فرستاده شد و در ۱۱ سالگی دیپلم گرفت. هوش و نبوغ سید محمدباقر در سطحی بود که معلمان به مدیر مدرسه پیشنهاد دادند او را به مدرسه تیزهوشان بفرستد تا با هزینه دولت ادامه تحصیل داده و به دانشگاه‌های اروپا و آمریکا برود، اما مادر و برادر بزرگش رضایت نداشتند سید محمدباقر با پول دولتِ سرسپرده به غرب، درس بخواند.

با مشورت آیت‌الله شیخ محمد آل‌یاسین و آیت‌الله شیخ مرتضی آل‌یاسین دو دایی سید محمدباقر، او تحصیل در علوم دینی و حوزوی و نشر معارف الهی را بر رفتن به مدارس عالیه غرب و رفاه زندگی مادی برگزید.

او دوره سطح را با کتاب معالم‌الاصول نزد برادرش سید اسماعیل آغاز کرد و سایر کتاب‌های دوره سطح را به صورت خودخوان در مدتی کوتاه آموخت. سید محمدباقر در سال ۱۳۲۵ در ۱۲ سالگی به همراه برادرش کاظمین را به مقصد نجف‌اشرف ترک کرد تا تحصیلات عالیه را در محضر اساتید بزرگ حوزه علمیه نجف آغاز کند. شدت علاقه سید محمدباقر به آموختن علوم دینی به حدی بود که از ابتدای آموزش دروس دینی به طور میانگین روزی ۱۶ ساعت وقت اختصاص داد.

سید محمدباقر دوره عالی فقه و اصول را نزد آیت‌الله سیدابوالقاسم خویی و آیت‌الله شیخ محمدرضا آل‌یاسین و فلسفه اسلامی و اسفار ملاصدرا را نزد شیخ صدرا بادکوبه‌ای و سایر رشته‌های علوم مثل حدیث، رجال، درایه، کلام و تفسیر را نزد آیات عظام سید محسن حکیم، آیت‌الله سید ابوالقاسم آل‌یاسین، سید محمد روحانی و شیخ حسین حلی آموخت.

آیت‌الله در کنار دروس حوزوی کتاب فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غرب و شرق را مطالعه و نقد کرد. ایشان از ۲۰ سالگی با تدریس و آموزش کتاب کفایه‌الاصول، تدریس خارج اصول را شروع کرد و از ۲۸ سالگی با تدریس دوره خارج فقه به آموزش کتاب العروه الوثقی پرداخت. کتاب فلسفتنا که گویای ابعاد گسترده اندیشه فلسفی آیت‌الله صدر بود را در ۲۵ سالگی نوشت.

تدریس فلسفه و تفسیر قرآن کریم به طلاب و طالبان علوم دینی نیز از جمله اقداماتی بود که سید محمدباقر از اواخر دهه دوم زندگیش آغاز کرد.

از ویژگی‌های منحصر به فرد سید محمدباقر صدر علاوه بر هوش و درک اعجاب‌گونش، رسیدن به درجه اجتهاد و فقاهت آنهم قبل از ۱۸ سالگی و عهده‌دار شدن مسوولیت سنگین مرجعیت دینی مردم عراق و مسلمانان سایر کشور‌ها در سن ۳۶ سالگی بعد از رحلت آیت‌الله سید محسن حکیم بود.

سمت راست سیده بنت‌الهدی (آمنه) صدر
سمت راست سیده بنت‌الهدی (آمنه) صدر

سیده آمنه

با رسیدن آمنه به سن آموختن، برادرهایش او را به مکتبخانه بردند، اما به محض افتادن چشمش به منقل ذغالی کنار اتاق درس، ترسید و از ترس روبه‌رو شدن با هُرم آتش منقل از مکتبخانه فراری شد.

از آن به بعد آمنه تحت آموزش سید محمدباقر قرار گرفت. او دروس مقدماتی و سطح علوم دینی و کتاب مکاسب را نزد برادر آموخت. آمنه به قدری در آموزش پیشرفت کرد که زمانی که عایشه عبدالرحمان بنت‌الشاطی محقق علوم قرآنی مصری از او درباره دانشکده‌ای که از آن فارغ‌التحصیل شد پرسید، پاسخ داد: «من فارغ‌التحصیل مدرسه خودمان هستم.»

آمنه در ۱۲سالگی مجله «مجتمع» با موضوعات آداب و رسوم و نوع پوشش در فرهنگ‌های مختلف را نوشت و در اختیار زنان و دختران داد.

اشعار زیادی را از حفظ بود و از کودکی به سرودن شعر می‌پرداخت. با گذشت زمان مقاله‌هایش غنی‌تر شد. با ورود به عرصه مبارزات فکری و فرهنگی مقالاتش را با نام‌های مستعار «بنت‌الهدی»، «ام الولاء» و «آ. ح» چاپ کرد.

او در دوره‌ای که از یک سو افکار مرتجعانه برخی علما هرگونه فعالیت خارج از خانه را بانوان سلب می‌کرد و از سوی دیگر حکومت بعث فعالیت‌های مذهبی را زیر فشار عقاید ناسیونالیستی قرار می‌داد شروع به مقاله‌نویسی، نوشتن داستان و مقدمه‌نویسی برای کتاب‌های دیگران کرد.

با اطلاع رژیم بعث عراق از تاثیر کتاب‌های آمنه، کتاب‌هایش را همانند کتاب‌های برادرش سید محمدباقر صدر، ممنوع کرد با این حال بعد از چاپ اول کتاب‌ها مردم خود از کتاب اصلی کپی می‌گرفتند.

خواهر و برادر سیاسی

فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله سید محمدباقر صدر مشتمل بر مقابله با کمونیست‌ها، مقابله با حزب بعث و تکفیر آنها و حمایت از امام خمینی و انقلاب اسلامی قسمت بود.

آیت‌الله سید محمدباقر در سال ۱۳۳۷ برای مقابله با تبلیغات الحادی و ضد دینی ژنرال عبدالکریم قاسم، اولین رییس جمهور عراق با همراهی جمعی از علمای شیعه عراق جمعیت علمای نجف را تأسیس کرد. جماعه العلماء نجف در مبارزه با حرکت‌های کفرآمیز حکومت عراق اقدام به انتشار بیانیه، اعلامیه و انتشار نشریات سیاسی و ایدئولوژیک از جمله انتشار مجله الاضواء در سال ۱۳۴۰ کرد و سرمقاله پنج شماره اول آن را با عنوان «رسالتنا» به قلم آیت‌الله صدر نوشت.

آیت‌الله صدر در سال ۱۳۳۸ به پیشنهاد آیت‌الله سید محسن حکیم و به منظور رد مکتب فلسفی کمونیسم و طرح مکتب فلسفی اسلام و برتری‌های آن کتاب فلسفتنا را نوشت. دو سال بعد برای معرفی نظام اقتصادی اسلام و امتیازات آن نسبت به نظام‌های اقتصادی سوسیالیستی و سرمایه‌داری، کتاب اقتصادنا را تألیف کرد.

با رحلت آیت‌الله سید محسن حکیم در ۱۳۴۹، دوران مرجعیت آیت‌الله صدر آغاز شد و بسیاری از مردم عراق از او تقلید کردند. او در آن سال‌ها کوشید تا اهداف و سازمان مناسب و شایسته‌ای متناسب با تحولات فکری و اجتماعی عراق به وجود آورد و به این منظور جلسات منظمی تشکیل داد. ایشان حکومت آرمانی در عصر غیبت را حکومت اسلامی بر دو پایه ولایت فقیه و شورا می‌دانست.

تکفیر حزب بعث

او پس از رسیدن به مقام مرجعیت، با صدور فتوایی تاریخی حزب بعث عراق را تکفیر کرد. متن این فتوا چنین بود: «به اطلاع عموم مسلمانان می‌رساند که پیوستن به حزب بعث، تحت هر عنوان، شرعا حرام است و هرگونه همکاری با آن به منزله یاری ظالم و کافر و دشمنی با اسلام و مسلمین است.»

صدام حسین و رژیم بعث عراق دو سال بعد در سال ۱۳۵۱ از فعالیت‌های گروه‌های مبارزه به خصوص حزب دعوت اسلامی که آیت‌الله صدر رهبر معنوی آن بود، به وحشت افتاد و دستگیری و شکنجه انقلابیون و مخالفان را شدت داد. وحشت رژیم از اقدامات ضد استبدادی گروه‌های مبارز و مسلمان عراقی موجب یورش نیرو‌های امنیتی و نظامی به خانه مبارزان و مجاهدان عراقی و دستگیری و زندانی کردن عده زیادی از مردم و علمای عراقی شد.

مأموران سازمان امنیت رژیم بعث آیت‌الله سید محمدباقر را که از رهبران معنوی حزب بود و در بیمارستان نجف به سر می‌برد را دستگیر و به بخش زندانیان بیمارستان کوفه منتقل کردند و با بستن دستش با دستبند به تخت بیمارستان ایشان را به شدت تحت کنترل قرار دادند.

با اطلاع مراجع و علما و مردم عراق موج سنگینی از اعتراضات و راهپیمایی‌ها آغاز شد. شدت اعتراضات به حدی بود که رژیم بعث بعد از چند ماه تن به آزادی آیت‌الله داد.

