راهکارهای افزایش تابآوری انرژی در ایران

حرکت به سوی یک نظام انرژی تابآور در ایران، تنها در گرو منابع طبیعی یا فناوریهای نو نیست، بلکه نیازمند مجموعهای هماهنگ از سیاستگذاری هوشمند، اصلاح ساختارها، سرمایهگذاری هدفمند و مشارکت فعال مردمی است.
به گزارش تیتر۱۲، انرژی ستون فقرات اقتصاد ملی و ضامن امنیت و رفاه اجتماعی کشورهاست. برای کشوری مانند ایران که با دومین ذخایر گاز طبیعی و چهارمین ذخایر نفت خام جهان شناخته میشود، مدیریت هوشمندانه و پایدار انرژی نهتنها یک مزیت اقتصادی، بلکه الزامی راهبردی برای تداوم حیات ملی است.
ایران در سالهای اخیر با چالشهای فزایندهای در حوزه انرژی مواجه شده است؛ از ناترازی میان تولید و مصرف، فرسودگی زیرساختها و تحریمهای سنگین تا تهدیدهای امنیتی و تغییرات اقلیمی. در این شرایط پرریسک، مفهوم تابآوری انرژی بهعنوان راهی برای حفظ پایداری، پاسخگویی در برابر بحرانها و تضمین امنیت انرژی اهمیت دوچندان یافته است.
این مقاله با هدف بررسی جامع وضعیت تابآوری انرژی در ایران، تلاش میکند با بهرهگیری از تجارب بینالمللی، ظرفیتهای بومی و تحلیل نارساییهای کنونی، راهکارهایی کاربردی و بومیسازیشده برای گذار به یک سیستم انرژی پایدار، عادلانه و مقاوم ارائه کند. اگرچه وضعیت کنونی دشوار است، مدیریت جهادی، منابع طبیعی، سرمایه انسانی و روحیه اجتماعی موجود در کشور، زمینهساز امید به بازآفرینی آیندهای تابآور برای انرژی ایران خواهد بود.
تابآوری انرژی و تجربههای جهانی: از مفهوم تا عمل
تابآوری انرژی مفهومی کلیدی و راهبردی در مدیریت سیستمهای انرژی مدرن است که به ظرفیت یک کشور برای حفظ کارکرد پایدار شبکه انرژی در مواجهه با اختلالهای گوناگون اشاره دارد. این اختلالها میتوانند ناشی از بحرانهای طبیعی، تحریمهای اقتصادی، تحولات ژئوپلیتیک، حملات سایبری، نوسانات قیمت جهانی یا حتی ناکارآمدی نهادی و مدیریتی باشند. در چنین بستری، تابآوری انرژی فقط بهمعنای عبور از بحران نیست، بلکه توانایی برای پیشبینی، مقابله، سازگاری، بازسازی سریع و حتی بهبود ساختارها پس از بحران است. در واقع یک سیستم انرژی تابآور، سیستمی است که نهتنها در برابر شوکها از پا نمیافتد، بلکه از دل بحرانها قویتر و منعطفتر بیرون میآید.
در مسیر تحقق تابآوری، نخستین مؤلفه حیاتی، تنوعبخشی به منابع تأمین انرژی است. هرگاه نظام انرژی یک کشور بیشازاندازه به یک منبع خاص وابسته باشد مانند ایران که بیش از۷۰ درصد سبد انرژی آن بر گاز طبیعی متمرکز است ریسکپذیری شبکه، افزایش مییابد. تجربه زمستان ۱۳۹۹ و سالهای بعد که در آن مصرف گاز از ظرفیت تولید فراتر رفت و سبب کاهش تولید صنعتی شد، مثالی گویاست. در مقابل کشورهایی مانند آلمان با تنوع گسترده در سبد انرژی از باد، خورشید، زیستتوده تا واردات هوشمندانه الانجی توانستهاند در بحرانهایی چون قطع واردات گاز روسیه، پایداری شبکه خود را حفظ و حتی در کوتاهمدت ظرفیت جایگزینی ایجاد کنند. چنین تجربههایی نشان میدهد تنوع منابع، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی برای تابآوری است.
