نقش سواد سفر در اندوختن تجربه برای نسلهای آینده
۱۲:۰۰ – ۱۴ مهر ۱۴۰۳
«بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی»؛ این مصرع از استاد سخن سعدی، معنی بسیاری برای اهل سفر دارد. خیلی از کسانی که اهل سفر هستند جان کلام این مصرع را بخوبی درک میکنند. اما بیت آخر این غزل که میگوید: «سعدی به لب دریا، دردانه کجا یابی/ در کام نهنگان رو، گر میطلبی کامی»، مقصود اصلی این گزارش است. بسیاری از والدین ما گرانبهاترین تجربیات و دستاوردهایشان را در طول سفرهایی که رفتهاند، به دست آوردهاند. با اقوام، تمدن، آداب و رسوم و اماکن جدید آشنا و بسیاری از آنها در ذهنشان حک شده است. هر بار وقتی پای انتقال تجربه یا نصیحت به میان میآید به همان سفرها و تجربیاتی که دارند، اشاره میکنند و به نوعی سواد سفرهایشان را به رخ میکشند. اما در دنیای امروز که با تکنولوژی همراه است، تا چه اندازه «سواد سفر» در بین ما تغییر کرده است؟ آیا سفرهای امروزی با آموختن سواد سفر همراه است؟
دهه ۵۰ و ۶۰ برای خیلی از مردم با سفرهای خانوادگی و فامیلی همراه بود. خانوادهها کولهبار سفر چندروزه را روی باربند پیکان میبستند و کاروانی از چند ماشین برای سیاحت و زیارت در جاده به راه میانداختند. برخی هم به شهر و دیارشان میرفتند و در خانههای روستایی خانوادگیشان اسکان میکردند؛ خانههایی که برخی از آنها امروز به اقامتگاههای بومگردی تبدیل شدهاست. سفرهایی که هر کدام کولهباری از تجربه برای آنها به همراه داشت. به اعتقاد کارشناسان، از هر زاویهای که به سفر نگاه کنیم، پر از تجربههای نو و خوشایندی است که افق دید و نگاه ما را بازتر میکند و برای فرزندانمان تجربیات جدید و ارزشمندی را رقم میزند.
حلقه گمشده سواد سفر
در گذشته سواد سفر همین زندگی در خانه روستایی پدری بود که هرکسی میتوانست آن را به دست بیاورد؛ اما این تعریف سادهترین و سطحیترین برداشت از سوادسفر است. به گفته آرش نورآقایی، سواد سفر ارتباط تنگاتنگی با آموزش و تربیت در یک جامعه دارد. البته در چند دهه اخیر، پدیدههایی مانند فیلمهای مستند، برنامههای تلویزیونی، فضای مجازی و آگاهی از محتوای آنها هستند که بخشی از سواد سفر یا سفر فرهنگی یک جامعه را میسازند.
این راهنمای گردشگری میگوید: در دنیای امروز اگر کسی بخواهد تابلوی نقاش معروف در سبک خاص خود را تماشا کند، باید از حداقل سواد بصری آن مطلع باشد. برخی از مردم سفر میروند که آثار نقاشان، هنرمندان و مجسمهسازهای معروف را تماشا کنند. اما سؤال این است که تا چه اندازه در مورد آن اثر، هنرمند و تاریخ هنر آگاهی دارند؟
او با بیان اینکه منظر شهری و سواد سفر در ارتباط با هم قرار دارند، میگوید: دکوراسیون شهری و سواد سفر، مسأله مهمی است که قطعاً باید در سطح مدیران و مسئولان اتفاق بیفتد. به عنوان نمونه در برخی رویدادهای گردشگری یا ورزشی در مقیاسهای بزرگ مثل اکسپو یا المپیک، این اتفاق میافتد. ساخت و سازهای اصولی، ساخت مجسمهها، فوارههای آب، ساحل و میدان شهر، مناظر فرهنگی و مرمتها، به زیبایی بصری شهری و تسهیل بازدیدگنندگان کمک میکند و برای پذیرایی از آنها صورت میگیرد. مسافر هر زمان که به آن شهر سفر کند شاید نداند که در چه تاریخی آن اثر ساخته شده، اما از بودن آنها لذت میبرد. در رسانههای مختلف برای آن محتوا تولید کرده و در نهایت به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به ارزآوری آن شهر کمک میکند.
نورآقایی در ادامه به ثبت منظره فرهنگی در یونسکو اشاره میکند و میگوید: هر اندازه که ثبت یک میراث در یونسکو مهم است، منظره فرهنگی آن اثر نیز مهم است. به عبارتی منظره فرهنگی به همراه یک اثر است که ثبت میشود. به عنوان نمونه سالها پیش برج جهاننما در اصفهان در فاصله کم با میدان نقش جهان ساخته شد و میدان نقش جهان را در فهرست میراث در خطر قرار داد. این برج دو طبقه ارتفاع بیش از حد مجاز داشت که با فشار رسانهها و فعالان حوزه میراث فرهنگی تخریب شد تا به منظره فرهنگی میدان آسیبی وارد نشود. دلیل این گونه اتفاقات، نبود سواد منظر است تا در سایه این بیسوادی منفعت برخی تأمین شود.
رونق سفر در کشور
بررسی میزان سفر در کشور طی دو دهه گذشته نشان از رونق صنعت گردشگری در ایران دارد. البته این امر فقط به کشور ما اختصاص ندارد و در دنیا این پدیده همچنان رو به گسترش است. درباره دلایل رونق سفر در ایران میتوان به رفاه نسبی اقشار مردم اشاره کرد، اما نکته مهم این است که بسیاری از مردم به این دلیل سفر میکنند، چون دیگران سفر میکنند.
این فعال گردشگری با اشاره به اینکه همزمان با رونق سفر، سواد سفر هم در ایران بالاتر رفته است، میگوید: امروز برخی دروس و رشتههای گردشگری در دانشگاه تدریس میشود و برخی از آموزشگاهها نیز، مشاغل و رشتههای مربوط به سفر مثل مدیر فنی، هتلداری و تورلیدری را تدریس میکنند و فعالان مربوطه را تربیت و آموزش میدهند. اما با وجود رونق و افزایش سفر، سواد سفر افزایش پیدا نکرده یا به عبارت بهتر، توازنی در این میان برقرار نشده است. راهکارها در این زمینه، بیشتر در حد همان جلسات باقیمانده و در واقعیت به عمل نرسیده است. مباحث توسعه پایدار در مقصد، اهمیت دادن به هنجارهای مردم محلی و نریختن زباله، مهمترین مبانی سفر به شمار میآیند. در حالی که تمام این موارد، بخصوص نریختن زباله، هرگز به صورت صحیح مدیریت نمیشود. حتی در توسعه پایدار و طبیعتگردیها، قانون مشخصی برای محل کمپ و روشن کردن آتش وجود ندارد.
طبیعتگردها هر جا که دوست دارند، کمپ برپا میکنند و با برپا کردن آتش، تردد زیادی در آن منطقه میکنند. خودروهای آفرود بیمحابا در طبیعت حرکت میکنند و این در حالی است که آنها تصور میکنند هرجا میتوانند کمپ بزنند و قانونی در این زمینه وجود ندارد. شاید فکر میکنند چادر زدن، روشن کردن آتش، بوی تنشان و هجومشان در طبیعت بکر، هیچ آزاری برای گیاهان و جانداران ندارد. چون قانون، مصوبه و آموزشی در این زمینه برای مسافران طبیعتگرد و مسافران فرهنگی وجود ندارد و معمولاً آنها، سواد سفر ندارند.
کولهبار خالی برای نسل آینده
سفر مانند کتابی است که میخوانیم تا نکاتی از آن برای زندگی بیاموزیم. سفر قدرت تغییر در انسان ایجاد میکند و اینکه از تجربههای آن برای افزایش سواد سفر استفاده کنیم. به گفته نورآقایی فعال گردشگری، سواد سفر یعنی اینکه بدانیم وقتی با طبیعت روبهرو میشویم، باید چه برخوردی داشته باشیم. نریختن زباله یا روشن نکردن آتش، پیشپاافتادهترین مباحث سفر است، در حالی که موارد عمیقتری در این زمینه وجود دارد. سواد سفر فقط به این موارد ختم نمیشود. دانستن این نکته مهم است که انسانها، به چه دلیل سفر میکنند. آیا برای این که حال بهتر و روحیه بهتری داشته باشند یا نکته و موضوع جدیدی یاد بگیرند. نورآقایی ادامه میدهد: برخی از مردم با تور سفر میکنند و تورلیدرها برخی قوانین را مشخص و متذکر میشوند و با نظم خاصی میروند. ولی این گونه سفرها فقط چند درصد کل سفرهای مردم را دربر میگیرد. به این نکته مهم در سفر توجه داشته باشیم که سفر باید به اندوختهها و تجربیات ما اضافه کند، چون در غیر این صورت اندوختهای برای انتقال به نسل آینده نخواهیم داشت.
منبع: روزنامه ایران