رژیم بعث صدام برای ترساندن آیت‌الله صدر و سایر شخصیت‌ها و گروه‌های مبارز عراقی در سال ۱۳۵۳ پنج نفر از شاگردان آیت‌الله را دستگیر و اعدام کرد.

ایشان در ماه صفر و در ۱۰ بهمن سال ۱۳۵۶ مصادف با اربعین حسینی تظاهرات ده‌ها هزار نفری عزاداران اباعبدالله الحسین را بر علیه رژیم بعث در شهر‌های کربلا و نجف ساماندهی کرد. فردای اربعین ماموران امنیتی رژیم عراق تعداد زیادی از تظاهرکنندگان را دستگیر، زندانی و شکنجه کرد و آیت‌الله صدر را برای دومین بار دستگیر و زندانی کرد و پس از چند ساعت شکنجه جسمی و روحی، آزاد کرد.

رژیم بعث برای خنثی کردن فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله صدر گروهی از روحانی‌نما‌ها را به عنوان امام جماعت و واعظ به مساجد شهر‌ها فرستاد اما آیت‌الله به زودی پی به این حیله برد و در فتوایی اعلام کرد: «به اطلاع عموم مسلمانان عراقی می‌رساند که شرکت در نماز جماعت کسانی که از سوی مراجع مسلمین تعیین نشده‌اند، از نظر شرع مقدس اسلام حرام است.»

آیت‌الله سید محمدباقر صدر در سال ۱۳۵۸ در فتوای مشهوری مردم عراق را به براندازی رژیم بعثی عراق دعوت کرد. ایشان در این فتوا نوشت: «بر همه ملت مبارز و مسلمان عراق، واجب کفایی است که به قیام مسلحانه بر ضد حزب بعث و سردمداران آن، اقدام کنند و مسئولان این حزب کافر را ترور نمایند تا خود را از چنگال این دژخیمان خونخوار نجات دهند.»

به دنبال این فتوا، خانه آیت‌الله به محاصره مأموران امنیتی عراق درآمد و رفت و آمد به خانه ممنوع شد حتی از ورود سفیر ایران به منزل وی جلوگیری شد.

آیت‌الله صدر برای روشنگری سیاسی، درس معروف تفسیر قرآنش را فعال کرد که در آن گروه زیادی از عموم طبقات مردم شرکت کردند. درس تفسیر او تا ۱۴ جلسه ادامه یافت، اما از سوی رژیم بعث تعطیل شد.

رژیم بعث که از تشکیل چنین جلسه‌ای به شدت هراس داشت، بسیاری از نمایندگان آیت‌الله صدر و مخالفانش را که تعدادشان به هزاران نفر می‌رسید را در سراسر کشور دستگیر و زندانی کرد. آیت‌الله صدر در اعتراض به موج دستگیری‌ها و رفتار‌های ضد انسانی رژیم بعث در تاریخ شش فروردین ۱۳۰۰ اعتصاب عمومی را ساماندهی کرد و بازار‌های عراق تعطیل شد و مردم نجف به به دیدار آیت‌الله صدر در منزلش رفتند.

فردای آن روز آیت‌الله برای بار سوم دستگیر شد و این بار به زندان بغداد منتقل شد، اما با شدت گرفتن تظاهرات عمومی در شهر‌های نجف، کاظمین و سایر شهر‌های عراق، رژیم بعث دو روز بعد ناچار به آزادی ایشان شد و مردم نجف گروه گروه برای تجدید دیدار به منزل ایشان رفتند. رژیم بعث عراق که حضور آیت‌الله صدر را موجب به خطر افتادن جدی پایه‌های حکومتش می‌دید به فکر حذف فیزیکی ایشان افتاد. به دنبال آن خانه آیت‌الله در نجف به مدت ۹ ماه تحت شدیدترین محاصره رژیم قرار گرفت.

شهادت

رژیم برای مهار ایشان نمایندگان مختلفی را به دیدار آیت‌الله فرستاد و ایشان را مجبور به انتخاب همکاری با صدام یا انتخاب مرگ کردند. رژیم بعث همچنین از آیت‌الله صدر خواست تا از تایید انقلاب اسلامی و امام خمینی دست بردارد، با صدور بیانیه‌ای از مواضع حزب بعث حمایت کند، عضویت در حزب الدعوه را تحریم کند و فتوای تحریم حزب بعث را پس بگیرد، اما ایشان مرگ در راه خدا را انتخاب کرد.

آیت‌الله صدر و خواهرش آمنه برای چهارمین بار در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۵۹ در شهر نجف دستگیر و به بغداد منتقل شدند. ماموران امنیتی رژیم در زندان بغداد از آنان خواستند تا علیه انقلاب اسلامی ایران و شخص امام خمینی (ره) بنویسند تا از مرگ نجات یابند، اما این خواهر و برادر آشکارا این تقاضا را رد کردند و بر راه مستقیم و خلل‌ناپذیرشان تأکید کردند در نتیجه پس از سه روز شکنجه سخت در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ به شهادت رسیدند و اجساد مطهرشان تحت شدیدترین محافظت‌های امنیتی در آرامگاه خانوادگی شرف‌الدین در نجف اشرف به خاک سپرده شد.

ذوب در امام

آیت‌الله با شروع نهضت اسلامی در ایران در سال ۱۳۴۲ با موضع‌گیری قاطع به حمایت از حضرت امام (ره) پرداخت و پس از تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه با امام ابراز همدردی کرد و پس از تبعید ایشان به نجف‌اشرف همراه جمعی از علمای این شهر از امام به گرمی استقبال کرد و در دوره تبعید ۱۳ ساله امام به عراق، روابط نزدیک و دوستانه‌ای با ایشان برقرار کرد.

او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، از انقلاب اسلامی حمایت کرد و روز به روز روابطش با امام خمینی را عمیق‌تر کرد. بعد از تبعید امام به نوفل‌لوشاتو نامه‌ای به ایشان نوشت و از انقلاب شکوهمند ایران ستایش کرد و آمادگیش برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران را اعلام کرد.

فتوای معروف آیت‌الله صدر در حمایت از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی به این شرح است: «بسم الله الرحمن الرحیم. کسانی که در ایران برای دفاع از اسلام و مسلمین قیام کرده و کشته می‌شوند، شهید هستند و خداوند آنان را با امام حسین علیه السلام در بهشت محشور می‌گرداند ان شاءالله تعالی. سید محمدباقر صدر.»

پس از پیروزی نهضت انقلاب اسلامی رژیم بعث بر فشار‌های خود بر ایشان افزود، اما او با اعلام تبعیت از امام خمینی در برابر رژیم بعث ایستاد.

در خلال یکی از بازجویی‌های آیت‌الله صدر، رییس سازمان امنیت نجف از ایشان پرسید: «که تو عرب هستی، چرا از ایران و انقلاب آن طرفداری می‌کنی و چرا همه فعالیت‌های خودت را در راه کمک به ایران و خمینی منحصر کرده‌ای؟ چرا برای مطهری که یک آخوند فارسی‌زبان ایرانی بود، در نجف مجلس ختم بر پا می‌کنی و برای چه با خمینی مکاتبه می‌کنی؟»

آیت‌الله صدر هم در واکنش گفت: «من یک مسلمانم و در برابر همه مسلمانانِ جهان، مسؤول هستم و باید به مسؤولیت جهانی خویش عمل کنم و این مربوط به عرب و عجم، ایران و غیر ایران نیست و از این راه یک قدم به عقب نخواهم گذاشت.»

رییس سازمان امنیت کشور عراق در آخرین دستگیری آیت‌الله در ۱۶ فروردین ۱۳۵۹، او را به مرگ تهدید کرد و از ایشان خواست علیه انقلاب اسلامی و امام خمینی چند کلمه بنویسد تا از مرگ نجات یابد، اما آیت‌الله صدر مخالفت می‌کند و می‌گوید: «من آماده شهادتم.»

آیت‌الله صدر

واکنش امام

چند روز بعد از شهادت این خواهر و برادر مظلوم، امام خمینی در تجلیل از ایشان در پیام تسلیتی نوشتند: «انالله و انا الیه راجعون. با کمال تأسف مرحوم آیت‌الله شهید سیدمحمد باقر صدر و هم شیره مکرمه مظلومه او که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود. با وضع دل خراشی به درجه رفیعه شهادت رسیدند. این جانب برای بزرگداشت این شخصیت علمی و مجاهد که از مفاخر حوزه‌های علمیه و مراجع دینی و متفکران اسلامی بود، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت سه روز عزای عمومی اعلام می‌کنم و از خداوند متعال خواستار جبران این ضایعه بزرگ می‌باشم.»

اگر چه بیشتر عمر آیت‌الله سید محمدباقر صدر صرف جهاد و مبارزه با مخالفان دین خدا شد، اما این مسئله ایشان را از نوشتن کتاب‌های گرانبها غافل نکرد. آثار مکتوب ایشان شامل فَدَکْ در تاریخ، نهایت اندیشه در علم اصول، فلسفه ما، اقتصاد ما، فتوای روشن، بانک بدون ربا در اسلام، امام مهدی، حماسه‌ای از نور، ولایت از نظر عقل و فطرت، نقش امامان در اسلام، نظام عبادت از دیدگاه اسلام است.

منبع: ایسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا