وب گردی

سپتامبر ضد اسرائیلی؛ اروپا در جنگ شعله‌ور

مهم‌ترین عناوین روزنامه‌های امروز _دوشنبه سی‌ویکم شهریور_ را در ادامه می‌خوانید.‌

به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانه‌های آزاد، روزنامه‌ها و مطبوعات در هر جامعه‌ای از ارکان توسعه و دموکراسی به‌شمار می‌آید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را به‌صورت روزانه در دستور کار خود دارد.

روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تعبیر حماسی یک رؤیا» نوشت: «مسابقات کشتی قهرمانی جهان امسال برای ایران سرشار از اتفاقات تاریخی و ماندگار بود؛ رقابت‌هایی که برای نخستین‌بار در تاریخ، هر دو تیم ملی کشتی آزاد و فرنگی کشورمان را همزمان بر سکوی قهرمانی نشاند.

تیم ملی کشتی آزاد با کسب هفت مدال شامل دو طلا، دو نقره و سه برنز، یک روز پیش از پایان مسابقات عنوان قهرمانی جهان را مسجل کرد. در ادامه، تیم ملی کشتی فرنگی نیز با درخشش کشتی‌گیران خود و کسب دو مدال طلا و یک نقره در چهار وزن نخست، دو روز مانده به پایان رقابت‌ها قهرمانی خود را در بخش تیمی قطعی ساخت و دومین قهرمانی تاریخ خود را جشن گرفت.

کشتی آزاد ایران که آخرین‌بار در سال ۲۰۱۳ بر بام جهان ایستاده بود، پس از ۱۲ سال بار دیگر به این افتخار دست یافت. تیم ملی کشتی فرنگی نیز پس از ۱۱ سال دوباره طعم قهرمانی جهان را چشید؛ افتخاری که پیش‌تر تنها در مسابقات سال ۲۰۱۴ نصیب فرنگی‌کاران ایران شده بود.

اهمیت این موفقیت زمانی دوچندان می‌شود که بدانیم در طول ۷۵ سال حضور کشتی ایران در رقابت‌های جهانی، این نخستین مرتبه است که هر دو تیم آزاد و فرنگی در یک دوره مسابقات جهانی به طور همزمان قهرمان می‌شوند. پیش از این تنها کشتی روسیه توانسته بود چنین دستاوردی را رقم بزند و اکنون ایران به دومین کشور جهان بدل شده که هر دو جام قهرمانی را همزمان به دست می‌آورد.

در این میان، نتایج درخشان روز نخست کشتی فرنگی نوید این قهرمانی بزرگ را داده بود. دو مدال طلای امین میرزاده و غلامرضا فرخی و مدال نقره پویا احمدی کشتی‌گیر شایسته و سختکوش ایذه‌ای که تنها یک ماه پیش طلای جوانان جهان را کسب کرده بود، پایه‌های این پیروزی تاریخی را استوار ساختند. احمدی که تا یک قدمی مدال طلا پیش رفت، هرچند به مدال نقره بسنده کرد، اما به تعبیر بسیاری «طلای غیرت» را به گردن آویخت.

نکته قابل توجه دیگر، میانگین سنی بسیار پایین تیم ملی کشتی فرنگی است. این تیم جوان با میانگین سنی ۲۲ سال توانست چنین موفقیت بزرگی را رقم بزند و امیدهای فراوانی برای آینده بیافریند؛ به‌گونه‌ای که می‌توان پیش‌بینی کرد این نسل طلایی در المپیک ۲۰۲۸ لس‌آنجلس مدال‌های درخشان‌تری نسبت به المپیک ۲۰۲۴ پاریس به دست آورد.»

سپتامبر ضد اسرائیلی؛ اروپا در جنگ شعله‌ور

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «دیدار با ترامپ نسخه کودکانه غربگرایان برای اقتصاد ایران» نوشت: «۲۲ سال مذاکره بی‌حاصل، خسارت‌های پیاپی برجام، و وتوی اخیر قطعنامه لغو تحریم‌ها در شورای امنیت بار دیگر نشان داد که نسخه‌های غربگرایان چیزی جز توهمات کودکانه و ساده‌لوحانه نیست. همان‌هایی که «امضای کری» را تضمین و برجام را راه‌حل مشکلات جهان می‌دانستند، امروز پس از یک دهه زیان و بی‌حاصلی، بازهم نسخه کرنش بیشتر را برای ملت ایران تجویز می‌کنند؛ نسخه‌ای که نتیجه‌ای جز گستاخ‌تر شدن دشمن و سنگین‌تر شدن هزینه‌های کشور ندارد.

۲۸ شهریور ۱۴۰۴ را می‌توان نقطه پایانی بر یکی از پرهزینه‌ترین و بی‌حاصل‌ترین ماجراجویی‌های دیپلماتیک تاریخ ایران دانست؛ روزی که آمریکا، انگلستان و فرانسه با وتوی قطعنامه موسوم به «ادامه لغو تحریم‌ها» شورای امنیت سازمان ملل، رسماً مرگ برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ را اعلام کردند. این رویداد عملاً یکی از آخرین مراحل «اسنپ‌بک» بود؛ مکانیسمی که غرب از همان روز نخست برای گروگان گرفتن ایران طراحی کرده بود. مرگ رسمی برجام و پایان یافتن قطعنامه ۲۲۳۱، نه‌تنها نشان داد مسیر اعتمادسازی‌های یک‌طرفه تهران بی‌حاصل بوده، بلکه بار دیگر ثابت کرد که تئوری «کرنش در برابر غرب» هیچ دستاوردی جز تحقیر، فشار و زیاده‌خواهی دشمن ندارد.

با این همه، جریان غرب‌گرای داخلی که از سال ۱۳۸۲ تاکنون بارها نسخه‌های شکست‌خورده خود را به ملت ایران تحمیل کرده است، بار دیگر با اظهاراتی کودکانه و ساده‌لوحانه، نسخه تکراری «باید بیشتر امتیاز داد» را روی میز گذاشته است.

تاریخ مذاکرات هسته‌ای ایران نشان می‌دهد که از اولین گفت‌وگوها و مذاکرات در سال ۱۳۸۲‌، تا برجام ۱۳۹۴ و همچنین تا توافق قاهره در شهریور ۱۴۰۴، در ۲۲ ساله دیپلماسی فرسایشی در این پرونده، دستاورد ملموسی نصیب ایران نشده است. دو سال گفت‌وگوهای حسن روحانی و تیم مذاکره‌کننده وی در دوران دولت اصلاحات جز صدور قطعنامه‌های پیاپی شورای حکام، طرح اتهام «محور شرارت» علیه ایران، و زمینه‌سازی برای فشارهای بعدی نتیجه‌ای نداشت.

روحانی در نامه‌ای تاریخی به محمد البرادعی دبیرکل وقت آژانس انرژی اتمی در پایان دولت اصلاحات‌، اعترافی صریح کرد: «ایران در ازای تمام اقدامات اعتمادساز، اگر نگوییم هیچ، مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد.»

این جمله بهترین پاسخ از سوی یکی از عاملان اصلی ۲۲ سال اسارت برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران در دست توافقات بی‌حاصل با غربی‌ها به طیف غرب‌گرایی است که امروز هم با بی‌شرمی تمام می‌خواهند همان نسخه شکست‌خورده را به ملت تحمیل کنند.

۲۲ سال مذاکره و اعتمادسازی‌های یک‌طرفه، و در مقابل، خیانت‌های مکرر غربی‌ها، به تنهایی یک رکورد در شکست دیپلماسی به شمار می‌آید. کدام عقل سلیمی می‌پذیرد که تالی منطقی عقب‌نشینی، اصلاح رفتار دشمن باشد؟ تجربه نشان داد هر عقب‌نشینی، دشمن را در زیاده‌خواهی گستاخ‌تر کرده است.

نگاهی به روند پرونده هسته‌ای ایران از سال ۱۳۸۲ تا امروز نشان می‌دهد که این موضوع به‌تنهایی به یک «رکورد تاریخی در شکست دیپلماسی» بدل شده است. بیش از دو دهه، جریان غرب‌گرا با وعده‌های توخالی اعتمادسازی و عقب‌نشینی‌های پیاپی، کشور را در مسیری فرسایشی گرفتار کرد. در این ۲۲ سال، ایران بارها اعتماد سازی‌ها و حسن نیت‌های بزرگ و راهبردی داد؛ از تعلیق غنی‌سازی تا پذیرش محدودیت‌های شدید در برجام. اما نتیجه چه بود؟ یک‌بار «محور شرارت» لقب گرفتیم، بار دیگر با سیل قطعنامه‌های شورای حکام و شورای امنیت مواجه شدیم، و نهایتاً همان توافقی که غربگرایان آن را «فتح‌الفتوح» معرفی می‌کردند، به دست خود غرب پاره شد. چنین سابقه‌ای نشان می‌دهد که ۲۲ سال مذاکره بی‌حاصل نه تنها هیچ دستاوردی نداشته، بلکه به نوعی یک رکورد منفی در تاریخ دیپلماسی جهان محسوب می‌شود؛ رکوردی که باید درس عبرتی جدی برای امروز و فردای سیاست خارجی کشور باشد. رکوردی که دیپلمات‌های به اصطلاح متخصصی آن را به ثبت رساندند که کوچک‌ترین دستاوردی را در طی این ۲۲ سال به دست نیاوردند، دیپلمات‌هایی که هیچ‌گاه در مورد بی دستاوردی و شکست‌های مکرر ایران در عرصه دیپلماسی مورد بازخواست قرار نگرفته‌اند و هنوز هم به شکل وقیحانه‌ای خود را یگانه دانشمندان روابط بین‌الملل و دیپلماسی معرفی می‌کنند.

یکی از بزرگ‌ترین خطاهای جریان ساده‌لوح غربگرا، اصرار بر باقی ماندن در معاهداتی است که کوچک‌ترین ضمانتی برای ایران ایجاد نمی‌کنند. اگر در همان دوران جنگ تحمیلی یا حتی پس از آغاز بازی خطرناک «مکانیسم ماشه»، ایران نامه خروج از NPT را فعال می‌کرد، در بازه ۹۰ روزه خروج (که در پایان شهریور ۱۴۰۴ به پایان می‌رسید) می‌توانست از این ابزار به عنوان اهرم فشار استفاده کند و غربی‌ها را وادار به اصلاح رفتار خود نماید.

اما مذاکره با اروپایی‌هایی که حتی حاضر به محکوم کردن حمله به تأسیسات ایران نشدند، توافق با گروسی و آژانسی که بارها جانب دشمنان ایران را گرفت و هیچ‌گاه حملات به تأسیسات تحت نظارت خود را محکوم نکرد، و اصرار به گفت‌وگو با آمریکا، همه و همه هیچ دستاوردی جز تشدید فشارها نداشت.

امروز، پس از مرگ رسمی برجام و پایان قطعنامه ۲۲۳۱، ملت ایران بار دیگر شاهد است که جریان غربگرا همچنان روی همان نسخه‌های کودکانه پافشاری می‌کند. این طیف حتی یک‌بار حاضر نشده از تجربه‌های شکست‌خورده خود درس بگیرد.

این واقعیت تلخ است که ۲۲ سال مذاکره بی‌حاصل، کشور را از ظرفیت‌های عظیم داخلی و منطقه‌ای بازداشت، فرصت‌های بزرگ اقتصادی با شرق و همسایگان را هدر داد، و دشمن را گستاخ‌تر کرد. پایان این مسیر، چیزی جز تحقیر و خسارت نیست.

اکنون باید پرسید: تا کی باید بازی کودکانه «سلام علیک» و «تماس با یهودیان نیویورک» را جدی گرفت؟ تا کی باید نسخه‌های شکست‌خورده‌ای که بارها کشور را به بن‌بست کشانده‌اند، دوباره به عنوان راه‌حل مطرح شوند؟

امروز ملت ایران بیش از هر زمان دیگر می‌دانند که دنیای عقب‌نشینی پایان ندارد. تنها راه، مقاومت فعال، اتکا به ظرفیت‌های داخلی و پیگیری دیپلماسی متوازن با قدرت‌های مستقل است. غربگرایان اگر اندکی صداقت داشته باشند، باید اعتراف کنند که نسخه‌هایشان نه‌تنها کودکانه، بلکه خیانت به آینده ملت ایران است.»

سپتامبر ضد اسرائیلی؛ اروپا در جنگ شعله‌ور

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «فشار توهمی اصلاح‌طلبان به مسافر نیویورک» نوشت: «رئیس‌جمهور فردا عازم مقر سازمان‌ملل در نیویورک می‌شود؛ فرصتی که چند دهه است رئیسان‌جمهور از دست نمی‌دهند و تقریباً هیچ‌گاه دستاورد مشخص یا عینی برای ما نداشته، گاهی در چند مصاحبه با خبرنگاران بی‌ادب و متوقع امریکایی با صحنه‌سازی تاریک و خشن، و گاهی در جست‌وجوی خوشبختی میان دالان‌ها و دستشویی‌های سازمان‌ملل خلاصه شده است. از همین حالا نیز اصلاح‌طلبان پرخطا و فاقد بینشی مثل مطهری و کرباسچی علناً و دیگران تلویحاً از دکتر پزشکیان خواسته‌اند یک‌جوری خودش را به ترامپ برساند. وااسفاها از این همه حمق و نفاق و ساده‌لوحی.

دکتر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور کشورمان فردا سه‌شنبه، بعد از زدن زنگ اول مهر، برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل، عازم نیویورک خواهد شد. به گفته مهدی سنایی مشاور سیاسی رئیس‌جمهور، دکتر پزشکیان در این سفر دیدار و رایزنی‌هایی نیز با رئیسان کشورهای مختلف و دبیرکل سازمان ملل و نشست‌هایی با اندیشکده‌ها، برخی مجامع و ایرانیان مقیم نیز خواهد داشت.

فارغ از اصل رفتن این سفر که گویی برای رئیسان جمهور از هر جریان سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب به یک «واجب عینی» تبدیل شده و صد البته اگر برای رساندن پیام حق‌طلبی ملت ایران به جهانیان از این فرصت و تریبون بین‌المللی باشد و در مسیر منطقی خود مدیریت شود، بسیار مفید و اثرگذار خواهد بود، برخی زمزمه‌ها و سازهای ناسازگار، از هفته‌های پیش آغاز شده که اگر نگوییم انداختن پوست خربزه زیر پای رئیس‌جمهور است، ناشی از نوعی بدفهمی از تحولات کنونی جهان و منطقه نزد این قبیله است.

ملت ایران از یاد نبرده است که آن شیخ دیپلمات در سال‌هایی که با برجام، بزرگ‌ترین خسارت را به کشور تحمیل کرد و دهه نود را به دهه رکود و عقب ماندگی تبدیل کرد، چگونه و با لطایف‌الحیل در راهروهای سازمان ملل، گفت‌وگو و مصافحه «اتفاقی» با رئیس‌جمهور وقت آمریکا را گدایی می‌کرد؛ همان برجامی که دیپلمات‌های وقت برای خلق آن سکه‌باران شدند و اکنون کشور درگیر عوارض ناشی از آن یعنی مکانیسم ماشه (اسنپ بک) است که امروز با وقاحت همان قهرمانان دیپلماسی، اساساً وجود اسنپ بک را انکار می‌کنند و می‌گویند چنین چیزی در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ وجود خارجی ندارد و «من‌درآوردی امریکایی‌هاست».

دولت دکتر پزشکیان وارث خسارت‌هایی است که دولت برآمده از اصلاحات بر کشور تحمیل کرده است، اما اکنون به جای اینکه زبان به کام گیرند و سیاست پیشگی واداده را برای همیشه به طاقچه خاطراتشان بسپارند، در مقام مشاوره و پیشنهاد به رئیس‌جمهور برآمده و از او می‌خواهند برای پیشگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه به دیدار ترامپ برود و با او دست بدهد. ترامپی که هنگام پاره کردن برجام و خروج از این معاهده، حسن روحانی ۱۸ اردیبهشت سال ۹۷ در واکنش به این اقدام در نطقی تلویزیونی گفت: «خوشحالم که یک موجود مزاحم از برجام خارج شده است و بی‌تردید راه خود را با موفقیت ادامه می‌دهیم.»

غلامحسین کرباسچی فعال سیاسی اصلاح‌طلب و از مؤسسان حزب متمول سازندگی روز گذشته در گفت‌وگو با جماران، با اشاره به سفر دکتر پزشکیان به نیویورک گفته: اگر قرار است سفر آقای پزشکیان مانند سفر سال قبل و سفر سایر رئیسان جمهور در سال‌های گذشته باشد، بهتر است نرود. شاید یک سخنرانی انجام دهند و تأثیری هم در روحیه مردم داشته باشد، اما اگر می‌خواهند یک تحولی برای مردم و کشور ایجاد کنند، باید با یک اراده و اختیار کامل به این سفر بروند، یعنی لازم است که خدمت مقام معظم رهبری و هر فرد و نهاد دیگری که صاحب اختیار هستند برود و اختیارات لازم را برای این سفر دریافت کند تا برای مردم آرامش و زندگی در شأن آنان را به ارمغان بیاورند. آقای پزشکیان باید اختیار لازم را به دست بیاورد و در این سفر با مقامات ارشد امریکایی، اروپایی و… دیدار و گفت‌وگو داشته باشد.

اکنون، اما هشت سال از خروج آمریکا از برجام گذشته و همان رئیس‌جمهوری که آن را پاره کرد بر دولت آمریکا حاکم است. هم او که در جنگ ۱۲ روزه همیار و همراه رژیم صهیونیستی بود و علاوه بر پشتیبانی سخاوتمندانه‌اش از جنگ افروزی بنیامین نتانیاهو که به شهادت فرماندهان ارشد نیروهای مسلح، دانشمندان هسته‌ای و هزاران ایرانی بی‌گناه انجامید، رأساً وارد جنگ با ایران شد و تأسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز ایران را هدف حملات خود قرار داد. در چنین شرایطی توصیه و پیشنهاد به رئیس‌جمهور کشورمان برای دیدار و گفت‌وگو با چنین جنایتکاری چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟ آیا برای این ذهن‌های بیمار و تفکرات فسیل شده، تعبیر و توصیف دیگری می‌توان به کار برد؟

رئیس‌جمهور که بیش از هر کسی در متن ماجراهای یک سال گذشته قرار دارد، بهتر از هر شخصی به اوضاع جاری کشور اشراف دارد و بارها به این مهم تأکید کرده است که راه حل مشکلات کشور، توجه و سرمایه گذاری روی استعدادهای داخلی است و تکیه به بیگانگان سرابی بیش نیست. این البته چنان‌که گفته شد، نفی دیپلماسی عرتمندانه و از سر اقتدار نیست، بنابراین بهتر است ضمن دوری گزیدن از چنین فسیل‌های امتحان پس داده، آنچه را که عزت ملی تقویت می‌کند، دنبال کند. اگرچه دکتر پزشکیان نشان داده که برخلاف آن رئیس‌جمهور متوهم، صراحت و صداقت، ویژگی رفتاری و اخلاقی اوست و نفاق و دوررویی با ایشان میانه‌ای ندارد.

اتفاق خوب دیگری که در این سفر قرار است بیفتد، پیشگیری از قشون‌کشی و همراهی اشخاص غیر ضرور است. آن‌گونه که گفته شده: حاجی‌میرزایی رئیس‌دفتر، طباطبایی معاون اطلاع‌رسانی، سنایی مشاور سیاسی رئیس‌جمهور و موسوی معاون تشریفات، پزشکیان را همراهی خواهند کرد. از وزرا و معاونان دولت، فقط عراقچی و چند نفر محدود هم تیم رسانه‌ای به نیویورک می‌روند. پزشکیان قبلاً تأکید کرده افراد کمتری در سفرها حضور داشته باشند تا هزینه‌ها کم شود. این تصمیم را باید به فال نیک گرفت.»

سپتامبر ضد اسرائیلی؛ اروپا در جنگ شعله‌ور

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «اروپا در جنگ شعله‌ور» نوشت: «سپتامبر ۲۰۲۵ جهان شاهد چرخشی استراتژیک در درگیری روسیه و اوکراین است که نه‌تنها توازن قدرت در شرق اروپا را دگرگون می‌سازد، بلکه مرزهای مفهوم امنیت جمعی را نیز به چالش می‌کشد. بر اساس گزارش اخیر بلومبرگ، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، تصمیم به تشدید حملات هوایی علیه زیرساخت‌های انرژی و مناطق مسکونی اوکراین گرفته است؛ اقدامی که نشان‌دهنده تغییر رویکرد محتاطانه قبلی به یک موضع تهاجمی‌تر است. این تصمیم – که منابع نزدیک به کرملین آن را تأیید کرده‌اند – در حالی گرفته شده که روسیه با تهدیدهای فزاینده‌ای از سوی ناتو و متحدان غربی آن روبه‌رو است، از جمله مجوزهای جدید برای اوکراین به منظور هدف قرار دادن تأسیسات روسی. در این گزارش، به بررسی تحلیلی این تحولات می‌پردازیم و نشان می‌دهیم چگونه روسیه با استفاده هوشمندانه از قدرت نظامی خود، به عنوان ابزاری برای مقابله با فشارهای ناتو عمل می‌کند، در حالی که همزمان هشدارهای روشنی به آمریکا و اروپا ارسال می‌کند تا از گسترش درگیری جلوگیری شود.

پیش از این، روسیه در تخریب زیرساخت‌های اوکراین، بویژه بخش انرژی، رویکردی نسبتاً با ملاحظه اتخاذ کرده بود. حملات هوایی عمدتاً بر اهداف نظامی متمرکز بود و تلاش‌هایی برای اجتناب از خسارات گسترده به غیرنظامیان و شبکه‌های حیاتی مشاهده می‌شد. این استراتژی که ریشه در محاسبات ژئوپلیتیک داشت، نه‌تنها به روسیه اجازه می‌داد فشار اقتصادی بر کی‌یف را حفظ کند، بلکه از واکنش‌های شدیدتر بین‌المللی، بویژه از سوی ناتو جلوگیری می‌نمود اما گزارش بلومبرگ در ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۵، بر اساس اطلاعات منابع مطلع کرملین، این الگو را تغییر می‌دهد: پوتین به این نتیجه رسیده که تشدید حملات علیه شبکه انرژی و زیرساخت‌های مسکونی اوکراین، بهترین راه برای وادار کردن کی‌یف به مذاکرات بر اساس شرایط مسکو است. این گزارش تأکید می‌کند پس از دیدار ترامپ و پوتین در آلاسکا (آگوست ۲۰۲۵) و رد پیشنهادهای روسیه توسط زلنسکی، حملات پهپادی و موشکی روسیه ۴۶ درصد افزایش یافته است. ماه سپتامبر، روسیه بیش از ۳۵۰۰ پهپاد، ۱۹۰ موشک و ۲۵۰۰ بمب هدایت‌شونده شلیک کرده که این ارقام رکوردهای قبلی را شکسته‌اند. این تغییر، منطقی به نظر می‌رسد؛ روسیه که تابستان ۲۰۲۵ را بدون دستاوردهای عمده در شرق اوکراین پشت سر گذاشته، اکنون به دنبال بهره‌برداری از ضعف‌های فصلی کی‌یف است. زمستان پیش رو، با وابستگی اوکراین به انرژی، فرصتی ایده‌آل برای اعمال فشار است، بدون اینکه روسیه به حمله زمینی گسترده نیاز داشته باشد. این رویکرد نه‌تنها اقتصادی است، بلکه از نظر روانی نیز قابل توجیه است: ایجاد ترس از قطع گسترده برق و گرمایش، می‌تواند نارضایتی داخلی در اوکراین را افزایش دهد و دولت زلنسکی را به سمت میز مذاکره سوق دهد.

این تشدید، بخشی از یک استراتژی گسترده‌تر روسیه برای ارسال پیام‌های هشدارآمیز به واشنگتن و بروکسل است. منابع کرملین به بلومبرگ گفته‌اند پوتین باور دارد ترامپ، با تمرکز بر سیاست‌های داخلی آمریکا، واکنش شدیدی به این حملات نشان نخواهد داد. این ارزیابی، بر اساس دیدارهای اخیر، منطقی است؛ ترامپ که بر مذاکره برای پایان جنگ تأکید دارد، تاکنون از تقویت دفاع هوایی کی‌یف خودداری کرده است اما روسیه همزمان به اروپا هشدار می‌دهد: در صورت اعمال تحریم‌های جدید یا اجازه به اوکراین برای حملات عمیق‌تر به خاک روسیه، مسکو آماده تشدید است. این پیام، در حملات اخیر به زیرساخت‌های انرژی اوکراین منعکس شد؛ جایی که روسیه نه‌تنها تولید برق را هدف قرار داد، بلکه به طور غیرمستقیم به ناتو اشاره کرد. برای مثال، در ۱۹ و ۲۰ سپتامبر، بزرگ‌ترین حملات اخیر روسیه، با بیش از ۶۰۰ پهپاد و موشک، مناطق نزدیک مرز لهستان را هدف گرفت که این امر ناتو را وادار به پرواز اضطراری جنگنده‌ها کرد. این اقدام، فراتر از یک حمله ساده، یک تست برای امتحان ناتو است؛ روسیه با وارد کردن پهپادها به حریم هوایی لهستان و استونی، نشان می‌دهد می‌تواند مرزهای ناتو را به چالش بکشد بدون اینکه مستقیماً درگیر شود.

نقض حریم هوایی لهستان و استونی در این معادله، تهدیدی بالقوه برای گسترش جنگ فراتر از مرزهای اوکراین ایجاد می‌کند. لهستان، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین حامیان نظامی کی‌یف، اخیراً با ورود بیش از ۲۰ پهپاد روسی به حریم هوایی خود روبه‌رو شد که این امر ناتو را وادار به عملیات نگهبانی از مرزهای شرقی کرد. این عملیات با استقرار جنگنده‌های اف ۳۵ هلندی و نروژی بر فراز لهستان، دفاع هوایی شرق ناتو را تقویت می‌کند. استونی نیز با نقض حریم هوایی توسط ۳ جنگنده میگ ۳۱ روسی در ۱۹ سپتامبر، بند ۴ ناتو را فعال کرد. این حوادث که روسیه آنها را «پروازهای برنامه‌ریزی‌شده» توصیف می‌کند، در واقع تست‌هایی برای قابلیت‌های دفاعی ناتو هستند. مارک روته، دبیرکل ناتو، این اقدامات را «بی‌مسؤولیتی رو به افزایش روسیه» خوانده و بر لزوم آمادگی بیشتر تأکید کرده است. پهپادهای روسی که اغلب غیرمسلح هستند، اجازه انکارپذیری می‌دهند و روسیه را از مسؤولیت مستقیم معاف می‌سازند، در حالی که ناتو را وادار به واکنش‌های پرهزینه می‌کنند. این استراتژی، هوشمندانه است؛ روسیه، با نیروی هوایی محدودتر نسبت به ناتو، از ابزارهای نامتقارن مانند پهپادها برای فرسایش غرب استفاده می‌کند، بدون اینکه به جنگ تمام‌عیار کشیده شود.»

سپتامبر ضد اسرائیلی؛ اروپا در جنگ شعله‌ور

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ایران و فردای تحریم» نوشت: «با توجه به تحولات اخیر درباره پرونده هسته‌ای ایران و فعال‌سازی مکانیسم ماشه، چشم‌انداز بازگشت تحریم‌ها و قطع‌نامه‌های شورای امنیت بیش از هر زمان دیگری جدی به نظر می‌رسد. توافق قاهره میان تهران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و همچنین بسته پیشنهادی عباس عراقچی که با هدف کاستن از تنش‌ها ارائه شد، عملاً در برابر بیانیه چهارجانبه آلمان، فرانسه، انگلیس و آمریکا در نشست فصلی شورای حکام و مواضع تند اروپایی‌ها بی‌اثر ماند. دراین‌میان رد قطع‌نامه کره جنوبی در شورای امنیت و پس از آن تصمیم شورای‌عالی امنیت ملی ایران برای تعلیق همکاری‌ها با آژانس، فضای تقابل را تشدید کرد.

با توجه به روند کنونی، بعید است سفر مسعود پزشکیان به نیویورک و دیدارهای دیپلماتیک او بتواند تغییری اساسی در مسیر بازگشت تحریم‌ها ایجاد کند یا حتی تمدید شش‌ماهه تعلیق مکانیسم ماشه را محقق کند. تحولات اخیر نشان می‌دهد که اروپا با عبور از مفاد برجام و قطع‌نامه ۲۲۳۱، عملاً رویکردی یک‌جانبه و فراقانونی در پیش گرفته و در هماهنگی آشکار با آمریکا و اسرائیل، مصمم به بازگرداندن تحریم‌هاست. دراین‌میان شکاف عمیقی میان مواضع غرب و کشورهایی مانند روسیه و چین شکل گرفته است؛ با این حال، بازگشت تحریم‌ها، با قاطعیت اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد و اکنون تمرکز اصلی باید بر مدیریت پیامدهای پس از بازگشت قطع‌نامه‌ها و جلوگیری از تشدید تنش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی باشد. ازاین‌رو و برای تحلیل چشم‌انداز ایران در دوره «پساماشه» و سناریوهای پیش‌رو، با مهدی خراتیان، تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل، به گفت‌وگو پرداختیم تا ارزیابی او از فردای تحریم‌ها را جویا شویم که مشروح این گپ‌وگفت را در ادامه می‌خوانید.

جناب خراتیان، در این تقریباً یک ماهی که تروئیکای اروپا نامه فعال‌سازی مکانیسم ماشه را به شورای امنیت ارسال کردند، در فضایی رسانه‌ای و کارشناسی به تناوب و بارها درباره روند حقوقی و سیاسی فعال‌سازی بحث شده است. اما شرایط طی‌شده، به‌ویژه بیانیه چهارجانبه آلمان، فرانسه، انگلستان و ایالات متحده در نشست فصلی شورای حکام سپتامبر و ۴۸ ساعت بعد از توافق قاهره بین تهران و آژانس و همچنین هفته گذشته بیانیه اروپایی‌ها و نیز با در نظر گرفتن نشست روز جمعه شورای امنیت برای قطع‌نامه کره جنوبی و رد پیشنهادهای عباس عراقچی در تماس تلفنی چهارشنبه گذشته با اروپایی‌ها، بگذارید پیش‌فرض را روی بازگشت تحریم‌ها و قطع‌نامه‌های شورای امنیت بگذاریم. پس، از سوال اول تا پایان مصاحبه باید روی سناریوهای نه‌چندان خوش‌بینانه تمرکز کرد. حال پرسش نخست من این است که در صورت بازگشت تحریم‌ها، گزاره مدنظر غرب چیست؟ آیا مانند سال‌های ابتدایی دهه ۹۰ شمسی در دوره احمدی‌نژاد به دنبال انزوای اقتصادی و دیپلماتیک ایران، مشابه سناریوی کره شمالی هستند یا آن‌گونه که برخی معتقدند، نظم بعد از ۷ اکتبر، عملاً شرایط را به سمتی دیگر برده است؟

به نظر من، هر دو گزاره‌ای که مطرح کردید، رادیکال است.

چون شرایط نه مانند سال‌های ابتدایی دهه ۹۰ است که بتوانند به دنبال اجرای سناریوی کره شمالی درباره ایران و انزوای دیپلماتیک و اقتصادی ما باشند و نه فروپاشی هم گزاره‌ای است که غربی‌ها به‌راحتی بتوانند آن را اجرا کنند.

بدون تعارف، وقتی هر دو سناریو را رد می‌کنید، تحلیل‌تان فانتزی نمی‌شود؟

خیر، مگر آنکه در نظر داشته باشیم بعد از بازگشت قطع‌نامه‌ها و تحریم‌های شورای امنیت، در داخل کشور اتفاق خاصی روی دهد؛ پس یعنی ما اگر این اتفاق را کنار بگذاریم، به صرف فعال‌سازی اسنپ‌بک، نه می‌توانند ما را به سمت سناریوی انزوای اقتصادی و دیپلماتیک بکشانند و نه فروپاشی در انتظار است.

ولی باز هم با تأکیدتان مشکل دارم. شرایط کنونی در کشور، منطقه، جهان و واقعیت‌های جاری حکایت از عکس آن چیزی است که شما بر آن مانور می‌دهید….

آن چیزی که من می‌فهمم، این است که بازگشت قطع‌نامه‌ها، نمی‌تواند نه کشور را منزوی کند و نه فروپاشی روی دهد. دلیل آن هم اتفاقاتی است که در همین مدت روی داد. نظم و روابط بین‌الملل در سال ۲۰۲۵ کاملاً متفاوت از سال ۲۰۱۵ است. اکنون واقعاً یک دوقطبی شدید شکل گرفته و روسیه و چین هم خود را متعهد به پذیرش خواسته اروپا و آمریکا نمی‌دانند، چون کاملاً فضا بعد از جنگ اوکراین به یک شکاف بی‌سابقه رسیده است و اکنون مسکو و پکن دیگر واهمه‌ای از تبعات شکاف با غرب ندارند، چون چیزی برای تهدید علیه روسیه و چین دیگر باقی نمانده است. جنگ که شکل گرفته، شکاف روسیه با اروپا و آمریکا هم مشخص است. از آن طرف هم جنگ تمام‌عیار اقتصادی علیه چین راه افتاده….»

