مهدی فتحی؛ بازیگری هزار نقش که با عمروعاص ماندگار شد
۲۰ سال پیش و در آخرین ساعات سال ۱۳۸۲، در حالی که همه ایرانیان مشتاق منتظر آغاز سال نو بودند، خبر درگذشت چهرهای درخشان از قافله هنرمندان و تبار بازیگران کامها را تلخ کرد. «مهدی فتحی» بازیگر کاربلد سینما، تئاتر و تلویزیون در۶۴سالگی چهره در نقاب خاک کشید تا ثابت شود که پیک اجل حتی در ساعات آخر سال هم دست از گلچینی خود از میان اهالی سینما و تلویزیون برنمیدارد.
آغاز درخشش در تئاتر
مهدی فتحی متولد سال ۱۳۱۸ بود. او در بیست سالگی به عنوان دانشجوی ممتاز از دانشکده هنرهای دراماتیک تهران فارغالتحصیل شد، در حالی که یکسال پیش از آن با ورود به هنرکده آزاد آناهیتا آموزش بازیگری را به شکل حرفهای آغاز کرده بود؛ دورانی که هشت سال طول کشید و در کنار چهرههایی مثل محمود دولتآبادی، مهین شهابی، پرویز بهرام، جعفر والی، کاظم هژیرآزاد و … کسب تجربه کرده و در حدود بیست نمایش ایفای نقش کرد. نمایشهایی مثل «اتللو»، «هیاهوی بسیار برای هیچ»، «ریشتراش سویل» و «طبقه پنجم» که کارگردانی آنها را مصطفی اسکویی به عهده داشت.
فتحی در ادامه در نمایشنامههایی از چخوف مانند «خرس و خواستگاری» و «سه خواهر» به کارگردانی مهین طاقانی روی صحنه رفت. در آن سالها اهالی تئاتر و تماشاگران در کنار چهرههایی مثل عزتالله انتظامی و علی نصیریان، جوانی را میدیدند که در نقشهایش حلشده و چنان پرطنین روی صحنه حرف میزند که انگار روح شخصیتها در او حلول کردهاند.
تبحر او در صحنه تئاتر و به ویژه تأکید بر قدرت کلام او را کمکم به وزنه مؤثری در تئاتر دهه پنجاه تبدیل کرد و استاد فن بیان هنرکده آناهیتا و دانشکده هنرهای دراماتیک شد. او در سالهای پایانی دهه پنجاه علاوه بر تئاتر و تدریس، به دکلمه اشعار انقلابی هم میپرداخت.
«عمروعاص» شخصیتی که فتحی را جاودانه کرد
اگرچه فتحی بازیگری به نسبت کمکار بود، اما در هر سه قالب تلویزیون، سینما و تئاتر، بخت هنری خویش را آزمود و اتفاقاً نقشهای خاطرهانگیزی را به جا گذاشت. نقشهایی که بهویژه با لحن خاص دیالوگ گفتن او جاودانه شد. شاید ماندگارترین تصویر مهدی فتحی برای علاقهمندان به سینما دیالوگ وی در سکانس آغازین فیلم «اعتراض» مسعود کیمیایی باشد. جایی که محسن خان دربندی (فتحی) برای آزادی امیرعلی فرمانزاد (داریوش ارجمند) که از چاردیواری زندان آزاد میشد، «به سلامتی سه تن: ناموس و رفیق و وطن و سلامتی سه کس: زندونی و سرباز و بیکس» گلریزان کرد. بازی او در فیلمهای «کشتی آنجلیکا»، «روز واقعه»، «دستمزد» و «آدم برفی» نیز نشانههایی روشن از یک بازیگر مسلط و کارکشته را به نمایش گذاشت.
بخش عمده شهرت فتحی در بین مخاطبان عام به مجموعه ماندگار امام علی (ع) به کارگردانی داود میرباقری باز میگردد که در پاییز و زمستان ۱۳۷۵روی آنتن رفت. بازی مهدی فتحی در نقش «عمروعاص» او را به یکی از محبوبترین بازیگران این مجموعه برای مخاطبلن پرشمارآن تبدیل کرد.
زندهیاد فتحی دستپرورده صحنه تئاتر بود و بهخوبی توانست تمام آنچه را بر صحنه نمایش و بهویژه در حوزه فن بیان آموخته بود، در شخصیت عمروعاص سریال امام علی (ع) به کار ببندد.
در سریال امام علی (ع) فتحی شخصیت عمروعاص را چنان باورپذیر، پرانعطاف و البته جذاب ارائه کرد که میتوان گفت برای همیشه تصویر کلیشهای نقش منفیهای تاریخی را دستخوش تغییر کرد و بسیاری از بازیگران شناخته شده نیز در آثار بعدی که در حوزه تاریخ (صدر اسلام و معاصر) ایفاگر نقشهای منفی شدند از همین شیوه پیروی میکنند. شیوهای که البته با لحن و بیان خاص دیالوگگویی فتحی منحصر به فرد شد.
ابتدا قرار بود فتحی نقش ابوسفیان را بازی کند که درنهایت این نقش به زندهیاد جهانگیر فروهر رسید و «عمروعاص» نصیب فتحی شد. این نقش نمونه اعلای معاشقه بازیگر با نقش و حل شدن خاص فتحی در شخصیت را به تصویر کشید. هماهنگی بازی فتحی با رفیق قدیمیاش بهزاد فراهانی که نقشه معاویه را برعهده داشت در ماندگاری کار او موثر بود.
یکسال پس از پخش سریال امام علی (ع) فرهنگسرای بهمن میزبان تئاتر «بینوایان» به کارگردانی بهروز غریبپور بود. زوج فتحی و فراهانی اینبار به ترتیب با نقشهای «ژان والژان» و «ژاور» روی صحنه در برابر هم بودند. در مدت یکسالی که بینوایان در جنوب تهران اجرا میشد، ساکنان شمال تهران و محلات چیذر، قیطریه و خیابان حکمت هر روز مردی را با لباسهای قدیمی و بارانی ژنده میدیدند که در خیابانها پرسه میزند مدتی بعد وقتی تئاتر بینوایان بهصورت تلویزیونی ضبط و پخش شد آنوقت خیلیها فهمیدند آن مرد بارانیپوش همسایهشان مهدی فتحی بودهاست که این ریاضت را میکشیده تا نقش «ژان والژان» را در خودش حل کند.
در سالهای بعد، ناملایمات روزگار و فشارهای زندگی مهدی فتحی را چنان مستأصل کرد که چارهای جز پاسخ مثبت به چند کار معمولی در اواخر عمر خود نداشت و سرانجام نیز در حالی که هنوز بخش زیادی از استعداد بازیگری و توانمندیاش ناشناخته باقی مانده بود، هم از دنیای بازیگری و هم از دنیای فانی خداحافظی کرد.
این بازیگر توانمند از اواخر پاییز ۱۳۸۲ دچار عارضه قلبی شد و به بیمارستان ایرانمهر رفت، اما مشکلات مالی و هزینه دو میلیونتومانی بیمارستان باعث شد تا او را بعد از چند روز به بیمارستان دولتی شهدای تجریش منتقل کنند. فتحی در آخرین ساعت زمستان ۱۳۸۲ دیده از جهان فروبست و در سومین روز بهار ۸۳ بر دوش تشییعکنندگان در خانه ابدیاش در قطعه هنرمندان بهشت زهرا تشییع و به خاک سپرده شد.
منبع: آنا