وب گردی

اهمیت عکس در رسوایی جنایتکاران تاریخ

 در ۹ ماه گذشته تصاویر متعددی از جنایات صهیونیستی منتشر شده که باعث بهت و حیرت جهانیان شده است. روز گذشته  الجزیره، تصاویر لورفته از دوربین نصب‌شده توسط سربازان اشغالگر روی یک سگ پلیس را منتشر کرد که نشان می‌داد سگ در حال حمله به یک زن مسن فلسطینی در خانه‌اش است. این حمله وحشیانه در جریان عملیاتی بوده که ارتش اشغالگر هفته‌ها پیش در اردوگاه جبلیه می‌خواست انجام دهد. به دلیل بایکوت توسط رسانه‌های صهیونیستی و همچنین موانع رسانه‌ای که این رژیم اشغالگر پیش روی خبرنگاران و عکاسان گذاشته، به‌طور طبیعی از این اقدام وحشیانه هیچ عکسی منتشر نشده است، به جز ویدئوی کوتاهی که روی سر سگ پلیس نصب شده و با انتشار در رسانه الجزیره لو رفته است. در فضای مجازی به کمک هوش مصنوعی و با برداشتی از این ویدئوی کوتاه، تصویری واضح از این اقدام وحشیانه ساخته شده است. کاربران شبکه‌های اجتماعی علاوه‌بر گذاشتن این عکس بازسازی‌شده خواستار انتشار گسترده این ویدئوی واقعی شدند تا حقیقت آنچه بر مردم غزه وارد می‌شود، بهتر نشان داده شود.  

صهیونیست‌ها از قدرت رسانه مطلع هستند و به‌خاطر همین است که در ۹ ماه گذشته ده‌ها خبرنگار و عکاس را کشته‌اند. شبکه خبری سی‌ان‌ان آمریکا به نقل از دفتر رسانه‌های دولتی در غزه، ماه گذشته اعلام کرد تعداد خبرنگاران کشته‌شده از ۷ اکتبر به ۱۴۳ نفر رسیده و این مرگبارترین دوره برای خبرنگاران بوده است. میزان وحشیگری صهیونیست‌ها در غزه بی‌ارتباط با سکوت رسانه‌ای نیست و چه بسا انتشار تصاویر و عکس‌هایی از این جنایت جنگی می‌تواند مهم‌ترین مانع بر وحشیگری‌های مدام صهیونیست‌ها شود. تصاویر و عکس‌ها این قدرت را دارند که روی افکار عمومی تاثیر بگذارند.  

عکس‌ها چه می‌کنند؟

سوزان سانتاگ، ناقد فرهنگی آمریکایی عکاسی را به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین عواملی تحلیل می‌کند که جوامع مدرن را به «جهان تصویر» بدل ساخته‌اند، جهانی که در آن تصاویر و بازنمایی‌ها بر تجربه دست‌اول هر چیز اولویت یافته‌اند و اینکه عکس‌ها پیامد‌های دامنه‌داری در نحوه نگاه ما به جهان و به خودمان دارند. قدرت عکس و عکاسی اگرچه نوظهور است و قدمتی به بلندای تاریخ ندارد، اما از زمانی که معنایی فراگیری در عرصه نمایش یافته توانسته نقش مهمی در بازنمایی یا حتی کم و پنهان کردن واقعیت‌های جوامع بشری داشته باشد. در گزارش پیش‌رو سراغ عکس‌هایی رفتیم که اگرچه یک لحظه از جنایت هولناک را ثبت کردند، اما توانستند جهانی از معنا را مقابل چشم مخاطب قرار دهند.  

محمد الدوره

۲۴ سال پیش خونی بر زمین ریخته شد و با ثبت تصویر آن لحظه همچنان خون این نوجوان شهید جاری است. «محمد الدوره» نامی است که با گذشت بیش از دو دهه، همچنان در ذهن‌ها مانده و یکی از نماد‌های مقاومت برای فلسطینی‌ها شده است. پدر محمد درباره روز شهادت فرزندش گفت: «در آن روز من و پسرم قصد داشتیم به بازار خودرو در غزه برویم. من ساکن اردوگاه «البریج» هستم و خانه من چندان از غزه دور نیست.» آنها هنگام بازگشت به خانه به دلیل بسته شدن خیابان‌ها مسیرشان را عوض کردند و با نیرو‌های رژیم صهیونیسیتی مواجه شدند. آنها گمان نمی‌گردند مورد هدف سربازان قرار بگیرند، اما ناگهان سیل گلوله‌ها به سمت‌شان گرفته شد. جمال، پدر محمد نجار بود و مادرش «أمل» زنی خانه‌دار بود که برای تربیت فرزندانش در شرایط دشوار فلسطین با درد و رنج زیادی مواجه بود. شهادت دردناک محمد الدوره توسط نظامیان رژیم‌صهیونیستی در ۳۰ سپتامبر سال دو هزار میلادی و در دومین روز از انتفاضه دوم فلسطین روی داد و صحنه کشته شدن محمد با گذشت ۲۰ سال همچنان در ذهن فلسطینی‌ها، اعراب‌ها و مسلمانان جهان زنده است. تصویر جمال الدوره و پسرش محمد توسط طلال ابورحمه، فیلمبردار تلویزیون فلسطینی که به‌صورت مستقل در شبکه فرانسه ۲ فعالیت می‌کرد، فیلمبرداری شد.  

