وب گردی

تفاهم میان زن و شوهر فقط با عاطفه و گذشت کامل می‌شود

یک جامعه‌شناس معتقد است: تفاهم دو وجه دارد؛ یکی شخصیت حقیقی آدم‌هاست که دارای ویژگی‌های خاص خودش است و کسانی می‌توانند کنار هم باشند که از نظر روحیات شخصیتی تکمیل‌کننده هم باشند، باهم کنار بیایند و همدیگر را بپذیرند. دیگری بخش فیزیکی است، به این معنا که افراد شاید از نظر روحی باهم کنار بیایند و آن چیزی را که در بعد شخصیتی‌شان دارند، به‌روزرسانی و بالفعل کنند، اما گاهی ممکن است کار و حرکات او را نپسندیم، چون تکمیل‌کننده شرایط ما نیست، بنابراین این دو بخش اهمیت دارد و هر کدام از آن‌ها نباشد، سبب اختلالاتی خواهد شد.

تفاهم با تشابه و توافق فرق دارد

مریم‌سادات ظهوریان، جامعه‌شناس و فعال فرهنگی در گفتگو با «جوان» گفت: تفاهم با تشابه و توافق فرق دارد. خیلی وقت‌ها خواهر و برادر تشابه رفتاری دارند، ولی نمی‌توانند زیر یک سقف زندگی کنند. افراد باید تکمیل‌کننده هم باشند و مانند مهره‌های پازل همپوشانی داشته باشند. اگر فقط شبیه هم باشند نمی‌توانند همپوشانی داشته باشند، بنابراین تشابه دلیلی بر موفقیت یک زندگی نیست. توافق نیز با تفاهم متفاوت است. توافق یعنی با ایده‌های هم موافق بودن و سر یک مسئله‌ای به توافق رسیدن، اما تفاهم یعنی سهم مشترکی از موضوعات، ریزه‌کاری‌های زندگی و درک مشترک از جزئیات تا کلیات زندگی داشتن.

پایه‌گذاری تفاهم قبل از ازدواج

این جامعه‌شناس به اهمیت ایجاد و پایه‌ریزی تفاهم قبل از ازدواج اشاره کرد و اظهار داشت: زوج‌ها می‌توانند در فضای زندگی با فکر کردن به تفاهم بین‌شان پی ببرند، حتی ممکن است تحصیلات داشته باشند، اما نحوه تفکر و نگرش آن‌ها بنا به سنت‌های عوامانه تفاوت داشته باشد. باید ریشه‌ها و نگرش‌های اصلی باهم متناسب و نحوه فکرکردن همسو شود تا کم‌کم پیش برویم و مشترکات را کنار بگذاریم و وارد ریزه‌کاری‌ها شویم. این اشتراکات نیز لازم است قبل از ازدواج وجود داشته باشد چراکه بعد از ازدواج سخت می‌توان آن‌ها را به وجود آورد. مثلاً سفید من با سفید دیگری اگر همسو باشد، کار راحت‌تر است، در غیر این صورت به سختی می‌توان به جزئیات رسید. به طور مثال در سال‌های قبل شرح وظایف زن داخل خانه بود و شرح وظایف مرد خارج از خانه، اما الان این نسخه منسوخ شده است، همچنین ارتباطاتی که در قبل وجود داشت، محدود به یک محله، همسایه و نهایت هم آپارتمانی و همشهری بود، اما امروز این ارتباطات به اندازه کل جهان وسعت دارد، یعنی در آنِ‌واحد می‌توان با همه دیدگاه‌ها آشنا شد، پس در زندگی مشترک هر دو نفر باید منتفع شوند و به اندازه انتفاع نقش داشته باشند.

تفاهم صددرصدی نیست، عاطفه و گذشت را چاشنی آن کنیم

ظهوریان می‌گوید: تفاهم برخاسته از عاطفه است. تربیت هم اصل کار است که اگر هر دو وارد زندگی شوند، به دنبال آن عشق، علاقه، انگیزه، عاطفه، خواستن به ماندن و خواستن به گذشت‌کردن به میان می‌آید و زندگی به تفاهم نهایی منجر می‌شود. باید بخشش، صبر، گذشت، عاطفه و محبت در زندگی جای خودش را پیدا کند. مثلاً شخصی می‌گوید، به خاطر عاطفه و علاقه به زندگی گذشت می‌کنم، چون عاقل، بالغ و عاشق هستم و می‌توانم صبر و گذشت داشته باشم. حال اگر تفاهم اولیه وجود نداشته باشد، این عاطفه و گذشت به سختی به دست می‌آید. این نکته هم قابل توجه است و آنکه، هیچ تفاهمی صد‌درصد نیست، بنابراین لازم است عاطفه و گذشت چاشنی کار شود تا زندگی شیرین‌تر شود.

زنان و مردان بپذیرند بعضی نقش‌ها خاص یکی است

به گفته این جامعه‌شناس بعضی کار‌ها را تنها مادر است که می‌تواند انجام دهد و بعضی نقش‌ها فقط از عهده پدر برمی‌آید، مانند وجه عاطفی و صبوری‌ای که خاص زن و مادر دیده می‌شود، البته استثنا هم هست و گاهی این نقش‌ها جابه‌جا می‌شود، ولی در اصل شنیده‌ایم نقش مادر می‌تواند تکمیل‌کننده‌تر باشد و اگر کمبودی بود از سوی پدر جبران شود، این می‌شود تفاهم، مثلاً در بخشی از کار‌ها ۵۰ به ۵۰ هستیم، ولی بعضی جا‌ها شخصیت زن بهتر می‌تواند ایفای نقش کند، نه به عنوان وظیفه و تحکم بلکه به این دلیل که این نقش در وجه شخصیتی اوست، به همین دلیل مطالبه‌گری بیشتری در خانواده می‌شود. این مسائل می‌تواند روی محور تفاهم پیش برود.

مردان به شغل خانه‌داری نگاه سطحی نداشته باشند

این فعال فرهنگی به بعضی دیدگاه‌هایی که نسبت به شغل هنرمندانه خانه‌داری وجود دارد، اشاره کرد و گفت: متأسفانه در بعضی موارد شاهدیم نگاه به خانه‌داری سطحی و پیش پا افتاده است، همین موضوع باعث می‌شود مردان در انجام کار‌های محوله نگاه سطحی و عامیانه‌ای داشته باشند و آن را درست و با دقت انجام ندهند. حال زنانی که ویژگی شخصیتی‌شان قانونمند‌تر است و نقش برجسته عملکردی دارند، دوست دارند این ویژگی در کار خانه دیده و منظور شود. اینجا همان ۵۰ به ۵۰ که گفتیم به وجود می‌آید، مثلاً اگر مردی در کار مکانیکی خودرواش مشکلی پیش بیاید، آیا اجازه می‌دهد همسر او وارد ریزه‌کاری‌ها شود؟ کار منزل هم باید اینطور دیده شود، ولی بعضی آقایان آن را سطحی و کم‌اهمیت می‌بینند، به همین دلیل بعضی کار‌ها مانند جاروکردن را سطحی و بی‌دقت انجام می‌دهند. به شغل خانه‌داری باید نگاه ویژه داشت. این شغل هم مانند مشاغل دیگر مهندسی معکوس دارد و هم مهندسی اصلی. مردان باید ابتدا مهندسی معکوس را ببینند تا به مهندسی اصلی برسد. اگر از همان ابتدا کار‌های خانه را پیش‌پاافتاده‌ترین امور در نظر بگیرند، به خودشان اجازه می‌دهند این کار‌ها را خیلی راحت و بدون توجه انجام دهند و این نگاه سینه‌به‌سینه می‌چرخد و به فرزندان می‌رسد. این کار در نظم ذهنی افراد، حتی فرزندان اثرگذار است. همه نظم‌ها می‌تواند ذهن آدم‌ها را برای کار‌های دیگر منظم کند، بنابراین آقایانی که می‌توانند این هماهنگی را داشته باشند و برای‌شان مهم است شراکت داشته باشند، موفق هستند به شرطی که در چارچوب نظم پیش بروند. در این صورت تلنگر نمی‌خورند و به تفاهم صدمه‌ای نمی‌رسد.

زبان نرم زنان، همکاری و همدلی را افزایش می‌دهد

وی در ادامه به بانوانی که همسران‌شان در کار‌های خانه با آن‌ها همراهی می‌کنند، گفت: زنان باید این نکته را مدنظر داشته باشند که اگر شوهرشان ۱۰ درصدی با آن‌ها همراه بودند، باید به این ۱۰ درصد بها بدهند تا بشود ۲۰ درصد. همیشه شنیده‌ایم اگر در انجام کاری انتقادی داشتید، ابتدا وجوه مثبت آن کار را تأکید کنید، بعد طرف مقابل مشتاق می‌شود آن را درست انجام دهد. همچنین هر بدی و نقصی در هر کاری دو طرفه است. این نیست که بگوییم آقا کم کاری می‌کند یا خانم. قطعاً این قضیه دو طرفه است. وقتی هر بار می‌بینیم مردی ۱۰ درصد بالا آمده است و کمک به همسر همراه با سلیقه و نظم برای او مهم است، لذت می‌برد، آن وقت زبان نرم زن هم چاشنی کار می‌شود، در نتیجه همکاری بالاتر می‌رود.

منیت نداشته باشیم

این جامعه‌شناس معتقد است: باید «من» را کنار گذاشت. بیان کلماتی همچون خانه من، زندگی من و میهمانی من از سوی زن باعث می‌شود مرد زندگی را از آن خود نداند، پس همکاری معنا پیدا نمی‌کند و تبعاتی دیگر در پی خواهد داشت، اما وقتی خودش را شریک لذت و شکست در زندگی بداند و بشنود زندگی ما، میهمانی ما، خانه ما و غیره، زندگی را دوطرفه فرض می‌کند، بنابراین هم زن، هم مرد روی نوع، روش مدل، زمان، مکان و کلامی که استفاده می‌کنند، دقت کنند.

وی درباره آسیب عدم‌تفاهم گفت: اگر زوجین روی عملکردشان بازنگری نکنند، تفاهم نقطه قوتی نخواهد داشت. تفاهم زمانی به نقطه قوت می‌رسد که موجب ساختن شود. با من بودن و روی پای خود ایستادن و عدم‌بازنگری روی عملکرد و اینکه مشکلات از توست و تربیت تو اشتباه است، شخص به خودخودش برنمی‌گردد. در این صورت راندمان کار هر دو طرف چه از لحاظ روحی و چه فیزیکی پایین می‌آید. وقتی هم ذهن خسته باشد، بدن همکاری نمی‌کند. این اصطکاک هرچه بیشتر شود، جذابیت زندگی و دل دادن به زندگی پایین می‌آید و هر دو به سمت و سوی خود می‌روند، در نتیجه زندگی سرد و این سردی باعث گریز فرزندان می‌شود. این تفاهم است که ایجاد انگیزه می‌کند و خانواده‌ای موفق می‌سازد.

ظهوریان در آخر گفت: اگر اشتراکی در ویژگی‌های اولیه و نوع نگرش نباشد، تفاهم خیلی سخت پیش می‌آید. یک سوختن و ساختن است. باید اشتراکات اولیه وجود داشته باشد، بعد با کمک مشاور یا صحبت‌های فردی و شخصی تفاهم را ایجاد کرد. اولین و آخرین راهکاری که می‌توان مشکل تفاهم را حل کرد «گفتگو» است. حرف و جملاتی از جمله اینکه «خودت باید بفهمی»، «من این را می‌گویم و تو آن را»، فاصله را بیشتر می‌کند. زوجین باید مشکلات را با مشارکت و مشورت حل کنند. گاهی اوقات گفتگو‌ها مستقیم قابل بحث است، اما گاهی کمک نفر سوم مانند مشاور نیز لازم است.

منبع: روزنامه جوان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا