نگاه قطعنامه هستهای غرب به انتخابات ایران است؟
ضلع اروپایی مذاکرات هستهای با ایران موسوم به «تروئیکای اروپایی / E ۳» (فرانسه، انگلیس و آلمان) روز پانزدهم خرداد قطعنامهای علیه برنامه هستهای ایران در اختیار شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دادند. این قطعنامه با چراغ سبز پلیس خوب بازی یعنی ضلع آمریکایی انجام شد. قطعنامه تروئیکا روز شانزدهم خرداد با ۲۰ رای موافق، ۲ رای مخالف و ۱۲ رای ممتنع تصویب شد. روسیه و چین به عنوان ضلع شرقی مذاکرات هستهای رای مخالف دادند.
مبنای اصلی قطعنامه مبتنی بر ادعاهای قدیمی رژیم صهیونیستی است. در این قطعنامه از ایران خواسته شده تا درباره آنچه ۲ سایت هستهای اعلام نشده در «شیان» و «تورقوزآباد» میگویند، توضیح دهد.
اسناد ادعایی اسرائیل مبتنی بر این گزاره است که ایران دارای یک برنامه مخفی اتمی است که انتهای سناریو آن بمب اتم است. این ادعا از سوی رژیمی مطرح شده که تنها دارنده تسلیحات اتمی در غرب آسیاست.
سؤالی که در اینجا مطرح است، دلیل صدور قطعنامه اتمی در این زمان است. این قطعنامه از دو بعد قابل بررسی است.
اول؛ مسائل فنی هستهای.
دوم؛ سیاسی.
بعد فنی: برنامه اتمی ایران تا اردیبهشت فرقی نکرده است
در بعد فنی ۲ موضوع «ذخایر اورانیوم» و «ادعاها پیرامون آنچه مکانهای هستهای اعلام نشده مینامند»، از سوی غرب مورد تأکید است:
۱: مؤسسه علوم و امنیت بینالمللی (ISIS) مستقر در آمریکا متمرکز بر برنامه اتمی ایران است. روز نهم خرداد آخرین گزارش این مؤسسه درباره ایران با استناد به گزارشات فصلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) منتشر شد. صفحه نهم این گزارش پیرامون ذخایر اورانیوم ایران و مقایسه آن در بازه زمانی مختلف است. ذخایر اورانیوم ۲۰% ایران در سه تاریخ آبان ۱۴۰۲، بهمن ۱۴۰۲ و اردیبهشت ۱۴۰۳ به ترتیب حدوداً ۵۶۷ کیلوگرم، ۷۱۲ کیلوگرم و ۷۵۱ کیلوگرم عنوان شده است. ذخایر اورانیوم ۶۰% ایران نیز در سه تاریخ مذکور به ترتیب حدوداً ۱۲۸، کیلوگرم، ۱۲۱ کیلوگرم و ۱۴۲ کیلوگرم بوده است.
۲: ادعاها پیرامون سایتهای اتمی اعلام نشده که به طور ویژه مورد توجه طرف غربی است، از سال ۹۷ و دولت روحانی شروع شد. موضوع جدیدی نیست. ترامپ مبتنی بر همین ادعاها، آمریکا را از برجام خارج کرد؛ بایدن نیز همین طریق را ادامه داد.
از طرفی، دولت شهید رئیسی و آژانس انرژی اتمی طبق بیانیه موسوم به چهارم مارس (مربوط به تاریخ مارس ۲۰۲۳ – اسفند ۱۴۰۱) توافق کردند که در موضوع مذکور نهایت همکاری را انجام دهند. در جریان سفر «گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اردیبهشت ماه به ایران نیز مقرر شد تا بیانیه چهارم مارس مبنای تعامل و همکاری دو سویه باشد.
این یعنی وضعیت برنامه اتمی ایران تا اردیبهشت ماه مثل قبل بود. ایران از لحاظ فنی تغییر قابل ملاحظهای نسبت به گذشته نداشته است. اما روز پایانی اردیبهشت اتفاقی رخ داد که یحتمل بیارتباط با قطعنامه اخیر سه کشور اروپایی علیه ایران نیست.
بعد سیاسی: نگاه غرب به انتخابات ایران است؟
روز ۳۱ اردیبهشت یک وضعیت اضطراری برای ایران به وجود آمد. رئیس جمهور فقید کشورمان در یک سانحه هوایی به شهادت رسید. این یعنی مهر پایان بر دولت سیزدهم. ایران برای چهارمین مرتبه در تاریخ (دو مرتبه در سال ۶۰ و یک مرتبه در سال ۶۸) مبتلا به انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری شده است.
در روزهایی که غرب تا شرق ایران مشغول عزای شهادت رئیس جمهور فقید و یارانش بود، غرب مشغول قطعنامه ضد ایرانی بود. متن، ظاهراً هستهای است ولی از فرامتن آن میتوان مقاصد سیاسی را دریافت کرد. اگر قرار بر صدور قطعنامه بود، چرا در اسفندماه صادر نشد؟ تنها تفاوت میان اسفند و خرداد، اوضاع سیاسی ایران است!
نامزدهایی از جریان همسو با دولت دهه ۹۰ ایران پا به عرصه انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری گذاشتهاند. واژه تحریم وجه مشترک نطق آنان بود. یکی از نامزدها کسی است که سال ۱۴۰۰ گفته بود حاضر است با رئیس جمهور آمریکا دیدار کند. رفع تحریم وظیفه هر دولتی است که بر سر کار بیاید. اما یک جریان سیاسی با استادیومی کردن موضوعات مرتبط با تحریم، درصدد سوار کردن یک تجربه شکست خورده بر گرده مردم است.
قطعنامه غرب علیه ایران در روزهای منتهی به انتخابات و وعدههای مبهم نامزدهای ریاست جمهوری یک جریان سیاسی خاص درباره تحریمها، تکمیلکننده یک پازل هستند. پازلی که به دنبال بازگرداندن ایران به عقب افتادگی اقتصادی دهه ۹۰ است.
منبع: فارس