گفتوگو با دکتر صادق حسننیا در برنامه اکنون

در گفتوگوی سروش صحت با دکتر صادق حسننیا، متخصص بیوشیمی بالینی، در برنامه اکنون، موضوعات متعددی پیرامون بازسازی بافتها، آینده پزشکی و پیچیدگیهای حیات انسانی مورد بحث قرار گرفت. دکتر حسننیا در این گفتوگو به چالشهای درمانی در زمینه بازسازی استخوان و پیشرفتهای تکنولوژی در این حوزه اشاره کرد و توضیح داد که چگونه علم به سمت ساخت بافتهای مصنوعی پیش میرود.
به گزارش توسعه برند؛ وی در پاسخ به سوالات مربوط به بازسازی استخوان در بیمارانی که بخشهایی از استخوان خود را از دست دادهاند، گفت: «زمانی که فرد دندان یا استخوانی را از دست میدهد و توانایی بدن در ترمیم آن کاهش مییابد، ما نیاز داریم که با استفاده از تکنیکهایی مانند آگمنتیشن تراپی یا جبرانی، از منابع دیگر استخوان برای بازسازی استفاده کنیم.» او افزود که در برخی موارد باید از استخوانهای بدن خود بیمار، مانند استخوانهای فک یا لگن، برای ترمیم استفاده شود تا فرآیند ترمیم به درستی صورت گیرد.
دکتر حسننیا همچنین از تکنولوژیهای جدید در زمینه بازسازی بافتها سخن گفت و اشاره کرد که با استفاده از پلیمرها و مواد طبیعی، امکان ساخت بافتهای مصنوعی بهطور ترکیبی در حال توسعه است. وی افزود: «این تکنولوژیها میتوانند روزی به ما این امکان را بدهند که بافتهای جدیدی مانند استخوان، ماهیچه و رگها را بسازیم و حتی اعضای قطعشده بدن مانند دست و پا را جایگزین کنیم.»
وی در بخش دیگری از گفتوگو به فلسفه علم و ارتباط آن با حیات انسان پرداخته و در مورد چگونگی شکلگیری موجودات زنده بر اساس ترکیبات شیمیایی ساده توضیح داد: «تمام موجودات زنده از ترکیبات شیمیایی پایهای تشکیل شدهاند که شامل کربن، هیدروژن، اکسیژن و نیتروژن است. این چهار عنصر اصلی در بدن انسان و دیگر موجودات زنده، باعث ایجاد ساختارهای پیچیدهتری میشوند که در نهایت به سلولها، بافتها و اعضای بدن تبدیل میگردند.»
دکتر حسننیا همچنین با اشاره به نقش ذهن و تفکر در تأثیرات شیمیایی بدن گفت: «مغز انسان بهعنوان مرکز کنترل بدن، میتواند تأثیرات شیمیایی مختلفی را در بدن ایجاد کند. برای مثال، تغییرات در سطح هورمونها مانند دوپامین و سرتونین میتواند احساسات و خلقوخو را تحت تأثیر قرار دهد. اما نکتهای که باید در نظر بگیریم این است که علاوه بر این ترکیبات شیمیایی، نحوه تفکر و نگرش فرد نیز تأثیر زیادی بر وضعیت شیمیایی بدن او دارد.»
وی همچنین در خصوص تأثیرات اپیژنتیک و چگونگی تغییرات ژنتیکی در پاسخ به محیط و تجربهها، گفت: «در حالی که توالی ژنها ثابت است، اما عوامل محیطی و تجربیات زندگی میتوانند بر فعالیت ژنها تأثیر بگذارند. این تأثیرات میتوانند به شکل تغییرات فیزیکی و روانی در فرد بروز یابند.»
دکتر حسننیا به اهمیت میکروبیوم روده و ارتباط آن با سلامت جسم و روان پرداخت. وی توضیح داد که تغییرات در ترکیب باکتریهای روده میتواند تأثیرات قابلتوجهی بر سلامت عمومی انسان بگذارد. به گفته وی، در سالهای اخیر مطالعات نشان دادهاند که میکروبیوم روده نهتنها در هضم و جذب غذا، بلکه در پیشگیری از بیماریهایی مانند آلزایمر نیز نقش دارد.
حسننیا با اشاره به پیچیدگیهای علم و فناوریهای نوین در پزشکی، اظهار داشت: «با پیشرفت علم و تکنولوژی، ما قادر خواهیم بود تا محدودیتهای فعلی در بازسازی بافتها و اعضای بدن را پشت سر بگذاریم و به درمانهای جدید و مؤثری دست یابیم که در حال حاضر تنها در عرصه علم تخیلی جای دارند.»
دکتر حسننیا به پیچیدگی جهان و تأثیرات متقابل علوم مختلف بر یکدیگر اشاره کرد و گفت: «چقدر جهان پیچیده است و چقدر هیجانانگیز و جالب است که هر چیزی معلول چندین علت است. هیچ چیزی تکعلتی نیست.» وی ادامه داد که علوم مختلف از جمله روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد، فیزیک و شیمی در نهایت به یکدیگر مرتبط هستند و این وابستگی میان حوزههای مختلف علم را برای درک بهتر پدیدهها ضروری میداند.
در این گفتوگو، دکتر حسننیا به رابطه بین علم و مهندسی پرداخته و تفاوتهای این دو مفهوم را توضیح داد. وی به نقل از کارل پوپر، فیلسوف علم، بیان کرد: «علم آن چیزی است که ابطالپذیر باشد»، به این معنا که باید بتوان یک نظریه علمی را در معرض آزمایش و رد قرار داد. در مقابل، مهندسی بر اساس طراحی و بهبود سیستمها بنا میشود و چیزی به نام «ابطال» در آن وجود ندارد. «در مفاهیم مهندسی، شما چیزی به نام ابطال ندارید؛ شما طراحی میکنید و این طراحی را توسعه میدهید.»
وی به مفاهیم پیچیدهتری در بیولوژی نیز اشاره کرد. دکتر حسننیا در این بخش به عملکرد سلولها و تعاملات آنها پرداخت و توضیح داد که سلولها، مانند انسانها، دارای وظایف فردی و اجتماعی هستند. «سلولها وظیفه فردی دارند اما در عین حال روابط اجتماعی میان سلولها در عملکرد کلی بدن نقش حیاتی دارد. به عنوان مثال، سلولهای کبدی در کنار یکدیگر عمل کرده و در صورت نیاز به یکدیگر کمک میکنند.»
در ادامه، دکتر حسننیا با تأکید بر اهمیت نگاه کلنگر در علوم، بیان کرد که برای درک بهتر پدیدههای زیستی و اجتماعی، باید به ترکیب علوم مختلف پرداخت. وی همچنین به تفاوت میان علوم انسانی و علوم تجربی اشاره کرد و تصریح کرد که حتی علوم انسانی نیز میتوانند به عنوان علوم تجربی در نظر گرفته شوند، زیرا آنها از آزمون و خطا برای کشف اصول و روابط استفاده میکنند. «تمام علومی که در حوزههای سازماندهی و طراحی کار میکنند، در حقیقت جزو علوم تجربی هستند.»
این استاد دانشگاه به مفاهیم جدید در زیستشناسی و بیوشیمی اشاره کرد و توضیح داد که در آینده، ممکن است سلولهای بدن انسان به گونهای کار کنند که بتوانند به صورت فعال با انسانها ارتباط برقرار کنند و بهطور خاص در زمینههای درمانی اطلاعات جدیدی را بهدست دهند. «ممکن است در آیندهای نزدیک، سلولها با ما به زبانی مشترک صحبت کنند و اطلاعات مهمی را در اختیار ما بگذارند.»
وی همچنین در مورد حسادت به عنوان یک پدیده روانشناختی و اثرات آن بر روابط فردی و اجتماعی توضیح داد و گفت: «حسادت از عدم توانایی فرد در حل مسائل ناشی میشود و از آنجا که حسادت یک پدیده اکتسابی است، میتواند از محیطهای مختلف مانند خانه یا مدرسه شکل بگیرد.»
حسننیا تأکید کرد که دانش بشری همچنان محدود است و باید به یاد داشت که بسیاری از پدیدههای طبیعی همچنان نیازمند کشف و بررسی بیشتر هستند. «ما هنوز بسیاری از جنبههای جهان و علم را نمیشناسیم و باید با ذهنی باز به یادگیری ادامه دهیم.»
در ادامه، دکتر صادق حسننیا به توضیحاتی در مورد تأثیرات مثبت تعاملات اجتماعی و انرژیهای ذهنی پرداخت. وی اشاره کرد که پیشرفتهای فردی و موفقیتها بهطور ذاتی، شادی و نشاطی در فرد بهوجود میآورد که قابل انتقال به دیگران است. این انرژی مثبت بهویژه در میان دوستان و همکاران احساس میشود و میتواند تأثیرات مثبت و سازندهای بر روابط میان افراد بگذارد. دکتر حسننیا در این زمینه تأکید داشت که این نوع انرژی و تعاملات نهتنها بر جنبههای روانشناختی بلکه بر فرآیندهای زیستی نیز اثرگذار است.
وی افزود: «من به طور شخصی به جریان انرژی و تأثیرات آن در ذهن انسان اعتقاد دارم. کسانی که مدیتیشن انجام میدهند، از نظر علمی به این نتیجه رسیدهاند که در فرآیندهای ذهنی افراد، بهویژه در امواج مغزی، تغییرات قابلتوجهی ایجاد میشود. امواج گاما که در فرآیند مدیتیشن بهویژه در خواب عمیق ظاهر میشود، نشاندهنده سطح بالای آگاهی و تسلط بر ذهن است. این افراد معمولاً قادر به کنترل احساسات و واکنشهای فوری خود هستند و این توانایی به آنها کمک میکند تا وضعیتهای استرسزا را بهطور مؤثری مدیریت کنند.»
“”توسعه برند را در اینستاگرام و تلگرام و لینکدین دنبال کنید””
دکتر حسننیا همچنین به تحقیقات علمی جدیدی که در اروپا انجام شده اشاره کردند که در آنها رویدادهای مغزی ثبت و بررسی شده است. این تحقیقات نشان میدهند که افراد با توانایی بالای کنترل ذهن، قادر به حفظ تعادل در برابر فشارهای روانی هستند. در بخش دوم گفتوگوی سروش صحت با دکتر صادق حسننیا در برنامه «اکنون»، محور بحث به نقش انرژی ذهنی، تعادل هورمونی و تفاوتهای فیزیولوژیک میان زنان و مردان اختصاص یافت.
دکتر حسننیا با اشاره به نقش انرژی ذهنی در روابط انسانی گفت: «جریان انرژی پدیدهای واقعی در ذهن انسان است. هر چه این انرژی بیشتر باشد، تأثیرگذاری آن بر دیگران نیز افزایش مییابد. افرادی که مدیتیشن انجام میدهند، سیگنال مغزی گاما را با شدت بالاتری تولید میکنند و این موضوع باعث میشود که ذهن آنها در برابر عوامل بیرونی واکنشهای هیجانی کمتری نشان دهد.»
او افزود: «در مغز افراد دارای تمرکز ذهنی بالا، امواج گاما در مرحله خاصی از خواب به اوج میرسد. این افراد ثبات روانی بیشتری دارند و کمتر دچار نوسانات احساسی میشوند. در آزمایشهای ثبت فعالیت مغزی در اروپا نیز تفاوت آشکاری میان این افراد و افراد عادی مشاهده شده است.»
در ادامه گفتوگو، موضوع به تفاوت هورمونی میان زنان و مردان کشیده شد. دکتر حسننیا توضیح داد: «۹۹ درصد هورمونها در زنان و مردان یکسان است. تفاوت تنها در نوع پاسخ بدن به این هورمونهاست. تنها درصد اندکی از هورمونها، نظیر استروژن و تستوسترون، ویژگیهای ثانویه زنانه و مردانه را ایجاد میکنند.»
وی گفت: «آغاز چرخههای هورمونی در هر دو جنس از مغز است، یعنی از محور هیپوتالاموس، هیپوفیز و غده جنسی. در زنان، این محور با تخمکگذاری و چرخه قاعدگی همراه است، در حالی که در مردان با تولید اسپرم و ترشح تستوسترون مرتبط است. تفاوت اصلی در پاسخ بدن است، نه در سازوکار مغزی.»
او در توضیح پدیده یائسگی و آندروپوز افزود: «در زنان، یائسگی یا منوپوز زمانی رخ میدهد که تخمکگذاری متوقف میشود و سطح استروژن و پروژسترون کاهش مییابد. در مردان نیز پدیدهای مشابه اما تدریجی به نام آندروپوز اتفاق میافتد که در آن سطح تستوسترون به مرور کاهش مییابد. در مردان این تغییر ناگهانی نیست بلکه بهصورت تدریجی و شبانهروزی رخ میدهد.»
به گفته او، کاهش تستوسترون در مردان با بروز اضطراب و تغییرات متابولیک همراه است: «وقتی تستوسترون پایین میآید، هورمون کورتیزول در بدن بالا میماند. این وضعیت باعث افزایش قند خون و چربی شکمی میشود و به تدریج بر تعادل شیمیایی بدن اثر میگذارد. به همین دلیل است که در میانسالی اضطراب و نوسانات خلقی در مردان افزایش پیدا میکند.»
