وب گردی

نتیجه قابل پیش‌بینی یا شوک انتخاباتی؟

اگر سرچ گوگل ایرانی‌ها از حوالی ظهر دیروز آنالیز شود، احتمالا به نتایج مهمی می‌رسیم. جامعه از فهرست ۶ نفره‌ای که قرار است یکی از آنها نهم یا شانزدهم تیر کلید پاستور را از محمد مخبر بگیرد چه حسی گرفته است؟ خوشحال شده است؟ بی‌تفاوت بوده است؟ شوکه شده است یا در میان بیم و امید غوطه‌ور شده است؟

برداشت اولیه از فهرست نهایی نامزد‌های انتخابات ۱۴۰۳ شباهت‌هایی با لیست ۱۴۰۰ دارد، اما تفاوت‌های مهمی هم دارد. به‌نظر می‌رسد با توجه به فضای رو به جلوی جامعه حداقل یک دوقطبی محدود درحال شکل‌گیری است. آغاز انتخابات ۱۴۰۳ شبیه ۱۴۰۰ نیست، چون تفاوت مهمی وجود دارد؛ نبود کاراکتری مثل سیدابراهیم رئیسی که ظرفیت ایجاد اجماع قطعی حداقل در یک بلوک را ایجاد کند و از سوی دیگر در قطب مقابل اصولگرایان گزینه‌هایی هستند که دیگر نمی‌شود به شکل زنگ تفریح به آنها نگاه کرد.

اما این دو انتخابات شباهتی مهم هم دارند، فهرست رد و تایید صلاحیت‌شده‌ها مانند قبل شبهاتی را ایجاد کرده که خوب است شورای نگهبان جدی و صریح و نه با آن ادبیات کلیشه‌ای مرسوم درباره آنها توضیح بدهد. شاید این توضیح روی انتخابات اثری نداشته باشد، اما روی تصویر ته‌نشین‌شده از شورا موثر خواهد بود و در آینده به نفع خود شورا شود. مصداق آنچه باید در ۱۴۰۰ جبران می‌شد چه بود و آن امر چه نسبتی با فهرست جدید دارد؟ گزینه‌ای که سه‌سال قبل تایید شده و در این مدت کار خاصی نکرده، چرا حالا در لیست نیست؟ گزینه‌ای که سال‌های قبل تایید می‌شد و در این چندسال عملکرد اعتراض‌آمیزی داشته، چطور دوباره تایید شده است؟ نگارنده تعلق خاطری به مصادیق این پرسش‌ها ندارد و بعید است هیچ‌گاه نام آنها را روی برگه رای بنویسد، اما بالاخره نمی‌توان از پرسش‌هایی که در جامعه ممکن است طرح شود، راحت گذشت.

ارزیابی اولیه از فهرست نامزد‌ها چند نکته مهم را تداعی می‌کند؛ نخست آنکه با عدم حضور لاریجانی از قطبیت انتخابات و دوگانه‌ای که او قصد داشت با جلیلی در موضوعات مختلف بسازد، کاسته می‌شود و صف‌کشی در موضوع سیاست خارجی همچنان از موضوعات انتخاباتی خواهد بود، اما نه به پررنگی زمان حضور لاریجانی در صحنه.

دوم اینکه هندسه فهرست تاییدشده گمانه‌ها مبنی‌بر دور دومی شدن انتخابات را تقویت می‌کند، احتمالا انتشار اولین نظرسنجی بعد از تایید صلاحیت‌ها این گمانه را تایید و پررنگ خواهد کرد. اگر این گزاره به یک ایده تثبیت‌شده در کمپین‌های تبلیغاتی این ۶ نفر تبدیل شود، استراتژی‌های انتخاباتی آنها تغییر خواهد کرد. در انتخاباتی با مشارکت بیش از ۵۰ تا ۵۵ درصد احتمالا برای پیروزی نیاز به ۲۰ میلیون رای و برای به دور دوم رفتن به حدود هفت تا ۹ میلیون رای نیاز خواهد بود. در چنین شرایطی برای رفتن به دور دوم تثبیت بدنه رای وفادار و جلوگیری از ریزش بدنه رای مشترک بیشتر از جذب آرای سرگردان موضوعیت خواهد داشت.

سوم اینکه با انتخابات هموار و قابل‌پیش‌بینی‌ای طرف نیستیم، ممکن است سازه انتخابات پیش‌رو سه طبقه داشته باشد و این طبقه‌بندی لزوما به‌معنای همپوشانی مواضع سیاسی نیست؛ طبقه اول جلیلی و قالیباف هستند که شناخته‌شده‌ترین کاندیدا‌های موجودند. آنها انتخابات را به‌دلیل داشتن یک رای حداقلی چندگام جلوتر از بقیه شروع خواهند کرد. البته این دو نفر احتمالا رای منفی بیشتری هم از چهار کاندیدای دیگر دارند که در یک انتخابات حداکثری و قطبی‌شده می‌تواند خطرناک باشد. درخصوص فرصت‌ها و محدودیت‌های این دو نفر قبل‌تر به تفصیل نوشته‌ایم.

طبقه دوم قاضی‌زاده و زاکانی هستند که تصویر نسبتا نزدیکی از آنها وجود دارد و در انتخابات سه‌سال قبل هم حاضر بوده‌اند. قاضی‌زاده از میان پنج نامزد ثبت‌نام‌کننده- که سابقه حضور در دولت سیزدهم را داشته‌اند- تنها فرد تایید صلاحیت‌شده است. هرچند بدنه دولت آیت‌الله رئیسی در نامه‌ای مشهور به شورای نگهبان محمدمهدی اسماعیلی را به او و سه گزینه دیگر ترجیح داده بود، بدنه اصلی رای او میان جلیلی و زاکانی اشتراکی خواهد بود.

درخصوص علیرضا زاکانی دو نکته مهم تحلیلی وجود دارد؛ او در انتخابات قبل در موقعیت سلبی و نقد وضع موجود زمینه‌هایی از خود نشان داد. حال در شرایط ایجابی موقعیتی متفاوت خواهد داشت. از سوی دیگر با توجه به نوع سیاست‌ورزی زاکانی که قطبیت حداکثری با پورمحمدی و پزشکیان ایجاد خواهد کرد، او دارای یک بدنه رای مشترک با جلیلی خواهد شد. ماندن یا نماندن زاکانی تا پایان انتخابات می‌تواند روی گزینه‌ای که به دور دوم احتمالی می‌رود، تاثیر بگذارد.

طبقه سوم پزشکیان و پورمحمدی هستند. طراحی پورمحمدی احتمالا تبدیل شدن به روحانی انتخابات ۹۲ است، اما او اینجا چند محدودیت مهم دارد و اولینش این است که برخلاف روحانی موضوعیتی در سیاست خارجی ندارد، دومی هم اینکه زمینه‌های سیاسی‌ای که با حمایت از روحانی او را از ۳ درصد به ۵۰ درصد رساندند عملا الان وجود ندارد. فن‌بیان خوب مزیت نسبی مهم پورمحمدی است که می‌تواند در فضای گفتگو‌های تلویزیونی برای او فرصت ایجاد کند.

پزشکیان به‌عنوان یکی از گزینه‌های رسمی و حزبی اصلاح‌طلبی فرصت‌هایی دارد. او می‌خواهد در فضای انتخابات چیزی بیشتر از همتی ۱۴۰۰ باشد. مزیت مهم پزشکیان درحال‌حاضر فرصت‌های قومیتی پیش‌روی اوست. پزشکیان به‌دلیل ناشناختگی نسبی در سطح ملی هرچند فرصت‌هایی را از دست داده، اما رای منفی زیادی هم ندارد. اینکه بدنه اصلاح‌طلب به وعده حزبی‌شان عمل کنند یا نه، به توانایی‌های سیاست‌ورزانه پزشکیان برمی‌گردد. در آغاز انتخابات به‌نظر می‌رسد او فعلا گزینه جذابی برای بدنه اجتماعی تحریمی اصلاح‌طلبان نباشد و تیم تبلیغاتی‌اش کار دشواری برای برساخت جدید از پزشکیان دارد.

منبع: روزنامه فرهیختگان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا