نقدی بر نقد روزنامه همشهری درباره صداوسیما
عاطفه تلقانی در یادداشتی در وبلاگ شخصی خود نوشت: یادداشت انتقادی روزنامه همشهری با موضوع پوشش اخبار مدیریت شهری در صدا و سیما پنج شنبه ۲۱ دی منتشر شده بود اما دیروز عصر خواندمش. شاید اگر اسمِ محسن مهدیان را به عنوان مدیرمسئول بالای آن سطور ندیده بودم، به محض رسیدن به منزل، یک راست سراغ فیلمخانه نمیرفتم و گذشتهی نه چندان دور را جستجو نمیکردم.
بالاخره نوارکاسِتهای مجموعه گزارشهای مستند اخلاق حرفهای در مطبوعات، خودشان را در قفسه نشان دادند. دیدن اسامی روی برچسبها من را بُرد به دوازده سالِ پیش. روی یکی از برچسبها نوشته شده بود «روز دوم نمایشگاه: محمدکاظم انبارلویی- رسالت، علی رضا بختیاری-دنیای اقتصاد، رضا مقدسی – مهر، علی رضا معزی- خبرآنلاین، محسن مهدیان- جهان نیوز…»
مستند گزارشی «اخلاق حرفهای در مطبوعات» به سفارش معاونت مطبوعاتی در هجدهمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها (آبان۱۳۹۰) تهیه و تولید شد. مقابل دوربین فیلمبرداری با مدیران مسئول و سردبیرانِ روزنامهها، خبرگزاریها و سایتهای حاضر در نمایشگاه درباره موضوعاتی مانند «حریم شخصی، اخبار بدون منبع، تهذیب رسانهای، رسانه و قدرت و …» گفتگوهایی صورت گرفت. محسن مهدیان در آن روزگار بر ابعاد مختلف اخلاق حرفهای در روزنامهنگاری اشراف کامل داشت چنان که خاطرهاش تاکنون در خاطرم مانده است و شاید همین باعث شد که تردید کنم نویسنده این یادداشت، هم او باشد!
یادداشتِ نامتعارف همشهری را دوباره و چندبار خواندم. جملات، بیان میکنند که نگارنده از حضور متعدد شهردار و مدیران کلانشهر تهران در برنامههای تلویزیونی صف اول، گفتگوی ویژه خبری، سلام خبرنگار و … مطلع است و نه فقط در جریان پخش اخبار دستاوردهای شهرداری تهران قرار دارد بلکه میداند انتشار فهرست خبرها و گزارشهای مرتبط با عملکرد مثبت شهرداری تهران برای اطلاع عموم سهلالوصول است، اما متوجه نشدم پوشش اخبار مدیریت شهری در کدام مورد، بابِ سلیقه این همشهری نبوده است و از نوشتن عبارت «بازی در زمین دشمن، گلایههای نابجا و ضریب دادن به حواشی و بیانِ سرسری تلاشها، تولید غیرخلاقانه پیام و ژستهای متعفن روشنفکری برای جلب توجه و خودنمایی» چه منظوری داشته است و چرا آن را به «مظلومیت مردم تهران» نسبت داده است! فرض را بر این میگذاریم که میز تخصصی تهران در خبرگزاری صدا و سیما یا سردبیر برنامههای گفتگو محور سیما تشخیص داده باشد که با رویکردی انتقادی، مطالبات پایتختنشینان را مطرح یا پیگیری کند، این موضوع چه ارتباطی به قرار گرفتن در مواضع دشمن یا قضاوت درخصوص پوششِ عملکرد دولت دارد!
رئیسجمهور رئیسی، شانزدهم مرداد ۱۴۰۲ با حضور در تحریریه پخش اخبار صدا و سیما به طور رسمی اعلام کرد که پیگیریهای بیوقفه و شبانهروزی «مطالبات مردمی» توسط خبرنگارانِ رسانه ملی (در ۲ سال اخیر) به تسریع در تحقق اهداف و طرحهای بر زمین مانده از دولتهای گذشته منجر شده است. همچنین عالیترین مقامات دولتی و کشوری برای قدردانی از تلاش هایِ اثربخشِ عواملِ رسانه ملی در پوشش، تولید و پخش اخبار به مناسبت روز خبرنگار در طبقه اول ساختمانِ شیشهای حضور یافتند و عجیب است که مدیرمسئول روزنامه شهرداری تهران، رسانه ملی را در بازنمایی دستاوردهای دولت مبتلا به «لکنت» تشخیص داده است!
نویسنده همشهری همین چند روز پیش «حرف اساسی» خود را در یادداشتش «آرایش جنگی جدید دشمن» اعلام کرده است، در حالی که دشمنان قسمخورده انقلاب، در همه لحظه لحظههای ۱۶ هزار و ۴۱۳ روزی که از انقلاب ۵۷ تا به امروز گذشته است، جملگی مجهز به طرح و توطئههای جدیدی بودهاند و سیاهنمایی در خصوص اوضاع ایران، بزرگنمایی مشکلات و تعمیم ناروای مسائل مختلف، تاکتیکی بس قدیمی است و دقیقا مشخص نیست که این همشهری بر اساس کدام ترازو و کدامین سنگ محک، در خصوص «انگیزههای به غایت ایمانی» رسانه ملی دو به شک است!
طرح تحول مهر ۱۴۰۰ مبتنی بر حاکمیت گفتمان مطالبات مورد نظر رهبری و همچنین گفتمان حاکم بر اسناد بالادستی کشور کلید خورد. در این دوره، مدیریت سندمحور رسانه ملی، راهبرد عدالت مدار و هویت محور بودن را در رأس امور خود قرار داد تا جبرانی باشد برای سالها غفلت در مطالبهگریِ این رسانه نسبت به اجرایی نشدن قوانینی که در ادوار گذشته مجلس شورای اسلامی تصویب شده بود، اما آحاد ملت از منافع آن منتفع نشده بودند. در همین راستا به استان تهران نیز مانند سایر استانها در شبکههای استانی سهم بیشتری اختصاص یافت و کنداکتور اخبار تهران (در شبکه پنج سیما) که سالهای متمادی برای مدت ۲۵ دقیقه بسته میشد به ۶۰ دقیقه افزایش پیدا کرد تا رویکرد نظام توزیع عادلانه در رسانه ملی نهادینه شود.
بگذریم. تا دیروز و قبل از خواندن نقد پوشش اخبار مدیریت شهری پایتخت در رادیو و تلویزیون، به این فکر نکرده بودم که حقیقت اخلاق حرفهای جاری در برخی مطبوعات با آن اخلاق حرفهای که در قفسه فیلمخانه است، جهان «جهان» تفاوت دارد!