او این فرایند را «پدیدهای سایکو-سوشال» توصیف کرد و گفت: «یک تغییر هورمونی در بدن میتواند پدیدهای روانشناختی و اجتماعی ایجاد کند. در درمان آندروپوز، رواندرمانی و حمایت اجتماعی نقشی اساسی دارند و دارودرمانی آخرین مرحله درمان است.»
دکتر حسننیا با اشاره به تجربهای در دوران تحصیل خود در کره جنوبی اظهار کرد: «در تلویزیون کره برنامههایی برای خانوادهها پخش میشود که در آن از همسران و فرزندان خواسته میشود در دوران میانسالی مراقب پدر خانواده باشند. زیرا این دوران، مرحلهای حساس در سلامت جسم و روان مردان است و اگر بهدرستی سپری شود، میتواند سلامت دوران پیری را تضمین کند.»
او افزود: «تحقیقات نشان داده است که تعامل اجتماعی در میان مردان، مانند شرکت در فعالیتهای گروهی، میتواند موجب افزایش سطح تستوسترون شود. در حیوانات نیز رفتار مشابهی مشاهده شده است. تعامل و رقابت سالم میان نرها موجب تقویت ویژگیهای فیزیولوژیک مردانه میشود.»
وی بر اهمیت حفظ روابط اجتماعی در میانسالی تأکید کرد و گفت: «انزوا در مردان میانسال یکی از نشانههای آندروپوز است. فرد تمایلی به ارتباط با دوستان ندارد و ترجیح میدهد در خانه بماند. در حالی که شرکت در جمعهای دوستانه و فعالیتهای اجتماعی، بخشی از فرآیند درمان به شمار میرود.»
در ادامه، دکتر حسننیا به وظایف متقابل زنان و مردان در دوران میانسالی اشاره کرد و گفت: «وظیفه مردان در حمایت از زنان در دوران یائسگی بسیار مهم است، زیرا یائسگی با تغییرات شدید خلقی، گرگرفتگی و افسردگی همراه است. زنان در این دوران احساس میکنند بخشی از توان فیزیولوژیک خود را از دست دادهاند. در مقابل، مردان نیز در دوران آندروپوز نیازمند حمایت، درک و توجه اطرافیان هستند.»
او افزود: «کاهش استروژن در زنان پس از یائسگی باعث افزایش احتمال پوکی استخوان میشود، بنابراین انجام اسکن استخوان در این دوره ضروری است. در مقابل، تغییرات هورمونی در مردان ملایمتر اما طولانیتر است و بیشتر با علائم روانی و اجتماعی بروز میکند.»
دکتر حسننیا در پایان گفت: «تعادل زیستی و روانی انسان تنها در بستر روابط اجتماعی سالم و درک متقابل میان افراد حفظ میشود. هر مرحله از زندگی نیازمند نوعی حمایت، همدلی و همراهی است. همانگونه که سلولها در بدن برای عملکرد صحیح به تعامل متقابل نیاز دارند، انسانها نیز در سطح اجتماعی به همین پیوند نیازمندند.»
در بخش پایانی این گفتوگو با دکتر صادق حسننیا، صحبتها به سمت آینده بشر و نقش علم و فناوری در تحولات آن پیش رفت. دکتر حسننیا که یکی از پیشگامان در تولید مواد بایومواد برای استفاده در جراحیهای مختلف است، به دیدگاههای خود در مورد پیشرفت علم و تکنولوژی و تأثیر آن بر سلامت بشر اشاره کرد. او به شکلی تخصصی و دقیق توضیح داد که چگونه علم و تکنولوژی با استفاده از هوش مصنوعی و منابع جدید در حال تحول است و همچنین نظرات جالبی در مورد آینده طول عمر انسان و چالشهای آن بیان کرد.
افزایش طول عمر بشر و پیشرفتهای علمی
آنچه میخوانید:
دکتر حسننیا با اشاره به پیشرفتهای اخیر در علم پزشکی گفت::« در علم هیچ چیزی غیر ممکن نیست” و از این رو احتمال پیری را به تعویق انداختن و حتی افزایش طول عمر انسانها را دور از ذهن ندانست. او به پروژههایی اشاره کرد که نشاندهندهی روندهای جدید در کنترل پیری و افزایش طول عمر هستند. به عنوان مثال، توضیح داد که “در دانشگاه استنفورد تحقیقی انجام شد که نشان میدهد پلاسمای خون موشهای جوان میتواند تاثیرات مثبتی بر موشهای پیر بگذارد.»
او در ادامه افزود:« اگر پیری به تعویق بیافتد، این به معنای سلامت کامل نیست. بلکه، ما باید به سلامت بدن در سنین بالا توجه کنیم. در بسیاری از کشورها افزایش امید به زندگی به معنای افزایش ابتلا به بیماریهای مختلف مانند سرطان در سنین بالا است.»
علم، تجربه و خرد در مسیر توسعه بشری
در ادامه دکتر حسننیا به نقش تجربه و خرد در حل مسائل پیچیده اشاره کرد و گفت:« یک فرد با تجربه میتواند در حل مسائل پیچیده به دیگران کمک کند. به ویژه در حل مسائل علمی و پزشکی، تجربه در کنار خلاقیت و نوآوری بسیار حائز اهمیت است.»
او به رابطهی بین جوانان و افراد مسن در این زمینه پرداخت و بیان کرد:« جوانان انرژی و پتانسیل دارند، ولی افراد مسن میتوانند راهنمای خوبی برای آنها باشند. باید این دو گروه در کنار هم همکاری کنند تا راهحلهای بهتری برای مشکلات پیدا کنند.»
تجربیات شخصی و حرفهای دکتر حسننیا در زمینه خوشنویسی و علم پزشکی
دکتر حسننیا در بخشی از صحبتهای خود به تجربیات شخصیاش در زمینهی هنر خوشنویسی اشاره کرد و توضیح داد که چطور این هنر بر توانمندیهای علمیاش در رشته پزشکی تأثیرگذار بوده است:« زمانی که من وارد کلاس خوشنویسی شدم، متوجه شدم که خوشنویسی به من کمک میکند که تعادل بین مغز و حرکت دست را درک کنم. وقتی که شما در خوشنویسی تمرین میکنید، عضلات دستتان با حرکات دقیق مغز شما هماهنگ میشود و این مهارت در سایر زمینهها هم به شما کمک میکند.»
او ادامه داد:« در دوره تخصصی پزشکی وقتی به متابولیسم و فرآیندهای پیچیده آن رسیدم، توانستم از ذهن هنری خود برای درک بهتر این مسائل استفاده کنم. به جای اینکه فرمولها را حفظ کنم، از طریق درک ساختار و ارتباطات بین مولکولها، این مسائل را بهتر درک کردم.»
چالشها و شکستها در مسیر تحقیق و تولید بایومواد
دکتر حسننیا همچنین به چالشهایی که در مسیر تحقیق و تولید مواد بایومواد با آن مواجه شده است، اشاره کرد. او توضیح داد:« بارها و بارها شکست خوردیم. یادم میآید یک هفته کامل روی یک پروژه کار کردیم، ولی وقتی آزمایشها را انجام دادیم، نتایج مطلوب به دست نیامد. شکستهای اولیه همیشه ناراحتکننده بودند، ولی هیچگاه از تلاش دست نکشیدیم.»
او درباره تولید پودرهای استخوانی و غشاءهای کلاژنی که برای جراحیهای داخلی و مغز و اعصاب به کار میروند، افزود:« ما در تیم خود همیشه تلاش کردیم که با کمترین امکانات به بهترین نتایج برسیم. یک مشاورهای که من به یک کارخانه ۴۰ ساله دادم، باعث شد که آنها به راحتی بخشهای پایانی تولید خود را بهبود بخشند.»
ساخت مواد بایومواد: یک گام بزرگ در پزشکی
دکتر حسننیا در نهایت از اهمیت ساخت مواد بایومواد و نقش این دستاوردها در جراحیهای مدرن سخن گفت. «اینکه توانستهایم استخوانهایی را بسازیم که در عمل میتوان از آنها استفاده کرد، واقعاً یک پیشرفت بزرگ است. این قطعات، با اینکه شبیه به استخوانهای طبیعی هستند، در عمل میتوانند به جایگزینی بخشهای آسیبدیده بدن کمک کنند.»
او افزود:« در این مسیر، من و تیمم نه تنها از دانش و تجربه خود استفاده کردیم بلکه از همکاران خارجی هم مشاوره گرفتیم تا این فناوری در ایران به نتیجه برسد.»
در پایان گفتوگو، دکتر حسننیا از سختیها و موفقیتهای خود در مسیر تحقیق و تولید بایومواد سخن گفت و اعلام کرد که به هیچوجه از شکستها ناامید نمیشود. « این شکستها همیشه به ما درس میدهند که چگونه باید به جلو حرکت کنیم. برای همین همیشه به تیم خود میگویم که هیچ وقت از دست دادن شجاعت نداشته باشند.»

