صدام پس از عملیات خیبر به خبرنگاران چه گفت؟
عملیات خیبر سوم اسفند ۱۳۶۲ آغاز شد و ۲۲ اسفند به پایان رسید. اینعملیات با یکنگاه نو در رزم ایران علیه رژیم صدام حسین انجام، و در حکم یکسرآغاز تحول در عملیاتهای بعدی یعنی بدر، والفجر ۸، کربلای ۴ و کربلای ۵ شد. خیبر همچنین باعث تشکیل یگان دریایی سپاه پاسداران شد.
تا پیش از خیبر، عملیاتهای ثامنالائمه و طریقالقدس بهعنوان مبدا تحول در راهبرد نظامی و عملیاتی ایران شناخته میشدند و از ۵ مهر ۱۳۶۰ تا اسفند ۶۱ همه عملیاتهای نظامی ایران، در حوزه تاکتیک، طراحی مانور و نوع سازمان رزم، برپایه طرح و شیوه ایندوعملیات اجرا شدند. اما خیبر پس از رکودی که جبهه ایران پس از عملیات رمضان در تابستان ۱۳۶۱ دچارش شده بود، در حکم یکراه نجات و خروج از بنبست بود و استفاده از اصل غافلگیری در آن، امری جدید و بیسابقه بود، چون فقط چندنفر در سطح عالی کشور از آن خبر داشتند و تا ۲۰ تا ۱۵ روز پیش از اجرای عملیات، فرماندهان قرارگاهها، لشکرها و تیپهای رزمی از آن بیخبر بودند.
زندهیاد حسین اردستانی راوی جنگ و رییس فقید مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، در بهار ۱۳۶۳ که پس از اسفند خیبر آمد، از ۲۳ اردیبهشت تا ۹ خرداد، هفتمصاحبه و گفتگو با سردار غلامعلی رشید یکی از سران سپاه پاسداران انجام داد و گفتگویی هم در سال ۱۳۷۳ با او داشت که در نهایت، مجموعه اینگفتگوها، تیرماه ۱۴۰۱ توسط مرکز اسناد دفاع مقدس در قالب کتاب «عملیات خیبر؛ تفکری نو در جنگ» منتشر شدند.
پس از توقف جبهه ایران در بازه عملیاتهای رمضان تا خیبر، دیدگاههایی که معتقد بودند باید به جنگ پایان داد، قوت گرفتند، اما اجرای عملیات خیبر موجب تقویت خط فکری ادامه جنگ شد. همچنین فشار اقتصادی بینالمللی و زدن کشتیهای نفتکش ایران در خارک، باعث تهییج بیشتر مردم و گسترش بسیج نیروها برای اعزام به جبههها شدند. به اینترتیب موج زیادی از مردم داوطلب در قالب نیروهای بسیجی خود را به یگانهای سپاه رسانده و در عملیاتهایی، چون خیبر شرکت کردند.
سردار رشید میگوید کسی که در عملیات خیبر نقشی مهم و اساسی داشت، شهیدهمت بود؛ فرماندهای که روز ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ در خلال اینعملیات به شهادت رسید.
جرقه خیبر، یکسال پیشتر در ذهن محسن رضایی زده شد
صحبت ابتدایی سردار رشید در شروع مصاحبه با اردستانی این است که با اجرای عملیات خیبر، ایران سعی کرد از بنبست در جنگ تحمیلی خارج شود. عملیات خیبر بهروایت سردار رشید، جرقهای بود که در خلال والفجر مقدماتی (زمستان ۱۳۶۱) در ذهن محسن رضایی فرمانده سپاه زده شد و ایده اصلی او این بود که از هور کمک بگیرد. به اینترتیب با پختهتر شدن اینایده، رضایی نزدیک مهرماه ۱۳۶۲ پیش از والفجر۴ به ایننتیجه رسید که میشود در منطقه هورالهویزه عملیات کرد، چون شناساییهایی انجام شده و نتیجه داده بودند.
