رفع وابستگی کودک به مادر با ۷ تکنیک ساده
رفع وابستگی کودک به مادر یکی از گام های مهم در مسیر پرورش فردی مستقل و توانمند است. زیرا این وابستگی اگر به صورت افراطی ادامه یابد مانع از تجربه های اجتماعی، رشد اعتماد به نفس و شکل گیری مهارت های زندگی در کودک می شود.
پس برای کاهش آن لازم است مادران به تدریج فرصت هایی ایجاد کنند تا فرزندشان با محیط و افراد دیگر آشنا شود. مثلا با فعالیت های گروهی در مهد یا جمع های خانوادگی ارتباط بگیرد و یاد بگیرد بدون حضور دائمی مادر نیز احساس امنیت کند. در نظر داشته باشید که ایجاد تعادل میان محبت و مرزبندی، کلید این فرایند است. شادمگ تکنیک های رفع وابستگی کودک به مادر را یادتان داده است با ما همراه باشید.
درمان وابستگی کودک به مادر چگونه امکان پذیر است ؟
اگر به دنبال راهکارهای موثر برای رفع وابستگی کودک به مادر هستید پیش از هر چیزی بدانید تغییر یک باره معمولاً موجب اضطراب بیشتر می شود، بنابراین برنامه ریزی باید پیوسته، ملایم و حمایت محور باشد. برای درمان استرس کودکان می توانید راهکار های ساده ای را امتحان کنید.
بی شک وابستگی به مادر بخشی طبیعی از مسیر رشد احساسی و روانی کودک است و در سال های اول زندگی، پایه اصلی احساس امنیت او را شکل می دهد. با این حال اگر این ارتباط بیش از حد ادامه یابد و کودک نتواند بدون حضور مادر به فعالیت بپردازد تعادل رشد شخصیتی او دچار مشکل می شود.
برای اصلاح این وضعیت، والدین لازم است با ایجاد فرصت های تدریجی برای تجربه استقلال، به کودک اطمینان دهند که حتی در نبود فیزیکی شان همچنان پشتوانه عاطفی او باقی می مانند.
ویژگی های کودکان وابسته
کودکان وابسته معمولاً انعطاف پذیری پایینی در برابر تغییرات دارند و هر موقعیت تازه را تهدیدی برای آرامش خود می دانند. آن ها به جای جست وجوی راه حل یا استقلال، به چسبیدن به «لنگرهای امن» مثل والدین یا آشنایان همیشگی روی می آورند.
چنین رفتارهایی در محیط هایی مثل مدرسه یا جمع دوستان باعث انزوا و کاهش ارتباط مؤثر می شود. حتی زمانی که شرایط جدید لذت بخش یا آموزشی باشد، اضطراب اولیه به قدری بالاست که کودک نمی تواند به طور کامل از آن بهره مند شود. در نتیجه این کودکان در شکل گیری دوستی های پایدار و اعتماد متقابل با همسالان کمتر موفق اند.
نقاط ضعف وابستگی کودکان
در بدو تولد وابستگی کامل کودک به مادر اجتناب ناپذیر است. زیرا او نه توانایی حرکتی دارد و نه شناختی از محیط. اما با گذر زمان کودک مهارت هایی مثل ایستادن، راه رفتن و تعامل اولیه با دیگران را یاد می گیرد که باید منجر به کاهش تدریجی این وابستگی شود.
زمانی که مادر یا پدر با مراقبت افراطی مانع از تجربه جهان پیرامون می شوند کودک فرصت تمرین مهارت های ضروری زندگی را از دست می دهد. این وضعیت ممکن است او را از رشد عاطفی سالم و اجتماعی شدن به موقع باز دارد و به شکل گیری ترس های پایدار از جدایی منجر شود. از جمله نقاط ضعف وابستگی کودکان عبارت است از:
تأثیر بر رشد فکری
وقتی والدین به جای کودک فکر می کنند، تصمیم می گیرند و عمل می کنند مغز او فرصت کمتری برای پردازش مستقل پیدا می کند. در نتیجه مهارت های زبانی، حل مسئله و حرکتی رشد کندی خواهند داشت. این کمبودها در دوره های بعدی زندگی خود را با ضعف در یادگیری و کاهش خلاقیت نشان می دهند. چنین کودکانی به سختی با کارهای جدید کنار می آیند، چون تجربه لازم برای آزمون و خطا را نداشته اند.
تأثیر بر روابط والد و فرزند
پیگیری بی وقفه نیازهای کودک، هرچند با نیت حمایت باشد به مرور باعث خستگی و حتی فرسودگی احساسی والدین می شود. این فرسودگی ممکن است به شکل بی حوصلگی، تندی یا پرخاشگری پنهان در رفتار با کودک بروز کند. چنین واکنش هایی درک کودک از محبت و امنیت والدین را مخدوش کرده و چرخه ای از وابستگی و دلخوری متقابل ایجاد می کند.
ایجاد مشکلات روانی
وابستگی شدید در دوران طفولیت اغلب در اولین جدایی های جدی مثل رفتن به پیش دبستانی یا مدرسه نمایان می شود. گریه، امتناع از همراهی با گروه و حتی بیزاری از محیط آموزشی در این کودکان رایج است. اگر این الگو اصلاح نشود در بزرگسالی به شکل اجتناب از مسئولیت یا ترس از ورود به جمع های تازه ادامه می یابد. در مراحل پیشرفته این وضعیت می تواند به اضطراب اجتماعی یا دیگر مشکلات روحی منجر شود.
تأثیر بر پیشرفت تحصیلی
کودک وابسته معمولاً تمایل دارد نقش منفعل در یادگیری بپذیرد. زیرا به کمک و حمایت دائمی عادت کرده است. این موضوع باعث کاهش ابتکار عمل و خودکارآمدی می شود. در نتیجه فرآیند یادگیری او سطحی و مقطعی باقی می ماند و نمی تواند به حداکثر توان علمی یا مهارتی خود برسد.
راهکارهای موثر برای رفع وابستگی کودک به مادر
فرصت های تازه برای تجربه استقلال
یکی از راهکارهای موثر برای رفع وابستگی کودک به مادر این است که والدین فرصت های تازه ای را برای تجربه استقلال در اختیار کودک خود قرار دهند. به عنوان مثال لازم است کارهای روزمره ای مثل پوشیدن لباس، مرتب کردن اسباب بازی ها یا کمک در کارهای خانه به کودک سپرده شود.
والدین باید در این مسیر نقش راهنما را ایفا کنند و از دخالت بیش از حد خودداری کنند. همراهی و دلگرمی والدین هنگام تلاش کودک، اعتمادبه نفس او را به تدریج افزایش می دهد.
تشویق به جای تذکر
تحسین و قدردانی حتی برای تلاش ناقص به عنوان یکی دیگر از راهکارهای موثر در رفع وابستگی کودک به مادر، انگیزه کودک را برای ادامه مسیر استقلال بیشتر می کند. ساده تر بگوییم تمرکز بر نقاط قوت به جای ایراد گرفتن باعث می شود او با اشتیاق بیشتری کارهای شخصی خود را انجام دهد. تکرار این چرخه مثبت، عادت به خوداتکایی را تقویت خواهد کرد.
اجازه تجربه پیامدها
اگر می خواهید گامی بزرگ در راستای رفع وابستگی کودک به مادر بردارید به جای پیشگیری از کوچک ترین خطاها، بهتر است اجازه دهید کودک برخی نتایج طبیعی انتخاب هایش را تجربه کند. چراکه این تجربه ها کمک می کنند تا کودک بفهمد مسئولیت تصمیمات بر عهده خودش است و برای اقدام های بعدی، دقت و تلاش بیشتری خواهد داشت.
زمان دادن برای انجام کارها
فشار زمانی یکی از دلایل دخالت والدین در کارهای کودک است. با مدیریت بهتر زمان بندی فعالیت ها، فرصت کافی به او داده می شود تا با آرامش کارهایش را انجام دهد و از طریق تمرین، سرعت و دقت خود را بهبود بخشد.
دوری از کمال گرایی
کودک باید احساس کند که تلاشش ارزشمندتر از نتیجه بی نقص است. این طرز نگاه او را به تجربه گری و خلاقیت تشویق می کند و نگرانی از اشتباه را کاهش می دهد. در نتیجه احتمال رشد مهارت ها و ابتکار عمل بالا می رود.
تشویق به امتحان فعالیت های جدید
تشویق کودک به امتحان کردن فعالیت های جدید یکی دیگر از راهکارهای موثری است که می توان در راستای رفع وابستگی کودک به مادر انجام داد. مثلا ثبت نام در کلاس های ورزشی، دوره های هنری یا فعالیت های گروهی، کودک را از محیط امن خانگی فراتر می برد. فراموش نکنید که آشنایی با افراد و موقعیت های تازه، انعطاف پذیری و مهارت های اجتماعی او را تقویت می کند.
تعیین مسئولیت های مشخص
واگذاری کارهای ساده خانگی، حتی اگر کوچک باشند، حس مشارکت و مفید بودن را در کودک بیدار می کند. این مسئولیت ها به مرور سنگین تر و متنوع تر می شوند و مهارت مدیریت کارها را در او شکل می دهند.
کمک به بیان احساسات
والدین باید محیطی حمایتی ایجاد کنند که کودک بتواند بدون ترس از قضاوت، احساساتش را مطرح کند. این کار اعتماد متقابل را افزایش می دهد و اضطراب او را در هنگام جدایی کمتر می کند.