بیوگرافی زهره حمیدی
زهره حمیدی بازیگر سینما و تلویزیون بعد از تحمل یک دوره بیماری سرطان پانکراس صبح روز یکشنبه ۴ شهریور در ۶۷ سالگی درگذشت.
سال گذشته وی با انتشار ویدیویی در صفحه مجازی خود خبر از بیماریش داد و گفت:
سلام به دوستان عزیزم، سلام به طرفدارانم، سلام به مردم ایران، می دونم تو این دو سه ماهی که من تو اینستا نبودم همه نگرانم شدید، همه پیام دادید، لطف داشتید و دوست داشتید که از حال من باخبر بشید.
خانم حمیدی هفته گذشته ویدیویی از خود منتشر کرد که نشان می داد بیماری وی پس از بهبود، دوباره بازگشته است.
بیوگرافی زهره حمیدی
زهره حمیدی متولد ۸ اردیبهشت ۱۳۳۶ در محله محسنی شهر اراک در ۸ اردیبهشت ۱۳۳۶ دیده به جهان گشود. او فرزند سوم خانواده بود و چهار خواهر و سه برادر داشت.
آغاز بازی وی در سینما از سال ۱۳۷۱ با فیلم دلاوران کوچه دلگشا به کارگردانی حسن هدایت بوده است. حمیدی درباره اولین تجربه بازیگری خود گفته بود: «در این فیلم نقش اول را برعهده داشتم. من در سال ۱۳۶۸ با وجود تاهل و داشتن ۲ دختر و ۲ پسر، خیلی اتفاقی و تصادفی به این عرصه وارد شدم البته همیشه به بازیگری علاقه مند بودم، دوستانی هم داشتم که در این حیطه کار می کردند؛ از جمله منیژه حکمت که دستیار کارگردان بود. وقتی بازی در فیلم دلاوران کوچه دلگشا که حسن هدایت کارگردانی آن را برعهده داشت، به من پیشنهاد شد، بدون اینکه کوچک ترین تجربه کاری داشته باشم، آن را قبول کردم و انصافا هم کار قابل قبول و خوبی از آب درآمد.»
ازدواج و فرزندان
۱۶ سالگی ازدواج کردم و در ۲۲ سالگی ۴ فرزند داشتم، حمید و مهتا خارج از ایران هستند و بیتا در ایران زندگی می کند. حامد هم ۸ سال است که در میان ما نیست.
مربیگری مهدکودک
بعد از ازدواج دوست نداشتم صرفا به خانه داری اکتفا کنم به همین خاطر تصمیم گرفتم مربی مهدکودک شوم، بعد از گذراندن آزمونی به مدیریت یک مهدکودک انتخاب شدم و ۲ سال مدیر مهدکودکی خصوصی بودم. سر کار داشتن با بچه ها برایم جذاب بود، به ویژه این که این تنها شغلی بود که می توانستم بچه هایم را با خودم ببرم و از کنار هم بودن، لذت ببریم.
بازیگری مرا انتخاب کرد
در حقیقت بازیگری من را انتخاب کرد! من و خانم منیژه حکمت در دوران دبیرستان با هم همکلاسی بودیم و من به صورت کاملا اتفاقی بعد از آشنایی با خانم حکمت، توسط ایشان برای یک کار سینمایی به نام «کوچه دلاوران دلگشا» به کارگردانی حسن هدایت، معرفی شدم و پس از بازی در آن فیلم، شروع فعالیت حرفه ای و هنری من آغاز شد. گفتنی است با توجه به این که من متاهل بودم و صاحب فرزند، کار بازیگری تا حدودی برایم دشوار بود و رسیدگی به هر دوی آنها بسیار سخت، اما از آن جا که به خانواده و شغلم علاقه داشتم هر دو آنها را تا به امروز در کنار هم حفظ کردم و امیدوارم که در شغلم موفق بوده باشم.
همسرم اول مخالف بود
در ابتدای شروع بازیگری، همسرم خیلی تمایلی به این انتخاب نداشت و موافقت نمی کرد، اما هنگامی که متوجه علاقه من به این کار شد و با توجه به احترامی که برایم قایل بود، نه تنها مخالفت نکرد بلکه از من حمایت نیز کرد. من معتقد هستم که انسان به تمام آرزوهای خوبش می رسد و بازیگری برای من جزء، آرزوهایی بود که من به آن دست پیدا کردم. دوران کودکی من، با دوران کودکی بچه های امروز خیلی متفاوت بود، سرگرمی ما با بچه های همسایه یا خواهر و برادرهایمان بود و بهترین بازی های ما «لی لی» یا «گرگم به هوا» بود…
فوت پسرش حامد
تلخ ترین خاطره زندگی من فوت حامد عزیز بود و این بدترین حالت برای یک مادر است. هنگام این جریان من در اهواز و برای فیلمبرداری رفته بودم که اطلاع دادند حامد فوت کرده است. در طی ۱۶ ساعتی که از اهواز به تهران می آمدم، عین این ۱۶ ساعت برایم مانند یک عمر گذشت و لحظه ای نبود که چشمانم خیس نباشد، درست از همان لحظه که حامد متولد شده بود و پزشک آن را در آغوشم گذاشته بود تا مدرسه رفتن، بزرگ شدنش، همه و همه مانند یک فیلم بود، حامد تنها ۲۷ سال داشت که این اتفاق برایش رخ داد، او در اثر ایست قلبی در خواب، ما را ترک کرد، حامد مانند تمام جوان های هم سن و سالش به فکر سلامتی و اندامش بود و به همین خاطر از داروهایی که در کلاس های بدنسازی به او معرفی شده بود استفاده می کرد و دارویی که حامد مصرف کرده بود روی قلبش تاثیر گذاشته بود، توصیه من به جوان ها به عنوان یک مادر، پرهیز از مصرف داروهای این چنینی و شیمیایی است و جوان های امروز باید مثل جوان های قدیم که زورخانه می رفتند با روش های درست به فکر سلامتی شان باشند.
فرزندانم علاقه ای به بازیگری ندارند
فرزندانم نسبت به شغل من حس خوبی داشتند اما هیچ وقت تمایلی به بازیگر شدن نشان ندادند که به نظر من هم بازیگری امری ذاتی است و با تزریق نمی توان، کسی را بازیگر کرد. خودم خیلی دوست داشتم که حتی یکی از فرزندانم راه من را ادامه بدهد البته باید بگویم تمایل داشتم که دخترانم مانند خودم ازدواج کنند و بعد پا به این عرصه بگذارند، اما متاسفانه یا خوشبختانه خودشان راهشان را انتخاب کردند و خوشبختانه در زندگی و کارشان موفق هستند.
مادربزرگ شدن در ۳۶ سالگی
اگر به جوان های امروزی بگوییم کسی در ۳۶ سالگی مادربزرگ شده، حتما برایش باورنکردنی است. چون این روزها سن ازدواج به شدت بالا رفته و جوان ها تازه در این سن و سال به ازدواج فکر می کنند. اما من در این سن و سال نوه اولم به دنیا آمد و زندگی من را شیرین کرد.
فیلمشناسی خانم زهره حمیدی
سینمایی های زهره حمیدی
- محله گل و بلبل(۱۳۹۵)
- من و شارمین (۱۳۹۴)
- رستاخیز (۱۳۸۹)
- پس کوچه های شمرون (۱۳۹۱ در عنوان بندی نیامده)
- دریا کنار (۱۳۹۱)
- دنیای پرامید (۱۳۹۱)
- شاباش (۱۳۹۱)
- بدون اجازه (۱۳۸۹)
- دیو و دلبر (۱۳۸۹)
- ورود آقایان ممنوع (۱۳۸۹)
- در شب عروسی (۱۳۸۷)
- عصر روز دهم (۱۳۸۷)
- کلاهی برای باران (۱۳۸۵)
- هدف اصلی (۱۳۸۵)
- شاخه گلی برای عروس (۱۳۸۳)
- پروین (۱۳۸۳ در عنوان بندی نیامده)
- زن سمی (۱۳۸۲)
- فریاد در شب (۱۳۸۲)
- قدمگاه (۱۳۸۲)
- سیندرلا (۱۳۸۰)
- غزل (۱۳۸۰)
- همکلاس (۱۳۸۰)
- تکیه بر باد (۱۳۷۹)
- چتری برای دو نفر (۱۳۷۹)
- شب های تهران (۱۳۷۹)
- مسافر ری (۱۳۷۹)
- بوی کافور، عطر یاس (۱۳۷۸)
- شبیخون (۱۳۷۶)
- عروسی مهتاب (۱۳۷۵)
- عشق گمشده (۱۳۷۵)
- بازی های پنهان (۱۳۷۴)
- گروگان (۱۳۷۴)
- چشم شیطان (۱۳۷۲)
- عصیان (۱۳۷۲)
- خوش خیال (۱۳۷۱)
- دلاوران کوچه دلگشا (۱۳۷۱)
مجموعه های تلویزیونی خانم حمیدی
- ۱۳۹۷ راه و بیراه
- ۱۳۹۲ شوخی با ستارگان
- ۱۳۸۹–۱۳۹۰ موج و صخره
- ۱۳۸۸ لطفاً دور نزنیم
- ۱۳۸۴ مزرعه کوچک
- ۱۳۸۳ طلسم شدگان
- ۱۳۸۰ گم گشته
- ۱۳۸۰ دردسر والدین
- ۱۳۸۰ بیابان عشق
- ۱۳۷۷ تولدی دیگر
- ۱۳۷۵ بهشت گم شده
- ۱۳۷۴ آتیه
- شوق پرواز؟
- زمانی برای عاشقی
- جدال با سرنوشت
- مسافر زمان
- پشت بام تهران
- مثل یک کابوس
- مهمانی از بهشت
- بال های خیس
- همه بچه ها ما
- بزم آخر
- مستانه
- افسون
- دختران
- پاتوق
منبع: روزیاتو