ژاپن در پیری، گوی سبقت را از ایران ربود

۲۱:۰۱ – ۰۷ دی ۱۴۰۴
باشگاه خبرنگاران جوان– نگرانی در مورد کاهش نرخ تولد در ژاپن از سال ۱۹۹۰ آغاز شد؛ زمانی که دولت نرخ باروری کلی ۱.۵۷ را برای سال ۱۹۸۹ اعلام کرد که پایینترین رقم از زمان پایان جنگ جهانی دوم بود. زمانی که این نرخ در سال ۱۹۸۹ تا این حد پایین رفت، بحرانی در جامعه ژاپن شکل گرفت که در این کشور از آن بهعنوان “شوک ۱.۵۷” یاد میشود. از دهه ۱۹۹۰ – دولت تلاش کرد تا با کمک به خانوادههای دارای فرزند کوچک، مانند گسترش دسترسی به خدمات مراقبت از کودک، این روند کاهشی را متوقف کند. طی سالهای بعد، سیاستهای مختلفی در جامعه ژاپن بهمنظور کنترل روند کاهش جمعیت مطرح شدند؛ از جمله افزایش ظرفیت مراقبت روزانه از کودکان، مراقبت روزانه رایگان برای کودکان ۳ تا ۵ساله (و برای کودکان خردسال در خانوادههای کمدرآمد) و آموزش پیشدبستانی رایگان برای همه. با وجود تمامی این موارد، نتایج بررسیها و آمارها نشان میدهند که نرخ باروری در کشور ژاپن همچنان روندی کاهش دارد.
تغییر درون زنان، فراتر از اقتصاد
یکی از مقالههای معتبر در مورد علل جامعهشناختی کاهش جمعیت ژاپن، مصاحبه با دکتر یوریکو مگورا؛ جامعهشناس و استاد مطالعات جنسیتی در ژاپن است. این مصاحبه که در سال ۲۰۲۳ در وبسایت بنیاد ارتباطات نیپون منتشر شد و در آن به تشریح دلایل عدم موفقیت سیاستهای افزایش جمعیت در این کشور و چالشهای مرتبط با این وضعیت پرداخته است.
یوریکو مگورا چند دلیلی اصلی برای شکست سیاستهای فرزندآوری ژاپن مطرح میکند:
مگورو میگوید: «در آن زمان، تحقیقات جریان اصلی به مسائل جمعیتی بهعنوان مشکلات اقتصادی یا تأمین نیروی کار نگاه میکردند و عمدتاً بر تجزیهوتحلیل دادههای کلان متکی بودند. عملاً هیچ بحثی از دیدگاه جنسیتی در مورد این مسائل وجود نداشت، اگرچه زایمان یک مسئله اساسی در مورد حق تعیین سرنوشت زنان است. ما نمیتوانیم بدون درنظرگرفتن تغییرات در آگاهی و رفتار زنان، علل کاهش نرخ زادوولد را درک کنیم.»
نه به فرزندآوری اجباری
تیم تحقیقاتی مگورو علاوه بر جمعآوری دادههای آماری، مصاحبههای گستردهای با بزرگسالان مجرد و دانشجویان دانشگاه انجام داد. تجزیهوتحلیل آنها نشان داد که از دهه ۱۹۸۰ به بعد، نگرشهای جنسیتی در بین زنان جوان ژاپنی بسیار سریعتر از مردان و زنان مسنتر در حال تکامل بوده است. زنان جوان به طور فزایندهای احساس میکردند که در «ساختار جنسیتی» مرسوم جامعه ژاپن گیر افتاده و خفه شدهاند، ساختاری که زنان را ملزم میکرد خود را وقف امور خانگی کنند درحالیکه همسرانشان نقش نانآور را ایفا میکردند. این نارضایتی به رد «ازدواج به طور پیشفرض» و «فرزندآوری اجباری» منجر شد.
فرزند کمتر، ژاپن پیشرفتهتر!
مگورو معتقد است که کاهش باروری تا حد زیادی نتیجه سیاستهای دولت و شرکتها است که پس از جنگ جهانی دوم برای تسریع بهبود و رشد اقتصادی اتخاذ شد.
در اوایل دوران پس از جنگ، در بحبوحه رونق زادوولد سالهای ۱۹۴۷-۱۹۴۹، دولت به طور فعال استفاده از کاندوم توسط زوجهای متأهل را ترویج کرد، زیرا نگران تأثیر افزایش جمعیت بر اقتصاد بود. علاوه بر این، قانون حفاظت از بهسازی نژادی، سقطجنین را بهعنوان یک جایگزین در صورت عدم موفقیت روشهای پیشگیری از بارداری، عملاً قانونی کرد.
شهرنشینی سریع و صنعتیشدن نیز به نفع خانوادههای کوچکتر بود، روندی که توسط دولت و تجارت به طور یکسان تشویق میشد.
مگورو میگوید: «صنعتیشدن با محوریت صنایع سنگین در سالهای اولیه پس از جنگ بهسرعت پیشرفت کرد.»
«تولیدکنندگان، خانههای شرکتی را در نزدیکی کارخانههای خود ساختند و تولید را بهصورت شبانهروزی و در سه شیفت کاری انجام دادند. برای به حداکثر رساندن بهرهوری نیروی کار، مطلوب بود که زنان خود را وقف محیط خانه کنند تا شوهرانشان بتوانند بر کار خود تمرکز کنند. داشتن فرزندان کمتر، حفظ کیفیت زندگی را برای چنین خانوادههایی آسانتر میکرد. بهاینترتیب، یک ساختار خانوادگی متمرکز بر شرکتها شکل گرفت.»
کار پاره وقت، یا پول توجیبی مطلوب؟
در اواسط دهه ۱۹۷۰، مفهوم «شرکتگرایانه» از خانواده مدرن ژاپنی رواج یافت: یک شوهر «حقوقبگیر» سختکوش، یک زن خانهدار تماموقت و در حالت ایدهآل، دو فرزند.
در همان زمان، جامعه ژاپن شروع به پذیرش ایده کار پارهوقت زنان برای تکمیل درآمد خانوار کرده بود. مشاغل غیرماهر و کمدرآمد، هنجار بودند و همچنان هستند.
مگورو توضیح میدهد: «شوهر همچنان میتوانست غرور مردانهاش را حفظ کند، مادامی که به خودش میگفت به همسرش اجازه میدهد کمی پولتوجیبی اضافی به دست آورد، نه اینکه مجبورش کند برای حمایت از خانواده کار کند.» «این برای اکثر همسران هم مناسب بود، زیرا آنها نمیخواستند کارشان با وظایف خانهداریشان تداخل داشته باشد. کار پارهوقت زنان بهعنوان یک سوپاپ فشار مفید عمل میکرد و تعدیلنیروی کار را تسهیل میکرد.»
جای زن در خانه است یا اجتماع؟
مگورو در خصوص اثرات جنبشهای فمینیستی در تغییر باور زنان ژاپنی میگوید: «جنبش فمینیستی ابتدا در دهه ۱۹۶۰ در ایالات متحده، دورهای از تغییرات اجتماعی بزرگ، از جمله جنبش حقوق مدنی، ظهور کرد. از آنجا به اروپا گسترش یافت. فمینیسم رادیکال هرگز در ژاپن توجه زیادی را به خود جلب نکرد، اما جنبش بینالمللی برای پیشرفت و توانمندسازی زنان، یک محرک خارجی مهم بود که بر نگرش زنان ژاپنی تأثیر گذاشت. از دهه ۱۹۸۰ به بعد، تعداد بیشتری از آنها شروع به زیر سؤال بردن این فرض کردند که جایگاه زن در خانه است. من فکر میکنم میتوانیم دهه ۱۹۸۰ را بهعنوان دههای که نگرشهای جنسیتی زنان ژاپنی دستخوش تغییر تعیینکنندهای شد، شناسایی کنیم.»
بچهدار شدن را با سیاست قاطی نکنید
«از زمان شوک ۱.۵۷، برخی از سیاستمداران و رهبران تجاری، کاهش نرخ زادوولد را به گردن افزایش نرخ تحصیلات دانشگاهی و اشتغال در میان زنان ژاپنی میانداختند. اظهاراتی ازایندست، انتقاد شدید زنان را برانگیخت. آنها سرانجام لب به سخن گشودند و اصرار داشتند که تصمیمگیری در مورد بچهدار شدن یا نشدن به خودشان بستگی دارد – نه سیاستمداران مرد و مقامات دولتی.
شکاف آگاهی جنسیتی
با افزایش تعداد زنان ژاپنی که دیدگاه مرسوم ازدواج را بهعنوان مقدمهای اجتنابناپذیر برای بچهدار شدن به چالش میکشیدند، پایههای “خانواده مدرن” شروع به لرزیدن کرد. تغییرات در مسیر زندگی ناشی از طول عمر بیشتر و فرزندان کمتر، این تغییر آگاهی را تسریع میکرد. زنان با آگاهی از اینکه زندگی آنها احتمالاً مدتها پس از پایان وظایف فرزندپروری ادامه خواهد یافت، تمایل بیشتری به تأخیر در ازدواج و زایمان داشتند.
اما درحالیکه نگرش زنان در حال تغییر بود، انتظارات مردان همچنان ریشه در تصویر «خانواده مدرن» داشت.
اقتصاد، ربطی به بچهدار شدن ندارد!
مگورو معتقد است که سیاستهای دولت در افزایش نرخ باروری ژاپن شکستخوردهاند، زیرا آنها چنین عواملی را در نظر نمیگیرند و بیش از حد بر اقتصاد فرزندآوری تمرکز میکنند.
سیاستهای نادرست خانواده
«دولت با این فرض عمل کرده است که هزینههای اقتصادی فرزندآوری و مراقبت از آنها دلیل اصلی کاهش نرخ زادوولد است و باتوجهبه این موضوع، سعی کرده است با بهبود محیط فرزندآوری و هدایت حمایت به خانوادههای جوان، این مشکل را حل کند. البته، حمایت عمومی از سلامت و رفاه کودکان مهم است، اما همانطور که دیدهایم، نمیتواند بهخودیخود باروری را افزایش دهد. ازدواج و فرزندآوری انتخابهای فردی هستند. وظیفه دولت درک نیازهای افراد و کمک به آنها برای تأمین آنچه که فاقد آن هستند، است.»
به نظر میرسد تجربه ژاپن، میتواند نصب العین مسئولین ایرانی قرار گیرد تا فقط بر روی مسائل اقتصادی صرف تمرکز نکنند و باریشه یابی و نیازسنجی درست به خانوادههای ایرانی کمک کنند تا صاحب فرزندان بیشتری شوند.
منبع: فارس