با استفاده از قایق و حرکت در هور، میشد بهسادگی طی یکساعت و حداکثر ۲ ساعت به جاده اصلی العماره _ بصره رسید. دشمن نیز تصور میکرد ایران، فقط میتواند نیروهای نفوذی خود را وارد منطقه هور کند. سردار رشید میگوید برای خیبر، زمینی انتخاب شد که باتلاق نبود؛ بلکه دریاچهای به عمق ۳ تا ۵ متر بود. محسن رضایی هم که به فکر احتراز از عمل در محدوده نقاط قوت دشمن بود، از یکسال پیش از خیبر به عمل در هور میاندیشید. سردار رشید میگوید «بعضی از ارتشهای دیگر، اگر جای ما بودند، پس از عملیات رمضان، عملیاتهای خیبر تا بدر را انجام نمیدادند. بلکه میرفتند ۲ تا ۳ هزار تانک میخریدند و دوباره در همانمنطقه رمضان میجنگیدند.»، اما چنینرویکردی با توجه به تحریمهای شدید نظامی و اقتصادی ایران در دوران جنگ، غیرقابل انجام و دسترسی بود.
غلامعلی رشید میگوید بهجز عملیات والفجر ۸ که منجر به فتح فاو توسط ایران شد، همه عملیاتهای رمضان تا کربلای ۵، برای رسیدن به بصره انجام شدند. طرح محسن رضایی هم برای خیبر این بود که اگر به غرب اروندرود دست پیدا کنیم، کار تمام است و وقتی فرماندهی اینمناطق مختل شود، نیازی به تصرف بصره نیست و اینبندر استراتژیک دشمن خودبهخود سقوط میکند و ایران پیروز جنگ میشود. در عملیاتهای والفجر مقدماتی و والفجر یک هدفهای ایران متغیر بوده و بصره بهعنوان هدف تعیین نشده بود. بهتعبیر سردار رشید در اینعملیاتها و همینطور در فتح فاو، هدف حداکثر العماره بود.
رعایت اصول اطلاعاتی و رد گمکردنهای محسن رضایی
بنا بود در عملیات خیبر، نیروهای ارتش از سمت محور زید که همان محور عملشان در عملیات رمضان بود وارد شوند. نیروهای سپاه نیز برای کار در محور هور در نظر گرفته شده بود.
سردار رشید میگوید آبانماه ۶۲ بود که محسن رضایی او را در جریان عملیات خیبر و عمل در هور قرار داده و حدس میزند زودتر از او، اجرای عملیات را به رحیم صفوی خبر داده است. طبق روایت غلامعلی رشید، بنا بود بین نیروهای ارتش نیز فقط علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی از عملیات پیشرو مطلع باشد، اما او سرهنگ موسوی قویدل، سرهنگ سروری، سرهنگ مفید، سرهنگ جمالی و احتمالا سرهنگ قرایی را در جریان گذاشت که اینمساله موجب تکدر خاطر فرماندهان سپاه و تذکرشان به صیاد شد.
طبق مدارک و اسناد تهیهشده از منطقه دشمن، اتفاقی که نشان از هوشیاری دشمن از عملیات گسترده ایران در منطقه هور بدهد، به چشم نیامد. به اینترتیب ایناستنباط میان فرماندههان رده بالای جنگ وجود داشت که عراق از هدف ایران برای بستن جاده العماره تا العزیر تا القرنه اطلاع ندارد. اما شواهدی در دست بود که نشان میداد دشمن از چندوچون عملیات در منطقه جزایر مجنون مطلع شده است.
راوی کتاب «عملیات خیبر؛ تفکری نو در جنگ» میگوید اطلاعاتی که به دست ارتش عراق رسیده بود، از منبع ردههای بالا بود ولی آنها از جزییات مانور سپاه اطلاعاتی نداشتند. همینقدر میدانستند که سپاهیها عمدتا از شمال طلاییه و ارتشیها از جنوب منطقه طلاییه میخواهند حمله کنند. سردار رشید در گفتگویی که سال ۱۳۶۳ با اردستانی دارد، روایت میکرده تحلیل محسن رضایی این بود که عراق میدانست چهزمانی بناست عملیات شود، اما باور نمیکرد. او میگوید «اسناد میگفت عراقیها در جزایر (مجنون)، العزیر و القرنه در حد گشتی به اقدامات ما پی برده بودند که ایرانیها میخواهند اقدامات نفوذی کنند. ولی حدس میزدند ما از جزیره حمله کنیم.»
سردار رشید درباره رعایت اصول اطلاعات و جلوگیری از افشای عملیات خیبر، اینروایت را دارد که به نیروها گفته شد در غرب جاده طلاییه_هویزه فعالیتی نکرده و سنگر یا استحکاماتی ایجاد نکنند. دکل دیدهبانی بالا نبرند و حتی یکبیل به زمین نزنند تا منطقه همانطور دستنخورده باقی بماند. او میگوید «معتقد بودیم دشمن پی نبرده و اگر هم برده دیگر خیلی دیر شده است.» او از سفرهای مخفیانه محسن رضایی به جنوب و مناطق عملیات آینده روایت کرده و میگوید رضایی طوری به جنوب میآمد که حتی «برادر مرتضایی» فرمانده منطقه ۸ سپاه هم او را نبیند. رضایی در اینسفرها بهعمد با یکخودروی پیکان رفتوآمد میکرد. همچنین به هیچفرماندهی از سپاه اجازه داده نشد واحدهای خود را به مناطق جنوب منتقل کند.
محسن رضایی برای بهاصطلاح ردگمکردن، شروع به شناسایی منطقه میمک کرد و سپس در ۱۷ بهمن بود که به فرماندهان لشکرهای سپاه اعلام کرد منطقه عملیات بعدی کجاست. او به آنها ابلاغ کرد برای روز ۲۵ بهمن آماده باشند و تا آنروز، برای شناسایی منطقه عملیات ۸ روز فرصت دارند. یکی از اتفاقات منفی پیش از عملیات خیبر این بود که در خلال همینشناساییها، ۲ یا ۳ تن از نیروهای اطلاعاتعملیات لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) در روز ۲۲ یا ۲۳ بهمن، حین شناسایی دستگیر شده و به اسارت دشمن درآمدند. سردار رشید میگوید «اینها رفته بودند گوشهای از طلاییه و برای شناسایی کمین کرده بودند که دشمن آمد و اینها را برد. حدود یکهفته قبل از عملیات بود.»
مانع اصلی ایران روحیه دشمن نبود؛ استحکاماتش بود
سردار رشید درباره مقاومت شدید نیروهای عراقی مقابل تهاجم ایران در عملیات خیبر و دیگر عملیاتهای پس از فتح خرمشهر، میگوید روحیه ارتش عراق نبود که میجنگید. بلکه موانع و استحکاماتش در دفع حملات ایران موثر بودند. اینفرمانده میگوید «دشمن استحکامات عجیب و غریب درست کرده بود. فرماندهان ارتش ما میگفتند استحکاماتی که دشمن در شلمچه و زید و طلاییه ساخت، با خط بارلو در سرزمینهای اشغالی هم قابل مقایسه نبود و یکی از خطهای ضعیف عراق در اینجا مثل بارلو بود.»
وحشت دشمن از پیشروی نیروهای ایرانی در اینعملیات باعث شد روزانه ۲۰ تا ۳۰ و حتی تا ۴۰ مرتبه ماموریت بمباران از ارتفاع پایین را در دستور کار خود قرار دهد.
عراق همچنین در اینعملیات از بمب شیمیایی استفاده کرد. سردار رشید میگوید قدرتهای بزرگ به عراق اجازه استفاده بمب شیمیایی را نمیدادند. روی همینحساب تصور نمیشد در عملیات خیبر از بمب شیمیایی استفاده کند. اما احتمال شدتدادن موشکباران شهرها میرفت. اما صدام در مواجهه با تهاجم خیبر، بهطور گسترده از بمبهای شیمیایی استفاده کرد. طوریکه سردار رشید در روایت خود میگوید «تا بهحال به اینشکل از شیمیایی استفاده نکرده بود.»
اگر همه اهداف عملیات خیبر محقق میشد، یعنی ایران موفق میشد نشوه را بگیرد، محور طلاییه باز میشد، جاده العماره_بصره را در قسمت العزیر تصرف میکرد و از سمت العماره نیرویی از دشمن به سمت جنوب سرازیر نمیشد، میتوانست نیروهای خود را از سمت ناصریه با هدف بصره و بستن جاده ناصریه بصره از سمت خود عماره با هدف عماره و از سمت پل القرنه بهسمت پشت بصره عبور بدهد. سردار رشید در اینباره میگوید «در ذهن ما این بود که بدون درگیری، سواحل شرقی رودخانه دجله را میگیریم و بدون درگیری در منطقه طلاییه و در جنوب جزایر نیرو پیاده میکنیم. تصور میکردیم بدون درگیری در جنوب رودخانه سوئیب نیرو پیاده میکنیم و به جاده آسفالت عماره بصره میرسیم. القرنه و العزیر را هم بدون درگیری با دشمن یا مثلا درگیری با نیروهای پوششی دشمن در حاشیه رودخانه دجله که به فاصله ۷۰۰ تا ۸۰۰ متر در سنگرهای نگهبانی دوسه نفره بودند میگیریم، چون اینها حواسشان به این نبود که کسی میخواهد از اینجا حمله کند.» (صفحه ۸۳)
کمبودهای ما در مقابل امکانات آنها
طبق برآوردها، برای اجرای عملیات خیبر، نیاز به ۲ تا ۳ هزار قایق بود که در نهایت ۴۵۰ تا ۵۰۰ قایق آماده شد. سپاه در آنبرهه ۳ گردان ترابری با ۳ مسؤول آشنا به دریا را برای فرماندهی نیروهای هور در نظر گرفته بود. تعداد زیادی از ایننیروها حدود ۲۵ تا ۳۰ روز و در کمترینحالت ۱۵ روز در استخرهای شهرهای میناب آموزش دیدند. محسن رضایی هم به وزارت سپاه و شرکتهای قایقسازی داخلی فشار میآورد تحت پوشش تهیه و تدارک برای یگان دریایی سپاه، قایق بسازند.
محسن رضایی از شهریور ۱۳۶۲ در پی ساخت قایق برای عملیات خیبر بود و مرتب میگفت تهیه قایق برای استفاده در تنگه هرمز است، چون امکان دارد آمریکا به ایران حمله کند. او برای ساخت قایقها، سفرهای زیادی به شهرهای شمالی کشور، چون نوشهر و چالوس داشت.
از دیگر کمبودهای عملیات خیبر، مساله ماسکهای ضدگاز برای مقابله با حملات شیمیایی عراق بود. وزارت دفاع و وزارت سپاه پیش از عملیات، ۴۰ هزار ماسک خریداری کردند، اما مشخص شد اینماسکها آموزشی هستند که کیفیتشان نسبت به ماسکهای عملیاتی، ۳۰ تا ۴۰ درصد کمتر است.
مشکل دیگر خیبر این بود که یکشب پیش از شروع عملیات، محسن رضایی و غلامعلی رشید در راه بازگشت به قرارگاه، دچار سانحه تصادف شده و دست محسن رضایی ضمن دیدن آسیب جسمی، شکست.
هم پوشش هم زیارت؛ فیلمبرداریهایی که از شهرهای عراق شد
سردار رشید میگوید شاید در هیچعملیاتی از عملیاتهای جنگ، تا اینحد کار شناسایی دقیق انجام نشده و اینقدر نیروی اطلاعاتی در درون دشمن نفوذ نداده شد. نیروهای شناسایی و اطلاعاتی سپاه، برای انجام شناساییهای خیبر، نفوذ زیادی در عمق داشتند و حتی به زیارت عتبات در شهرهای کربلا و نجف هم رفتند و از مناطق مختلف عکسبرداری کردند. ایننیروها به شهرهای عماره و بصره هم رفتند و از ناصریه عکسبرداری و فیلمبرداری کردند. بهطور سردار رشید، اینماموریتهای شناسایی، «هم پوشش بودند هم زیارت».
به اینترتیب از نظر اطلاعات، نقصی در کار عملیات خیبر وجود نداشت و شناساییها آنقدر وسیع و عمیق بودند که بهتعبیر سردار رشید، «گویی محورهای العزیر، القرنه و جزایر مجنون را میدیدیم.»، چون از اینمناطق فیلمهای ویدئویی چندساعته تهیه شده بود. نیروهای عملکننده نیز از قبل به منطقه عملیات منتقل نشده و فقط یکهفته پیش از عملیات، در کوههای میشداغ مخفی شده بودند.
عملیات چگونه انجام شد؟ عقبنشینی بهدلیل کمبود قایق
در خیبر همانطور که اشاره شد، بنا بود نیروهای ارتش از محور زید و نیروهای سپاه از محور طلاییه و داخل هور عمل کنند. همچنین قرار شد سپاه ۳ لشکر به ارتش بدهد و ارتش هم یکلشکر به سپاه بدهد. برای اینعملیات ۳ هدف برای سپاه و ۲ هدف برای ارتش مشخص شده بود که بنا بود پس از تامین اهداف، پایینتر از نشوه در منطقه ذریحی الحاق کرده و از آنجا بهسمت هدف نهایی یعنی بصره حرکت کنند. نیروهای ارتش تحت امر قرارگاه کربلا و نیروهای سپاه نیز تحت امر قرارگاه نجف بودند. قرارگاه نجف برای اینعملیات ۴ قرارگاه فرعی با نامهای نصر، حدید، بدر و فتح داشت که ۲ روز پس از شروع عملیات، قرارگاه فتح به دو قرارگاه حنین و فتح تقسیم شد.
در قدم اول، باید لشکر ۱۴ امام حسین (ع) راه را باز میکرد و نیروهای دیگر وارد عمل میشدند. لشکر محمدرسول الله، لشکر ۱۹ فجر و تیپ ۳۳ المهدی هم باید تا پل طلاییه میرفتند. لشکر امام حسین (ع) ماموریت خود را با موفقیت انجام داد. اما در ادامه عملیات قرارگاه نصر مجبور به عقبنشینی شد و پس از ایناتفاق، فشار روی نیروهای قرارگاه حدید بیشتر و اینقرارگاه هم بهعلت کمبود قایق ناچار به عقبنشینی شد. قرارگاه بدر باید نیمه غربی جزیره جنوبی مجنون را تامین میکرد و آماده میشد به کمک نیروهای قرارگاه حنین برود که در صورت بازشدن جاده طلاییه توسط قرارگاه فتح، با اینقرارگاه الحاق کند.
اما قرارگاه فتح با فرماندهی شهید همت و وجود ۳ حمله سنگین، نتوانست خط دشمن را در طلاییه بشکند. تمام استعداد و توانایی قرارگاه بدر هم صرف این شد که به کمک قرارگاه حنین برود. قرارگاه حنین تلاش میکرد در تصرف جاده طلاییه به قرارگاه فتح کمک کند.
نکتهای که درباره عملکرد قرارگاه فتح در خیبر وجود دارد، این است که غیر از شب اول عملیات که با یکگردان موفق شد از خطوط مستحکم دشمن عبور کند، از ادامه کار باز ماند. چون دشمن با اطلاع از هدف نیروهای ایرانی، بهشدت محور طلاییه را تقویت و پاتکهای پیدرپی کرد. سردار رشید در اینباره میگوید «دشمن با اطلاعاتی که به دستش رسیده بود طلاییه را چنان مستحکم و نفوذناپذیر کرده بود که ما هنوز بهطور کامل بهمشخصات دفاعی آنجا و میزان استحکاماتش پی نبردهایم.» (زیرنویس صفحه ۱۳۳)
سردار غلامعلی رشید میگوید در عملیات خیبر، این آتش منحنی دشمن بود که بیشتر فشار میآورد و اگر نیروهای ایرانی عقبه خشکی داشتند، بهطور قطع بهتر میجنگیدند.
کمکهای نیروی هوایی و هوانیروز
شهید عباس بابایی معاون وقت عملیات نیروی هوایی با استقرار یکپایگاه موشکی هاگ و بهکارگیری جنگندههای رهگیر F۱۴ پوشش هوایی منطقه عملیات خیبر را برقرار کرد. ایران در اینعملیات ۴ فروند هلیکوپتر هوانیروز خود را از دست داد؛ ۲ فروند شنوک، یکفروند هلیکوپتر تهاجمی کبرا و یکفروند ۲۱۴. یکی از شنوکها در هورالهویزه سقوط کرد و دیگری نیز دچار آسیب شده و فرود آمد.
سردار رشید میگوید هوانیروز در عملیات خیبر از ۵۰ هلیکوپتر ۲۱۴، ۲۴ فروند و از ۲۰ فروند هلیکوپتر شنوک، ۱۱ فروند را وارد عملیات کرد.
خیبر با دستاوردها و خسارتهایش
در عملیات خیبر، محمدابراهیم همت فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) به شهادت رسید، حمید باکری معاون لشکر ۳۱ عاشورا به شهادت رسید و مفقود شد، مرتضی یاغچیان معاون دوم لشکر ۳۱ عاشورا شهید شد، بهروز غلامی فرمانده تیپ ۱۵ امام حسن (ع) به شهادت رسید، دست راست حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) از تن جدا شد، انگشت احمد کاظمی فرمانده لشکر نجف اشرف جدا و مجروح شد و کریم نصر فرمانده تیپ قمر بنیهاشم ترکش خورد و مجروح شد.
فشار و مقاومت دشمن در اینعملیات در حدی بود که حمید باکری پس از شهادت در منطقه ماند و بهروایت سردار رشید، تانک دشمن از روی پیکرش عبور کرد و انتقالش به عقبه ممکن نشد. شهید همت هم در حالیکه نیروهای لشکرش در حد یکدسته باقی مانده بودند، سوار بر ترک موتور شهید میرافضلی از فرماندهان لشکر ۴۱ ثارالله به شهادت رسید.
سردار رشید در روایت خود از عملیات خیبر و حضور فرماندهان سپاه در مناطق درگیری آن، میگوید از میان فرماندهان سپاه بهجز محسن رضایی و رحیم صفوی همه به جزایر مجنون رفته بودند.
طبق طرح اولیه بنا بود در شب اول عملیات خیبر، نیروهای سپاه به نشوه برسوند، اما در نهایت به جزایر مجنون بسنده شد. در آنبرهه عراق و بلوکهای شرق و غرب به وحشت و اضطراب افتادند و به ایننتیجه رسیدند که جنگ وارد مرحلهای شده که نه آمریکا، نه شوروی نه عراق نمیخواستند به آنجا کشیده شود. به همیندلیل به صدام مجوز عملیات و حمله در خلیج فارس را دادند.
صدام حسین پس از عملیات خیبر به خبرنگاران کویتی گفت «۴ سال از جنگ گذشته میخواهید بشود ۷ سال؟ از کجا معلوم ما بتوانیم مقاومت کنیم؟»
مهمترین بازتاب عملیات خیبر نزد رژیم عراق و فرماندهانش این باور بود که با ابتکار و طرحهای جدید ایرانیها مواجهاند و هر لحظه با عملیاتی جدید روبرو هستند.
سردار غلامعلی رشید در پایان کتاب «عملیات خیبر؛ تفکری نو در جنگ» به حسین اردستانی میگوید «ایکاش باز هم شرایطی مثل خیبر برای ما پیش میآمد.» او اینجمله اندوهبار را نیز در پایانبندی خود که مربوط به پس از جنگ است، دارد: «معلوم نیست عقبنشینی سیاسی در مواضع جمهوری اسلامی تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد.»
«خروج از بنبست جنگ» و «کل بحث مهندسی رزمی» دو تعبیری هستند که غلامعلی رشید برای اشاره کوتاه به عملیات خیبر استفاده میکند. جمعبندی کلی او این است: امام درباره خیبر میگویند هرموقع میخواهیم ببینیم کار ما بزرگ بوده یا نه باید دید دشمنان چهقدر تبلیغات میکنند.
منبع: ایسنا