بدترین کابوس های ما چه معنایی دارند و چگونه می توانیم جلوی آنها را بگیریم؟
کابوس ها مانند رویاها محصول مغز ما هستند و در نهایت دید تاریک کابوس ها متعلق به ماست. برای بسیاری از ما، آنها یک عارضه جانبی ناخواسته خواب هستند که ما را مملو از وحشت و تپش قلب می کند. ممکن است از آنها بترسید و آنها شما را آزار دهند. احتمالاً هر یک از ما می توانیم کابوس هایی را نام ببریم که به طور دوره ای در طول زندگی ما تکرار می شوند و ما را از خواب بیدار می کنند.
آنها را نباید با یک رویای بد یا ناخوشایند اشتباه گرفت، مانند خوابی که در آن اتوبوس را از دست دادید. کابوس ها در واقع رویاهای طولانی، واضح و ترسناکی هستند که همیشه ما را از خواب بیدار می کنند.
آنها معمولاً تهدیدی برای بقا، تمامیت جسمانی، ایمنی یا عزت نفس ما هستند و ما را مملو از ترس می کنند. آنها همچنین می توانند باعث ایجاد احساسات شدید ترس، خشم، غم، سردرگمی و حتی انزجار شوند. طبق تعریف، کابوس ها همچنین ما را مجبور می کنند که رویدادهای ترسناک را به وضوح به یاد بیاوریم.
با این حال، نباید استرس ناشی از کابوسها را دست کم بگیریم، زیرا آمیگدال، بخشی از مغز که تجربیات عاطفی را پردازش میکند، با فعال شدن تپش میزند. تنفس سریع و ناهموار می شود، ممکن است شروع به تعریق کنیم و ضربان قلب ما به طرز نگران کننده ای افزایش می یابد.
اما بیشتر کابوسها اثر ماندگاری بر بدن ما باقی نمیگذارند، حتی اگر محتوای آنها بر روی روان ما نقش میبندد.
مهم نیست که چقدر کابوس ها شما را آزار می دهند، می لرزانند یا تغییر می دهند، تا حد زیادی یک راز باقی می مانند. تعیین منبع نیروی مزاحم و کمیت آنها دشوار است. آمیختگی ذهنی، بصری، احساسی و شخصی که در طول خواب و بیداری تجربه می کنیم، توسط آگاهی ذهنی ما قدردانی می شود.
تا آنجایی که دانشمندان می توانند بگویند، کابوس ها یک پدیده جهانی هستند که همیشه بخشی از شرایط بشر بوده است، نه یک اختلال یا ناهنجاری که به طور تصادفی بر برخی افراد تأثیر بگذارد، اما دیگران را تحت تأثیر قرار ندهد. همه کابوس می بینند و این ربطی به تجربه زندگی، رژیم غذایی، سن یا عادات شخصی ندارد.
پنج موضوع کابوس رایج در سراسر جهان و در طول زمان ثابت است: شکست و درماندگی، پرخاشگری فیزیکی، آزار و اذیت، تصادف، و ترس از سلامتی یا مرگ.
در کابوس ها نیز بیشتر از رویاهای معمولی غریبه ها را می بینیم. هر چند کابوس ها مشکلی ندارند. آنها برای رشد ما حیاتی هستند به گونه ای که هرگز نمی توانید تصور کنید. کابوس ها حتی ممکن است مفید باشند زیرا آنها ذهن را به شیوه هایی تربیت می کنند که تجربیات زیسته به سادگی نمی توانند، به شکل گیری ما و آگاهی ما کمک کنند.
این مشکل از کودکی شروع می شود. دوره ای از زندگی که معمولاً پنج برابر بیشتر از بزرگسالی کابوس می بینیم. در همه فرهنگ ها، کودکان خواب هیولا، شیاطین و موجودات ماوراء طبیعی را می بینند.
چگونه این اتفاق می افتد و چگونه کودکانی که تجربه کمی از جهان دارند و عمدتاً با عشق بزرگ شده اند، هنوز می توانند هیولاها را تجسم کنند.
پاسخ این است که وقتی کودکان اولین حس خود را از کیستی خود از طریق رشد انفجاری زبان و تعامل اجتماعی با خانواده و دوستان به دست می آورند، کابوس ها فراوانند. آنها از پنج سالگی نیز رویاهایی می بینند که در داستان هایشان نمایان می شود.
این زمانی است که کابوس ها شروع می شوند. زمانی که خودمان را به عنوان یک ذهن مستقل و جدا از دیگران احساس کنیم. تحقیقات نیز این موضوع را تایید می کند. آنچه اتفاق می افتد بخشی از فرآیند طبیعی بلوغ و شکل گیری ذهن است و چیزی است که ما باید در حین رشد از آن عبور کنیم.
کابوسها ذهنهای جوان را تغذیه میکنند، و هنگامی که آنها کار خود را انجام دادند، تقریباً برای همه ما با حرکت به سمت بزرگسالی محو میشوند. در حدود ۱۰ سالگی، تعداد کابوس ها شروع به کاهش می کند. در سن ۱۲ سالگی، دختران بیشتر از پسرها کابوس می بینند.
کابوس های دختران معمولاً تحت سلطه انسان ها و حیوانات کوچک به عنوان مزاحمان قرار می گیرند، در حالی که پسرها اغلب با هیولاها و حیوانات بزرگ روبرو می شوند. با شروع نوجوانی، دوستان و مسائل اجتماعی نقش بیشتری در رویاها بازی می کنند که بیشتر جنبه جنسی دارند. کابوس ها کمتر دیده می شوند و ممکن است بیش از یک بار در ماه در بزرگسالان رخ ندهند که معمولاً ناشی از استرس و اضطراب است.
مضامین کابوس های ما نیز با ورود به بزرگسالی تغییر می کند. هیولاهای دوران کودکی عقب می نشینند و با مضامین شکست، درماندگی و روابط شخصی تاریک جایگزین می شوند. اما چه کابوس نتیجه یک هیولا باشد یا یک احساس درماندگی، یک عنصر از کودکی تا بزرگسالی ثابت می ماند – خود رویا همیشه در معرض تهدید است.
اکثر کابوس ها هیچ ارتباطی با آسیب های روزمره ندارند، اما به نظر می رسد داستان های ترسناک قدیمی را دنبال می کنند. ما توسط یک حیوان وحشی تعقیب می شویم، از یک صخره سقوط می کنیم و مورد حمله قرار می گیریم.
برای کسانی که با کابوس های مکرر دست و پنجه نرم می کنند، سوال مهم این است که چه کاری می توانند انجام دهند تا آنها را به حداقل برسانند و ترجیحاً آنها را به طور کامل متوقف کنند.
برای مقابله با کابوس های تکراری، ابتدا باید به یاد داشته باشیم که رویاها یک عمل خارق العاده از تخیل هستند. به عنوان دقیق ترین و ظریف ترین رویاهای ما، کابوس ها نهایت تخیل هستند.
هنگامی که خواب می بینیم، توجه ما به سمت داخل معطوف می شود و شبکه تخیل در مغز ما فعال می شود. اما این بدان معنا نیست که کابوس به طور مستقل کار می کند – این کابوس محصول مغز ما است و تحت تأثیر وضعیت ذهنی ما است. این بدان معنی است که ما می توانیم از طریق پیشنهاد ذهنی در رویاهای خود نقش فعالی ایفا کنیم تا آنها را در جهت خاصی هدایت کنیم.
نحوه کار به این صورت است: وقتی به رختخواب می روید، یک جمله ساده با خود بگویید: «می خواهم در مورد X رویا ببنم.» یا بهتر است، تصویر ذهنی از شخص یا چیزی که می خواهید در مورد آن خواب ببینید ایجاد کنید. همچنین می توانید عکس او را در کنار تخت خود قرار دهید.
رویاها بصری هستند. هر یک از اینها را انجام دهید و به زبان خودشان صحبت خواهید کرد.
منبع: روزیاتو