چرا امام (ره) مخالف «جمهوری دموکراتیک اسلامی» بود؟
امام خمینی (ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و مبدع نظریه جمهوری اسلامی در ابتدا معتقد بودند که نیازی به این همه پرسی نیست. زیرا مردم با برپایی تظاهرات های مختلف عملاً نظریه «جمهوری اسلامی» را تأیید کردند. اما برای اینکه در آینده شک و شبهه ای در این مورد ایجاد نشود، با این کار موافقت کرد.
امام (ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و ایدئولوگ جناح دینی، جمهوری اسلامی را ساختاری سیاسی مبتنی بر آراء عمومی و قوانین اسلامی تعریف کردند که قانون اساسی آن بر اساس قوانین اسلامی و با رعایت قوانین اسلامی تدوین خواهد شد. حمایت مردم وی در ۱۸ اسفند ۱۳۵۷ در آستانه سفر به قم در بیانیه ای اعلام کرد که «آنچه من به آن رای می دهم جمهوری اسلامی است» و از مردم خواست «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه». به “کلمات کمتر” رای دهید.
امام (ره) رای به جمهوری اسلامی را تنها راه انقلاب می داند و در عین حال تاکید می کند که مخالفان جمهوری اسلامی در اظهار نظر و رأی آزادانه آزادند. وی استفاده از واژه دموکراتیک برای نظام اسلامی را رد کرد و آن را غربی خواند و اظهار داشت: هر که می گوید جمهوری دموکراتیک می خواهیم یعنی جمهوری غربی… ما اشکال غربی را قبول نداریم. . ملت. آنچه ما می خواهیم جمهوری اسلامی است، نه فقط جمهوری، نه جمهوری دموکراتیک، نه جمهوری دموکراتیک اسلامی، بلکه جمهوری اسلامی.
امام (ره) در جایی دیگر فرمودند: «اینجا میخواهند جمهوری بدون اسلام، یا جمهوری دموکراتیک بدون اسلام، یا جمهوری دموکراتیک اسلامی درست کنند. دموکراتیک برای دادن رنگ غربی به آن. بیدار باشید و به چیزی جز جمهوری اسلامی رأی دهید. از دیدگاه ایشان افزودن واژه دموکراتیک به عنوان یک نظام سیاسی برخاسته از انقلاب اسلامی، نشانه غرب زدگی و تقلید از غربی ها و درگیری با استقلال ملت ایران است. از سوی دیگر، نتیجه قهری آن حذف اسلام از مداخله در سرنوشت سیاسی کشور خواهد بود.
روزنامه کیهان، ۳۰ فوریه ۱۹۵۷
مواضع امام خمینی (ره) مورد حمایت قاطع مراجع تقلید و فقهای برجسته شیعه قرار گرفت و در سخنرانی ها و اعلامیه های خود ضمن حمایت از جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام مطلوب، از مردم خواستند به این نظام رأی دهند. زیرا چنین نظام سیاسی را ضامن حاکمیت اسلام و سعادت مردم می دانستند. در همین راستا، آیتالله گلپایقانی و آیتالله خویی، دو مرجع بزرگ شیعه، ضمن اشاره به اینکه اکثریت مردم ایران شیعه هستند و از این رو قوانین مصوب در این کشور باید مطابق با مذهب آنان باشد، حمایت صریح خود را از جمهوری اسلامی اعلام کردند. علاوه بر این، اکثر علما و روحانیون معروف و مورد علاقه مردم نیز موافقت خود را با جمهوری اسلامی اعلام کرده اند.
از سوی دیگر، برخی گروههای سیاسی مانند کمونیستها همهپرسی مربوط به تغییر نظام سیاسی کشور از سلطنت به جمهوری اسلامی را تحریم کردند و برخی دیگر مانند سازمان مجاهدین به صورت مشروط به آن رأی دادند. و گروهی دیگر مانند جبهه ملی پس از اصرار بر حمایت قاطع امام خمینی (ره) از جمهوری اسلامی، نظر خود را تغییر داده و حمایت خود را از جمهوری اسلامی اعلام کردند. به گونه ای که کریم سنجابی، دبیرکل این جبهه، جمهوری اسلامی را طبیعی ترین خروجی انقلاب می داند.
بدین ترتیب با اصرار نیروهای مذهبی و رهبرشان امام خمینی (ره)، عنوان «جمهوری اسلامی» بر همه پرسی همه پرسی گذاشته شد و در نهایت این رفراندوم با استقبال گسترده مردم و بیش از ۹۸ درصد در ۲۱ فروردین مواجه شد. رای دهندگان در سال ۱۳۵۸ به «جمهوری اسلامی» به عنوان نظام جایگزین رژیم سلطنتی رأی مثبت دادند. نتیجه این همه پرسی که شکل «جمهوری اسلامی» را برای ساختار سیاسی جدید کشور مشخص کرد، یکی از استدلال های اصلی طرفداران نظریه ولایت فقیه در جریان تدوین قانون اساسی در توجیه لزوم گنجاندن آن در قانون اساسی . از جمله این افراد می توان به شهید سید محمد حسینی بهشتی اشاره کرد که معتقد بود از آنجایی که مردم «جمهوری اسلامی» را به عنوان نظام سیاسی خود انتخاب کرده اند، قانون اساسی جمهوری اسلامی می تواند توسط کسانی نوشته شود که اولین بار این مبنا را پذیرفته اند. “اسلام به عنوان دین زنده و صاحب نظام، اساس نظام دولتی آینده است.”
بدین ترتیب جناح سیاسی و مذهبی به رهبری امام (ره) و با حمایت علما و بزرگان دینی موفق شدند در اولین حرکت اساسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نظام سیاسی مورد نظر را تحت عنوان «جمهوری اسلامی» نهادینه کنند. این موضوع منجر به همسویی نیروها بر اساس ایدئولوژی و ایمان آنها شد. به گونه ای که شهید بهشتی به طور خاص از «جمهوری اسلامی» با عنوان نظام ایدئولوژیک یاد می کند و در عین حال نظام های سیاسی را به انواع مختلف تقسیم می کند. وی در پاسخ به ایرادات مقدم مراغه ای مبنی بر گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، تصریح کرد: اگر قرار است نظام ما جمهوری اسلامی باشد، این نظام، رهبری و مرکز ثقل اداره آن باید روی آن باشد. بر دوش کسی یا کسانی که از نظر شناخت اسلام و از نظر تعهد و تعهد به وظایف یک مسلمان، در تمام زمینه های فردی، سیاسی و خانوادگی باید الگو باشند.
روزنامه اطلاعات، ۲۲ فروردین ۱۳۲۷
دو نوع جامعه و نظام اجتماعی وجود دارد. یکی جوامع و نظام های اجتماعی که تنها بر یک اصل تکیه دارند و آن اصل، آرای مردم بدون هیچ قید و شرطی است که معمولاً به آن جوامع دموکراتیک یا لیبرال می گویند. همانطور که آقای مراگی و دیگران گفته اند، در این جوامع حکومت یک پایه دیگر ندارد و آن رای مردم است. این جوامع به اصطلاح ایدئولوژیک نیستند و حکمرانی آنها چارچوب ایدئولوژیک ندارد. جوامع غیر مدرسه ای فارغ از مدارس هستند و تنها یک اصل را می پذیرند: اصل حکومت با رای.
اما جوامع دیگر ایدئولوژیک یا مکتبی هستند. یعنی جوامعی که مردمشان مکتبی را انتخاب کرده و اعلام کرده اند که از این پس همه چیز باید در درون آن مکتب باشد. انتخاب مدرسه آزادانه انجام می شود و با آزادی کامل مکتب و ایمان را انتخاب می کنند، اما با همین انتخاب اول، انتخاب های بعدی را در درون مدرسه محدود می کنند. چنین جامعه ای ایدئولوژیک و مکتبی نامیده می شود. جمهوری اسلامی یک نظام مدرسه ای است و با جمهوری دموکراتیک فرق دارد. بنابراین برگزاری همه پرسی «جمهوری اسلامی» را می توان اولین صحنه ظهور جناح های مختلف سیاسی در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی دانست که آشکارا هر یک از جناح های سیاسی را مجبور به اظهار نظر و تفکیک کرد. خطوط فکری متفاوت یکی از دیگری در این مقطع، نیروهای مذهبی به دلیل حضور نیروهای رقیب، انسجام درونی به رهبری امام خمینی (ره) داشتند.
منبع: ایسنا