پیادهروی اربعین؛ یک سوژه بکر سینمایی
سینمای دینی در طول چند دهه اخیر، تغییرات فرمی و محتوایی شگرفی را به خود دیده است. تغییراتی که متناسب با شرایط زمانی و اقتضائات روز، سبب تکامل این گونه وطنی و پوستاندازی بهینه آن شد و اجازه نداد تا این گونه، در چارچوب کلاسیک خود باقی بماند.
یکی از دلایل این دگردیسی بلوغیافته، مقتضیات روز جامعه است که سبب پیدایش برخی مفاهیم و عناوین در دوران جدید شده است. یکی از این مفاهیم جدید که البته جریانسازی گستردهای دارد، مقوله اربعین است. پیادهروی اربعین که طی سالیان دراز، نمود چندانی نداشت اما اکنونی چندسالی میشود که این رخداد، به تقویم ثابت کشور افزوده شده و مسئولان، از ماهها قبل، زمینههای یک حضور چندمیلیونی را تسهیل میکنند.
پیادهروی اربعین یک رویداد معاصر در تقویم ملی ماست که ظرفیتهای پیدا و پنهان بسیاری برای تولیدات بصری به خود میبیند. در این زمینه، سینماگران مستند، کمی فعالتر عمل کردند و تاکنون دهها فیلم از این اتفاق بزرگ را به تولید رساندند اما ظرفیتهای بالای اربعین، هنوز نمود چندانی در قاب سینمای بلند داستانی نداشته است که قطعا این اتفاق، یک ضعف بزرگ در مقوله سینمای دینی و مقاومت به حساب میآید.
از قضا پتانسیلهای این حرکت آئینی به اندازهای است که نمیتوان آن را محدود به سینمای دینی و مقاومت نمود و در پسزمینه، میتوان به سینمای اجتماعی نیز اندیشید. درواقع وسعت مضمونی این پیادهروی و تکثر آدمهایی که از سلایق، نژادها و ملیتهای مختلف در آن حضور پیدا میکنند، زمینهای را رقم زده که دست فضاسازی را بسیار باز گذاشته و میتواند سوژههای نابی را برای فیلمنامهنویسان، تهیهکنندگان و کارگردانان مهیا کند.
این برخورداری در شرایطی که احساس میشود سینمای دینی و مقاومت، نیاز به یک بازتعریف در ساختار روایی و جذب مخاطب دارد، میتواند دست سینماگران را از بابت تعدد سوژه، حسابی پر کند. ضمن اینکه این حرکت پیادهروی، نوعی تبلیغ مجسم در سطح کلان بینالمللی نیز به حساب میآید و قطعا پرداخت سینمایی به این رویداد، خود در حکم تبلیغی است که میتواند جنبههای این اتفاق را برای مردم سراسر جهان، به تصویر بکشاند.
ضمن اینکه تنوع رویدادهای این اتفاق، امکانی به فیلمسازان میدهد که متناسب با حیطه فعالیت آنان در سبکی که فعالیت دارند را به تصویر کشیده و بنابراین، محدودیتی از این حیث، متوجه هیچ فیلمساز با هر نگاه و نگرشی نیست.
این ظرفیت سبب شده تا پیادهروی اربعین به اقیانوسی شبیه باشد که تقریبا هیچیک از مناسبتهای معاصر، تا این اندازه پتانسیل قصهگویی و بهرهبرداریهای سینمایی نداشته باشد اما نکتهای که در این وضع، عجیب به نظر میرسد آنکه چطور سینماگران ما ورود چندانی به این مقوله نداشتهاند و اگر چند فیلم مستند و کوتاه در این حوزه را فاکتور بگیریم، به آمار جالبی در این زمینه نمیرسیم.
با توجه به اینکه اربعین برخلاف سوژههای مهم دوره معاصر این گونه نظیر داعش، زمینه تولیداتی خیلی پرهزینه و سنگینی را نمیطلبد و البته تنوع بسیاری که از این مجال، نصیب فیلمسازان میشود بنابراین ضروری است که به شکل ویژهتری به این اتفاق نگریسته شود. ضروری است که برخی نهادها نظیر فارابی، حوزه هنری، اوج و دیگر دستگاهها با تولیداتی در این زمینه، اذهان جامعه سینمایی را به این پتانسیل بزرگ و نهفته بکشانند تا زمینه رونق بیشتر تولیداتی در این حوزه فراهم شود.
ساختههای این حوزه بنا بر انعطاف، ساختار خانوادهمحور و ابعاد آئینی خود، این قدرت را دارند که تاثیرگذاری مطلوبی داشته باشند و استقبالهای فراوانی را به خود ببینند بنابراین برای شروع کار نیاز است تا نهادها، به این بحث مهم ورود پیدا کرده و زمینه تولیدات فاخر در این حوزه را فراهم آورند.