گزارش ۱۴۰۳ تپسل | نقشه راه بازاریابی دیجیتال ایران در ۱۴۰۴؛ از کاهش نرخ تقلب تا انقلاب در تبلیغات هوشمند

به گزارش دنیای برند؛ گزارش جامع سال ۱۴۰۳ تپسل با عنوان «گزارش کاربردی بازاریابی دیجیتال ایران» منتشر شد. این گزارش با تحلیل عمیق روندهای بازار، آماری خیرهکننده از عملکرد اکوسیستم تبلیغات آنلاین ارائه میدهد؛ از ثبت ۶۷ میلیارد نمایش برای یک تبلیغدهنده تا کاهش نرخ تقلب به ۱.۹ درصد. تپسل در دهه دوم فعالیت خود با شعار «Less is more» به سمت هدفمندسازی عمیقتر تبلیغات حرکت کرده و با همکاریهای استراتژیک جدید مانند پیوستن بازار به گروه پگاه و همکاری با اسنپ مارکت، زیرساختهای یکپارچهتری برای توسعهدهندگان و ترکیب دادههای آنلاین و آفلاین فراهم آورده است.
گزارش سال ۱۴۰۳ تپسل با عنوان «گزارش کاربردی بازاریابی دیجیتال ایران» منتشر شد. مفتخریم که در سال ۱۴۰۳ با پیوستن بازار به گروه پگاه، زیرساخت یکپارچهتری برای توسعهدهندگان فراهم کرده و در سال ۱۴۰۴ نیز همکاری خود را با اسنپ مارکت آغاز کردیم تا با ترکیب دادههای آنلاین و آفلاین، به هدفمندی بیسابقهای در تبلیغات برسیم. در کنار تمام این پیشرفتها، میدانیم که مسیر توسعه در محیطی پر چالش پیش میرود. گزارش پیش رو، حاصل این نگاه نو و روحیه همکاری است؛ روایتی از اقتصاد دیجیتال ایران که با وجود تمام سختیها، همچنان به پیش میرود. امیدواریم این گزارش چراغ راهی برای برنامهریزیهای استراتژیک شما باشد.
دید جهانی؛ جایگاه ایران در اکوسیستم جهانی تبلیغات آنلاین
فهرست مطالب
ایران با جمعیت ۹۲ میلیونی و ضریب نفوذ پهنباند سیار ۱۳۲.۵۶٪ و ثابت ۱۲.۹۲٪، یکی از بزرگترین بازارهای بالقوه دیجیتال در منطقه است. رشد ۲۲٪ سرعت اینترنت موبایل و ارزش بالای معاملات تجارت الکترونیکی نشان میدهد که بسترهای تحول دیجیتال به سرعت در حال تقویت شدن هستند. هرچند بازار رسمی تبلیغات و تجارت آنلاین هنوز کوچکتر از ظرفیت واقعی است، اما همین شکاف میتواند بهعنوان فرصتی برای رشد آینده تفسیر شود.
عملکرد تپسل در سال ۱۴۰۳؛ قلب اکوسیستم تبلیغات آنلاین ایران
تپسل در سال ۱۴۰۳ وارد دهه دوم فعالیت خود شد و با شعار تازهی «Less is more به معنای اینکه کمی که زیاده، تبلیغات هدفمنده!» مسیر خود را به سمت هدفمندسازی عمیقتر تبلیغات آنلاین هدایت کرد. سال گذشته همچنین سال رکوردشکنی برای تپسل بود. کاهش همکاری با ناشران کمبازده، توسعه ابزارهای هوش مصنوعی، و بهبود پنل کاربری از جمله اقدامات کلیدی بود که تجربه تبلیغدهندگان را دگرگون کرد. مهمتر از همه، نرخ تقلب از ۲.۵ درصد به ۱.۹ درصد کاهش یافت.
ترینهای تپسل در ۱۴۰۳
- ۶۷ میلیارد نمایش برای یک تبلیغدهنده؛ معادل داشتن بهترین بیلبورد بزرگراه همت در طول عمر سلسله ساسانیان
- ۱۵۴ میلیون کلیک برای یک تبلیغدهنده؛ بیشتر از جمعیت سه کشور ترکیه، عراق و عمان
- ۷ میلیون نصب برای یک تبلیغدهنده؛ معادل جمعیت هنگکنگ
- ۳۷۰۰ محتوای تبلیغاتی برای یک تبلیغدهنده؛ برابر با ۱۰ سال پخش روزانه یک آگهی تلویزیونی بدون توقف
- ۲.۵ میلیارد نمایش روزانه؛ تقریباً یکسوم جمعیت کل جهان در یک روز
تبلیغات به تفکیک صنعت
در سال ۱۴۰۳، بیشترین نمایش تبلیغاتی به طلا و جواهرات اختصاص یافت. پس از آن، حملونقل و مالی در رتبههای بعدی قرار گرفتند. تغییر این روند نسبت به سال ۱۴۰۲ نشان میدهد توجه عمومی به سرمایهگذاری در طلا افزایش یافته است.
فرمتهای تبلیغاتی محبوب
- وب: نیتیو (رتبه اول)، ویدیو (رتبه دوم)، بنر (رتبه سوم)
- اپ: Native، Banner و Video در صدر؛ Playable Video و Interstitial Banner پتانسیل رشد در ۱۴۰۴
- رشد ۴۰٪ تقاضا برای نیتیو ویدیویی (پرفورمنسی)
- رشد ۳۵٪ تقاضا برای نیتیو ثابت (آگاهی از برند/خدمات)
تحلیل استانی تبلیغات و فرصتهای منطقهای
یکی از جذابترین بخشهای گزارش سال ۱۴۰۳ تپسل، بررسی پراکندگی تبلیغات در سطح استانهاست. تهران همچنان با اختلاف زیاد در صدر ایستاده و بیشترین حجم ترافیک تبلیغاتی کشور را به خود اختصاص داده است. پس از آن، استانهای پرجمعیتی چون خراسان رضوی، اصفهان، خوزستان، گیلان و فارس در رتبههای بعدی قرار گرفتند و نشان دادند که بازار تبلیغات دیجیتال در این استانها نیز به بلوغ رسیده است. در مقابل، سمنان با سهم اندک از ترافیک، کمترین جایگاه را دارد؛ اما همین موضوع میتواند برای برندهایی که به دنبال کشف بازارهای بکر هستند، فرصتی تازه محسوب شود.
گزارش تحلیلی اپلیکیشنها به روایت بازار
بازار اپلیکیشن ایران در سال ۱۴۰۳ تصویری روشن و در عین حال پرچالش از رفتار کاربران و روندهای توسعه نشان میدهد. سال گذشته شاهد فعالیت بیسابقه در گستره کاربران و حجم فعالیتها بودیم که در ادامه بخشی از آمار اپلیکیشنها را به روایت بازار بررسی میکنیم:
در سال ۱۴۰۳، جمعیت کاربران موبایل هوشمند ایران به ۶۸ میلیون نفر رسیده است. از این تعداد، بیش از ۶۱ میلیون نفر، یعنی حدود ۹۰ درصد، از سیستمعامل اندروید استفاده میکنند. نکته مهمتر اینکه بازار بهعنوان بزرگترین پلتفرم توزیع اپلیکیشن در کشور، توانسته تا ۵۰ میلیون کاربر فعال ماهانه جذب کند. این رقم معادل ۸۲ درصد کاربران اندروید و ۷۴ درصد کل کاربران موبایل هوشمند در ایران است.
وضعیت نصب بر اساس دستهبندیها
بررسی دادههای نصب در سال ۱۴۰۳ نشان میدهد دستهبندیهای «ابزارها»، «اکشن» و «تفننی» همچنان بیشترین سهم را در بین کاربران دارند. تعداد نصب اپلیکیشنهای ابزارها به بیش از ۱۷۸ میلیون بار رسیده است؛ بازیهای اکشن با ۱۶۲ میلیون نصب و بازیهای تفننی با ۱۴۳ میلیون نصب در رتبههای بعدی قرار دارند.
تعداد کل جستوجوها
کاربران بازار در سال ۱۴۰۳ بیش از یک میلیارد بار برای یافتن برنامه و بازی جستوجو کردهاند. نکته قابلتوجه این است که برای اولین بار جستوجوی بازیها از برنامهها پیشی گرفته است. سهم بازیها با حدود ۵ درصد رشد به ۵۱۸ میلیون جستوجو رسیده، در حالی که سهم برنامهها با ۲۷ درصد کاهش به ۴۹۶ میلیون رسیده است. این تغییر روند نشان میدهد علاقه کاربران به کشف و تجربه بازیهای جدید افزایش چشمگیری داشته است.
انتشار و بهروزرسانی نسخههای جدید
در سال ۱۴۰۳، بیش از ۳۳ هزار نسخه جدید از برنامهها و بازیها در بازار منتشر شده که رشد ۷ درصدی نسبت به سال قبل را نشان میدهد. بیشترین سهم نسخههای جدید متعلق به دستههای آموزش (۹٪)، ابزار (۱۲٪) و امور مالی (۱۱٪) بوده است. این دستهها همچنین نرخ آپدیت بالایی دارند که بیانگر اهمیت امنیت، پایداری و بهبود مستمر در این حوزههاست. روند انتشار نسخههای جدید نیز در نیمه دوم سال شدت گرفته و تعداد آن به بیش از ۳۰۰۰ نسخه در ماه رسیده است؛ رقمی بالاتر از میانگین سالهای گذشته که ۲۵۵۳ نسخه بوده است.
تبلیغات در بازار
در نهایت، تبلیغات هم بخش جداییناپذیر این زیستبوم است. مجموع ایمپرشن تبلیغات در بازار طی سال ۱۴۰۳ به ۱۸.۴ میلیارد رسید و این پلتفرم را به یکی از قدرتمندترین ابزارهای تبلیغات اپلیکیشن در کشور تبدیل کرد. وقتی این حجم از دادهها و رفتار کاربران کنار هم قرار میگیرد، فرصتهای بزرگی پیش روی توسعهدهندگان و برندها باز میشود.
اتریبیوشن به روایت متریکس
بنا بر گزارش متریکس، نرخ تبدیل کلیک به نصب نشان میدهد که اپلیکیشنهای برنامه با ۱.۹۷٪ عملکرد بهتری نسبت به بازیها با ۱.۳۳٪ داشتهاند. این اختلاف بیانگر آن است که کاربران هنگام مواجهه با تبلیغات برنامهها، بیشتر ترغیب میشوند که نصب کنند. در حالیکه بازیها با وجود جذابیت بصری تبلیغات، در متقاعدسازی کاربران به نصب چندان موفق نبودهاند. جالب آنکه سهم نصبهای غیرارگانیک نیز در برنامهها با ۱۴.۹۶٪ اندکی بالاتر از بازیها با ۱۲.۹۶٪ است.
کمپینهای تبلیغاتی برنامهها در تبدیل کلیک به نصب مؤثرتر عمل کردهاند. این ممکن است نشاندهنده جذابیت بیشتر صفحه اپ، کاربردیتر بودن برنامهها، یا انتخاب دقیقتر مخاطب هدف در تبلیغات باشد. در مقابل، نرخ پایینتر تبدیل در بازیها ممکن است نشان دهد که تبلیغات بازیها به اندازه کافی قانعکننده نبودهاند یا انتظار کاربران با تجربه واقعی بازی هماهنگ نبوده است.
میزان تعامل کاربران با اپلیکیشنهای برنامه و بازی
در حوزه تعامل کاربران، تفاوت چشمگیری میان برنامهها و بازیها دیده میشود که در ادامه مهمترین آنها را آوردهایم:
- کاربران اپلیکیشنهای بازی بهطور میانگین روزانه ۸ بار وارد اپ میشوند و هر بار حدود ۷.۱۶ دقیقه در اپلیکیشن سپری میکنند.
- کاربران اپلیکیشنهای برنامه هم بهطور میانگین ۷ بار وارد اپ میشوند ولی فقط حدود ۲.۳۲ دقیقه در هر بار استفاده زمان صرف میکنند.
سهم حذف نصبهای ارگانیک و غیرارگانیک در هر فصل سال چگونه بوده است؟
روند حذف نصب در کاربران ارگانیک: حذف نصبهای ارگانیک در ظاهر روندی افزایشی از بهار تا زمستان دارد (از ۲۱.۸۳٪ به ۲۹.۲۶٪).
اما اگر نسبت حذف نصب به سهم نصب را حساب کنیم میبینیم که که حذف نصب تقریباً متناسب با میزان نصب اتفاق افتاده و وفاداری کاربران ارگانیک در تمام فصول نسبتاً پایدار بوده است.
بنابراین برخلاف تصور اولیه، روند افزایشی در حذف نصب بیشتر به دلیل افزایش سهم نصب در زمستان بوده و نه افت کیفیت تجربه کاربری.
روند حذف نصب در کاربران غیرارگانیک: اینجا هم اگر نسبت حذف نصب را به نصب بگیریم میبینیم که در بهار و تابستان، نرخ حذف نصب بالاتر از میزان نصب بوده که نشان از کیفیت پایین جذب در کمپینهای ابتدایی سال است.
در پاییز و زمستان، نسبت حذف به نصب زیر ۱ میشود که نشاندهنده بهبود کیفیت جذب کاربران و وفاداری بیشتر است.
وضعیت فروشگاههای آنلاین ایرانی به روایت سازیتو
طبق گزارش سال تپسل، سال ۱۴۰۳ برای فروشگاههای آنلاین ایرانی سالی پر رونق بود. روند ایجاد فروشگاهها در طول سال بهصورت مداوم صعودی پیش رفت و در پایان سال، تعداد فروشگاههای فعال بیش از ۱.۵ برابر ابتدای سال شد. این رشد نشان میدهد که تمایل کسبوکارها به ورود به فضای تجارت الکترونیک روزبهروز در حال افزایش است.
فروشگاههای ساختهشده روی سازیتو در سال گذشته میزبان بیش از ۴۰۰ هزار سفارش ماهانه بودهاند. این فروشگاهها در مجموع بیش از ۱۱ میلیون بازدید ماهانه داشتهاند و توانستهاند به یکی از پرمراجعهترین بسترهای فروش آنلاین تبدیل شوند.
حجم سفارشات آنلاین در سال ۱۴۰۳ نسبت به سال قبل رشد چشمگیر ۶۹ درصدی داشته است. دادهها نشان میدهند که تمامی فصلهای سال نسبت به سال ۱۴۰۲ با افزایش سفارش همراه بودهاند. اگرچه زمستان بیشترین تعداد سفارش را به ثبت رسانده است، اما بالاترین نرخ رشد در مقایسه با سال قبل مربوط به پاییز بوده است.
تحلیل استراتژیک بازار تجارت الکترونیک بر مبنای عملکرد فروشگاههای سازیتو
بررسی دادههای فروشگاههای سازیتو در سال ۱۴۰۳ نشان میدهد که ترکیب سه شاخص کلیدی ارزش متوسط هر سفارش (AOV)، تعداد کل سفارشات (حجم بازار) و تعداد فروشگاههای فعال (تراکم رقابت) میتواند تصویری شفاف از وضعیت بازار تجارت الکترونیک ایران ترسیم کند. این سه شاخص در کنار یکدیگر، چهار دستهی استراتژیک ایجاد میکنند که هر کدام ویژگیها، فرصتها و تهدیدهای خاص خود را دارند.
۱. حوزه فرصتهای استراتژیک (اقیانوس آبی)
این بخش از بازار شامل صنایعی است که هم از نظر ارزش مالی جذاباند و هم تعداد رقبا در آنها محدود است. به عبارتی، بازاری بزرگ با فضای رقابتی باز وجود دارد. نمونههای شاخص این حوزه شامل مصالح ساختمانی، لوازم جانبی الکترونیکی و کیف و کفش هستند. سرمایهگذاران و کارآفرینان میتوانند با ورود به این صنایع، در صورت رفع موانعی مانند لجستیک و ایجاد زیرساختهای مناسب حملونقل، سهم قابل توجهی از بازار را به دست آورند.
۲. حوزه رقابت اشباعشده (میدان نبرد)
این دسته مربوط به صنایعی است که ظرفیت مالی بالایی دارند، اما شدت رقابت در آنها به اوج خود رسیده است. پوشاک، لوازم خانگی و کالاهای الکترونیکی عمومی نمونههای بارز این گروه هستند. ورود به چنین بازارهایی دشوار و پرهزینه است؛ زیرا هزینه جذب مشتری (CAC) بالاست و مشتریان حق انتخابهای متنوعی دارند.
۳. حوزه بازارهای تخصصی (فرصتهای گوشه بازار)
این حوزه به بازارهایی تعلق دارد که ارزش مالی کلان ندارند، اما به دلیل تراکم رقابت پایین، میتوانند بسیار سودآور باشند. صنایعی مانند فروش خدمات تخصصی، تجهیزات پزشکی، پت شاپها و خدمات روانشناسی در این دسته قرار میگیرند. این بازارها برای کسبوکارهایی که به دنبال پایداری و سودآوری در مقیاس کوچک هستند، ایدهآلاند.
سلامت و شفافیت تبلیغات آنلاین در ایران به روایت دژینو
بر اساس گزارش دژینو، نرخ کلی سشنهای مشکوک و متقلب در تبلیغات آنلاین ایران طی سال ۱۴۰۳ برابر با ۲۶٫۶٪ بوده است. این بدان معناست که حدود یکچهارم کل سشنهای تبلیغاتی در ایران، مشکوک یا نامعتبر شناسایی شدهاند.
انواع رایج تقلب تبلیغاتی در ایران
دادهها نشان میدهد برخی از فرمتهای تبلیغاتی نسبت به سایرین آسیبپذیرتر هستند:
- تبلیغات بنری: ۳۱٫۶٪
- تبلیغات همسان: ۲۷٫۵٪
- پوش نوتیفیکیشن: ۲۷٪
- تبلیغات ویدیویی پری رول: ۲۳٫۷٪
- ریتارگتینگ: ۱۷٫۵٪
در بررسی شبکههای اجتماعی نیز مشخص شد که میزان تقلب در پلتفرمها به ترتیب زیر است:
- ایکس (X): ۳۸٪
- تلگرام: ۳۲٪
- لینکدین: ۳۱٪
- اینستاگرام: ۲۷٪
صنایع پرریسک و استراتژیهای پیشگیرانه
بر اساس تحلیلهای صورتگرفته در گزارش، برخی از صنایع به دلیل ماهیت فعالیتهایشان و حجم بالای بودجههای تبلیغاتی، بیشتر از سایرین در معرض ریسک تقلب قرار دارند. صنعت آموزش با نرخ ۳۱.۸٪، بازی و نرمافزار با ۲۹.۵٪ و گردشگری و سفر با ۲۹.۲٪، در صدر این فهرست قرار گرفتهاند.
مدیریت بحران و ادراک برندها در ذهن مخاطب به روایت دیتاک
گزارش سالانه دیتاک در سال ۱۴۰۳، نگاهی عمیق و کاربردی به وضعیت شبکههای اجتماعی ایران انداخته است. این گزارش، با بررسی دادههای گسترده، یک راهنمای عملی برای برندها، مدیران روابط عمومی و بازاریابان فراهم میکند تا بتوانند تصمیمات آگاهانهتری بگیرند. در آستانه روز جهانی زن، برند مایلیدی کمپینی با هشتگ #از_نابرابری_بگو راهاندازی کرد که محتوای اصلی آن، ویدیویی تاثیرگذار درباره نابرابریهای حقوقی و اجتماعی زنان در ایران بود. این ویدیو موضوعاتی چون محدودیت در حق طلاق، حضانت فرزند، سفر و ورود به ورزشگاهها را به تصویر میکشید و از زنان دعوت میکرد روایتهای شخصی خود از تجربه نابرابری را بیان کنند. تحلیل دادههای توییتر پیش از مسدود شدن صفحه مایلیدی نشان میدهد که واکنشها بهشدت دوقطبی بوده است: حدود ~۷۲.۵٪ احساسات منفی، ~۱۱.۶٪ احساسات مثبت و ~۱۵.۹٪ خنثی یا ترکیبی. نمره خالص احساسات (NSS) نیز به ۶۰.۹-٪ رسید که در نگاه اول نشانه شکست به نظر میرسد، اما تحلیل عمیقتر نشان میدهد بخش زیادی از این منفیبودن، بازتاب روایتهای تلخ کاربران از نابرابری بوده و در واقع به دیدهشدن هدف اصلی کمپین کمک کرده است.
چند روز پس از وایرال شدن ویدیو، صفحه اینستاگرام مایلیدی مسدود شد؛ اتفاقی که بهعنوان یک بحران، روند کمپین را بهطور کامل تغییر داد. دادهها نشان میدهد که پس از این رویداد، تعداد توییتهای مرتبط با کمپین تقریباً دو برابر شد و واکنش کاربران دگرگونی معناداری پیدا کرد: احساسات منفی به ~۴۷.۷٪ کاهش یافت، احساسات مثبت به ~۲۶.۲٪، احساسات خنثی نیز به ~۲۶.۲٪ افزایش پیدا کرد و NSS به ۲۱.۵-٪ رسید.
ریبرندینگ همراه اول: روایتی سهگانه
در اسفندماه ۱۴۰۳، همراه اول در شب سیامین سال فعالیت خود، با برگزاری رویدادی باشکوه، از هویت بصری تازه و استراتژی تحولیافتهاش رونمایی کرد. این رویداد صرفاً تغییر رنگ و لوگو نبود؛ پیامی روشن داشت: همراه اول میخواهد از یک شرکت مخابراتی سنتی (Telco) به یک بازیگر فناورانه تمامعیار (Techco) تبدیل شود.
روایت اول: آیندهای جسورانه در تلگرام
در کانالهای تلگرامی و رسانههای رسمی، ریبرندینگ همراه اول یک پیروزی بیچونوچرا تصویر شد. بازنشر گسترده بیانیهها و خبرهای یکسان، تصویری مثبت و یکپارچه از این تغییر ایجاد کرد. تحلیل محتوا نشان میدهد که ۷۵٪ از پیامها رویکردی مثبت داشتند و این حرکت را «گامی جسورانه برای همگامی با آینده دیجیتال» توصیف کردند. کلیدواژههایی چون Immersive (ورود به دنیای فراگیر)، «قدرتبخشی به ارتباطات بیحدومرز» و «گذار از Telco به Techco»، بارها تکرار شدند و هویت بصری جدید هم با ۶۵٪ واکنش مثبت همراه شد. رنگ آبی تازه بهعنوان «نماد اعتماد و همگرایی» و حفظ شعار ماندگار «هیچکس تنها نیست» بهعنوان پلی میان گذشته و آینده، تحسین شد.
روایت دوم: نبرد اولویتها در توییتر
اما در توییتر، ماجرا کاملاً متفاوت بود. اینجا روایت رسمی فرو ریخت و میدان به کاربران داده شد تا بیپرده نظر بدهند. تحلیل احساسات نشان میدهد که نگاه به ریبرندینگ سهپاره شد: ۳۶٪ مثبت، ۳۳٪ منفی و ۳۱٪ خنثی.
واکنشها به لوگو و هویت بصری تازه به اوج رسید؛ ۴۰٪ از کاربران ظاهر جدید را «زشت»، «بد» و حتی «مزخرف» نامیدند. ضربالمثل «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی» که بارها بازنشر شد، عصاره انتقادات بود: بسیاری میپرسیدند چرا بهجای هزینه روی لوگو، کیفیت اینترنت و شبکه بهبود پیدا نکرده است. برای کاربران توییتر، اولویت روشن بود: خدمات اصلی باید مقدم بر تغییرات ظاهری باشد.
روایت سوم: صحنه متخصصان در اینستاگرام
اینستاگرام بستر دیگری بود؛ نه تبلیغاتی و یکسویه مثل تلگرام، نه انتقادی و قطبی مثل توییتر. اینجا، متخصصان برندینگ، آژانسهای تبلیغاتی و طراحان، صحنه را در دست گرفتند. تحلیل دادهها نشان میدهد که ۸۰٪ از پستها نگرشی مثبت به استراتژی کلی داشتند و ریبرندینگ را «حرکتی هوشمندانه و ضروری» دانستند.
در مورد هویت بصری نیز ۶۸٪ نگاه مثبت ثبت شد. کارشناسان فلسفه طراحی را تشریح کردند: رنگ آبی بهعنوان نماد دنیای بینهایت Immersive، طراحی مینیمال همسو با استانداردهای جهانی و فونت اختصاصی بهعنوان تلاشی برای حفظ اصالت ایرانی. موضوعات غالب شامل تحلیل تخصصی برند (۴۵٪)، پوشش کمپین (۲۵٪) و اطلاعرسانی رسمی (۲۰٪) بود. اینستاگرام عملاً به تریبون رسمی متخصصان بدل شد. انتقادهای جزئی مثل شباهت لوگو به برندهای لبنی یا فقدان تمایز، سهمی کمتر از ۲٪ داشتند.
تحلیل دیتاک از این شکاف سهگانه
۱. ماهیت بسترها: تلگرام رسانه رسمی، توییتر تالار گفتوگوی عمومی و اینستاگرام ویترین تخصصی است. هرکدام بخشی از واقعیت را بازتاب دادند.
۲. واقعیت در برابر وعده: همراه اول وعده آیندهای فناورانه را تبلیغ میکرد، اما کاربران توییتر با کیفیت خدمات امروز سروکار داشتند. این ناهمخوانی، برند را در چشم آنها به «شوآف» تبدیل کرد.
۳. عامل انحصار: حس بازار انحصاری و نبود رقیب جدی، بدبینی کاربران را در توییتر تشدید کرد. آنها ریبرندینگ را بیدلیل و صرفا هزینهزا میدیدند.
بخش ششم: نبرد بر سر صندلی خالی: تحلیل جامع رقابت سرویس «سفر اشتراکی» اسنپ و «همسفر» تپسی
دیتاک در ادامه تحلیل کمپینها، بخشی را به رقابت اسنپ و تپسی اختصاص داده است. در اواخر سال گذشته، فضای دیجیتال ایران شاهد ظهور پدیدهای جدید در مکالمات روزمره بود: کلمات “همسفر” و “سفر اشتراکی” ناگهان به ترندهای داغ در شبکههای اجتماعی تبدیل شدند. این پدیده، نشان از آغاز فصلی نوین در رقابت دو غول تاکسیهای اینترنتی ایران، اسنپ و تپسی، داشت. هر دو شرکت با معرفی سرویسهای سفر اشتراکی خود، وارد میدان نبردی شدند که این بار نه فقط بر سر قیمت و سرعت، بلکه بر سر تغییر یک فرهنگ و جلب اعتماد عمیق کاربران بود.
پرده اول: قمار شجاعانه تپسی با «همسفر»
تپسی به عنوان بازیگری که معمولاً در سایه رقیب بزرگتر خود حرکت میکند، این بار با یک استراتژی تهاجمی و پیشدستانه وارد میدان شد. آنها نه تنها یک سرویس، بلکه یک «روایت» کامل را به بازار عرضه کردند. تحلیل دادهها نشان میدهد که استراتژی تپسی بر سه ستون اصلی استوار بود:
- قلاب سخاوتمندانه: “امتحانش مجانیه!”
تپسی با هوشمندی، بزرگترین مانع پذیرش یک سرویس جدید یعنی “ترس از تجربه اول” را هدف گرفت. کمپین گسترده «اولین سفر رایگان» یک دعوتنامه غیرقابل مقاومت بود که کاربران را به سادگی به امتحان کردن سرویس ترغیب میکرد. این استراتژی به خصوص در تلگرام و اینستاگرام، جایی که کمپینهای ویژه (مانند سفر رایگان برای دربی) به سرعت وایرال شدند، بسیار موفق عمل کرد. - قلب کمپین: “درختی به نام تو”
درخشانترین حرکت تپسی، گره زدن سرویس «همسفر» به یک ارزش اجتماعی بود. کمپین کاشت درخت به نام ۵۰ سفیر و مسافر فعال همسفر، این سرویس را از یک ابزار صرفاً اقتصادی به یک «مسئولیت اجتماعی» تبدیل کرد. این اقدام، به ویژه در اینستاگرام که پلتفرمی ارزشمحور و بصری است، تصویری بسیار مثبت، دوستداشتنی و متمایز برای تپسی ساخت و به کاربران حس مشارکت در یک هدف بزرگتر را بخشید. - هیاهوی هدفمند: ایجاد موج در توییتر
تپسی با ایجاد موجی از توییتها درباره تجربیات مثبت، عجیب و غریب و گاهی حتی داستانهای عاشقانه در سرویس «همسفر»، توانست در مدت کوتاهی این سرویس را به یکی از موضوعات داغ توییتر تبدیل کند. اگرچه این استراتژی با اتهام «کمپین تبلیغاتی سازمانیافته و غیرواقعی» از سوی کاربران هوشیار مواجه شد، اما در نهایت موفق شد نام «همسفر» را بر سر زبانها بیندازد و بحث و گفتگو پیرامون آن ایجاد کند.
پرده دوم: واکنش غول محافظهکار؛ اسنپ و «سفر اشتراکی»
اسنپ، به عنوان رهبر بازار، با تأخیر و با رویکردی بسیار محتاطانهتر وارد این رقابت شد. استراتژی آنها کاملاً کاربردی و متمرکز بر یک مزیت اصلی بود: کاهش هزینه.
- پیام مستقیم: “بهصرفهتر از تکی تکی”
کمپین اسنپ فاقد هرگونه پیچیدگی یا لایه احساسی بود. پیام کاملاً شفاف و منطقی بود: “سفری ارزانتر داشته باشید”. این پیام در کمپینهای یکپارچه و تکراری در تلگرام و اینستاگرام به طور گسترده منتشر شد. اگرچه این رویکرد برای اطلاعرسانی انبوه مؤثر است، اما نتوانست هیجان و ارتباط عاطفی مشابه کمپین تپسی ایجاد کند. - جای خالی روایت: فقدان قلاب احساسی
برخلاف تپسی، اسنپ هیچ داستان یا ارزش بزرگتری را به سرویس خود ضمیمه نکرد. در کمپین آنها خبری از کاشت درخت، سفر رایگان گسترده یا حرکتی خلاقانه نبود. این فقدان روایت باعث شد که سرویس «سفر اشتراکی» صرفاً به عنوان یک “ویژگی جدید” در اپلیکیشن دیده شود، نه یک “جنبش” یا “تجربه” جدید. - ورود به میدان نبرد از موضع دفاعی
دیر وارد شدن اسنپ، یک هزینه استراتژیک بزرگ داشت. از همان لحظه اول، کاربران در توییتر آنها را با برچسب «کپیکار» و «اسکیرفته از تپسی» هدف قرار دادند. این موضوع باعث شد اسنپ از ابتدا در موضع دفاعی قرار بگیرد و بخش قابل توجهی از مکالمات پیرامون سرویس آنها، به جای مزایا، بر روی این اتهام متمرکز شود.
تحلیل مقایسهای موضوعات: چه چیزی گفته شد؟
با گردآوری دادهها از هر سه پلتفرم، میتوانیم ببینیم هر شرکت بر چه موضوعاتی تمرکز کرده و کاربران به چه موضوعاتی واکنش نشان دادهاند:
موضوع اصلی مکالمات | اسنپ | تپسی | تحلیل مقایسهای |
تبلیغات مستقیم و اطلاعرسانی | ٪۴۵ | ٪۳۵ | اسنپ به شدت به تبلیغات مستقیم و معرفی کارکرد سرویس تکیه کرده است. |
اخبار رسمی و گزارش عملکرد | ٪۱۵ | ٪۲۰ | تپسی با ارائه آمار (نیم میلیون سفر، کاهش آلاینده) تلاش بیشتری برای اثبات موفقیت سرویس خود کرده است. |
کمپینهای خلاقانه و مسئولیت اجتماعی | ٪۰ | ٪۲۰ | این بزرگترین تفاوت استراتژیک است. تپسی ۲۰٪ از محتوای خود را به کمپینهای ارزشمندی مانند کاشت درخت اختصاص داده، در حالی که اسنپ در این زمینه کاملاً غایب بوده است. |
تجربیات و داستانهای کاربران | ٪۵ | ٪۲۰ | تپسی (چه به صورت ارگانیک و چه سازمانیافته) توانسته ۴ برابر بیشتر از اسنپ، داستان و تجربه شخصی حول سرویس خود ایجاد کند. |
نگرانیهای امنیتی | ٪۱۰ | ٪۱۵ | هر دو سرویس با این نگرانی مواجه هستند، اما به دلیل بحثهای بیشتر پیرامون تپسی، این موضوع در مکالمات مربوط به آن پررنگتر بوده است. |
نقد و مقایسه با رقیب | ٪۲۰ | ٪۵ | ۲۰ درصد از کل بحثهای مربوط به اسنپ، نقد مستقیم و مقایسه منفی با تپسی بوده است. این نشان میدهد که جایگاه “دنبالهرو” بودن، به برند اسنپ آسیب زده است. |
کالبدشکافی کمپین «واو» بادی کر: دوئل مدیری و صمدی یا شاهکار استراتژیک؟
گزارش سال ۱۴۰۳ تپسل در آخرین بخش گزارشهای دیتاک به کمپین بادی کر میپردازد. در چشمانداز پرتلاطم و اشباعشده تبلیغات آنلاین ایران، جایی که توجه مخاطب به نایابترین کالا بدل شده، کمپین «واو» از برند بادی کر توانست نه تنها از سطح یک تبلیغ ساده فراتر رود، بلکه به یک پدیده فرهنگی کوتاهمدت و موضوع گفتگوی روزمره تبدیل شود. سلاح اصلی این کارزار، استفاده هوشمندانه از دو چهرهای بود که هر یک نماینده یک جهان متفاوت بودند: آزاده صمدی، نماد جسارت، غافلگیری و زنان، و مهران مدیری، اسطوره اعتبار، طنز و اطمینان.
در نگاه اول، این آرایش نیروها شبیه به یک دوئل برای سنجش محبوبیت به نظر میرسید. اما آیا واقعاً اینگونه بود؟ تحلیل موشکافانه و داده-محور پستهای اینستاگرام مرتبط با این کمپین توسط سامانه دیتاک، پرده از واقعیتی بسیار پیچیدهتر و هوشمندانهتر برمیدارد: این نه یک رقابت، بلکه یک استراتژی دوگانه و کاملاً برنامهریزیشده بود که در آن، هر ستاره نقشی دقیق، متفاوت و مکمل را در یک سمفونی تبلیغاتی ایفا میکرد.
پرده اول: استراتژی انفجاری با آزاده صمدی – معماری توجه با بازدهی نامتقارن
کمپین با یک حرکت برقآسا و جسورانه آغاز شد: تیزینگی کوتاه و مرموز از آزاده صمدی که تنها یک کلمه میگفت: «واو». این جرقهای بود که آتشی بزرگ را در شبکههای اجتماعی برافروخت. این سرمایهگذاری محدود، بازدهیای شگفتانگیز و نامتقارن به همراه داشت که معادلات را به هم ریخت.
تحلیل عمیق شاخصهای عملکردی:
مقایسه مستقیم عملکرد صمدی با مدیری، داستانی جذاب از کارایی و اثربخشی را روایت میکند:
- شاخص تعداد پست (سرمایهگذاری محتوایی): آزاده صمدی کمتر از نصف محتوای تخصیصیافته به مهران مدیری را در اختیار داشت. این نشاندهنده یک استراتژی مبتنی بر کیفیت و ضربه اولیه بود، نه کمیت و تداوم.
- شاخص بازدید (View): به ازای هر پست، آزاده صمدی به طور متوسط بیش از دو برابر مهران مدیری بازدید جذب کرد. این آمار به سادگی نشان میدهد که محتوای او از یک جاذبه ذاتی و قدرت ویروسی شدن بالاتری برخوردار بود که مخاطب را به تماشا و بازنشر ترغیب میکرد.
- شاخص تعامل (Engagement): شگفتی اصلی در این شاخص نهفته است. هر پست آزاده صمدی به طور میانگین نزدیک به چهار برابر یک پست مهران مدیری، لایک و کامنت دریافت کرد. این تفاوت فاحش، کلیدیترین نکته در تحلیل عملکرد اوست. این یعنی مخاطبان او نه تنها تماشاچیان منفعل، بلکه شرکتکنندگانی فعال در کمپین بودند که احساس میکردند باید واکنش نشان دهند.
- شاخص بازده کل (Overall Return): در نهایت، آزاده صمدی با سهم محتوایی بسیار کمتر، توانست نه تنها در مجموع بازدید با مدیری برابری کند (۴۸٪ از کل بازدیدها)، بلکه به طور قاطع، بخش اعظم کل تعامل کمپین (بیش از ۶۰٪) را به نام خود ثبت کند. این یک بازدهی سرمایه (ROI) فوقالعاده در حوزه بازاریابی دیجیتال است.
کالبدشکافی استراتژی احساسی: ترکیب هوشمندانه هیجان و جنجال
راز این موفقیت خیرهکننده در استراتژی احساسی او نهفته بود. تحلیل محتوای مرتبط با صمدی نشان میدهد که فضای پیرامون او ترکیبی از هیجان، کنجکاوی و اندکی جنجال کنترلشده بود.
- بیش از نیمی از محتوای او (۵۵٪) لحنی مثبت داشت که بر موفقیت کمپین، وایرال شدن آن و جذابیت تیزر تأکید میکرد.
- اما ۲۰٪ از محتوا آگاهانه وارد حوزه مناقشه و بحث میشد؛ از مقایسه او با دیگران گرفته تا اشاره به شوخیهایی که پیرامون تیزرش شکل گرفته بود. این ریسکپذیری، کمپین را از یک پیام یکطرفه به یک گفتگوی عمومی و ارگانیک تبدیل کرد. او با موفقیت یک “Meme” خلق کرد و نقش خود را به عنوان موتور محرک هیجان کمپین به بهترین شکل ایفا نمود.
پرده دوم: استراتژی تثبیت با مهران مدیری – لنگر اعتبار در دریای طوفانی
پس از آنکه طوفان «واو» آزاده صمدی فضا را درنوردید، نوبت به ورود مهران مدیری رسید. او با یک نقش کاملاً متفاوت وارد صحنه شد. برند با اختصاص بیش از دو برابر سهم محتوای اینستاگرام نسبت به صمدی، سیگنال واضحی از اهمیت نقش او ارسال کرد. نقش او نه رقابت با صمدی، بلکه مهار و هدایت موج ایجاد شده بود.
تحلیل عمیق شاخصهای عملکردی:
عملکرد مدیری را نباید با متر و معیار تعاملی صمدی سنجید، چرا که هدف او چیز دیگری بود.
- شاخص تعداد پست (سرمایهگذاری محتوایی): استراتژی مدیری بر حضور مداوم و تکرار پیام استوار بود تا برند در ذهن مخاطب تثبیت شود.
- شاخص گستردگی (Reach): اگرچه تعامل پستهای مدیری پایینتر بود، اما مجموع بازدیدهای او تقریباً با آزاده صمدی برابری میکرد و ۴۷ درصد از کل بازدیدهای کمپین را به دست آورد. این نشان میدهد که نام مدیری به تنهایی کافی بود تا پیام به طیف وسیعی از مخاطبان برسد و گستره دسترسی کمپین را در سطح بالایی حفظ کند.
- شاخص اعتبار (Credibility): تحلیل جنبهمحور نشان میدهد که ۳۰٪ از محتوای او مستقیماً بر «اعتبار و هزینه» متمرکز بود. عبارت پرتکرار «واو چند میلیاردی مدیری»، یک سرمایهگذاری روانشناختی روی ذهن مخاطب بود تا برند بادی کر را به عنوان یک نام بزرگ، باکیفیت و قابل اعتماد بپذیرد. هدف، تبدیل “توجه” به “اعتماد” بود.
بازار کار دیجیتال مارکتینگ در ایران به روایت ایران تلنت
گزارش سال ۱۴۰۳ تپسل در فصل ایران تلنت نگاهی دقیق به نبض بازار کار بازاریابی در کشور انداخته است که نشان میدهد این حوزه در حال گذار از روشهای سنتی به سمت تخصصهای مدرن و مبتنی بر داده است. با وجود کاهش کلی ۳ درصدی در تعداد فرصتهای شغلی نسبت به سال قبل، تغییرات عمدهای در عناوین شغلی به چشم میخورد. تقاضا برای نقشهای سنتیتر مانند مدیر هنری، روابط عمومی و تبلیغات به شدت کاهش یافته، به طوری که شاهد کاهشهای ۸۱٪، ۵۰٪ و ۴۸٪ در این عناوین بودهایم.
در مقابل این کاهش، تقاضا برای تخصصهای دیجیتال مارکتینگ با رشد خیرهکنندهای روبرو شده است. پرفورمنس مارکتینگ با ۹۸٪، مدیر سئو با ۸۹٪ و مدیر سوشال مدیا با ۸۱٪ افزایش تقاضا، در صدر عناوین شغلی قرار گرفتهاند. این جهش چشمگیر، تاکید بازار کار بر مهارتهای مبتنی بر داده و بهینهسازی عملکرد کمپینها را به خوبی نشان میدهد. از میان کل فرصتهای شغلی بازاریابی در سال ۱۴۰۳، بیشترین سهم به ترتیب به گرافیست با ۱۹٪ و کارشناس مارکتینگ با ۱۷٪ اختصاص داشته است. همچنین، ۶۲٪ از این فرصتها در تهران متمرکز بوده که بیانگر تمرکز جغرافیایی بالای بازار کار در پایتخت و نیاز به توسعه آن در سایر استانهاست.
بازار آموزش بازاریابی دیجیتال در ایران به روایت کالج تپسل
گزارش سال ۱۴۰۳ کالج تپسل تصویری روشن از وضعیت آموزش بازاریابی دیجیتال در ایران ارائه میدهد. در این سال، ۱۳ دوره آموزشی و ۱۸ وبینار برگزار شد و بیش از ۳ هزار کاربر جدید به جمع دانشجویان پیوستند. به این ترتیب، جامعه کالج به ۱۱ هزار نفر متخصص و علاقهمند رسیده است. در مجموع، ۹۰ هزار و ۸۹۹ ساعت آموزش آنلاین ثبت شد که ۶۰ درصد آن مربوط که بیش از ۲ سال است که کالج تپسل را همراهی میکنند.
مدارک و ارزیابی مهارتها در کالج تپسل
- دو نوع مدرک صادر میشود: «شرکت در دوره» و «قبولی در آزمون».
- هر دانشجو برای دریافت مدرک قبولی دوره به طور متوسط ۳ بار در آزمون شرکت کرده که نشاندهندهی سطح بالای دشواری و اعتبار مدارک کالج است.
- تنها ۲۷٪ دانشجویان در تلاش اول در آزمون موفق شدهاند.
نیازسنجیها بیانگر علاقه ۴۵ درصدی متخصصان به بازاریابی دادهمحور و ۲۵ درصدی به کاربرد هوش مصنوعی در بازاریابی است. همچنین برندینگ و بازاریابی محتوایی هرکدام ۱۵ درصد سهم داشتهاند. در میان دورههای ارائهشده، کمپین ۳۶۰ درجه، سئو پیشرفته و Microsoft Clarity بیشترین محبوبیت را داشتهاند.
تفاوت نیازها بر اساس موقعیت شغلی نیز قابل توجه است؛ کارشناسان مبتدی بیشتر به ابزارهای تحلیلی علاقه نشان دادهاند، کارشناسان ارشد به مهارتهای تخصصی مانند سئو و ایمیل مارکتینگ گرایش داشتهاند و مدیران بازاریابی به دنبال دورههای استراتژیک و برنامهریزی بودهاند.
پراکندگی نیاز آموزشی به تفکیک استانی
- تهران: ۴۰٪
- مازندران: ۲۰٪
- اصفهان: ۱۵٪
- خراسان رضوی: ۱۵٪
- فارس: ۸٪
- سایر استانها: ۲٪
کالج تپسل همچنین در گزارش خود آماری درباره ترجیحات کاربران نشان میدهد:
۷۰ درصد آموزشهای ضبطشده و ویدیویی ترجیح دادهاند. در مقابل، ۲۰ درصد به بوتکمپها و ۱۰ درصد به وبینارها علاقهمند بودهاند. بررسی روندهای فصلی نیز نشان میدهد خرید دورهها در بهار و زمستان اوج گرفته و بیشترین زمان صرف مطالعه در پاییز ثبت شده است.
بازاریابی دیجیتال در ۱۴۰۳ به روایت متخصصان
با نگاهی به نتایج نظرسنجی «بازاریابی دیجیتال از نگاه مدیران ارشد» که از ۳۲۳ مدیر ارشد دیجیتال مارکتینگ و بازاریابی جمعآوری شده، میتوان تصویری دقیق از وضعیت فعلی و آیندهی این حوزه در ایران ترسیم کرد.
اکثریت شرکتکنندگان در جایگاههای مدیریتی بودند؛ ۴۵٪ مدیر دیجیتال مارکتینگ، ۳۵٪ مدیر مارکتینگ و ۱۰٪ مدیر ارشد بازاریابی (CMO). همچنین ۶۵٪ از شرکتها در گروه کسبوکارهای کوچک و متوسط (SME) قرار داشتند، ۲۵٪ در بنگاههای میانی و ۱۰٪ در سازمانهای بزرگ. از نظر صنعت، تجارت الکترونیک با ۲۰٪ در صدر قرار گرفت و پس از آن حوزههای مالی و فناوری اطلاعات (هر کدام ۱۵٪)، آموزش، سلامت و سفر (هر کدام ۱۰٪) و سایر صنایع با سهمی معنادار جای گرفتند.
روشهای مطلوب تبلیغات
در میان فرمتهای تبلیغاتی، «تبلیغات همسان» با ۶۲٪ بیشترین محبوبیت را کسب کرد. پس از آن «ویدیو اینتراکتیو» با ۲۳٪ و «بنر ثابت» با ۱۲٪ قرار دارند. این انتخابها بازتابی از توجه مدیران به تجربه کاربری و ادغام تبلیغات در دل محتواست.
تحلیل فرمتهای تبلیغاتی: بازار ایران علاوه بر نیاز به توسعه زیرساخت و رفع محدودیتهایی همچون تحریمهای بین المللی، نیازمند آموزش در زمینه چگونگی سرمایه گذاری برندها در تبلیغات آنلاین و سنجش بازگشت سرمایه از آن است.
روند مدیریت تبلیغات
۷۰٪ از پاسخ دهندگان پلن تبلیغاتی را بهصورت «سالانه» تدوین، و «فصلی» بازبینی میکنند.
- ۶۵٪ تصمیمگیری نهایی را در «در جلسات هفتگی مارکتینگ با مدیران ارشد» متمرکز میدانند.
تحلیل روند مدیریت: تفسیر: ترکیب «استراتژی سالانه» با «چابکی فصلی» مطلوب است؛ اما متمرکز بودن تصمیمات ممکن است در واکنش به تغییرات سریع بازار، کندی ایجاد کند. متخصصان مطرح بین المللی پیشنهاد تاسیس «کمیته واکنش سریع دیجیتال» بهمنظور تسریع در تغییرات استراتژیک را دارند.
با هم، در جستوجوی فردایی روشنتر…
قصه عملکرد تپسل در سال ۱۴۰۳ روایتی بود از رشد واقعی را در گرو همکاری و ایجاد ارزشهای مشترک. میدانیم که این مسیر توسعه و نوآوری، در محیطی پرچالش پیموده میشود. ما در برابر مشکلاتی از جمله محدودیتهای زیرساختی اینترنت و شرایط ناپایدار منطقهای و جهانی قرار داریم. ما به قدرت و پویایی متخصصان ایرانی ایمان داریم و بر این باوریم که ایستادگی ما در گرو همبستگی ماست. امیدواریم که تحلیلها و دادههای کاربردی ارائه شده در این گزارش به رشد و بالندگی هرچه بیشتر کسبوکارتان یاری رساند.
برای دیدن فایل کامل گزارش سال، روی لینک زیر کلیک کنید:
گزارش کاربردی بازاریابی دیجیتال ایران
پایان