نقاط قوت و چالشهای پیشروی شانگهای
در اوایل ژوئیه ۲۰۲۴ ( اواسط تیرماه)، نشست سران سازمان همکاری شانگهای در آستانه قزاقستان برگزار شد با دستور کار بررسی حدود ۳۰ سند و امضای قطعنامه در مورد الحاق بلاروس و با شعار «تقویت گفتگوی چندجانبه – تلاش برای صلح و توسعه پایدار» آغاز بهکار کرد.
بسیاری از کارشناسان پس از شروع درگیریهای روسیه و اوکراین و تقویت همگرایی مسکو-پکن و از سوی دیگر عضویت ایران و بلاروس در این سازمان، شانگهای را ائتلافی منطقهای در تقابل با ساختارهای غربی خصوصا هژمونی ایالاتمتحده شناسایی کردند که البته برخی از صاحبنظران، سازمان همکاریهای شانگهای را در بهترین حالت تنها یک رقیب برای ساختارهای غربی از جمله ناتو دانستند.
اما به نظر میرسد اعضای اصلی سازمان شانگهای به خصوص روسیه و چین تمایل شدیدی دارند تا ساختار و فعالیتهای این سازمان را در تقابل با نظام تک قطبی ایالاتمتحده و ساختارهای برآمده از این سیستم در نظام بینالملل جا بیندازند و سازمان همکاریهای شانگهای را تبلور نظمی عادلانه برپایه «نظام چند قطبی» معرفی کنند.
از همین روی «ولادیمیر پوتین» و «شی جینگپینگ» در سخنان پایانی اجلاسیه از متحدان خود خواستند تا در برابر هرگونه نفوذ خارجی مقاومت کنند. به اعتقاد آنان مراکز قدرت جهانی در حال تغییر هستند و جهان چند قطبی در افق نمایان است.
پوتین و شی در بخشی از سخنان خود این سازمان را وزنهای در برابر «هژمونی» آمریکا در صحنه جهانی معرفی کرده و اعتقاد دارند جهان چند قطبی به واقعیتی مسلم تبدیل شده است و از عضای این بلوک خواستند تا نقش مهمی در امنیت جهانی و منطقهای ایفا کند.
به گفته روسای جمهور چین و روسیه برای جهان اهمیت حیاتی دارد که سازمان همکاری شانگهای در سمت درست تاریخ و در طرف انصاف و عدالت قرار بگیرد.
از همینروی در ادامه با نگاهی به نقاط قوت و چالش برانگیز سازمان همکاریهای شانگهای به بررسی این نکته میپردازیم که آیا این سازمان در ایجاد جهان چندقطبی و در تقابل با هژمون آمریکا موفق عمل کرده است.
روندهای فعلی سازمان همکاریهای شانگهای
تضمین امنیت اوراسیا در بحبوحه افزایش تنشهای ژئوپلیتیکی به یک وظیفه فوری برای بازیگران و نهادهای کلیدی منطقه تبدیل شده است. «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه بیان داشت که اعضای سازمان همکاری شانگهای تمایل مشترکی برای هماهنگ کردن اقدامات خود در سازمانملل و در سراسر فضای اوراسیا با استفاده از نهادهایی مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا، آ سهآن و بریکس دارند. «وانگیی» وزیر امور خارجه چین هم از سازمان همکاری شانگهای خواست تا مدیریت امنیت منطقه اوراسیا را به دست بگیرد.
سازمان همکاری شانگهای از زمان ایجاد آن در سال ۲۰۰۱ (۱۳۷۹)، از یک بلوک کوچک منطقهای که برای تضمین امنیت در امتداد محیط کشورهای پس از فروپاشی شوروی و چین طراحی شده بود در اصل هدف اولیه تشکیل سازمان شانگهای مقابله با انقلابهای رنگی و نفوذ غرب در ساختارهای سیاسی و اجتماعی این کشورها بود (حملات تروریستی به ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ تنها این ادغام را تسریع کرد) که بعدها با اضافه کردن اعضای جدیدی همچون ایران، هند پاکستان و بلاروس به ساختاری تبدیل شد که مدعی است ضامن همه جانبه امنیت اوراسیا است حتی با درنظر گرفتن اختلافات ژئوپلیتیکی برخی از اعضا اصلی سازمان.
فهرست کشورهای شریک گفتوگوی سازمان همکاری شانگهای بسیار گستردهتر از لیست اعضای دائم آن است زیرا شامل ارمنستان، آذربایجان، مصر، ترکیه، عربستان، امارات و همچنین تعدادی دیگر از بازیگران در جنوب جهانی از میان کشورهای عربی و آسیایی است. امروزه تقریباً همه کشورهای خلیج فارس به عنوان شرکای گفتگو در سازمانی حضور دارند و به ساختار یک پروژه منطقهای غیرغربی اعتماد کردهاند. علاوه بر این، نکتهای که سازمان همکاری شانگهای را به ضامن امنیت هستهای در فضای اوراسیا تبدیل میکند حضور چهار بازیگر هستهای در میان اعضای این سازمان است.
فهرست گسترده کشورهای عضو نیز نشان میدهد که سازمان همکاری شانگهای در اساس مدعی جایگزینی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به عنوان ضامن جامع امنیت اوراسیا است. اصرار غرب بر ارتقای چشمانداز امنیت جهانی با تحمیل نظام ارزشها و اولویتهای خود، بازیگران غیرغربی را بر آن داشته تا فرصتهای دیگری را برای تثبیت تلاشهای خود در مقابله با چالشها و تهدیدهای مرتبط در نظر بگیرند. سازمان همکاری شانگهای علیرغم اختلافات بین اعضایش پتانسیلهای بالایی در زمینههای نظامی، اقتصادی، جمعیتی و انرژی دارد که امکان جدایی موفق از هژمونی غرب را به آن میدهد.
از همان ابتدا، منشور سازمان همکاری شانگهای مبتنیبر اصل اساسی همکاری در مقابله با تهدیداتی بود که امروزه نیز مطرح هستند از جمله تروریسم، جداییطلبی و افراطگرایی و همچنین قاچاق مواد مخدر، جنایات فراملی و مهاجرت غیرقانونی. کشورهای عضو در اسناد بالادستی مصوب خود از فهرستی از اصول شامل: احترام متقابل به حاکمیت کشورها، عدم مداخله در امور داخلی و رد برتری نظامی یکجانبه در سرزمینهای همسایه نام بردهاند.
این اصولی است که سازمان همکاری شانگهای را از ناتو و ساختارهای غربی متمایز کرده و بازیگران غیرغربی را که منتقد مدل توسعه در نظم تک قطبی و روابط بینالملل آمریکا محور هستند،جذب این سازمان میکند.
سال ۲۰۲۴ ممکن است نقطه عطف جدیدی در تاریخ این سازمان باشد. پس از شروع درگیری روسیه در اوکراین که میتوان از آن بهعنوان محرکی قوی در تغییر سیاستهای روسیه و غربجمعی یاد کرد سازمان همکاری شانگهای مدعی ایجاد یک پروژه امنیت منطقهای است که از نظر اهمیت با پروژههای غربی قابل مقایسه است با این تفاوت که برعکس پروژههای غربی به قوانین بینالمللی احترام میگذارد.
بحرانهای گسترده در معماری امنیت بینالملل باعث ادغام و ایجاد ساختارهای منطقهای میشود و علاقه فزاینده بازیگران غیرغربی به سازمان همکاری شانگهای به طور کامل منعکس کننده روندهای بینالمللی کنونی و کاهش اعتماد به نهادهای منطقه یورو-آتلانتیک است.بحرانهای گسترده در معماری امنیت بینالملل باعث ادغام و ایجاد ساختارهای منطقهای میشود و علاقه فزاینده بازیگران غیرغربی به سازمان همکاری شانگهای کاملاً منعکس کننده روندهای بینالمللی کنونی و کاهش اعتماد به نهادهای منطقه یورو-آتلانتیک است.
پیوستن کشورهای جنوب جهانی به سازمانها و نهادهای مانند سازمان همکاریهای شانگهای نشان دهنده آگاهی کشورها از هویت منحصر به فرد خود و استقلال از نظرات و تصمیمات «خارج از حاکمیت کشور» است و ازهمینروی این مدل از پلت فرمها را در اولویت امنیتی خود قرار میدهند.
چالش های پیش روی سازمان همکاری شانگهای
در عین حال، سازمان همکاری شانگهای باوجود ارتباط و فعالیت رو به رشد خود در مبارزه با تروریسم، با چندین مشکل اساسی روبرو است که باید به سرعت در میان مدت حل شود.
۱. ابتدا نهادینه شدن بیشتر ساختار سازمانی میان اعضا است. اگرچه سازمان همکاری شانگهای در مسیر توسعه قرار دارد و تعداد فزایندهای از بازیگران (از جمله ترکیه عضو ناتو) را به خود جذب کرده است، اما اثربخشی ابزارهای کنترل و راستی آزمایی آن در سطح نهادی و نه مدل دوجانبه هنوز مبهم است. شکی نیست که سازمان همکاری شانگهای به وظایف اصلی خود از جمله مبارزه با تروریسم در تمام اشکال آن پاسخگو است اما این مکانیسم عمدتاً بر مبنای روابط دوجانبه میان کشورها انجام میپذیرد، در حالی که هنوز یک استراتژی امنیتی یکپارچه درون سازمانی مدون بیان نشده است.
در سالهای گذشته یکی از موضوعات کلیدی همکاری میان اعضا در سازمان همکاری شانگهای و افغانستان بهعنوان یکی از مهمترین موضوعات از منظر ثبات منطقهای بود. در سال ۲۰۲۳، کشورهای سازمان همکاری شانگهای پس از نشست سران در دهلینو اعلامیهای را تصویب کردند که در آن از ایجاد افغانستان بهعنوان یک کشور مستقل، متحد و بیطرف حمایت کردند. با این حال، در عمل، صحبت از هرگونه راه حل نهایی برای مشکل افغانستان از طریق تلاشهای کشورهای سازمان همکاری شانگهای خیلی زود است.
زیرا، همچنان در میان کشورهای عضو رویکردهای متفاوتی از تعامل افغانستان تحت حکومت طالبان وجود دارد. هرچند روند ادغام افغانستان در دوران حکومت «اشرف غنی» هم به چالشهای بسیاری برخورد کرده بود. با وجود اینکه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای از تشکیل دولت افغانستان با مشارکت همه اقوام در این کشور حمایت کردهاند، تا به امروز در عمل هیچ پیشرفتی در موضوع فراگیر بودن دولت افغانستان حاصل نشده است.
طالبان بر به رسمیت شناختن کابینه موجود این حکومت اصرار دارد. حل این موضوع به دلیل اختلاف در منافع ملی کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای پیچیده است و تاجیکستان احتمالا ناسازگارترین موضع را در برابر طالبان اتخاذ میکند. علاوه بر این، مشکل مشروعیت بخشیدن به مقامات افغانستان در سطح بین المللی و همچنین در سطح سازمان همکاری شانگهای که کشورهای عضو آن مقامات فعلی افغانستان را به رسمیت نمیشناسند، حل نشده باقی مانده است.
۲. با گسترش فهرست کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای، این سازمان به یک سازمان ناهمگون فزاینده تبدیل میشود و میتوان شاهد افزایش تناقضات بین اعضای آن بود. نمونه بارز آن مشکلات ارضی هند و پاکستان، اختلافات مرزی بین تاجیکستان و قرقیزستان، و تنش در اطراف ایران است.
۳. علاوه بر این، شایان ذکر است که تفاوتهایی در ارزیابی میزان اهمیت سازمان همکاری شانگهای در روسیه و چین وجود دارد. برای روسیه، پتانسیل سازمان همکاری شانگهای در تضمین امنیت اوراسیا تا حد زیادی با گفتمان ضدغربی و وحدت مواضع با چین، هند و احتمالاً ایران مرتبط است. سازمان همکاری شانگهای، در حالی که نتوانست یک موضع واحد در مورد درگیری روسیه در اوکراین ارائه دهد، اما همچنان در موضعگیریهای خود از مدل محور غرب نیز فاصله میگیرد.
از همینروی، نه تنها در حوزه امنیت، بلکه در حوزه توسعه اقتصادی نیز جایگزینهایی را پیشنهاد میکند؛ کاهش سهم دلار در تسویه حسابهای متقابل، افزایش حجم مبادلات تجاری، همگرایی در حوزه موسسات مالی و بانکی. با این حال، باوجود اینکه مبادلات تجاری بین روسیه و کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در حال رشد است، اما تا کنون سازمان نتوانسته استراتژی مشخص و مشترکی در مورد برنامههای ضد تحریم غربی برای اعضا ایجاد کند.
۴. برای چین، سازمان همکاری شانگهای نقش یک ضامن امنیتی طرح بلند پروازانه کمربند و جاده چین (BRI) را ایفا کرده و از پروژههای زیرساختی و لجستیکی در طول مسیر پشتیبانی میکند. بدون شک، سازمان همکاری شانگهای برای چین نیز از درجه اهمیت بالای برخوردار است، زیرا میتواند به این سازمان در راستای جایگزین یک مرکز قدرت جدید در آسیا در تقابل با آمریکا و پیمان ضد چینی AUKUS در منطقه آسیا و اقیانوسیه استفاده کند.
اما این ماموریت سازمان همکاری شانگهای برای رهبری چین تعیین کننده نشده است. چین نیز مانند روسیه، بیشتر از منظر تعامل دوجانبه به مسائل امنیتی در پلتفرم سازمان همکاری شانگهای دست به کنش میزند. پکن اجماع در فضای اوراسیا را به عنوان جزئیات یک استراتژی توسعه میان اعضا میبیند که از لحاظ اقتصادی دارای اهمیت است.
۵. محو کردن عملکرد امنیت منطقهای سازمان همکاری شانگهای به این معنی است که همیشه نمیتوان مرز مشخصی را بین سازمان همکاری شانگهای و سازمان پیمان امنیت جمعی مشخص کرد، به خصوص که تعدادی از کشورها، از جمله روسیه، عضوی از هر دو ساختار هستند.
علاوه بر این، اگر مسیر آسیای مرکزی را در پیش بگیریم، این سازمان پیمان امنیت جمعی است که ضامن واقعی امنیت در سطح بالا برای کشورهای منطقه در مواجهه با چالشها و تهدیدات کنونی است، در حالی که ابزار سازمان همکاری شانگهای برای حفاظت از منافع ملی کشورهای عضو کاملا شفاف نیست.
این موضوع را میتوان در حوادث ژانویه ۲۰۲۲ در قزاقستان و یا درگیری مرزی قرقیزستان و تاجیکستان به خوبی درک کرد. جایی که این کشورها درخواستهای خود را برای حفظ امنیت و ترک تخاصم به سازمان پیمان امنیتجمعی ارائه کردند و نه سازمان همکاریهای شانگهای.
همچنین میتوانیم به چالشهای دیگری در پس زمینه گسترش سازمان همکاریهای شانگهای اشاره کنیم:
تغییر ژئوپلیتیک: رشد سازمان همکاری شانگهای ممکن است روند حرکت به سوی نظم جهانی چند قطبی را تسریع بخشد. این میتواند منجر به افزایش رقابت بین بلوکهای مختلف قدرت شود که به طور بالقوه منجر به یک چشم انداز بین المللی پیچیدهتر و ناپایدار میشود.
جداسازی اقتصادی: فشار برای دلارزدایی و سیستمهای پرداخت جایگزین در سازمان همکاری شانگهای میتواند به تکه تکه شدن تدریجی سیستم اقتصادی جهانی کمک کند. این ممکن است منجر به ظهور حوزههای اقتصادی موازی شود، یکی تحت سلطه غرب و دیگری حول محور اعضای سازمان همکاری شانگهای.
رقابت فناورانه: از آنجایی که اعضای سازمان همکاری شانگهای، به ویژه چین، در قابلیتهای فناوری پیشرفت میکنند، ممکن است شاهد تشدید مسابقه جهانی فناوری باشیم. این میتواند منجر به استانداردهای فناورانه و اکوسیستمهای رقابتی گردد که به طور بالقوه همکاری بین المللی را در زمینههایی مانند مخابرات و امنیت سایبری پیچیده میکند.
پویایی امنیت منطقه ای: سیستم پیشنهادی جدید امنیتی اوراسیا، در صورت اجرا، میتواند چشم انداز امنیتی در منطقه را به طور قابل توجهی تغییر دهد. این ممکن است به کاهش نفوذ ناتو در آسیای مرکزی منجر شود و به طور بالقوه خطوط گسل جدیدی را در ترتیبات امنیتی جهانی ایجاد کند.
چالشهای انسجام داخلی: با گسترش سازمان همکاری شانگهای، حفظ وحدت بین اعضای دارای منافع متنوع و گاهاً متضاد چالشی مهم خواهد بود. توانایی سازمان برای مدیریت این پویاییهای داخلی برای اثربخشی بلندمدت آن بسیار مهم خواهد بود.
جمعبندی
اکنون که نظام بینالملل در حال گذار از نظم تک قطبی و ساختار امنیت بین الملل غرب محور است و کشورهای جنوب جهانی خواهان جایگاه بازیگرانی برابر و مستقل در نظم جدید بینالملل هستند، فرصتهای سازمان همکاری شانگهای برای تبدیل شدن به بستری درجهت تحکیم نیروهای غیرغربی و ایجاد جهان چندقطبی به شکل قابل توجهی افزایش یافته است.
فهرست کشورهای علاقهمند به پیوستن به این قالب به شکلی مداوم در حال افزایش است که بدون شک جایگاه و اعتبار این سازمان را در تقابل با ساختارهای قدیمی نظم بینالملل تقویت میکند.
روسیه و چین، نه تنها بهعنوان قدرتهای هستهای، بلکه بهعنوان اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، از نظر نظامی و استراتژیک، پیشران کلیدی سازمان هستند. این واقعیت که روسیه و چین پلاتفرمهای خود را در منطقه مستقل از ایالات متحده و متشکل از کشورهای آسیای مرکزی، و همچنین هند، پاکستان و ایران دارند، بدون شک تعادل و تقابلی را برای ابتکارات نظامی استراتژیک انگلیس و امریکا در فضای اوراسیا ایجاد میکند.
با این حال، با گسترش عضویت سازمان همکاری شانگهای و تشدید بحرانهای بینالمللی، این سازمان اکنون با وظیفه شفافسازی عملکرد خود در حوزه امنیت اوراسیا و پر کردن این مفهوم با معانی مرتبط مواجه است.
اینکه آیا ثبات منطقه به حل مشکل تروریسم تقلیل مییابد، یا مفهوم تضمین امنیت غیرقابل تقسیم اوراسیا شامل موارد دیگری مانند مانند مقابله با سناریوی نظامی سازی منطقه، امنیت هستهای، مبارزه با سلاحهای بیولوژیکی، افزایش تحکیم نهادی کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای و امکان ایجاد موضع مشترک در مورد تعدادی از مسائل و موضوعات بینالمللی است؟
همه این مسائل، همراه با چالشهای موجود، باید توسط سازمان همکاری شانگهای در محیط ژئوپلیتیک جدید مورد توجه قرار گیرد و در سریعترین زمان برطرف گردد.