این «سفره» همه را دور خودش جمع میکرد

۱۸:۰۶ – ۲۵ آبان ۱۴۰۴
باشگاه خبرنگاران جوان – از وقتی سروکله آشپزخانههای اپن و میز و صندلی ناهارخوری پیدا شد؛ سفره هم برکتش را جمعوجور کرد و با خودش بُرد به خاطرهها. خاطره آن روزهایی که وسط خانه سفره میانداختیم از این سر تا آن سرش و نان و نمک و گوشت و مرغمان را با دل خوش و چشم سیر میخوردیم. حالا سالهاست که سفره با خانههایمان قهر کرده و هرکدام از اعضای خانواده از راه میرسد غذایش را تنها میخورَد؛ آن هم بدون آنکه کسی دور چیزی منتظر دیگری باشد.
برکتی که در این سفره هست
خانم صابری را در خرازی محل دیدم؛ شصت و چهار ساله است، اما از جوانها سرحالتر. آمده بود یک سفره یک متری بخرد برای خودش! صاحب خرازی با تعجب گفت: «شما که فقط خودتی، سفره میخوای چیکار خانم صابری؟» خندید و طرح سفرهاش را انتخاب کرد: «این سفره روزگاری همه رو دور خودش جمع میکرد. میز ناهارخوری دارما، اما برکتی که تو این سفره هست روی هیچ میزی نیست.»
سفره بینداز تا برکت بیاید
راست میگفت؛ و حالا میفهمم چرا امام صادق علیه السلام فرموده بودند: «نشستن بر سر سفره را طولانی کنید چرا که از عمرتان به حساب نمیآید.» سفره، برکتش را با خودش میآورد و آن لحظههای خوشِ دورش، از گذر عمر به حساب نمیآید. همین الآنها هم که خانه پدرم یا مادر همسرم جمع میشویم وقتی دور سفره مینشینیم انگار ظرفها بزرگتر میشوند و غذاها بیشتر! حتی صداها و حرفها واضحتر میچرخند و خندهها به جای اینکه سرسری باشند از ته قلبهایمان بیرون میزنند؛ دقیقا مثل کرم ابریشمی که پروانه شده؛ و شک نکنید که این رازِ قدیمیهاست برای پولدار شدن: «سفره بنداز تا برکت بیاد!»
وقتی کدورتها دور سفره پاک میشوند
اما خیلی بیانصافی است اگر سفره را فقط به چشم یک شی ببینیم؛ چون سفره فقط یک تکه پارچه نیست؛ نشانه ادب است و تواضع در برابر نعمت خدا. آدمها دور سفره به هم نزدیکترند و بیشتر مراعات حال همدیگر را دارند. من نمکدان را به تو میدهم و تو برایم برنج میکشی و قربان صدقه هم میرویم و به نظرتان حتی اگر کدورتی هم بود اینطور پاک نمیشود؟
یک سفره پر از نعمت خدا
یادم میآید مادربزرگم یک سفره بزرگِ دور طلایی داشت برای روز عید فطر. اصلا هم به این کاری نداشت که کی با کی قهر است؛ روز عید، بعد از نماز ظهر، سفره را میانداخت و غذایش را میکشید و همه باید دورش مینشستیم و همین سفره، آشتی را میآورد. راستش شبیه آبِ روی آتش بود. خاصیت دور هم جمع شدن همین است دیگر. فکر کنید دور یک سفره پر از نعمت خدا نشسته باشید و دستتان به غذا باشد و میخواهید یادتان بماند که قهرید؟
چرا دیگر سفره نمیاندازیم؟
تازه این برداشت من و شما از برکت سفره است، اما قشنگیِ گهگاهی سفره انداختن از همان جا شروع میشود که پیامبر مهربانیها صل الله علیه و آله و سلم دربارهاش فرمودند: «هر مؤمنى که غذا خوردن با فرزندانش را دوست داشته باشد، فرشتهاى از پایین عرش ندا مىدهد: «اى بنده خدا! عمل را از سر گیر؛ زیرا خداوند، همه گناهان تو را آمرزید.» یعنی سفره سیرمان میکند، آشتیمان میدهد و بالاتر از همه، پاکمان هم میکند؟ پس چرا دیگر سفره نمیاندازیم؟
سر سفره پدر و مادرش بزرگ شده
قدیمیترها وقتی میخواستند بگویند یک جوانی خیلی اهل است میگفتند «سر سفره پدر و مادرش بزرگ شده» باور کنید این ضربالمثلها بیخود و بیجهت نیست. سفره آدابی دارد که اگر نسل جدید دور آن نشسته بودند کار به خیلی از این ناهنجاریهای اجتماعی نمیرسید و آدابش بزرگشان میکرد؛ و البته، حالا هم برای سفره انداختن دیر نیست. فقط کافی است وقت ناهار یا شام و حتی صبحانه که رسید، در نورگیرترین نقطه خانه سفره بیندازید و کشیدن غذا را کش بدهید تا جمع شدن همه.
دور این سفره آمرزیده میشوی!
چون پیامبر رحمت صل الله علیه و آله و سلم، همیشه به دور هم بودن و به جماعت توصیه داشت. به جماعت در نماز، دعا و حتی دور سفره نشستن؛ و مرتب به پیروانش این جملات را تکرار میکردند: «خداوند مومن و خانواده و فرزندانش را دوست دارد. محبوبترین چیز نزد خداوند آن است که مرد را با زن و فرزندانش بر سفرهای ببیند که از آن غذا میخورند. پس در آن هنگام که بر سفره گرد آیند به آنها نگاهی مهربانانه میکند و آنها را پیش از آنکه از جای خود متفرق شوند میآمرزد.»
منبع: فارس