نسل‌کشی و آغوش یک زن

«زنی را دیدم که در سردخانه روی زمین چمباتمه زده بود، گریه می‌کرد و بدن کودک را محکم در آغوش گرفته بود.» این روایتی است که عکاس این عکس از لحظات قبل از ثبت این اتفاق گفته است. عکس زنی سرمه‌ای‌پوش که پیکر کودک شهیدی را در آغوش گرفته بود در فضای مجازی دست‌به‌دست و برای این قاب دل‌نوشته‌های زیادی ثبت شد.  

«ایناس ابومعمار» زنی ۳۶ ساله است که پیکر بی‌جان خواهرزاده پنج‌ساله خود را در آغوش گرفته بود. این کودک تمام اقوامش را در پی اصابت موشک رژیم اسرائیلی به خانه‌شان از دست داده بود. این عکس نمادی از مقاومت و اندوه عمیق اتفاقات غزه است که دل هر بیننده‌ای را به درد می‌آورد. پنجشنبه ۱۸ آوریل، محمد سالم، عکاس فلسطینی خبرگزاری رویترز با ثبت لحظات جدایی یک خاله از خواهرزاده‌اش جایزه بهترین عکس سال بنیاد عکس‌های مطبوعاتی جهان (World Press Photo) را از آن خود کرد. این عکاس برای دومین بار است که موفق به دریافت این جایزه شده است. او بیش از ۱۰ سال پیش نیز با تصویری دیگر از تلفات انسانی غزه موفق به دریافت این جایزه شده بود. هیات داوران بنیاد عکس‌های مطبوعاتی جهان درباره انتخاب این عکس می‌گویند: «این تصویر ترکیبی از توجه و تکریم است که نگاهی همزمان استعماری و واقعی به فقدانی تصور‌ناپذیر می‌اندازد.»

کودک و دریا

دوم سپتامبر ۲۰۱۵، تصویری از جنازه یک پسر بچه سه ساله مهاجر سوری به نام «آیلان» منتشر شد. این پسر بچه سه ساله ساحل توریستی بودروم ترکیه به خواب ابدی فرو رفته بود و دریا مانند پتویی روی او را پوشانده بود. این تصویر باعث شد بار دیگر وجدان‌های بیدار متوجه وقایع تلخی شوند که در خاورمیانه در حال رخ دادن بود. رسانه‌ها در قالب تیتر‌ها و عناوین گوناگون درباره مهاجرین سوریه حرف زدند. تصویر آیلان در بیشتر روزنامه‌های جهان به‌عنوان عکس یک انتخاب شد و او را تبدیل به چهره‌ای جهانی کرد. بیشتر روزنامه‌های اروپایی تصویر این کودک سوری را با تیتر‌هایی که نشان از عمق فاجعه انسانی جاری در سوریه است، انعکاس دادند. همچنین کاریکاتور‌هایی که از او کشیده شد یاد او را در ذهن‌ها تثبیت کرد. در این تصویر کودک سوری که یک لباس قرمز و شلوار آبی بر تن دارد با صورت روی شن‌های ساحل افتاده و نشان‌دهنده درد‌ها و رنج‌های آوارگانی است که تلاش می‌کنند از طریق عبور از دریا و سواحل ترکیه به جزایر یونان برسند. برخی در تحلیل این عکس نوشته‌اند این تصویر نشان‌دهنده شکست جامعه بین‌الملل در سوریه است و به‌نوعی هشدار برای رهبران اروپا به شمار می‌آید. براساس گزارش‌های منتشرشده کودک غرق‌شده به همراه برادر و پدر و مادرش در این سفر پرخطر برای رسیدن به یک مکان امن تلاش می‌کردند. این کودک یکی از ۱۶ آواره‌ای است که در نزدیکی سواحل ترکیه غرق شده‌اند.  

بازیگری که بازی نکرد

در ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۶، با بمباران شیمیایی حلبچه یکی از هولناک‌ترین جنایات بشری رخ داد که منجر به شهادت پنج‌هزار زن، مرد و کودک بی‌گناه و معصوم شد. احمد ناطقی، عکاس پیشکسوت ایرانی و جزء اولین عکاسانی بود که در نخستین ساعات بمباران شیمیایی حلبچه وارد این منطقه شد و عکس‌های منحصربه‌فرد و تکان‌دهنده او از این فاجعه بشری، نقش بسیار مهمی در جهانی شدن این رویداد ضدانسانی داشت. او درباره لحظه عکاسی این عکس گفت: «مردی با لباس کردی درحالی که صورت خود را پوشانده، کودکی شیرخوار را در آغوش گرفته و معلوم بود لحظاتی پیش هر دو جان داده‌اند. صورت کودک آنقدر زیبا و معصوم بود که انگار در خوابی شیرین پس از خوردن شیر مادر به‌سر می‌برد.» یکی از دلایلی که باعث شد این عکس شهرت جهانی پیدا کند، ثبت عکس پس از فاجعه‌ای است که رخ داده؛ چراکه دیگر عکاسان پس از دو روز از قربانیان عکاسی کردند که همین تاخیر باعث شده بود تا تغییر شکل پیدا کنند. اما دلیل دوم، مردی است که در این عکس حضور دارد. عمر خاور، بازیگری توانا در تئاتر، مردی اجتماعی و مورد احترام مردم بود و همین موضوع باعث شد افراد حاضر در عکس از گمنامی دربیایند. از روی این عکس، تندیس یادبود حلبچه ساخته شده و در چند نقطه از شهر نصب شده است.  

بیمارستان المعمدانی

بعد از فاجعه‌ای که در بیمارستان المعمدانی رخ داد وزارت بهداشت غزه در میان پیکر شهدای حملات تروریستی اسرائیل به بیمارستان نشست خبری برگزار کرد. تصویر سخنگو، پزشکان و مردم در میان انبوهی از پیکران خونی و کودکان شهیدی که روی دست‌ها نگه‌داشته شده بودند، قابی متفاوت خلق کرد. قابی که غم، خشم و قدرت مردم مظلوم فلسطین را نشان می‌داد و نشان دهنده‌ ظلم و ستمی بود که اسرائیل انجام داده است. اینکه وسط قاب دوربین و پشت تریبون حاضر شد و رو به همه دنیا گفت: «به‌سختی می‌توان اجساد قربانیان قتل عام المعمدانی را شناسایی کرد. بیمارستان پناهگاهی امن برای ساکنان نوار غزه محسوب می‌شد. اشغالگران، مدیریت بیمارستان المعمدانی را تهدید کرده بودند پیش از کشتار وحشیانه آن را تخلیه کنند.»

این نشست خبری با فاصله کمی از این اتفاق برگزار شد و قابی که ثبت شد در فضای مجازی چرخید. اسرائیل بعد از این اتفاق تلاش کرد تا خودش را منزه نشان دهد و بگوید که حماس، جنبش مقاومت اسلامی فلسطین این کار را کرده است. اما ثبت همین قاب که مظلومیت تمام فلسطینی‌ها را نشان می‌داد باعث شد تا افکار عمومی علیه اسرائیل شکل بگیرد. البته الجزیره در پاسخ به این دروغ اسرائیل، مدارکی منتشر کرد که ثابت می‌کرد اسرائیل به بیمارستان حمله کرده است. 

اسلحه بر سر مردم مظلوم

جوان محکوم‌شده، یک ویتکنگ عضو جبهه ملی آزادیبخش با نام نگوین ون لماست. او که با دستان بسته منتظر مرگش ایستاده، لحظه‌ای عجیب را خلق کرده است. این عکس به‌عنوان دراماتیک‌ترین عکس جنگ ویتنام، نقش مهمی در تغییر جهت افکار عمومی مردم آمریکا در ادامه درگیری‌ها در ویتنام داشت. عکس ادی آدامز روز بعد در صفحه نخست نیویورک‌تایمز چاپ شد و بعد از آن در صفحه نخست روزنامه‌های سراسر جهان به چاپ رسید. این عکس در سال ۱۹۶۸ در مسابقه عکس مطبوعاتی جهان (World Press Photo) عکس برگزیده سال شد و سال بعد یعنی ۱۹۶۹ موفق به دریافت جایزه پولیتزر (Pulitzer) شد. 

ادی آدامز در گفت‌وگویی با مجله تایم درباره‌ حواشی‌هایی که این عکس ایجاد کرده بود، گفت: «ژنرال، آن ویتکنگی را کشت، من هم ژنرال را با دوربینم کشتم. هنوز هم عکاسی قوی‌ترین سلاح جهان است. مردم به عکاسان اطمینان دارند اما حتی عکس‌های بدون دستکاری هم دروغ می‌گویند. عکس‌ها تنها نیمی از واقعیتند. چیزی که این عکس نمی‌گوید این است که اگر شما در آن لحظه، در آن مکان به‌جای ژنرال بودید، چه می‌کردید؟»

منبع: روزنامه فرهیختگان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا