چه کنیم دخترانمان عزت نفس بالایی داشته باشند؟
اگر بگوییم دختران زیباترین و نابترین شاهکار خلقت هستند دروغ نگفته ایم. مثل نوری که بر زندگی پدر و مادر تابیده باشند از همان کودکی برای پدرانشان آرامش وقت بیقراریها هستند و برای مادر همنشین مهربان تمام لحظه ها، و خوش به حال کسی که خواهر دارد؛ گویی دلت قرص است تا آخر عمر کسی را داری که مثل مادر برایت مادری کند و مثل یک رفیق همیشه همراه پا به پای درد و دلها و خنده و گریههای تو بنشیند. خلاصه که هر چه بگوییم واژهها در برابر این نازترین آفریدههای هستی ناتوانند.
اما برای اینکه چه کنیم برای فرشتههای زندگیمان بهترین روش تربیتی را داشته باشیم، گفت و گویی با «زهرامجیدی روانشناس و روان درمانگر کودک» داشتهایم که آن را میتوانید بخوانید.
شاید برای سوال اول، پرسیدن این گزینه مورد بهتری باشد که:
بارها شده است که ما به عنوان والد، معلم و افرادی که دختربچههای زیادی در دور و اطرافمان میبینیم با این مواجه شدهایم که دخترانمان زمانی که ناراحتند شروع میکنند به گریه و قهر و نمیتوانند به راحتی حرفشان را بزنند یا حقشان را بگیرند و این اتفاق از دوره کودکی در آنها وجود دارد و برخی حتی در بزرگسالی هم ممکن است چنین رفتاری داشته باشند. یکی از مهمترین کارهایی که ما به عنوان والدین میتوانیم انجام دهیم آموزش شناخت احساسات است، اینکه دخترانمان نسبت به احساساتشان آگاه باشند و بدانند به چه علتی این احساس را پیدا کردند. چه کاری انجام بدهند تا بتوانند احساس بهتری داشته باشند. یک تمرینی که میتوانیم در خانه انجام بدهیم.
در خانه ابزارهای آموزشی برای یادگیری احساسشان درست کنیم یعنی چه کار کنیم؟ اینکه روی یک مقوا به اندازه یک پیش دستی یک دایره بکشیم و برش دهیم و چند دایره مختلف دیگر را نیز ببریم. روی هر دایره شکل یکی از احساسات را بکشیم شکل هم که میگوییم در حد چشم و ابرو و دهان است نه تصاویر پیچیده. اگر سن بچهها کم است احساس خوشحالی و ناراحتی کفایت میکند. حال اگر سن بچهها بیشتر است میتوانیم احساس عصبانیت، تعجب و… را هم اضافه کنیم سپس چند عدد گیره لباس یا گیره کاغذ را برداریم و روی هر کدام از آنها عکس یکی از اعضای خانواده را وصل کنیم با این مضمون که یک گیره عکس مامان است، یک گیره عکس بابا و آبجی و داداش.
سپس وسط این دایره احساساتمان را با پانچ سوراخ کنیم و نخی را از آن رد کنیم و این نخی که دایره احساسات به آن وصل است روی در یخچال یا جایی نصب کنیم که در معرض دید همه اعضای خانواده و در دسترس است. هر اتفاقی که میافتد مادر یا پدر اعلام کنند که من الان خوشحالم، چون دخترم را بغل کردم، من خوشحالم، چون امروز خیلی خوب خوابیدم، من ناراحتم، چون به کارهایم نرسیدم، من ناراحتم، چون گرسنه هستم و… اتفاقهایی که مربوط به بچهها است یعنی هر چیزی که باعث خوشحالی و ناراحتی در آنها میشود. وقتی عکستان را روی ناراحتی میزنید، راه تبدیل احساسات را هم به بچهها یاد بدهید.
مثلا من ناراحتم، چون گرسنه ام و الان میوه خوردم و خوشحال شدم پس عکس خودم را میزنم روی خوشحالی و مثالهای این شکلی. این کار باعث میشود کودکان راه تبدیل احساسات را یاد بگیرند.
پس از مدتی که به مرور این کار را انجام دهید بچهها هم کم کم با شما همراهی میکنند.
کودکان درک زیادی از احساسات خود ندارند
اصولاً، چون بچهها دیدی نسبت به جابجایی احساسات یا اینکه خوشحالی چیست یا ناراحتی چیست ندارند، بعد از مدتی که مادر و پدر این تمرینات را برای شناخت احساسات و تبدیل آن به حس درستتر انجام دهند کودکان هم یاد میگیرند که احساساتشان را بیان میکنند؛ مثلاً مامان امروز در مهدکودک یک اتفاقی افتاد و من ناراحت شدم، وقتی بیان احساساتشان را یاد گرفتند میتوانند در ارتباط با دوستانشان و دیگران هم نیازهایشان را بیان کنند و ما هم باید کمکشان کنیم که راه تبدیل شدن احساسشان را یاد بگیرند. با این کار به مرور بچهها به خصوص دخترها یاد میگیرند به جای قهر کردن و… صحبت کنند و علتهای ناراحتیشان را بیان کنند. وقتی بچهها بتوانند احساساتشان را بشناسند و بیان کنند و نسبت به آن آگاه باشند عزت نفسشان تقویت میشود و در روابط اجتماعی هم حال بهتری دارند.
در این حالت کسی هم نمیتواند حقشان را ضایع کند، چون موضوعی را در ذهنشان نگه نمیدارند که حل نشده بماند و بیان میکنند و درباره آن صحبت میکنند. این برای دخترهای جامعه ما خیلی مهم است که آنقدر دایره والدینشان امن باشد که بتوانند هر اتفاقی برایشان میافتد چه مثبت و چه منفی به آنها منتقل و احساساتشان را بیان کنند. این کار باعث میشود در بزرگسالی هم این الگو ادامه پیدا کند و آنها به راحتی احساسشان را بیان کنند.
چطور دخترانی مسولیت پذیر تربیت کنیم؟
یکی از مهمترین کارهایی که در کودکی حتی از بچههای دو و نیم، سه ساله میتوانیم داشته باشیم این است که مسئولیتهای کوچک را به آنها واگذار کنیم. نمیگویم یک کار سخت و عجیب و غریب، نه، بیاییم و ببینیم چه کاری مورد علاقه بچه ما است و مهم است که با توجه به تواناییهای بچه هایمان به آنها مسئولیت بدهیم. مثلاً فرزند ما از اینکه مهمان بیاید و او بخواهد به مهمان شکلات تعارف کند خیلی خوشش میآید در این حالت اجازه دهیم او این کار را انجام دهد. اما وقتی میدانیم دختر ما دختری است خجالتی و از بودن در جمعهای شلوغ مضطرب میشود، طبیعتا وقتی که تعداد مهمانها زیاد است نباید ما این کار را کنیم، چون در این موقعیت مسئولیتی را به بچه خودمان میدهیم که کودک ما درانجام این مسئولیت ناکام میشود پس احساس بدی را تجربه میکند. در این حالت میتوانیم از جمعهای کوچک شروع کنیم چه کار کنیم؟ مثلا در جمعهای صمیمی خانوادگی مثل زمانی که مادربزرگ و پدربزرگ مهمان خانه مان بودند از فرزندمان بخواهیم که پذیرایی کند و بگوییم که «دخترم امروز قرار است که شما به مامان کمک کنی، چون بزرگ شدی و خانم شدی، میشه لطفا شکلاتها را شما تعارف کنی؟» اگر کودک مخالفت کرد و همراهی نکرد میتوانید با او دوتایی این کار را انجام دهید، یعنی جعبه شکلات را دست کودک دهید و شما به عنوان مادر کنارش باشید. همین که کنارش باشید پناهش هستید، اما مخاطب مهمانها بچه شما است. وقتی آنها فرزند شما را مخاطب قرار میدهند مثلا میگویند
ممنون دخترم به ما شکلات هدیه دادی، در این حالت فرزند شما احساس خود ارزشمندی خوبی پیدا میکند و با خود میگوید «من الان بچهای هستم که بزرگ شدم و میتوانم به مامانم کمک کنم و بقیه بابت این کار و توانایی که من دارم از من تشکر میکنند.»،
اما زمانی که کودک کمی بزرگتر شد و چهار یا پنج ساله شد میتوانیم در کارهای خانه هم از آنها کمک بگیریم. اما کارهای خانه باید به گونهای باشد که تحمیلی نباشد. چون بچهها خیلی الگو برداری و تقلید میکنند، کاملا آینه رفتارهای والدین هستند؛ بنابراین بعضی از دختربچهها دوست دارند دستمال و جارو بکشند و کارهایی که مامان میکند را تقلید، اما ما باید بیایم کاری که واقعا برای بچهها جذابیت دارد و کارهایی که نمود بیرونی دارد مسئولیتش را به آنها واگذار کنیم. مثلا اگر در سالاد درست کردن از آنها کمک بگیریم و بگوییم مامان شما امروز مسئول خرد کردن خیارهای سالاد هستید و یک خیار را به آنها بدهیم تا خرد کنند این کار علاوه بر اینکه مهارتهای ظریف انگشتانشان را تقویت میکند از آن طرف با محصول کارش سالاد را تزیین میکند و زمانی که سالاد را سر سفره میگذاریم میگوییم امروز دخترمان هانیه برای ما سالاد درست کرده و همین که اعضای خانه از این سالاد میخورند هانیه خیلی احساس خوبی پیدا میکند و فکر میکند که قابلیتی داشته و کاری کرده که کارش یک خروجی داشت.
از فرزندتان مشورت بگیرید
مورد بعدی میتوانیم از فرزندانمان مشورت بگیریم که مامان بیا فکر کنیم که امروز چه کاری میتوانی انجام دهی؟ یکی دو مورد کافی است ونیاز به کارهای بزرگ و سنگین نیست؛ و بابت همان یکی دو کاری که قرار است انجام دهد تشویقشان کنیم. این کار باعث مسئولیت پذیر شدن آنها میشود.
منبع: فارس