دومین مؤلفه حیاتی، انعطافپذیری فناورانه است. سیستمهایی که بتوانند با فناوریهای نوین، سریع به تغییرات تقاضا و اختلالات پاسخ دهند، مزیت راهبردی دارند. فناوریهایی مانند شبکه برق هوشمند، تولید پراکنده، ذخیرهسازی انرژی و ابزارهای دیجیتال مدیریت مصرف، از ابزارهای نوینی هستند که کشورهایی مانند ژاپن، پس از بحران نیروگاه فوکوشیما، در اولویت قرار دادند. ژاپن با ارتقای زیرساختها و نصب سیستمهای پشتیبان در منازل و بیمارستانها، توانست شبکهای منعطف و قابل اتکا ایجاد کند که در بحرانهای بعدی تابآوری خود را به رخ کشید. در ایران نیز پروژههای خورشیدی پراکنده در مناطق روستایی و مرزی، اگرچه محدود اما نمونهای از بهرهگیری بومی از فناوریهای غیرمتمرکز است که میتواند توسعه یابد و تابآوری محلی را افزایش دهد.
عنصر سوم، حکمرانی و ساختار نهادی منسجم است. حتی بهترین منابع و فناوریها، بدون مدیریت یکپارچه و تصمیمگیری شفاف، به نتایج مطلوب منجر نخواهند شد. یکی از آسیبهای نظام انرژی ایران، تداخل وظایف، هماهنگی ضعیف بین وزارت نفت، وزارت نیرو و نهادهای تنظیمگر و کمتوجهی به نقشه راه اجرایی برای توسعه انرژی تجدیدپذیر است. این در حالی است که کشورهای موفق مانند نروژ یا دانمارک، با نهادهای مستقل و شفاف، توانستهاند سیاستهای پایدار انرژی را طی چند دهه ادامه دهند و ساختاری قابل پیشبینی برای سرمایهگذاران و مردم ایجاد کنند.
چهارمین بُعد، مشارکت اجتماعی و اعتماد عمومی است. مردم باید بخشی از راهحل انرژی باشند، نه صرفاً مصرفکننده یا دریافتکننده یارانه. در آلمان، بیش از ۴۰ درصد نیروگاههای تجدیدپذیر به مالکان خانگی یا تعاونیهای محلی تعلق دارد؛ آنها نهتنها انرژی پاک تولید میکنند، بلکه از فروش برق درآمد بهدست میآورند. این مدل که بر پایه اعتماد، آگاهی و سیاستگذاری هوشمندانه شکل گرفته، سبب شده است تابآوری انرژی در آلمان برخلاف تصور سنتی از تمرکزگرایی، بر پایه تولید پراکنده و مردمی بنا شود. در ایران نیز نمونههایی همچون همکاری جوامع روستایی با سازمانهای مردمنهاد برای نصب پنلهای خورشیدی، نشان میدهد اگر بستر مشارکت فراهم شود، مردم ظرفیت بالایی برای همراهی، نوآوری و مسئولیتپذیری دارند.
سرانجام تابآوری انرژی بدون زیرساختهای مقاوم، ایمن و قابل بازیابی ممکن نیست. آسیبپذیری زیرساختها در برابر تهدیدهای سایبری، فرسودگی تجهیزات، یا فقدان پشتیبانهای اضطراری، پاشنه آشیل بسیاری از نظامهای انرژی در جهان بوده است. حمله سایبری به شبکه سوخترسانی آمریکا در سال ۲۰۲۱ (Colonial Pipeline)نمونهای از تهدیدهای نوظهور است که سبب شد امنیت انرژی، نه فقط به معنای فیزیکی، بلکه به مفهوم سایبری و دیجیتال نیز تلقی شود. در ایران حمله به جایگاههای عرضه سوخت و گاهی قطع برق در برخی سالها نشاندهنده ضرورت نوسازی فوری، امنیت سایبری و مدیریت ریسک در لایههای زیرساختی است.
برآیند تجربههای جهانی این است که تابآوری انرژی نه با یک پروژه خاص، بلکه با تحول اساسی در برنامهها، طراحی ساختارهای منعطف و مشارکت فراگیر تحقق مییابد. ایران با دارا بودن منابع متنوع طبیعی، سرمایه علمی گسترده و تجربه عبور از بحرانها، اگر بتواند الگوی بومی خود را از تابآوری انرژی ترسیم کند، نهتنها از چالشهای امروز عبور میکند، بلکه در آینده نیز به الگویی منطقهای برای مدیریت هوشمند انرژی بدل خواهد شد.
وضعیت فعلی انرژی در ایران: از بحران تا امکان تحول
ایران با ذخایر عظیم نفت و گاز، همواره بهعنوان یکی از قدرتهای انرژی جهان شناخته شده است. با بیش از ۳۴ تریلیون مترمکعب ذخایر گاز طبیعی و بیش از ۱۵۰ میلیارد بشکه ذخایر نفت خام، کشور از نظر منابع فسیلی در جایگاه ممتاز جهانی قرار دارد. با این حال، جایگاه ژئوپلیتیکی و منابع غنی بهتنهایی برای تأمین امنیت و تابآوری انرژی کافی نیست. تجربه سالهای اخیر نشان میدهد تکیه صرف بر منابع، بدون اصلاح ساختارها، تنوعبخشی و بهروزرسانی فناوری، میتواند یک مزیت را به چالشی جدی بدل سازد.
در سالهای اخیر کشور با پدیده ناترازی انرژی، بهویژه در بخش گاز طبیعی مواجه بوده است. مصرف داخلی گاز بهویژه در فصلهای سرد، بارها از ظرفیت تولید عبور کرده است. برای مثال در زمستان ۱۳۹۹ مصرف روزانه گاز از ۷۶۰ میلیون مترمکعب فراتر رفت، در حالی که ظرفیت تولید عملی کشور کمتر از آن بود. این مسئله به قطع یا کاهش گاز برخی صنایع، نیروگاهها و حتی خاموشیهای برق منجر شد؛ رویدادهایی که هم رفاه اجتماعی را مختل کردند و هم تولید صنعتی را در تنگنا قرار دادند. چنین فشارهایی نهتنها تبعات اقتصادی گستردهای دارند، بلکه اعتماد عمومی به مدیریت انرژی کشور را نیز خدشهدار میکنند.
افزون بر این، زیرساختهای انرژی ایران از پالایشگاهها گرفته تا نیروگاهها و خطوط انتقال، بهطور عمده دارای عمر بالا هستند و با استانداردهای روز جهانی فاصله دارند. بسیاری از این زیرساختها در دهههای گذشته احداث شدهاند و در شرایطی که تحریمها مانع واردات تجهیزات مدرن و انتقال فناوری شدهاند، نگهداری و نوسازی آنها با دشواریهای روبهرو شده است. برآوردها نشان میدهد نوسازی کامل شبکه برق و گاز ایران نیازمند چند میلیارد دلار سرمایهگذاری است؛ رقمی که با محدودیتهای بودجهای و دشواری جذب سرمایه خارجی، دستیابی به آن را تا حدودی دشوار کرده است.
از سوی دیگر تهدیدهای امنیتی چه بهصورت حملات سایبری و چه تهدیدهای منطقهای، سیستم انرژی کشور را در موقعیت آسیبپذیری قرار دادهاند. حملات سایبری به زیرساختهای انرژی، مانند حمله به جایگاههای سوخت یا اختلال در شبکه توزیع برق در برخی استانها، زنگ خطرهایی برای مدیریت انرژی هوشمند و ایمن به صدا درآوردهاند. در کنار این مسائل، عدم بهرهگیری مؤثر از انرژی هستهای صلحآمیز ـ که میتوانست یک منبع مکمل مهم باشد ـ بهدلیل چالشهای بینالمللی، همچنان بهعنوان ظرفیتی استفادهنشده باقی مانده است.
این مجموعه عوامل میتواند آثار اقتصادی و اجتماعی قابلتوجهی به همراه داشته باشد. در نتیجه بیتوجهی و عدم اقدام بیثباتی در تأمین انرژی، سبب کاهش تولید در صنایع انرژیبر و افزایش هزینههای تولید میشود؛ مسئلهای که رقابتپذیری اقتصاد ملی را تضعیف میکند، همچنین ناترازی انرژی به رشد کسری بودجه یارانهها و افزایش بار مالی بر دولت منجر خواهد شد. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در سال ۱۴۰۲ یارانه پنهان انرژی بیش از ۴۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد شد که نهتنها سهم بزرگی از منابع کشور را به خود اختصاص داده، بلکه انگیزهای برای اصلاح الگوی مصرف نیز باقی نگذاشته است.
با این حال نباید فراموش کرد که همین وضعیت پرچالش، بستر مناسبی برای تغییر نیز فراهم کرده است. اگر ایران بتواند با جسارت، نگاه سنتی به انرژی را کنار بگذارد و به تنوعبخشی، توسعه فناوریهای بومی، اصلاح حکمرانی و مشارکت مردم میدان دهد، حتی از دل همین بحرانها میتوان الگویی تابآور و پایدار برای آینده ساخت. هرچند فشارها جدی است، اما ظرفیتهای داخلی کشور از نیروی انسانی متخصص گرفته تا دانش فنی، تجربه تاریخی و موقعیت ژئواستراتژیک ـ هنوز هم مزیتهایی بزرگ هستند. اکنون زمان آن فرارسیده که به جای تداوم وضعیت موجود، با نگاهی علمی و آیندهنگر، تحول در نظام انرژی ایران را آغاز کنیم.
ظرفیتها و فرصتهای ایران برای افزایش تابآوری انرژی
اگرچه نظام انرژی ایران در شرایط کنونی با چالشهای قابلتوجهی روبهروست، کشور از مجموعهای غنی از ظرفیتهای طبیعی، فناورانه، انسانی و فرهنگی برخوردار است که در صورت بهکارگیری هوشمندانه، میتوانند بنیان تابآوری پایدار انرژی را شکل دهند. در میان این ظرفیتها، منابع تجدیدپذیر، زیرساختهای دانشی و نخبگان و فرهنگ اجتماعی، سه ستون اصلی برای تحول آینده انرژی بهشمار میروند.
نخستین و مهمترین فرصت، ظرفیت بینظیر انرژیهای تجدیدپذیر در ایران است. کشور از نظر جغرافیایی در کمربند خورشیدی زمین واقع شده و بیش از ۳۰۰ روز آفتابی در سال در بخش زیادی از قلمرو خود دارد. برآوردها نشان میدهد بیش از ۲۲۰۰ کیلوواتساعت در مترمربع تابش سالانه در برخی مناطق کشور وجود دارد که بهمراتب بالاتر از بسیاری از کشورهای اروپایی است. استانهایی مانند یزد، کرمان، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، فارس و حتی بخشهایی از بوشهر و هرمزگان، موقعیتی ایدهآل برای احداث نیروگاههای خورشیدی دارند.
همچنین سرعت باد در مناطقی از استانهای اردبیل، زنجان، خراسان شمالی و سواحل مکران بهگونهای است که امکان بهرهبرداری اقتصادی از انرژی بادی را فراهم میسازد. ایران همچنین ظرفیت مناسبی برای تولید انرژی زیستی از پسماندهای کشاورزی، دامی و شهری دارد. کشورهایی نظیر هند و چین که مشابه ایران دارای جمعیت روستایی گستردهاند، با استفاده از انرژی زیستی و پروژههای غیرمتمرکز روستامحور، توانستهاند تابآوری شبکههای انرژی خود را ارتقا دهند؛ الگویی که میتواند در مناطق مستعد ایران نیز بومیسازی شود.
دومین ظرفیت کلیدی، وجود نهادهای علمی و شبکهای از نخبگان و شرکتهای دانشبنیان در حوزه انرژی است. ایران دارای زیرساخت علمی گسترده در دانشگاهها، پژوهشگاهها و پارکهای علم و فناوری در حوزه انرژیهای نو، مهندسی برق، مکانیک، محیطزیست و هوش مصنوعی است. تاکنون پروژههایی در زمینه طراحی و ساخت توربینهای بادی بومی، پنلهای خورشیدی، سیستمهای بهینهسازی مصرف انرژی و تجهیزات ذخیرهسازی با موفقیت انجام شدهاند. بیش از ۲۰۰ شرکت دانشبنیان فعال در حوزه انرژی در حال توسعه فناوریهایی هستند که بخشی از آنها توانایی رقابت در بازارهای منطقهای را دارند. تجربه کشورهایی مانند دانمارک و کره جنوبی نشان داده که پیوند مؤثر میان پژوهش، صنعت و سیاستگذاری، نقش مهمی در خلق سیستمهای انرژی تابآور ایفا میکند. چنین پیوندی در ایران نیز اگر تقویت شود و بوروکراسی فرساینده جای خود را به نظامهای تسهیلگر بدهد، میتواند به جهش فناورانه در حوزه انرژی منجر شود.
سومین فرصت راهبردی، فرهنگ اجتماعی و سرمایه انسانی مردم ایران است. جامعه ایرانی، بهخصوص در دهههای اخیر، بارها توانایی خود را در مدیریت بحران، سازگاری و مشارکت جمعی نشان داده است. در شرایط تحریم یا بحرانهای زیربنایی، مانند زلزلهها یا کمبود گاز و برق، مردم ایران با روحیه همیاری و خلاقیت، راهحلهای محلی و ابتکاری خلق کردهاند. بسیاری از روستاها و مناطق کمبرخوردار در سالهای اخیر، با مشارکت مردمی و همکاری نهادهای غیردولتی، به سیستمهای خورشیدی کوچک، آبگرمکنهای خورشیدی، یا روشنایی مبتنی برLED مجهز شدهاند.
فرهنگ صرفهجویی، استفاده بهینه از منابع و نگاه معنوی و اخلاقی به طبیعت و مصرف که در فرهنگ ایرانی و دینی نیز ریشه دارد، میتواند با آموزش و انگیزش هدفمند، به ستون اجتماعی تابآوری انرژی تبدیل شود. تجربه کشورهای آلمان و ژاپن نشان میدهد اعتمادسازی و مشارکت عمومی، سنگبنای موفقترین نظامهای تابآور انرژی بودهاند.
در کنار اینها، موقعیت ژئوپلیتیکی ایران بهعنوان پل ارتباطی شرق و غرب و دارنده مرزهای انرژیبر با همسایگان، فرصتهایی بینظیر برای صادرات برق تجدیدپذیر، گاز یا حتی فناوری انرژی پاک فراهم میسازد، همچنین زیرساختهای موجود در حوزه انرژی فسیلی، در صورت نوسازی میتوانند بهعنوان داراییهایی راهبردی در دوران گذار انرژی استفاده شوند.
درمجموع اگرچه چالشهای نظام انرژی ایران کم نیست، ظرفیتهای بالفعل و بالقوه کشور، بسیار بیشتر از آن چیزی است که در نگاه نخست دیده میشود. آنچه نیاز است، ارادهای برای بهرهگیری هدفمند از این ظرفیتها، طراحی سازوکارهای منسجم و جسارت در اصلاحات نهادی و فناورانه است. ظرفیتهایی که اگر بهدرستی دیده و مدیریت شوند، میتوانند نهتنها تابآوری انرژی کشور را ارتقا دهند، بلکه الگویی نو برای حکمرانی انرژی در جهان در حال توسعه ارائه کنند.
راهکارهای افزایش تابآوری انرژی در ایران
حرکت به سوی یک نظام انرژی تابآور در ایران، تنها در گرو منابع طبیعی یا فناوریهای نو نیست، بلکه نیازمند مجموعهای هماهنگ از سیاستگذاری هوشمند، اصلاح ساختارها، سرمایهگذاری هدفمند و مشارکت فعال مردمی است. این فرآیند باید در چند سطح موازی و مکمل پیش برود: حکمرانی، فناوری و نوآوری، اجتماعی و آموزشی.
در گام نخست اصلاح سیاستگذاری در سطوح خرد و کلان ضرورتی اجتنابناپذیر است. باید چارچوبی تدوین شود که به جای پاسخهای مقطعی به بحرانها، برنامههایی میانمدت و بلندمدت برای بهینهسازی مصرف انرژی در تمام بخشها داشته باشد. در بخش خانگی، تشویق به عایقسازی ساختمانها، بهرهگیری از تجهیزات کممصرف و اجرای طرحهای تعرفهگذاری هوشمند میتواند مؤثر باشد. در بخش صنعتی بهویژه صنایع انرژیبر مانند فولاد، سیمان و پتروشیمی، باید با حمایت از نوسازی تجهیزات، استفاده از فناوریهای سبز و اتصال بهرهوری به سیاستهای قیمتگذاری، مسیر بهینهسازی مصرف را هموار کرد. تجربههایی مانند طرح «صفر انرژی خالص» در برخی مناطق چین و تقویت تعرفههای پلکانی انرژی در کشورمان نشان دادهاند که پیوند سیاست با رفتار مصرفی نتایج ملموسی به بار میآورد.
توسعه انرژیهای تجدیدپذیر یکی از سریعترین و کمهزینهترین راهکارهای افزایش تابآوری است. با توجه به ظرفیت بالای ایران در انرژی خورشیدی و بادی، ضرورت دارد برنامهای منسجم برای توسعه نیروگاههای کوچکمقیاس، بهویژه در روستاها و شهرهای کمبرخوردار طراحی شود. کاری که شروع شده و باید با قدرت ادامه یابد. این پروژهها علاوه بر کاهش فشار بر شبکههای مرکزی، به اشتغالزایی، کاهش نابرابری منطقهای و تقویت مشارکت اجتماعی منجر میشود.
تجربه موفق هند در پروژههای خورشیدی روستایی (مانند برنامه «Saubhagya») نشان داده است که میتوان از انرژی، ابزاری برای عدالت منطقهای ساخت، همچنین حمایت از نصب پنلهای خورشیدی خانگی، با تأمین مالی خرد، تضمین خرید برق مازاد و کاهش بوروکراسی، به اعتماد عمومی در جهت جلب و ایجاد شبکه تابآورتر کمک میکند.
در ادامه حرکت بهسوی سیستمهای غیرمتمرکز و تولید پراکنده انرژی یک راهبرد کلیدی در کاهش آسیبپذیری در برابر شوکهای کلان است. تمرکز بالا در تولید و توزیع انرژی، سیستم را در برابر اختلالات طبیعی، فنی یا امنیتی بسیار آسیبپذیر میکند. در مقابل توسعه میکروگریدها (شبکههای کوچک محلی)، ذخیرهسازی انرژی با باتری و فروش برق توسط مصرفکنندهها (prosumer model) تجربههایی موفق در کشورهایی مانند آلمان، ژاپن و ترکیه بودهاند. در ایران نیز اجرای آزمایشی برخی پروژههای خورشیدی خانگی و مدرسهای در استانهایی مانند یزد و فارس، نشاندهنده امکانپذیری این رویکرد است. اتصال این پروژهها به نظام تعرفهگذاری شفاف و بازارهای محلی انرژی، میتواند انعطافپذیری شبکه را افزایش دهد.
یکی از عوامل کلیدی در موفقیت این برنامهها، نقش نهادهای مدنی، نخبگان و جوامع محلی است. بدون مشارکت اجتماعی، تابآوری تنها در سطح فنی باقی میماند و دوام نخواهد داشت. ایجاد «کمیتههای مردمی انرژی» در محلات، روستاها و شهرکهای صنعتی، میتواند زمینهای برای شکلگیری راهحلهای بومی، فرهنگسازی مصرف و نظارت اجتماعی بر طرحها باشد. در عین حال دعوت از دانشگاهها، شرکتهای دانشبنیان و اتاقهای فکر برای طراحی مدلهای فناورانه و محلیشده تابآوری، مسیری برای نهادینهسازی دانش بومی در سیاستگذاری انرژی خواهد گشود. نمونههای موفقی از این مشارکتها در کشورهایی مانند دانمارک و هلند وجود دارد که مردم نهتنها مصرفکننده انرژی، بلکه سرمایهگذار، برنامهریز و بازیگر اصلی شبکه انرژیاند.
در نهایت آموزش و آگاهیبخشی عمومی زیربنای تابآوری بلندمدت است. هیچ زیرساختی، بدون تغییر در فرهنگ مصرف و درک عمومی از بحران، نمیتواند پایداری ایجاد کند. رسانهها، نظام آموزشی و نهادهای دینی و فرهنگی باید در کنار هم قرار گیرند تا پیام تحول انرژی را از مفهومی فنی به مسئولیتی اجتماعی و ملی تبدیل کنند. مفاهیمی مانند «مصرف مسئولانه»، «عدالت بیننسلی» و «خودکفایی انرژی» میتوانند به ابزارهای بسیج اجتماعی تبدیل شوند، همچنین ایجاد مشوقهای مالی و غیرمالی برای افراد و خانوارهایی که الگوهای مصرف بهینه را رعایت میکنند و استفاده از ابزارهای دیجیتال برای اطلاعرسانی بهموقع میتواند انگیزش عمومی را بالا ببرد.
درمجموع راهکارهای تابآوری انرژی در ایران، نیازمند یک انقلاب نرم است؛ انقلابی که نه با بودجههای کلان، بلکه با اعتمادسازی، شفافیت، همکاری فرابخشی و اتکای عالمانه به ظرفیتهای داخلی ممکن میشود. هریک از این راهکارها، تنها بخشی از تصویرند، اما در کنار هم میتوانند تصویری کامل و واقعگرایانه از آیندهای ایمن، پاک، عادلانه و تابآور بسازند.
امین عربی؛ پژوهشگر توسعه اقتصادی
منبع: شانا