محکمه محبوب آقای قاضی
۱۰:۴۳ – ۰۶ شهریور ۱۴۰۳
کاراکتر آقای قاضی با نقشآفرینی بهزاد خلج، رنگ و رخ واقعی به خودگرفته و باورپذیر شده است. آقای قاضی چه به لحاظ خردهروایتهای دراماتیک و چه از منظر آموزش مسائل حقوقی و آگاهیبخشی به مردم، توانسته رسالت خود را انجام دهد و بامدد گرفتن از افراد حرفهای تئاتر که دست بر قضا چهره هم نبودند، روایتی واقعی از دادگاهها را مقابل چشم مخاطب قرار دهد. سیدمحمد حسینی، سرپرست نویسندگان مجموعه آقای قاضی است که طی این دو فصل، به همراه نویسندگان، روایتهایی واقعی از بطن جامعه به مخاطب ارائه کرده است. او درخصوص نوشتن متون این دو فصل میگوید: آقای قاضی برای حفظ ریتم، آهنگ و بیان خود، همه نویسندگان را به همآوایی میرساند.
آنچه در هر دو فصل این مجموعه شکل گرفت، حاصل یک فرآیند بود که در نهایت روایت را به اجرا میرساند. این فرآیند در فصل یک، قالب دیگری داشت و حدود هفت مرحله طول میکشید تا متن در نهایت به تولید برسد. در فصل دوم تعداد این مراحل کمتر شد و قدری سرعت نگارش بالاتر رفت. آشنایی همکاران با سریال پخش شده هم به این مسأله کمک کرد. در نهایت ریتم نگارش بالاتر رفت و همکاران هم توانسته بودند به یک انسجام بیشتر برای آشنایی با قلم هم برسند تا مشخص شود هر کسی روی چه موضوعی کار کند و موضوعات تنوع خود را حفظ کنند.
پرداختن به مسائل واقعی مردم
از نکاتی که باید در ارتباط با این مجموعه مطرح کرد، واقعی بودن موضوعاتی است که به آن پرداخته میشود؛ مسائلی که خود مردم با آن روبهرو هستند و آنقدر واقعی است که برایشان قابل باور میشود. حسینی در این خصوص میگوید: نکته بسیار مهمی که در هر دو فصل برای نگارش اثر مدنظر ما بود، پرداختن به مسائلی بود که مردم و جامعه با آن روبهرو هستند. یعنی طبیعی است که بعضی از مسائل حوزه قضایی که ممکن است خشونت و پیچیدگی ودرعین حال جذابیت بیشتری داشته و با موضوعات فرامتنی همراه هستند، از دایره نگارش ما خارج شدند. درحقیقت نگاه ما درکل ودرهر دو فصل، این بودکه به یک وجه آموزشی برای تماشاگر برسیم. میخواستیم به گونهای باشد که هر فردی، حتی خود من، وقتی در جامعه زندگی میکنیم بدانیم که دارای چه حقوقی هستیم و چه ظرایفی را باید رعایت کنیم.
طبیعی است که دراین نوع چیدمان، برخی چیزها که در ساختار قضایی ما هستند، در آقای قاضی هم بارها به آن اشاره شد و پرتکرار شدند. مثلا اگر دقت کرده باشید، تاکید روی مطالعه یک قرارداد پیش از امضای آن، بارها مطرح شده است. این مسأله به دلیل تکرار آن در پروندههای قضایی و جدی بودن آن برای قوهقضاییه است که باعث شد بسیاری از مسائل دعاوی از همین ناحیه شکل بگیرد. برای همین قصد ما هم این بوده که برای مخاطب تکرار و آن را یادآوری کنیم تا مثلا اگر در قسمت یک دید، درقسمت چهار هم ببیند. درکنار آن، قاضی هم مدام برآن تاکید کند که مردم باید متن قراردادها را بخوانند و بعد امضا کنند. درحقوق شهروندی یا همسایگی و زیست آپارتماننشینی ما، تلاش این بوده مسائلی را انتخاب کنیم که عمومی باشد. البته بسیاری از پروندهها با موضوع مسائل جنایی را هم داشتیم، اما در سپهر کلی و منظومه اصلی مدنظر سریال آقای قاضی جا نمیشد و با وجود جذابیتهایی که برای خودمان داشت، از آن عبور کردیم و سراغشان نرفتیم.
همراهی جدی قوه قضاییه
اما تولید چنین مجموعهای بدون همراهی قوه قضاییه میسر نیست. حسینی در پاسخ به میزان همراهبودن این قوه، اینطور بیان میکند: برخی سوژهها برای پرداخت و تولید بسیار جذاب بود، اما چون در گستره موضوعی آقای قاضی جا نمیشد، از آن گذر کردیم. اما باید این را بگویم کمکی که قوه قضاییه به ما میکند، بسیار قابل توجه است. یکی از مسائل اصلی ما، انشای حکم است. ما در این حوزه مسائل جدی داریم که اختلاف رأی قضات را درپی دارد. برای همین وحدت رویه شکل گرفته است. ما برای اینکه به یک رأی اقناعکننده برسیم و تا حد ممکن به اصل واقعیت نزدیک باشد، به کمک قوه قضاییه نیاز داشتیم که واقعا دراین حوزه به ما کمک کردند. گاهی در فصل اول به یک موضوع میرسیدم و آن را مینوشتیم، وقتی انشای حکم تمام میشد، با اینکه وکلایی کنارمان بودند و کمک میکردند تا واژههای مربوطه را بیان کنیم، انشای رأی را قبول نمیکردند و این مسأله به معنای بازنویسی کل قصه بود. آقای قاضی حالا در فصل دوم خود، به واسطه طرح موضوعات حقوقی، تسلط نویسندگان خود را هم بالا برده است.
حسینی در این خصوص میگوید: تلاشمان این بود که اولین منبع خود را، تجربه افراد قرار دهیم. یعنی گاهی خود نویسندگان از تجربیاتشان در این زمینه میگفتند. دومین منبع، حضور در دادگاه بود که نویسندگان برای بهتر نوشتهشدن قصهها به دادگاهها میرفتند. منبع سوم، پروندههایی بود که میتوانستیم از قوه قضاییه بگیریم که گاهی محدودیت وجود داشت و بر اساس روند این قوه، طبیعی بود. چهارمین منبع، کتابهایی بود که در این حوزه نوشته شده است. همه اینها درکنار هم، یک تجربه به نویسندگان ارائه میداد. از مهمترین مواردی که همه اینها را در کنار هم منسجم میکرد، قواره کلی شخصیت قاضی بهعنوان رکن اصلی قصه بود. البته در فصل فعلی، با برخی مشکلات تولیدی مواجه شدیم که برخی محدودیتها را درداستانهای ما ایجاد کرد. مثلا میخواستیم بخشهایی را بیرون از دادگاه بگیریم و در قسمتهای اول هم آن را نشان دادیم. در واقع قصد ما افزایش بار دراماتیک قصه بود، اما محدودیتهای تولید باعث شد به روال قبل برگردد.
سرمایهگذاری روی آگاهی مردم
سرپرست نویسندگان آقای قاضی به وجه مهمی از این مجموعه اشاره کرده و میگوید: وجه مهم آقای قاضی سرمایهگذاری روی آگاهی مردم است. یعنی اگر همین یک گزاره را بتوانیم به مردم منتقل کنیم که قراردادها را قبل از امضا مطالعه کنند، بخش مهمی از پروندههای قضایی حل میشود. ما از دو منظر نگاه کردیم؛ هم برایمان مهم بود قضات با وجود حجم بالای پروندهها، چهرهای مثل آقای قاضی را ببینند و بیشتر صبوری در پیش بگیرند و هم برای مردم آموزشدهنده و بازدارنده باشد. بازخوردهایی که گرفتهام بسیار مثبت است و حال مخاطب با این مجموعه خوب است. با اینکه در برخی صحنهها ناچار به بالا بردن صدای بازیگران هستیم، اما باز هم مخاطب آن را دوست دارد.
فکر میکنم مخاطب با آن همراه شده است. به نظرم حال مخاطب با آثاری مثل آقای قاضی خوب است. یعنی در تمام قسمتها و حتی جایی که آقای قاضی برخلاف میل خود، رای صادر میکند، باز هم حال مخاطب خوب است. به نظرم برای همین است که مخاطب این مجموعه را دوست دارد. وی در توضیح روند کار نویسندگان هم تصریح میکند: در دوره جدید، ابتدا قصهها را مینوشتیم، یک جلسه مشترک با قاضی داشتیم تا صحبتها را مطرح کنیم، مجدد متون بازنویسی میشد و در نهایت سرصحنه اگر نیاز بود بازنویسی مجدد شکل میگرفت. من کمتر همراه تیم اجرایی بودم، اما حتما یک نفر به عنوان نماینده تیم نویسندگان، در اجرا حضور داشت.
از آسیبشناسی فاصله بگیریم
حسینی در تشریح لزوم شکل گرفتن آثاری مثل آقای قاضی، میگوید: من معتقدم تلویزیون در یک سری حوزهها، باید از آسیبشناسی فاصله بگیرد و نگاه ایجابی داشته باشد؛ مثلا در حوزه فرزندآوری و جمعیت، تلویزیون میتواند با روایت قصه تولد بچهها، شیرینی آن را به مردم منتقل کند. ما این را باید در حوزههای مختلف تجربه کنیم. ما سختترین حوزه یعنی مسائل قضایی را انتخاب کردیم.
در اهمیت آگاهیبخشی دراماتیک
مساله پرداختن به امور حقوقی در مجموعهای مثل آقای قاضی، نکتهای است که بسیاری از کارشناسان حقوقی آن را زیر ذرهبین برده و آن را مرحلهای برای آگاهیبخشی به مخاطبان میدانند. شاهرخ صالحی کرهرودی، سردفتر اسناد رسمی ومدرس دانشگاه در این خصوص میگوید:این روزهابسیاری ازمردم درکشورما، درگیردادگاه هستند. عدم آگاهی حقوقی، ضعف حقوقی و سهلانگاری خود مردم، سبب شده تا افراد بسیاری درگیر راهروهای دادگاه باشند.
اگر آمارهای رسمی اعلامشده را ملاک قرار دهیم که سالی ششمیلیون پرونده وارد دستگاه قضایی میشود و فرض کنیم که هر پرونده دو نفر طرف دعوی داشته باشد، یعنی ۱۲میلیون نفر درگیر این پروندهها هستند. این رقم در مقایسه با جمعیت کشور، چیزی حدود ۱۵ ــ ۱۰ نفر از جمعیت کشور را نشان میدهد. وی ادامه میدهد: البته ارقام و آمار بیش از اینهاست. از طرف دیگر، این مشکل را در کشورمان داریم که الزام به حضور وکیل در جریان دادرسی نداریم و خیلی از مردم خودشان طرح دعوی میکنند که همین، باعث تشدید مشکلات میشود. گاهی ممکن است مردم به حق خود نرسند یا نتوانند دفاع خوبی از خود داشته باشند و حتی گاهی بیشتر زیان کنند. در چنین شرایطی، نشان دادن یا بازنمایی یک دادگاه یا جریان دادرسی به مردم و تلاش برای نمایش کمی از حقوقشان با زبان هنر، کار بسیار درست و خوبی است. یعنی در مقدمه باید به این اشاره کنم که ما نیاز به چنین مجموعهای به لحاظ کار فرهنگی داشتیم و این کار باید به گونهای انجام میشد که مردم با آن ارتباط برقرار کنند. آقای قاضی از این منظر، هم نیاز و هم مطلوب بوده است.
این مدرس دانشگاه بیان میکند: قطعا هرچقدر آگاهی جامعه نسبت به همه مسائل بالاتر رود، میزان آسیب آن جامعه کمتر میشود. وقتی در مسائل حقوقی آگاه باشیم که وارد چه جریانی میشویم و قراردادی که امضا میکنیم چه تکالیفی برای ما دارد، حتما مطالعه و مشورت خواهیم کرد. خروجی این اتفاق هم، کمتر شدن درگیریهای این حوزه و مالباختگی و زیان افراد است. اینطور مثال میزنم که وقتی در یک نزاع، دو نفر با هم درگیر هستند، اگر فردی به این مسأله آگاه باشد که تنها با زدن یک مشت به صورت طرف مقابل و کبود شدن آن، باید هزینهای در حدود ۵۰-۶۰ میلیون بپردازد، از نزاع خوداری میکند. آگاهی همینقدر میتواند از اختلافات حقوقی و جرم پیشگیری کند. صالحی کرهرودی در پایان تاکید میکند: آقای قاضی به جریان آگاه شدن مردم کمک کرده است. اما نیاز داریم یک چیزی را فرای آگاهی مردم بیاموزیم. ما یک ضعف فرهنگی داریم و مردم خودشان را متخصص هرچیز میدانند. اگر مردم بدانند که در امور حقوقی متخصص نیستند و برای کوچکترین کارها باید مشورت بگیرند، آن وقت اتفاقهای بهتری میافتد.
مردم ساعتها برای خرید ازدواج وقت میگذارند، اما درباره قرارداد ازدواج که بر آینده آنها تاثیرگذار است کمتر زمان میگذارند. باید بتوانیم این را بین مردم جا بیاندازیم که مردم متخصص حقوقی نیستند و باید حتما مشورت بگیرند. البته خوب است که در آقای قاضی به پروندههای کثیرالشاکی هم پرداخته شود. این مسأله یکی از نکات عجیب در کشور ماست که گاهی یک پرونده، چند هزار شاکی دارد. نکته آخر اینکه یکی از نقاط ضعف در کشور ما، نپرداختن به مسأله سند رسمی است. هرچقدر مردم قراردادهای عادی بین خودشان را کنار بگذارند و جای آن سند رسمی را جایگزین کنند، هم از مشکلاتشان جلوگیری میشود و هم بهتر به حق و حقوقشان میرسند. یکی از قوانینی که در کشور ما تصویب شده و میتوان با عنوان رنسانس حقوقی از آن یاد کرد، قانون الزام به ثبت رسمی معاملات اموال غیرمنقول است. این را باید برای مردم فرهنگسازی کرد چراکه آثار عجیبی بر زندگی مردم دارد.
منبع: روزنامه جامجم