سپتامبر ضد اسرائیلی؛ اروپا در جنگ شعله‌ور

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «دومینوی شناسایی فلسطین» نوشت: «روز سه‌شنبه اول مهرماه هشتادمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد با حضور کشورهای جهان برگزار می‌شود. بااین‌حال، رهبران جهان از امروز دوشنبه ۳۱ شهریور در نیویورک گرد هم می‌آیند تا ضمن آماده‌سازی برای اجلاس روز سه‌شنبه، درباره جنگ غزه و مساله فلسطین، حمایت از ابتکار راه‌حل دو دولت و به رسمیت شناختن کشور فلسطین، بحث کنند. همچنین قرار است امروز دوشنبه در حاشیه جلسات و نشست‌ها بین رهبران جهان در نیویورک، کنفرانسی یک‌روزه به میزبانی فرانسه و عربستان سعودی برای پیشبرد دستور کار دو دولتی و حل مساله جنگ دوساله غزه برگزار شود. طی ماه‌های اخیر بسیاری از کشورهای اروپایی اعلام کرده بودند که دولت فلسطینی را به رسمیت خواهند شناخت.

بر همین اساس، دومینوی شناسایی دولت فلسطینی از دیشب (یکشنبه‌شب) آغاز شد. به این ترتیب، دولت‌های بریتانیا، کانادا و استرالیا دولت مستقل فلسطینی را به رسمیت شناختند. فرانسه هم قرار است در همین اجلاس اقدام به شناسایی دولت فلسطینی کند. محمود عباس به رسمیت شناختن کشور فلسطین از سوی بریتانیا را گامی مهم برای صلح پایدار دانست. الجزیره در گزارش دیروز یکشنبه نوشت، بیش از ۱۰۰ سال پس از اعلامیه بالفور که از «تأسیس خانه ملی برای قوم یهود در فلسطین» حمایت کرد و ۷۷ سال پس از ایجاد رژیم جعلی اسرائیل در فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا، لندن هم کشور فلسطینی را مورد شناسایی رسمی قرار داد. بریتانیا اعلام کرد که روابط کامل دیپلماتیک با کشور فلسطین برقرار می‌کند. بااین‌حال، دیوید لمی، معاون نخست‌وزیر بریتانیا، گفت که به رسمیت شناختن یک کشور فلسطینی، باعث تشکیل «یک‌شبه» آن دولت نمی‌شود و این شناسایی باید بخشی از یک فرآیند صلح گسترده‌تر باشد. شناسایی دولت فلسطینی خشم مقام‌های اسرائیلی را برانگیخته است.

در همین راستا، بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی اسرائیل، در پستی در شبکه‌های اجتماعی نوشت: «روزهایی که بریتانیا و کشورهای دیگر آینده ما را تعیین می‌کردند به پایان رسیده است، قیمومیت خاتمه یافته و تنها پاسخ به حرکت ضداسرائیلی، حاکمیت بر سرزمین مردم یهود در یهودیه و سامره و حذف ایده دولت فلسطین از دستور کار برای همیشه است.» ایتامار بن‌گویر، وزیر امنیت داخلی اسرائیل، هم خواستار اقدام برای الحاق کرانه باختری و انحلال تشکیلات خودگردان فلسطینی شد. بنی گانتس، رهبر حزب «آبی و سفید» در اسرائیل، هم این اقدام را به‌شدت محکوم کرد و گفت: «شناسایی دولت فلسطینی پس از ۷ اکتبر، باعث جسورتر شدن حماس خواهد شد.»

ریچارد گوان، مدیر گروه بین‌المللی بحران سازمان ملل، در مورد ترامپ گفت: «او از مجمع عمومی لذت می‌برد. او از توجه سایر رهبران لذت می‌برد. گمان من این است که او قصد دارد از حضور خود برای افتخار به دستاوردهای فراوانش استفاده کند و شاید بار دیگر، خود را شایسته جایزه صلح نوبل نشان دهد.»رهبران در حالی گرد هم می‌آیند که جنگ بین اسرائیل و حماس در نوار غزه به دو سال نزدیک می‌شود و اسرائیل بر شدت حملات خود از زمین و هوا و دریا برای تصرف کامل غزه افزوده است. بنیامین نتانیاهو قرار است روز جمعه در مجمع عمومی سخنرانی کند.

محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، هم قرار است روز جمعه، از طریق ویدئو کنفرانس سخنرانی کند. یکی دیگر از مناقشاتی که در صدر دستور کار سازمان ملل قرار دارد، اما انتظار نمی‌رود پیشرفت کمی در مورد آن حاصل شود، جنگ بیش از سه‌ساله روسیه در اوکراین است. یکی از اتفاقات مهم در اجلاس سازمان ملل این است که «احمد الشرع» (الجولانی) برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل وارد واشنگتن شد. برخی منابع از احتمال دیدار او با ترامپ خبر می‌دهند. این در حالی است که اسعد حسن الشیبانی، وزیر خارجه سوریه، روز جمعه پرچم کشورش را بر فراز ساختمان سفارت سوریه در پایتخت ایالات متحده برافراشت. هم زمان با این تحولات، الشرع اعلام کرد که مذاکرات با اسرائیل به میانجی‌گری آمریکا در حال نزدیک شدن به توافق است. او از احتمال امضای قریب‌الوقوع توافقی شبیه به توافق سال ۱۹۷۴، خبر داد.»

سپتامبر ضد اسرائیلی؛ اروپا در جنگ شعله‌ور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا